کد خبر: ۱۰۸۰۸۹
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۳ - ۱۳ فروردين ۱۳۹۶

کدام ایران میتواند الگو باشد؟

بنظرم زمان آن رسیده که این سوال را از خود بپرسیم که چه شد که چنین شد؟آیافاصله گرفتن ازاین قبیل جریانات وتمایل به حل مشکلات درقالب ارتباط مستقیم وغیر مستقیم با امریکا که در دولت های مختلف بعضا با قوت وضعف پیگیری شده زمینه ساز این فضا نبوده؟ ....
به گزارش شیرازه، هر دگرگونی که درجامعه توسط مردم ایجاد میشودناشی از نارضایتی سیاسی،اقتصادی یافرهنگیست که روح عمومی جامعه رابه سمت تغییر سوق می دهد،مردم ایران دردهه 40و50حرکتی راشروع کردند که بیشترماهیت سیاسی وفرهنگی داشت تا اقتصادی که درشعارهایی مانند اسلامیت ،جمهوریت،استقلال وآزادی تبلور می یافت که باوجود جریان های متفاوت جریان حزب اللهی بیشترین تطابق را باخواسته های مردم داشت ودووجه تمایز آن با دیگرگروه هااسلام خواهی واستکبارستیزی بود.که باعث شد پس ازپیروزی ملت ایران رابه الگویی برای همه ازادی خواهان تبدیل کند که خالد اسلامبولی دردادگاهش اعلام کردکه الگویش امام بوده وایمن الظواهری رهبرکنونی القائده نیز ازهمراهان اسلامبولی بود،وراشدالغنوشی رهبرمسلمانان تونس پس از انقلاب کتابی نوشت تحت عنوان"حرکت امام خمینی وتجدید حیاط اسلام" و....که هرکدام به گونه ای ارادت خود را به این حرکت اعلام می کردند وبه این نهضت دل بسته بودند.

حال وقتی نگاهی به مسیرطی شده دراین سالهای پس از انقلاب می کنیم وتغییرات درروابط خودواین جریانات رابررسی می کنیم می بینیم مادرابتدای نهضت پرچم مبارزه بااستکباررا دردست گرفتیم واما امروز برخی از آن جریانت به دشمن درجه یک ما تبدیل شده اند،شاید بتوان آن رابعنوان شاخص سنجش بخشی از عملکرد خود درحوزه سیاست خارجی استفاده کرد،هرچند که نمیتوان از نقش جریان نفوذی غربی وامریکایی در این گروه ها واستفاده ابزاری از آنها وهمچنین انحرافات عقیدتی آنها صرفنظر کرد ،هرچند که نمی خواهم این مسئله را به جریانات سنی محدود کنم چرا که برخی شخصیت ها وجریانات شیعی نیز در این جرگه قرار گرفتند ومطمئنا عملکرد ما درحوزه سیاست خارجی دراین امر بی تاثیر نبوده است و این نکته رانیز نبایدفراموش کنیم که جریانات آزادیخواه گارانتی جهت وفاداری به ما نداده اندوقرآن نیزهمین مسئله را وعده کرده است چنانچه درباره بنی اسرائیل فرمود:انی فضلتکم علی العالمین ،ودرآیات بعدی اشاره می کند که البته دراین قوم برگزیده بودن هیچ تضمینی نیست،چنانچه وقایع گمراهی این قوم برکسی پوشیده نیست.

بنظرم زمان آن رسیده که این سوال را از خود بپرسیم که چه شد که چنین شد؟آیافاطله گرفتن ازاین قبیل جریانات وتمایل به حل مشکلات درقالب ارتباط مستقیم وغیر مستقیم با امریکا که در دولت های مختلف بعضا با قوت وضعف پیگیری شده زمینه ساز این فضا نبوده؟آیا اظهارنظر برخی مسئولین که خود از سابقون انقلاب بوده اند به تمایل به این ارتباط وبازگشت از شعارهای اصیل انقلاب باعث دلسردی این جریانات ازهمراهی ما نمی شودوترس این را ندارند که روزی ماپای میز مذاکره ومعامله  برسرآنها بنشینیم چانکه دربرخی قراردادهاومعاهده های بین المللی به سمت تحریم آنها حرکت شده؟آیا سیاست های لیبرالی که دولت ها درسیاست خارجی اعمال می کنند وبعضا درمسائلی مانند شیخ نمر،شیخ زکزاکی واوضاع بحرین گاها با انفعال برخورد شده ،باعث نمی شود مستضعفین جهان که دل به حرکت امام ودر حال حاضر به رهبری دارند نسبت به این حرکت دچار تردید شوند؟

حال درمقابل باید به یک سوال دیگر پاسخ دهیم که حال برای خروج از این فضا چه باید کرد؟برای خروج از شرایطی که که گاها رهبری اظهار میکند قطار انقلاب از ریل خارج شده جه باید کرد؟برای بازسازی دستگاه دیپلماسی که 4سال به توافقی دل خوش کرده که نتیجه آن از ابتدا اظهر من الشمس بود؟بنظرم برای خروج از این فضاباید به همان روحیه فراموش شده برگردیم،نگاهی که به عرصه بین الملل نه یک نگاه ایدا الیستی وبازی برد-بردبا دشمن درجه اول باشد،نگاهی که به روش غرق مصنوعی بخواهد به مردم القا کند که روحیه تقابل با اسکتبار جهانی صرفا بر پایه احساسات زودگر بوده وسازش را عقلانیت معنی کند.

منبع: کازرون خبر

نظرات بینندگان