کد خبر: ۱۰۴۵۳۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۵ - ۲۵ دی ۱۳۹۵
تئوریسین برجسته جریان اصلاحات:

بدون شک «برجام» نتواست در زندگی مردم تأثیرگذار باشد/ برخی اصلاح‌طلبان دچار کم‌بینی شده‌اند/ جریان اصلاحات «پطرس فداکار» روحانی نیست

تئوریسین برجسته جریان اصلاحات تصریح کرد حتی اگر فرض کنیم برجام مواهب بسیاری برای جامعه امروز ایران داشته است بدون شک موفق نشده در زندگی روزمره مردم تأثیرگذار باشد.

به گزارش شیرازه، محمد رضا تاجیک تئوریسین برجسته جریان اصلاحات و رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری امروز شنبه 95/10/25 گفت و گویی با روزنامه «آرمان امروز»انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

جریان اصلاحات پس از عبور از اختلاف سلیقه‌های درونی به این نتیجه رسیده که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 باید از حسن روحانی حمایت کند. به نظر شما حسن روحانی برای جریان اصلاحات به چه میزان مطلوبیت دارد؟آیا اصلاح‌طلبان برای حمایت از روحانی دچار یک جبر تاریخی شده اند؟

در شرایط کنونی اغلب اصلاح‌طلبان روی آقای روحانی متمرکز شده‌اند و تلاش می‌کنند از ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری حمایت کنند. با این وجود بنده در شرایط کنونی تمرکز بر یک گزینه را عقلایی نمی‌دانم. به نظر من ممکن است شرایطی در انتخابات به وجود بیاید که اصلاح‌طلبان نتوانند مانند سال92 با کارت آقای روحانی بازی کنند. به همین دلیل اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 باید کارت‌های مختلفی برای بازی در اختیار داشته باشند. البته منظور من این نیست که با این کارت‌ها در هر شرایطی بازی شود. اصلاح‌طلبان باید زمانی از کارت‌های دیگر خود استفاده کنند که امکان بازی کردن با کارت اصلی وجود نداشته باشد. بدون شک آستانه تحلیلی انتخابات96 در لایه‌ها و سطوح مختلف با انتخابات92 متفاوت است. شرایط ذهنی و روانی مردم و اصلاح‌طلبان از انتخابات92 تاکنون دچار تغییرات جدی شده است. آمار و ارقام نیز نشان می‌دهد در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 نمی‌توان به راحتی از پیروزی یک گزینه انتخاباتی سخن گفت. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که اصولگرایان در مرحله اول انتخابات با چند گزینه در انتخابات حضور پیدا کنند تا آرای انتخاباتی شکسته شود و سپس در مرحله دوم روی یک گزینه خاص اجماع کنند. به همین دلیل اصلاح‌طلبان نباید از هم‌اکنون گمان کنند که فقدان گزینه رای آور در جریان اصولگرایی به معنای پیروزی زودرس گزینه اصلاح‌طلبان است. به نظر من اصولگرایان با کارت‌های متعدد خود در انتخابات بازی خواهند کرد و برای هر شرایطی از استراتژی خاص همان شرایط استفاده می‌کنند. به همین دلیل اصلاح‌طلبان نیز باید برای هر شرایطی آمادگی داشته باشند و با کارت‌های متعدد در انتخابات شرکت کنند. البته منظور من این نیست که اصلاح‌طلبان از کارت‌های خود برای رقابت با آقای روحانی استفاده کنند. در شرایط کنونی برخی از اصلاح‌طلبان دچار نوعی «خود کم بینی» شده‌اند و احساس می‌کنند باید در زیر سایه دیگران در فضای سیاسی زیست کنند. این افراد گمان می‌کنند برای ادامه حیات خود باید با کارت دیگران بازی کنند. این در حالی است که من چنین باوری ندارم و معتقدم جریان اصلاحات از استعداد شگرف و بزرگی برای بازی کردن در قاعده هرم جامعه برخوردار است. جریان اصلاحات پتانسیل بزرگی برای بازی کردن در «میکروفیزیک» و «میکرو پلیتیک» جامعه دارد و ضرورتا حضور خود را در «ماکرو فیزیک» و «ماکرو پلیتیک» جامعه خلاصه نمی‌کند. جریان اصلاحات نباید سرنوشت خود را به حیات کسانی گره بزند که در سیاست اجرایی به ویژه در زمینه مسائل داخلی موفقیت چندانی نداشته و در مسائل خارجی نیز با مشکل اجرایی شدن برنامه‌های خود مواجه شده‌اند. به همین دلیل اصلاح‌طلبان نباید وارد بازی‌ای شوند که از فوایدش کمترین بهره را ببرند و از مضرات آن بیشترین سهم نصیب آنها شود. عقل سیاسی حکم می‌کند اصلاح‌طلبان وارد بازی شوند که سودش بیشتر از زیانش باشد. این در حالی است که اصلاح‌طلبان در حال وارد شدن در بازی هستند که ضررش بیشتر از سود آن است. این اتفاق در چهار سال اول دولت آقای روحانی برای اصلاح‌طلبان رخ داده است. به نظر من این اتفاق در چهار سال دوم به دلیل اینکه دولت نیازی به پشتوانه اصلاح‌طلبی خود ندارد ممکن است به صورت عمیق‌تر و جدی‌تر ی برای اصلاح‌طلبان رخ بدهد. البته سخن من به معنای «عبور از روحانی» نیست. منظور من این است که ما نباید هزینه توقف در روحانی را با عبور از گفتمان اصلاح‌طلبی تامین کنیم. سرمایه تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اصلاح‌طلبان به راحتی و «یک شبه» به دست نیامده که ما آن را به راحتی و «یک‌شبه» از دست بدهیم. جریان اصلاحات نباید در پای قدرت ذبح شود. به نظر من انتخابات ریاست‌جمهوری باید در ذیل گفتمان اصلاحات قرار بگیرد و نه اینکه جریان اصلاحات در ذیل انتخابات ریاست‌جمهوری قرار داشته باشد.

چرا احساس می‌کنید جریان اصلاحات باید خود را برای شرایط استفاده از کارت‌های متعدد آماده کند؟ چه ‌مولفه‌هایی در چهار سال گذشته مشاهده کرده‌اید که احساس می‌کنید اصلاح‌طلبان باید در حالت «آماده‌باش» قرار داشته باشند تا بتوانند در هر شرایطی از کارت بازی همان شرایط استفاده کنند؟

«احتیاط شرط عقل است». ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که سیاست در آن از قواعد مشخصی پیروی نمی‌کند. «سیاست» در ایران برای رسیدن به قدرت به هر «حشیشی» متوسل می‌شود و به یک باره به رنگ دیگری در می‌آید. در شرایط کنونی چندین عامل وجود دارد که اصلاح‌طلبان را مجبور می‌کند خود را برای هر شرایطی آماده کنند. نخست کارکرد دولت آقای روحانی است. بدون شک در چهار سال گذشته دولت آقای روحانی کارکرد‌های زیبا، مثبت و ایجابی فراوانی داشته است. با این وجود دولت آقای روحانی در زمینه اقتصادی عملکرد قابل قبولی نداشته و به همین دلیل مردم با «فقر فزاینده» مواجه شده‌اند و زندگی آنها به سختی می‌گذرد. از سوی دیگر برخی از شعارهای مهم آقای روحانی که به مسائل داخلی مربوط می‌شد تاکنون محقق نشده و بیشتر تمرکز دولت روی مسائل سیاست خارجی و برجام قرار گرفت. دولت تدبیر و امید تلاش کرد افکار عمومی را از طریق برجام به خود معطوف کند. این در حالی است که مردم بیش از آنکه برجام را به صورت تئوریک و فیلسوفانه فهم و درک کنند به صورت انضمامی تاثیر برجام را بر زندگی معیشتی خود فهم و درک می‌کنند. حتی اگر مفروض بگیریم که برجام مواهب زیادی برای جامعه امروز ایران داشت بدون شک موفق نشده در زندگی روزمره مردم جامعه تاثیرگذار باشد. به همین دلیل نوعی «واخوردگی» و «واگرایی» در سطحی از مردم نسبت به دولت به وجود آمده است. مساله دوم به اصلاح‌طلبان مربوط می‌شود که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 تمام سرمایه خود را برای اجماع روی آقای روحانی به میدان آوردند. اصلاح‌طلبان مانند هر جامعه دموکراتیکی انتظار داشتند در صورت ائتلاف با یک کاندیدای انتخاباتی به همان اندازه که در انتخابات سرمایه گذای کرده‌اند به همان اندازه نیز در قدرت سهم داشته باشند. با این وجود در چهار سال اول دولت آقای روحانی این مساله در عمل محقق نشد و سهم اصلاح‌طلبان به میزان سرمایه‌گذاری در انتخابات نبود. این در حالی است که برداشت فضای سیاسی از گفتمان اعتدال این بود که گفتمان اعتدال تلاش می‌کند به صورت همزمان چپ و راست را با خود همراه داشته باشند ودر عین حال نه چپ باشد و نه راست. شرایط به گونه‌ای پیش رفت که خیلی زود این مساله فراموش شد که جریان اصلاحات در یک «گرانیگاه» مهم تاریخی همه سرمایه‌های مهم خود را به میدان آورد تا این پیروزی بزرگ حاصل شد. به همین دلیل نباید از اصلاح‌طلبان انتظار داشت که همان رفتاری که در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری92 از خود نشان دادند در انتخابات 96 نیز از خود نشان بدهند. در شرایط کنونی وضعیت به گونه‌ای است که اگر اصلاح‌طلبان دوباره به سخنان رهبران خود در حمایت از آقای روحانی گوش کنند و در پای صندوق‌های رای حاضر شوند دیگر حاضر نخواهند بود دیگران را نیز با خود همراه کنند و به تحرک و فعالیت اجتماعی جدی در این زمینه دامن بزنند. مساله سوم به تحرکات اصولگرایان و چگونگی بازی آنها با کارت‌های موجود باز می‌گردد. مفروض من این است که اصولگرایان به دنبال این هستند که آقای روحانی به صورت طبیعی نتواند در انتخابات به پیروزی دست پیدا کند. اصولگرایان به دنبال تغییر ریاست‌جمهوری از آقای روحانی به فرد دیگری هستند و به همین دلیل چالش‌های پیش روی آقای روحانی در انتخابات را تشدید خواهند کرد. اصولگرایان به دنبال این هستند که شکاف‌ها و چالش‌های پیش روی آقای روحانی را به اندازه‌ای عمیق و گسترده کنند که بتوانند از آن عبور کنند و به اهداف از پیش تعیین شده خود دست پیدا کنند. این در حالی است که تیم رسانه‌ای دولت نیز از چنان توانمندی برخوردار نیست که بتواند با این جریان‌سازی‌ها مقابله کند و افکار عمومی را به سود آقای روحانی جهتدهی کند. به نظر من اصولگرایان در دور اول انتخابات روی یک گزینه اجماع نخواهند کرد و با گزینه‌های متعدد و با پایگاه‌های اجتماعی متفاوت در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد. اصولگرایان به دنبال این هستند که در بین آرای انتخاباتی کثرت ایجاد کنند تا آرای انتخاباتی شکسته شود و انتخابات به دور دوم کشیده شود. در نتیجه در دور دوم انتخابات همگی روی یک گزینه واحد اجماع می‌کنند و تلاش می‌کنند آقای روحانی را خانه‌نشین کنند. اصولگرایان به این مساله آگاهی دارند که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 آقای روحانی تنها با درصد آرای خفیفی موفق شد در دور اول انتخابات به پیروزی دست پیدا کند و در نتیجه اصولگرایان در انتخابات 96 تمام تمرکز خود را روی همان چند درصد خواهد گذاشت تا این چند درصد را از آن خود کند.

اگر اصولگرایان در دور اول انتخابات با تعدد کاندیدا حضور پیدا کنند و تلاش کنند که انتخابات را به دور دوم بکشانند اصلاح‌طلبان چه واکنشی نشان خواهند داد؟آیا اصلاح‌طلبان نیز در کنار آقای روحانی گزینه‌ای معرفی می‌کنند؟

برخی از دوستان اصلاح‌طلب عنوان می‌کنند که تنها گزینه اصلاح‌طلبان در انتخابات آقای روحانی است و به هیچ عنوان به صلاح نیست در کنار ایشان گزینه دیگری در انتخابات حضور داشته باشد. این دوستان هیچ گونه تمهیدی برای شرایط دیگر انتخابات نمی‌اندیشند و تنها به دنبال این هستند که با کارت آقای روحانی در انتخابات بازی کنند. این در حالی است که انتخابات نیازمند دوراندیشی و در نظر گرفتن هر شرایطی است و هر جریان سیاسی باید کارت‌های متعددی برای بازی هوشمندانه در انتخابات در اختیار داشته باشد. اصلاح‌طلبان باید کارت‌های متعددی در انتخابات96 در اختیار داشته باشند و در زمان لازم از آن استفاده کنند. اینکه اصلاح‌طلبان چه زمانی از کارت‌های خود استفاده می‌کند نیز دارای اهمیت است. ممکن است کارکرد یک کارت برای دوران قبل از انتخابات باشد و از سوی دیگر یک کارت ممکن است در زمان انتخابات یا در دور دوم کارکرد داشته باشد. با این وجود به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان در حال بررسی شرایط هستند که در انتخابات 96با کدام استراتژی در انتخابات حضور پیدا کنند.

چه کسانی قصد دارند با توقف در آقای روحانی از گفتمان اصلاحات عبور کنند؟ عبور از گفتمان اصلاحات چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟

در این زمینه من یک مثال می‌زنم. شما یک گروه سوسیالیستی را در نظر بگیرید که در یک انتخابات قصد دارد از یک کاندیدای سوسیال دموکرات حمایت کند. این مساله به این معناست که کاندیدای سوسیال‌دموکرات در برخی مسائل با شما اشتراک نظر دارد و در برخی مسائل نیز اختلافاتی وجود دارد. در چنین شرایطی گروه سوسالیست باید این شرایط را در نظر داشته باشد که به صورت طبیعی از رفتار و اقدامات آینده کاندیدایی که از آن حمایت کرده مصونیت ندارد و در آن شریک است. هنگامی که یک گروه سیاسی هویت خود را به قول گرامشی در یک «بلوک تاریخی» قرار می‌دهد و هویت خود را با آن ممزوج می‌کند به صورت ناخودآگاه از اقدامات منفی و مثبت آن مصونیت ندارد و شریک است. در شرایط کنونی این اتفاق برای جریان اصلاحات رخ داده است. جریان اصلاحات در یک مقطع تاریخی همه دارایی‌ها و سرمایه‌های نمادین، جنبشی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را برای حمایت از یک گفتمان دیگر به میدان آورده است. این در حالی است که در برخی مسائل با آن گفتمان اشتراک نظر دارد و در برخی مسائل ندارد و راهشان از هم جدا می‌شود. بدون شک گفتمان اعتدال «کپی» و«پیست» جریان اصلاحات نیست. اگر گفتمان اعتدال نتواند به مطالبات عمومی جامعه عمل کند بدون شک در بین هواداران جریان اصلاحات تردید به وجود خواهد آمد. جریان اصلاحات نخبه ساز، سیاست ساز، جریان ساز، جنبش‌ساز، مکتب و نظریه‌ساز و افکار عمومی‌ساز است. به همین دلیل باید مراقب سرمایه‌های خود باشد که وقتی وارد بازی می‌شود چه میزان از دارایی‌ها خود را روی میز قرار داده است. در برخی مقاطع تاریخی نیاز است که جریان اصلاحات اندکی از سرمایه خود را به میدان بیاورد و در مقابل در برخی مقاطع تاریخی نیاز است که همه سرمایه خود را به میدان بیاورد. جریان اصلاحات باید با توجه به کارت‌هایی که در اختیار دارد وشرایطی که می‌تواند با این کارت‌ها بازی کند سرمایه‌های خود را به میدان بیاورد تا در پشت سر خود ویرانه‌هایی را در افکار عمومی مشاهده نکند و هواداران خود را سرخورده نکند.

در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری به صورت طبیعی دولت و جریان اصلاحات به هم نزدیک خواهند شد. با این وجود پس از انتخابات و در شرایطی که آقای روحانی به ریاست‌جمهوری دست پیدا کند ایشان با فراغ‌بال بیشتری برنامه‌های خود را دنبال خواهند کرد. چه تضمینی وجود دارد که رابطه اصلاح‌طلبان و آقای روحانی پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و در حالی که ایشان دیگر به حمایت اصلاح‌طلبان نیاز ندارد همچنان به صورت دو طرفه باقی بماند و ایشان گردش به راست که خاستگاه سیاسی ایشان است نداشته باشد؟

از نظر عقلایی و تحلیلی این مساله امکان پذیر است. این در حالی است که پس از پایان انتخابات ریاست‌جمهوری نیاز دولت به جریان اصلاحات نیز کمتر می‌شود و همین مساله احتمال تغییر را بیشتر می‌کند. با این وجود در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان با بازیگران سیاسی مواجه هستند که به آداب بازی جوانمردانه آگاهی دارند و به اخلاقمداری در سیاست اعتقاد دارند. با این وجود جریان اصلاحات باید در آستانه انتخابات به این مساله توجه داشته باشد که چه ترکیبی از گروه‌های سیاسی در حال شکل‌گیری است و وزن نیروهای سیاسی در این ترکیب به چه صورت است. از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد که نیروهای سیاسی چند کارت بازی در اختیار دارند و چند کارت روی میز بازی قرار می‌دهند تا هم افزایی سیاسی شکل بگیرد. جریان اصلاحات باید پیش‌بینی این شرایط را انجام بدهد که با توجه به کارت‌هایی که روی میز بازی قرار داده در آینده چه سهمی از پازل قدرت خواهد داشت. متاسفانه برخی از اصلاح‌طلبان نقش پطرس فداکار را برای دولت بازی و عنوان می‌کنند ما تنها برای فداکاری در صحنه حاضر شدیم و به دنبال سهم خواهی نیستیم. البته منظور من از سهم خواهی حضور افراد و شخصیت‌ها در مناصب دولتی و قدرت نیست. جریان اصلاحات به هیچ عنوان حاضر نیست برای رسیدن به قدرت و حضور در مناصب دولتی به هر حشیشی متوسل شود. منظور من سهم گفتمان و جریان اصلاحات در قدرت آینده کشور است. جریان اصلاحات«پطرس فداکار» آقای روحانی نیست که همه سرمایه‌های خود را برای حمایت از ایشان به میدان بیاورد، اما سهم اندکی از قدرت آینده کشور داشته باشد یا اینکه اصلا سهمی به آن تعلق نگیرد. قرار نیست جریان اصلاحات خود را خم کند تا آقای روحانی روی دوش آن قرار بگیرد و وارد پاستور شود و بعد دو طرف با هم خداحافظی کنند و ارتباط خود را قطع کنند. به همین دلیل چشم‌انداز همکاری جریان اصلاحات و آقای روحانی باید معطوف به آینده‌ای بهتر و لطیف‌تر برای جامعه باشد.

 منبع: فارس

نظرات بینندگان