کد خبر: ۱۰۱۱۶۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۹ - ۰۲ آذر ۱۳۹۵

تکدی گری در شان تاج‌سرهای خانه نیست

زیر آسمان شهر، در گوشه یک چهار راه، مادری ایستاده است که صورتش را با چادری پوشانده که نمی شود گفت مشکی، چرا که رنگش پریده و به قهوه ای می خورد و از مردم درخواست کمک می کند، مادری که دست خط روزگار برصورتش نشان دهنده سن و سالش است.
شیرازه: همه ما در طول زندگی با پدران و مادرانی مُسنی که چروک دستها و خطوط صورتشان نشان از گذر ایام بر آنها است؛ زندگی کرده ایم یا اگر زندگی هم نکرده باشیم، آنها را دیده ایم، خیلی از مردم احترام و توجه به افراد مسن را یک وظیفه، یک تکلیف و یک امر ضروری می دانند، اما در میان ما دختران و پسرانی هستند که  نه تنها به پدر ومادر پیرشان توجهی نمی کنند بلکه با رفتاری که دارند باعث رنجش سرمایه های گرانبهای زندگیشان می شوند، سرمایه هایی که قطعا خیر و برکت زندگی از وجود و حضور آنها سرچشمه می گیرد.

در زیر آسمان شهر، همین نزدیکی ها، کنار چهارراه ها، در پیاده روها و... با پدران و مادرانی برخورد می کنیم که علی رغم کهولت سن، از رهگذران درخواست کمک می کنند.

در حالی که هوای این روزهای شیراز سرد شده و رهگذران بر قدم هایشان می افزایند تا هر چه زودتر به کانون گرم خانواده برسند، ولی کسانی هستند که خانه و خانواده ای ندارند تا منتظرشان باشند، اما عده ای هم هستند که هم خانه دارند و هم خانواده اما به گفته خودشان کسی منتظرشان نیست.

خبرنگار شیرازه در میان کوچه و خیابان های شهر شنونده درد دل پدران و مادرانی بود که فرزندانشان هر روز صبح آنها را محترمانه بیرون می کنند! تا خودشان تامین کننده نیازها و خواسته هایشان باشند.


یکی از پدران مسنی که مورد بی مهری پسر و عروسش قرار گرفته است، می گوید: همسرم خیلی وقت است که فوت کرده و من با تنها پسرم زندگی می کنم، خانه از خودم است اما بخاطر این که پسر و عروسم هر دو کارمند هستند و صبح زود باید سرکار بروند من هم باید با آنها بیدار شوم و همراه آنها از خانه بیرون بروم.

این پدر پیر که به عصایش تکیه کرده است و انگار برف بر سر و صورتش نشسته، نگاهش را به انتهای آسمان می اندازد و با صدای لرزان ادامه می دهد: می دانی دخترم، این که هر روز صبح زود از خانه بیرون می شوم و در خیابان ها از مردم درخواست کمک می کنم مرا آزار می دهد، اما این شرایط را به رفتن به خانه سالمندان ترجیح می دهم، اصلا فکر رفتن و بودن در خانه سالمندان  هم مرا از پای در می آورد چه برسد که بخواهند مرا به آنجا ببرند.

آقای غلامی 79 ساله اضافه می کند: در جوانی شغل آزاد داشته ام برای همین بیمه نبودم که الان بتوانم از بازنشستگی استفاده کنم و مجبور نباشم سربار پسر و عروسم باشم و دست نیاز به طرف مردم دراز نکنم.

این پدر پیر که سعی می کند مانع سرازیر شدن اشکِ حلقه زده در چشمانش شود، درباره نگاه به مردم به او می گوید: خیلی از مردم بی توجهه از کنارم رد می شوند، خیلی ها از روی ترحم مقداری کمک می کنند اما هیچ کدامشان هیچ وقت شنونده حرف ها و درددل هایم نبودند که ای کاش کسی پیدا شود تا کمی شنونده حرف هایم باشد حرف هایی که سالها است در دلم تلمبار شده است و گوشی برای شنیدنش پیدا نکرده ام.

نمی خواهم سربار دخترم و شوهرش باشم

زیر آسمان شهر، در گوشه یک چهار راه، مادری ایستاده است که صورتش را با چادری پوشانده که نمی شود گفت مشکی، چرا که رنگش پریده و به قهوه ای می خورد و از مردم درخواست کمک می کند.

وی می گوید: چهار فرزند دارم که همه سر و سامان گرفته اند وسرگرم زندگی خودشان هستند، سه پسرم مرا فراموش کرده اند و با من کاری ندارند و تنها دخترم مرا پیش خودش برده است.

خانم منصوری می افزاید: دخترم هم مشکلات خاص خودش را دارد و درآمد شوهرش کفاف زندگی خودشان را نمی دهد چه برسد که بخواهند به من هم کمک کنند برای همین روزها می آیم اینجا تا بلکه با کمکی که مردم می کنند حداقل به دخترم و شوهرش کمک کنم.

این مادر 73 ساله ادامه می دهد: هیچ وقت پول های کمکی مردم را نمی شمارم و بدون شمارش می دهم به دخترم تا از آنها استفاده کند.

وی درباره پول های که به او می دهند، می گوید: از 200 تومان شروع می شود تا 2 هزار تومان اما یک روز همین جا یک خانم اسکناسی 10هزار تومانی به من کمک کرد که آن را خرج نکردم و برای خیر کیفم گذاشتم.


احساس می کنم زیادی ام

یکی دیگر از پدران مسنی که در پیاده رو عصا زنان از مردم کمک می خواهد، می گوید: 8 فرزند دارم ،6 پسر و 2 دختر که همه آنها را بزرگ کردم، سرو سامان دادم حتی دونفر از آنها به خارج از کشور رفته اند، اما هیچ کدام سراغی از من نمی گیرند.

آقای کشتکار81  ساله می افزاید: تنها زندگی می کنم و تنها درآمدم یارانه 45 هزار تومانی است که کفاف مخارجم را نمی دهد برای همین مجبورم در این سن و سال دستم را جلوی مردم دراز کنم.

وی ادامه می دهد: مگر نه که فرزند باید عصای پیری پدر ومادر باشد؟ پس چرا من و امثال من تنها مانده ایم؟ پس حق ما بر گردن فرزندان را چه کسی باید ادا کند؟


سفارش های حضرت حق درباره پدر و مادر

به گزارش شیرازه، خداوند در قرآن کریم سوره عنکبوت آیه 8  به انسان ها سفارش می کند به پدر و مادرها احترام و احسان شود آنجا که می فرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً»

همچنین خداوند در سوره لقمان آیه 14 شکر والدین را همردیف شکر خودش قرار داده آنجا که می فرماید:«أَنِ اشْكُرْ لِی وَ لِوالِدَیْكَ»


داستان گدایی موسفیدهای شهرمان همچنان ادامه دارد....

داستانی که در وهله اول با بی توجهی فرزندان و در گام های بعدی از بی توجهی و بی تفاوتی مسئولان شروع می شود و گرنه کهنسالی دورانی نیست که پدر و مادرها را با بی توجهی در زیر آسمان شهر در کنار پیاده روها و سر چهار راه رها کنیم.
نظرات بینندگان