کد خبر: ۱۰۵۲۱
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۹ - ۱۸ فروردين ۱۳۹۰

شناسایی نقشه نهایی آمریکا برا ی مقابله با ایران

نظام قدرت در آمریکا مبتنی بر محورهای قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی است که هر دو دارای تعاریف مادی و ظرفیت پذیر هستند. همانطور که نمی توان یک لیوان رابیش از حد ممکن پر نمود و مازاد بر ظرفیت آن سرریز می کند بیش از محدوده مادی در قدرت یک نظام سیاسی واقتصادی نمی توان به آن اهمیت سیاسی و یا اقتصادی بخشید.  

نظام قدرت در آمریکا مبتنی بر محورهای قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی(زور به همراه زور یا مقابله قدرت) است که هر دو دارای تعاریف مادی و ظرفیت پذیر هستند. همانطور که نمی توان یک لیوان رابیش از حد ممکن پر نمود و مازاد بر ظرفیت آن سرریز می کند بیش از محدوده مادی در قدرت یک نظام سیاسی واقتصادی نمی توان به آن اهمیت سیاسی و یا اقتصادی بخشید.

در اين مقاله مطالب وي‍ژه اي راجع به افول نظام استكباري گفته شده است كه عوامل قبلي و اسبق ديپلماسي كشور ضمن واكنش شديد آن را به (استراتژي باغ وحش)‌تشبيه و افول نظام امريكائي را در ده سال اخير غير قابل امكان دانستند و عليرغم آن كه تمامي پيش بيني هاي علمي آن بر مبناي استرات‍ژي حضور مستقيم طراحي گرديده بود از هرگونه چاپ و انتشار آن خود داري كردند. در اين مقاله كه نظريات آن در سال 83 تدوين و در سال 85نيز مجددا براي تدوين راهبردي ارائه گرديده است به طرزي عجيب تغييرات ر‍ژيم هاي جهاني پيش بيني گرديده است و راه هاي مقابله با آ ن نيز ذكر شده است ضمن آن كه به راحتي صحت پيش بيني ارائه شده در سياست امريكائي تغيير رژيم (regime change) چه با براندازي نرم و چه با زور را در آن ملاحظه مي نمائيد.

فصل اول

مقدمه:

پس از نبردهای آمریکا علیه کشورهای خاورمیانه به بهره گیری از روی دادن حوادث یازدهم سپتامبر سال 2001 آمریکا و جهان که منجر به تغییرات اساسی در نظام سیاسی خاورمیانه به ویژه در عراق و افغانستان گردید، چشمان تمامی سیاستمداران جهان به یک نکته معطوف بود که سرانجام ایران که در مثلث شیطانی معرفی شده از سوی رئیس جمهوری آمریکا جایگاه ویژه ای داشت چه خواهد شد؟

عده ای با مفروضات نه چندان واقع گرایانه ای مانند تکیه بر تماسهای مختصری که بین اعضاء دیپلماتیک دون پایه ایرانی و امریکائی برقرار می گردید و یا همکاری بین نیروهای نظامی ایران با نیروهای ائتلاف در جنگ افغانستان و عراق، سرنوشت ایران را در این قائله فارغ از دشمن و جدال مغلطه آمیز سیاسی و یا نظامی دانسته و نتایج بحرانهایی چون بحران هسته ای در سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران را حاصل اختلافات تاکتیکی در سیاستگذاری می دانستند که به زعم ایشان بتدریج و با مرور زمان برطرف می گردد.

اما نکاتی چون اختلاف دیرینه امپریالیسم با اسلام شیعی وآزادیخواه، وجود یک کانون گسترش یابنده اسلام شیعی در ایران، وجود مراکز نظامی ضد آمریکایی چون سپاه پاسداران انقلاب و اسلامی و بسیج سپاه و یا شکل گرفتن حرکتهای مردمی و نیروهایی با عنوان استشهادی، وجود منابع غنی نفت وگاز، اختلاف عمیق سیاسی و شکاف استراتژیک بین منافع آمریکا در منطقه با سیاستهای راهبردی ایران مواردی نبودند که آمریکا بتواند به سادگی از آن عبور نماید. این طبیعی بود که امریکا پس از گذار از یک مسیر بسیار پر هزینه از لحاظ جنگ سیاسی، اقتصادی و نظامی با عراق و افغانستان هم اکنون نمی توانست کانون بحران منطقه ای تولید شده توسط خود را به فراموشی بسپارد وطبیعی است که بسیاری از اقدامات اجرایی و دیپلماتیک آمریکا در خلیج فارس و حتی تا حدودی در کل منطقه خاورمیانه تنها در صورتی قابل پیاده شدن بوده و هست که همکاری تنگاتنگی در این خصوص با نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. این همکاری تنگاتنگ همان چیزی بودکه با توجه به زیاده خواهی و سیاستهای ضد ایرانی امریکا هرگز به وجود نیامد.

آمریکا که کانون فشارهای سیاسی را برای فشار از بالا(سطح بین الملل و جهانی)، بحث انرژی هسته ای قرارداده و با توجه به نگرانی های بین المللی در خصوص توسعه تسلیحات هسته ای با نفوذ بر سازمانهای بین المللی منافذ سیاسی (Politic Pore) خاصی را به نفع خود بوجود آورده بود حتی در دولت اصلاحات نیز نتوانست ایران را به باج دهی وادار کند. لذا آمریکا که نتوانسته بود اریکه فرماندهی منطقه را علیرغم پرداخت هزینه های فراوان در عراق و افغانستان به دست آورد تصمیمی بسیار جدی در اواخر سال 2003 اتخاذ نمود تا طی آن با ایجاد بلوک بین المللی از طریق تحریم های پیش بینی شده در قطعنامه هایی با قالب شورای امنیت سازمان ملل، کنترل فعالیتهایی سیاسی و اجرایی منطقه خلیج فارس را بدست گیرد و از طرفی با ایجاد نگرانی در سازمان های منطقه ای و قاره ای مانند اتحادیه اروپا و یا اتحادیه عرب به تضعیف ایران بپردازد.

سوالی که در این جا بوجود می آید آنست که هدف امریکااز تضعیف ایران چیست؟ مگر ایران یک کشور در حال توسعه (Under developing) با امکانات متوسط نیست که شرکای منطقه ای و جهانی در خوری ندارد؟ پس چه چیز آمریکا را وادار به مقابله با ایران می نمود؟ از طرفی آیا دلیل خاصی وجود دارد که امریکا را از مقابله مستقیم با ایران مانند آنچه که در مورد عراق اتفاق افتاد برحذر می دارد!؟

فصل دوم

مفروضات طبیعی

الف) استراتژی شیرپیر

شیر حسب متون علمی از درنده ترین و قویترین گربه سانان حیات وحش است . این جانور نیز مانند تمامی موجودات کهنسال دارای سیاست های بسیاری است که هر گونه آسیب می تواند مصادف با عدم توانایی در شکار و در نهایت مرگ شیر منجر گردد. لذا شیر در سنین کهنسالی برای شکار دست به اقدامات جالبی می زند 1- از شکار حیوانات بسیار قوی می پرهیزد 2- گاهی به مرده خواری روی می آورد 3- در مورد شکار بر خلاف حمله بی محابا در جوانی ابتدا به زخمی و تضعیف نمودن شکار و سپس از پای درآوردن آن روی می آورد در این هنگام چنانچه تعداد شرکای شکار که اغلب به همراه هر شیر تعدادی شغال، روباه و یا موجودات دیگر هستند زیاد باشد شکار را برای آنها رها می کند حتی اگر قسمت کوچکی به خود وی رسیده باشد و این سبب می شود که تنها کمی بیشتر به زندگی ادامه دهد.

الف – 1) آمریکا و مشابهت ها

با مطالعه این متون به آسانی می توانت دریافت که شرایط عملکردی آمریکا در حال حاضر چقدر به این استراتژی شبیه است. آمریکا از مقابله با اتحادیه اروپا، کشورهای ابرقدرت، روسیه، چین و ... می پرهیزد و به راحتی با کره شمالی صلح می کند. به کشور فاقد ملت و نیروی نظامی منسجم و یا یک نظام سیاسی مرده مانند افغانستان حمله می کند! با نیروهای ائتلاف به جنگ با یک دشمن ضعیف مانند عراق پرداخته و 12 سال رابین عملیات طوفان صحرا تا نبردهای نهایی با عراق صبر می نماید و با قوانینی چون تصویب قانون نفت در برابر غذا به تضعیف هرچه بیشتر آن روی می نهد و سپس به این کشور حمله می کند و علیرغم پیروزی ظاهری به دلیل وجود حریفان قدتمند تنها به تکه ای کوچک از آن در مرکزیت عراق قناعت می کند و البته این اوضاع آمریکا رو به افول است.

ب) علل عمده افول قدرت و پیری سیاسی نظام آمریکا

ب-1) نظام ماتریالیستی سیاسی آمریکا

نظام قدرت در آمریکا مبتنی بر محورهای قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی(زور به همراه زور یا مقابله قدرت) است که هر دو دارای تعاریف مادی و ظرفیت پذیر هستند. همانطور که نمی توان یک لیوان رابیش از حد ممکن پر نمود و مازاد بر ظرفیت آن سرریز می کند بیش از محدوده مادی در قدرت یک نظام سیاسی واقتصادی نمی توان به آن اهمیت سیاسی و یا اقتصادی بخشید. ایجاد روند های جهانی شدن به این مفاهیم هم پایان بخشیده و تمامی ظرفیت جهانی پذیرش قدرت و اقتصاد در این مبحث تعریف شده است. لذا هر قدر که به روند های جهانی شدن نزدیک می شویم مفهوم هدایت و راهبری جهانی نیز از طریق یک دولت کم رنگ تر می شود(کثرت در وحدت). از طرفی طبق قوانین فیزیکی، منطقی و فلسفی ظهور پدیده مصادف با ظرفیت سازی برای آن است لذا اصولا" ظرفیت های مادی تغییر ناپذیرند یعنی نمی توان جهان را از اینکه هست برای آمریکا بزرگ تر و یا کوچک تر نمود و اگر چنین امری امکان پذیر بود آن جسم بزرگ و یا کوچک تر دیگر کره زمین نمی بود لذا حتی اگر آمریکا همچنان و با تمام سرعت در جهان پیشرفت سیاسی و اقتصادی نماید درزمانی بسیار نزدیک از لحاظ تاریخی افول خواهد کرد.

ب‌- 2) ناپایداری نظام تک قطبی جهانی

اصولا" در قوانین فیزیکی اجسام همواره دارای ابعاد متعددند و یک بعد به تنهایی معنی ندارد. نظامهای سیاسی نیز اینگونه اند بطور مثال اگر شوروی سابق نمی بود چگونه امریکا باید ثابت می نمود که جهان نیازمند حمایت یک کشور قوی و آزاد در مقابل یک نظام کمونیستی بسته و محدود است و این یعنی آنکه اصولا" باید بدی (شر) باشد تا خوبی معنا پیدا کند و این فلسفه آفرینش بدیها ست. آمریکا بعد از اضمحلال شوروی سابق و از ابتدای دهه نود تاکنون بدنبال دشمنی می گردد که خود را در مقابل آن حافظ منافع جهانی و ابر قدرت یکه تاز نشان دهد و با نیافتن این دشمن ضرورتا نیاز به یک متولی جهانی رنگ می بازد و لذا مفاهیم اصلی راهبری جهانی در ابعاد تک بعدی نا مفهوم می گردد.

ب-3) انتخاب اسلام به عنوان دشمن فرضی

از بزرگترین اشتباهات سیاستمداران آمریکایی دراواسط دهه نود آن بود که از اسلام و اسلام گرایی به عنوان دشمن فرضی یاد نموده و با منابع حقیقی آن مانند برخی مقدسات اسلامی به مقابله پرداختند و غافل از آنکه این فرض از بنیان غلط است چرا که آنها غافل بودند که با ضربه زدن به منابع مادی دنیای اسلام هر گز نخواهند توانست به منابع معنوی اسلام صدمه زنند و این مفروضی قطعی است. لذا فاز طراحی عملیات آفندی ایشان علیه دشمن فرضی نادرست است و از این فاز نادرست نتیجه مناسبی عاید ایشان نمی گردد.

ب-4) بلوغ نظام علمی، اقتصادی و سیاسی و اجتماعی درون آمریکا

این یعنی آنکه آمریکاییها در همه موارد فوق الذکر چه خوب و چه بد (از دید گاه کش رما) به جایی رسیده اند که دیگر بیش از این نمی دانند که می کنند!!

ج) جایگاه ایران

ایران با 000/648/1 کیلو متر مربع مساحت و بیش از 70 میلیون نفر جمعیت دارای جایگاه 42 کشورهای جهان از لحاظ وسعت و جایگاه 38 جمعیت است. ایران کشوری بر خوردار از منابع طبیعی به ویژه نفت (جایگاه سوم جهان) و گاز جایگاه (جایگاه دوم جهان) می باشد. موقعیت ژئواسترتژیک خاک ایران در ناحیه جنوب غربی آسیا و ارتباط آن بین مناطق شرق و غرب آسیا، کشورهای تازه استقلال یافته و آبهای آزاد سبب شده است که از دیر باز خاک ایران مورد طمع وسیع بیگانگان قرار گیرد. با توجه به ضریب هوشی به طور میانگین 108 برای مردم ایران و روحیه استقلال طلبی، هیچ دشمنی هرگز نتوانسته است علی رغم سنگین ترین ظلم و کشتارها در ایران این خاک را تحت سیطره مداوم خود در آورد. این دشمنی با تمامی ابعاد نوین آن علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در30 ساله اخیر برای اشغال و یا براندازی حکومت آزمایش شده و علیرغم تلاش همه جانبه استکبار هرگز به نتیجه نرسیده است.

همانطور که در تعاریف(سناریو کتاب ریسک تعمیم سازی هسته ای ایران از دیدگاه امنیت بین الملل) آمده است ایران هم اکنون در جایگاهی است که به لحاظ پدافند زمینی امکانات و نفرات جزء بهترین و صاحب سبک ترین ارتشهای جهان است و نیروی هوایی آن نیز در جایگاه مناسبی قراردارد به علاوه استعداد نیروهای ویژه عملیاتی آن از لحاظ درون مرزی و برون مرزی دارای اهمیت است که به شکل گسترده درهمان کتاب توصیف شده است. با توجه به موارد یاد شده و نیز ساختار فرماندهی انعطاف پذیر، ایران کشوری نیست که با یک حرکت مات شود.

د) شیر پیر ضربه پذیر است

با توجه به بنیاد اقتصادی حکومت آمریکا امروزه کشورهای دیگر با تشکیل اتحادیه های منطقه ای چون اتحادیه اروپا و یا جنوب شرق آسیا (آسه آن) به فکر تشکیل قطبهای اقتصادی هستند. وجود نظام متمرکز در اتحادیه اروپا برای اداره امور اقتصادی و همپوشانی های اقتصادی سبب شده است تا ارزش افزوده کالا و تجارت دراروپا نسبت به آمریکا پیشی گرفته بدین ترتیب ارزش یورو نسبت به دلار فزونی یافته است. پیش نهاد تشکیل قطبهای عربی، پول جهانی، جنگ اقتصادی وابسته به نیروی کار ارزان توسط چین با نظام امپریالیسم و نیاز کشورهای دیگر به نظام اقتصادی پیشرفته برای پاسخگویی به جمعیت سبب شده است که سقوط قدرت اقتصادی با سرعتی بیش از پیش اتفاق بیافتد. به لحاظ قدرت نظامی برتر، آمریکا از پایان جنگ سرد به دنبال ایجاد کانونهای منطقه ای متضاد هم مرز و در صورت نیاز انجام مداخله نظامی بوده است چرا که تحلیل گران پنتاگون و اداره مشترک نظامی بر این باور بوده اند که این کانون های هم مرز به تدریج یک دیگر را خنثی نموده و در نهایت راه برای تسلط آمریکا و نظام جهانی گشوده می شود. مثال روشن این مطلب بحث تشکیل کانونهای منطقه ا ی آسیایی با هرم کالاهای استراتژیک (مانند سوخت در اتحادیه عرب)، بحران امنیتی منطقه ای (مانند لیبی، عراق و کره شمالی) و بحران امنیتی بین الملل (مانند ایران و عراق) و قرار دادن آن در مقابل کانونهای شرق آسیا و یا اتحادیه اروپا بوده است که به هر حال با دامن زدن به هر یک از این بحرانها بخشی از فرآیند تسلط به جهان دستیافتنی می شود. تشکیل (خاورمیانه بزرگ)که می تواند کانون متضاد هم مرز برای اتحادیه اروپا و شرق آسیا باشد از جمله پلانهای نزدیک آمریکا برای خنثی سازی قدرتهای یاد شده است و با مشغول شدن این کانونها به یکدیگر و رقابت آنها درمسائل مختلف، اقتصادی، امنیتی و نظامی، آمریکا در حاشیه ای امن قرار می گیرد و بدین ترتیت بستر لازم برای سلطه آمریکای (به زعم خود) بزرگ و با اقتدار بدست کشورهای دیگر فراهم می شود. ایران شاید از آخرین نقاط باز مانده قابل اتکا برای ممانعت ازتسلط آمریکا بر گلوگاه های استراتژیک و داغ جهانی و درنهایت ممانعت از فروپاشی طبیعی اداره جهان است و اگر کشورهای دیگر به ویژه کشورهای قدرتمند شرقی و یا اروپاییان این نکته را درک کنند که حفظ ایران ضامن حفظ بقا و عدم تجاوز به آنها در مراحل بعدی توسط امریکا است هرگز در جهت مبارزه با ایران بر نمی خیزند.

با توجه به شکستهای اقتصادی اخیر امروز شیر پیر بسیار ضربه پذیر است و کافی است جهان برخی کالاهای ویژه صادرات آمریکایی را تحریم کند تا با ایجاد یک شوک اقتصادی زمینه بحران های سیاسی و اجتماعی درآمریکا پدید آید. شیرپیر به هر ترتیب که ضربه ای اساسی دریافت نماید از درون خودش را از بین خواهد برد. چرا که زمینه های آزاد سیاسی و اجتماعی بیش از حد سبب شده است که شاخص خطر و فاصله بین ایجاد آشوب و بحران در سطح ملی آمریکا به شدت کاهش یابد. چنانچه بتوان به هر دلیلی مردم آمریکا را به این نتیجه رساند که حکومت فدرال نمی توان ضامن امنیت و اقتصاد آنها باشد بهترین سرنوشتی که برای کشور بزرگ آمریکا می توان در نظر گرفت سرنوشت شوروی سابق است.

ه) شیر پیر و ایران

آمریکا هم اکنون به رویارویی با کشوری پرداخته است که با وجود بیش از 20 سال رویارویی نظامی غیر هم مرز (عراق و اسرائیل)، 2 سال رویارویی جبهه فنی و اطلاعاتی هم مرز و بیش از این مدت رویارویی اقتصادی هم مرز نتوانسته است بر آن تسلط یابد.

مقابله ایران و آمریکا داستانی تازه نیست.

شیر پیر که قبلا" در نبردهای اقتصادی نتیجه ای دیرس را کسب کرده (لیبی بیش از 12 سال) و یا اصلا" نتیجه ای نگرفته است (عراق علی رغم بیش از 9 سال تحریم) هم اکنون فرصت چندانی برای اعمال اهرمهای تسلط بر ایران از طریق تحریمها ندارد بدین منظور تنها یک راه را مقابل خود می بیند. بالاخره با اعزام ناو هواپیمابر یواس اس وینسنس به خلیج فارس و همچنین چنین اقدامی در حوزه دریای مدیترانه گلو گاههای عملیاتی آمریکا مشخص شد که نشان می دهد موضوع مقابله ایران و آمریکا مقابله تمام عیار نظامی در حال حاضر نحواهد بود بلکه یک محاصره فیزیکی تمام عیار است. گردش اطلاعات سیاسی ماههای اخیر آمریکا در منطقه این امر را کاملا نشان می دهد. آمریکا با هماهنگی ضمنی با کشور قدرتمند روسیه در منطقه، در صدد ایجاد سیاست ارعاب و تهدید برای عدم حمایت از ایران و یا قطع روابط با آن و یا حداقل درپیش گرفتن سیاست خنثی در صورت تهاجم آمریکا به ایران است. نوع چینش نیروها نشان می دهد که آمریکا با تنگ کردن حلقه محاصره و ایجاد جنگ فیزیکی درحوزه اطاعات نظامی مانند ربودن دیپلماتی های ایران درعراق به دنبال بستن حلقه محاصره و ایجاد واکنش در ایران و حمله محدود و سپس در مقابل یک پاسخ ایجاد حمله ای با قدرت تهاجم حداکثری به ایران است. اظهارات صلح طلبانه و عام پسند برخی مقامات آمریکایی منجمله وزیر امور خارجه در مورد تغییر سیاستها علیه ایران، آخرین تلاشهای دیپلماتیک شیر پیر و لبخند شیر پیر از دور برای تسلیم نهایی و یا محاصره فیزیکی کامل ایران با ابعاد تحریم های اقتصادی و کنترل منابع انرژی تا صدور عکس العمل از طرف ایران است.

فصل سوم

راههای مقابله و فرجام:

می توان برای شکستن محاصره کامل سناریوهای لیبی و یا کره شمالی (اخیر) را در پیش گرفت اما رعایت به نکات یاد شده در فصل دوم این سناریو ها با توجه به موضوع سیاستهای مهم آمریکا برای ایجاد کانونهای تقابل هم مرز در منطقه خاورمیانه در مورد ایران موثر نخواهد بود. اما راه مقابله تنها یک موضوع است. شیر پیر فرتوت تر از آن است که بتواند در برابر حمله ای معکوس مقاومت نماید و استعداد ملی آمریکا امروزه توانایی انسجام واقعی برای دفاع در مقابل یک هجم وسیع عملیات نظامی را ندارد. از طرفی هرگونه حمله و یا پاسخ نظامی در خاک آمریکا برای سایر کشورهای جهان به منزله امکان حمله به آمریکایی ضربه ناپذیر است. مقابله با آمریکا در صورت عدم در پیش گرفتن سناریوهای اول دارای مفروضاتی است که مهمترین آن عبارتست از: 1- توجه به این نکته که آمریکا از لحاظ نظامی ضربه پذیر است 2- در صورت حمله امریکا به خاک ایران هیچ موقعیتی بدتر از آن موقعیتهای بوجود آمده برای نظام جمهوری اسلامی ایران وجو نخواهد داشت.

آمریکا برای بدست آوردن همه آنچه که در ایران وجود دارد، آمده است لذا در صورت حمله آمریکا به خاک ایران چه به آمریکای به حمله کنیم و چه نه او به دنبال تصرف تمامی داشته های ایران خواهد بود. لذا باید درمقابل امریکا از استراتژی دستهای تدافعی باز و ضربه استفاده نمود و در مقابل ضربات سنگین و گسترده آن باید ازجابه جایی تاکتیکی و زدن ضربه ای کاری به دشمن برای ا زکارافتادن نظام تهاجمی آن استفاده نمود.

بدین ترتیب :

1- در پاسخ به حمله نظامی محدود و از خاک کشورهای همسایه باید تنها به ناتوان کرده نیروهای آمریکا و پاسخ محدود برای ناتوان کردن پایگاه های آمریکا بدون صرف نیرو و استعداد نظامی فراوان و یا تهاجم به خاک کشورهای همسایه که تحریک آنها را نیز به دنبال داشته باشد، استفاده نمود.

2- باید در سطح وسیع تبلیغاتی و عملیات روانی موضوع عملیات تلافی جویانه مستقیم و موثر علیه کشورهای حمله کننده به ایران را در طرح نمود تا احساس خطری جدی برای کشورهای همکار احتمالی امریکا پدید آید.

3- تقویت کانونهای نظامی نامتقارن درون مرزی، قابلیت دفاع در برابر تهاجم به داخل خاک ایران را بوجود می آورد. جابجایی کانونی و ارتجاعی نیروها و استفاده از سیاست طعمه و کمین برای هر گونه تهاجم مهلک خواهد بود.

4- استعداد اطلاعات برون مرزی برای آمادگی رویارویی امنیتی باید تا مرزهای اطمینان قابل قبول از کشور گسترش یابد.

5- تمام استعداد مقابله با تهاجم آمریکا برای حمله به خاک این کشور (و حتی منافع آن در کشورها و یا مناطق دیگر ) با استفاده از سلاح های پیشرفته، فوق امنیتی ، سلاح های نوین و نیرو های استشهادی در صورت حمله به ایران باید پیش بینی و برنامه ریزی و آماده به کار گیری شود. یادمان باشد در صورت حمله نظامی امریکا به ایران تنها با حمله به این شیر پیر است که می تواند آنرا به عقب نشاند و هرگونه عقب نشینی با از دست رفتن کشور ونظام اسلامی مصادف خواهد بود.

گرد آورندگان: دکتر رضا آقانوری، دکتر سید مجید بنی هاشمی

انتهای پیام/70

نظرات بینندگان