کد خبر: ۱۱۰۳۵۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۱۱ خرداد ۱۳۹۶
یادداشت/ حسین قدیانی

خط امام یعنی خط قانون

«تقلب، اسم رمز آشوب بود»! و الا اگر قرار بود مستند به ۴ تا سند و ۴ تا مدرک باشد، لااقل این حد از عقل و شرع و شرف را به کار می‌بستند که وسط ساعات اخذ رأی، اعلام پیروزی نکنند!
خط امام یعنی خط قانونبه گزارش شیرازه، حسین قدیانی در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت:

قریب ۳۰ سال بعد از ارتحال امام، خوب است ببینیم صرف‌نظر از مرسومات، عنوان «خط امام» به کدام جریان تعلق می‌گیرد؟! آیا من، چون در جماران، همسایه‌ دیوار به دیوار امام بودم؟! یا من، چون با حضرت روح‌الله، چندین آلبوم عکس دارم؟! یا من، چون پدرم، پسر پسر امام بود؟! یا من، چون ۱۲ بهمن، در پلکان سوم و چهارم و هفتم طیاره، همراه امام بودم؟! یا من، چون فلان روز، بهمان حکم را از بنیانگذار جمهوری اسلامی دریافت کردم؟! یا من، چون بعضی‌ها به جریان همسو «خط امام» می‌گویند؟! یا من... آری! همین من، چون فرزند شهیدی هستم که پدرم بی‌آنکه سپاهی یا ارتشی باشد، به عشق امام، از جان خود گذشت؟! بسم‌الله الرحمن الرحیم! فرزند شهید دهه ۶۰ بودن، دلیل بر آن نیست که تو در «خط امام» باشی!

تمام دنیا حتی آمریکا و اسرائیل هم جریان تو را «خط امامی» بخوانند، باز دلیل نمی‌شود! از امام، حکم داری، داشته باش! در هواپیما با امام بودی، بودی که بودی! چند نسل آن‌طرف‌تر به خمینی می‌رسی، من را چه می‌گویی که رسما «پیامبرزاده‌»ام و چند نسل آن‌طرف‌تر به «حضرت آدم» می‌رسم؟! با امام، در مرز ایران و ترکیه، عکس داری، خیلی هم عالی، فقط بگو دوربین، نیکون بود یا کانن؟!

آجر خانه‌ات، مماس روی دیوار حسینیه است، احسنت به سیمان تو! مع‌ذلک «خط امام» یعنی «خط امام»، نه «خاطره با امام»! وانگهی! هیچ خاری را دیده‌ای که بی‌خاطره با گل باشد؟! تو به من بگو چقدر نوکری برای این مردم را افتخار می‌دانی، تا من به تو بگویم چقدر در «خط امام» هستی! دولتی که جز «حرف» کارنامه دیگری نداشته باشد، در «خط باد هوا» است، نه «خط امام»! جریانی که با سران استکبار و حکام مرتجع منطقه، مرزبندی آشکار ندارد، در «خط یاسر عرفات» است، نه «خط امام»! جماعتی که نسبت به مبارزه با فساد و تبعیض، حساسیت ندارد، در «خط حقوق‌های نجومی» است، نه «خط امام»! «امام بزرگوار ما» فقط یک پیرمرد محترم نورانی نبود؛ هم خط داشت و هم خط می‌داد! و هنوز هم خط دارد! و هنوز خط می‌دهد! «خط مبارزه»! «خط انقلاب»! «خط سازش‌ناپذیری!» «خط برائت»! و البته «خط قانون»! و صدالبته «خط انتخابات»! تقریبا همه که پای کار شخصیت کاریزمای امام بودند، پس چرا توجه امام به «قانون اساسی»؟!

تحقیقا همه که او را بانی انقلاب می‌دانستند و غافل از نظراتش نبودند، پس چرا تذکر امام به «انتخابات»؟! بنابراین دورترین آدم‌ها و عناصر و جریان‌ها به «امام و خط امام» فقط جماعتی نیست که به مبارزه و عدالت و موازین اسلام ناب و همراهی با آه پابرهنه‌ها التزام عملی ندارد، بلکه تو اگر «ضد قانون» یا «ضد انتخابات» عمل کنی، یعنی «ضد امام» رفتار کرده‌ای و «ضد خط امام» ولو آنکه درخت گلابی حیاط خانه‌ات، شاخه‌هایی هم در حیاط خانه امام داشته باشد! ولو آنکه عکس داشته باشی با امام، به عدد نفوس خلائق! ولو آنکه پدرت، نسبتی با پسر امام در افق داشته باشد! ولو آنکه یار طیاره بوده باشی! ولو آنکه احکام جداگانه از خمینی داشته باشی! ولو آنکه عنوان «خط امام» را دزدیده باشی! و ولو آنکه چون من، پدر را در جنگ تحمیلی از دست داده باشی!

دقت کنید! من نمی‌خواهم بگویم «خط امام» به این چیزها هست و نیست، بلکه می‌خواهم بگویم اصلا و ابدا به این چیزها نیست! اگر خمینی بت‌شکن، با وجود آنکه خود بنیانگذار نهضت انقلاب اسلامی بود، هرگز عدول از «قانون» نکرد، حتما در «خط امام» نیست جریانی که اعتراض خود را، نه از «راه قانون»، بلکه از «بیراهه فتنه» دنبال می‌کند!

و اگر «امام بزرگوار ما» با وجود آنکه خود بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بود، هرگز عدول از «کلیت انتخابات» و «رأی اکثریت» نکرد، قطعا در «خط امام» نیست جریانی که در کارنامه‌اش لکه ننگین فتنه ۸۸ و لگد زدن به ۴۰ میلیون رأی ملت و نپذیرفتن آرای اکثریت وجود دارد! شاهد بودیم که از نظر قطعی شورای نگهبان درباره انتخابات ۲۹ اردیبهشت، فقط یک ساعت گذشته بود که جناب رئیسی بیانیه دادند مبنی بر تمکین از قانون! و ادامه همان مسیر قانونی که در ۱۰ روز اخیر انجام دادند! این یک خط است، یک مکتب است، یک فرهنگ است، یک کلاس است.

یک بی‌کلاسی و بی‌فرهنگی و بی‌مکتبی و بی‌خطی هم بعد از ظهر جمعه ۲۲ خرداد ۸۸ رخ داد که هنوز چند ساعت به پایان رأی‌گیری مانده، نامزدی بیاید جلوی دوربین‌ها و میکروفن‌ها، اعلام پیروزی کند! اینکه به نامزد مد نظر، می‌گوییم «متوهم»، بی‌خود نیست! او و همپالکی‌ها، اگرچه برای «ادعای تقلب» سندی جز نظریه فاخر «داماد فلان جا» ارائه ندادند اما از حق نگذریم که هم برای «توهم» خود، کوهی از سند به ما نشان دادند و هم البته برای «توحش» خود! آنجا که تا ماه‌ها بعد از ۲۲ خرداد ۸۸ هیچ وقعی به هیچ پند و اندرزی ننهادند و هرگز حاضر نشدند اعتراض خود را از مجرای قانون، پیگیری کنند! بله! حق با آقای ابطحی است: «تقلب، اسم رمز آشوب بود»! و الا اگر قرار بود مستند به ۴ تا سند و ۴ تا مدرک باشد، لااقل این حد از عقل و شرع و شرف را به کار می‌بستند که وسط ساعات اخذ رأی، اعلام پیروزی نکنند!

تا خوب خوب خوب بفهمیم چه کسی و چه جریانی در «خط امام» است، لاجرم باید بفهمیم چه کسی و چه جریانی در «خط قانون و انتخابات» است و چه کسی و چه جریانی در خط «ضد قانون و انتخابات»! پس قیاس می‌کنیم ۲ رفتار را و ۲ جریان را که یکی ۸۸ انتخابات و اخلاق و عقل و شرع و شرف را با هم باخت و دیگری ۹۲ و ۹۶ فقط و فقط انتخابات را!

در همین انتخابات اخیر، جریان بازنده انتخابات، در حالی اعتراض خود را تنها و تنها از مجرای قانون پیگیری کرد که ۶ مؤلفه بسیار مهم، بهانه را برای عدول او از قانون، از قضا بسیار فراهم‌تر از بازنده ۸۸ می‌کرد، لیکن آنکه واقعا در «خط امام» است و آن جریان که حقیقتا در «خط امام» است، دریایی از بهانه هم داشته باشد، باز تمرد از قانون و خروج از سازوکار انتخابات نمی‌کند! اولا سال ۸۸ هنوز روز رأی‌گیری بود و هنوز مهلت رأی‌دادن ملت باقی بود که فلانی اعلام برد کرد!

در سال‌های ۹۲ و ۹۶ اما هنوز شورای نگهبان، بر صحت انتخابات صحه نگذاشته بود که نامزدهای بازنده، هم از در تبریک به منتخب اکثریت وارد شدند و هم از در ابراز موفقیت برای او! ثانیا بر خلاف فرد باغی و جریان یاغی ۸۸ که بنا به اعتراف خودشان، تقلب تنها یک اسم رمز برای آشوب بود، نامزد دوم انتخابات امسال، با اسناد متعدد تخلف و مدارک فراوان کارشکنی، سراغ مراجع ذی‌صلاح رفت!

ثالثا بر خلاف نفر دوم ۸۸، دارای رکورد بیشترین رأی نامزد بعد از نامزد اول بود! رابعا نفر پیروز انتخابات اخیر، بر خلاف نامزد پیروز ۸۸ رکورد کمترین نصاب رأی نامزد اول را از آن خود کرد! خامسا از داخل و خارج و در فضای مجازی و غیر آن، ده‌ها نقشه کشیده شد تا بلکه نامزد دوم انتخابات ۹۶ ایضا جریان حامی، تحریک به همان کاری شوند که سال ۸۸ باغی‌ها و یاغی‌ها در کف خیابان انجام دادند! و شگفتا! اینجا اگر نقشه‌کشی‌ها برای وسوسه آشوب بود، سال ۸۸ اما مکرر آشوب‌طلبان دعوت شدند به قانون! و نصیحت شدند به رعایت سازوکار انتخابات!

سادسا ۱۶ میلیون ۹۶، از ۱۳ میلیون ۸۸، عدد بیشتری در حد ۳ میلیون رأی داشت! به این ۶ مؤلفه اما ۶۰ مؤلفه دیگر هم اضافه شود، باز گفتار متین و رفتار متمدنانه آن نامزد و آن جریان که برابر قانون و سازوکار انتخابات، مطیع است، ذره‌ای تغییر نمی‌کند! آنی اما فرض کنید نامزد مغلوب ۸۸ با علم و آگاهی نسبت به این ۶ مؤلفه، قرار بود جای آقای رئیسی باشد! گمانم این بار، یک هفته قبل از انتخابات، پیروزی خود را اعلام می‌کرد!

کجایند شکلک‌های فضای مجازی که من با مدد از آنها، اندکی راحت‌تر با آقای آشنا سخن بگویم؟! جناب مشاور حسن روحانی! «رئیسی، موسوی نیست» و تمام؟! پس تحریم‌هایی که در بستر فتنه، مجال تصویبش فراهم شد، چه می‌شود؟! پس چه می‌شود آن همه لطمه به آبرو و حیثیت نظامی که این همه خون مطهر به پایش ریخته شده؟! اصلا آیا قابل شمارش است ناسزاهایی که به بهانه ادعای دروغ آقایان، به نهضت خمینی داده شد؟! «مرگ بر اصل ولایت فقیه» چرا؟!

بردن آبروی نظام مظلوم ما چرا؟! گرا دادن به دشمن در جهت تحریم اقتصادی این ملت چرا؟! فتنه علیه قانون چرا؟! فتنه‌آفرینی علیه انتخابات چرا؟! لگد به ۴۰ میلیون رأی و دعوت به ابطال انتخابات چرا؟! عدم تمکین در وادی نظر و عمل، در برابر قضاوت نهاد قانونی شورای نگهبان چرا؟! آیت‌الله جنتی که همان آیت‌الله جنتی است! و اغلب اعضای شورای نگهبان هم که همان هشتاد و هشتی‌ها! و شورای نگهبان هم که همان! پس اینجا، بحث ۲ شخص نیست که این، او نیست و او هم این! نخیر! بحث ۲ خط است؛ «خط امام» و «خط ضد امام»! «خط قانون» و خط «ضد قانون»! «خط انتخابات» و خط «ضد انتخابات»! و به جرأت می‎خواهم بگویم «خط قانونگرایی» و «خط نوفرقانیسم»! و مگر نه آنکه همه گروهک‌های ضاله و تروریستی، در شمار حامیان جریان فتنه و تمرد از قانون، جا خوش کرده‌اند؟!

مع‌الاسف، آنچه روزهای اخیر و ماه‌های اخیر، از فتنه‌گران ۸ سال پیش تا امروز دیدیم، مؤید این نظر بود که اصلا و اساسا به این جماعت پررو و وقیح، رأفت نیامده! فرصتی اگر به ایشان بدهی، عوض آنکه آن را به مجرایی برای عذرخواهی و بازگشت تبدیل کنند، وقیح‌تر می‌شوند و پرروتر! روزی به ساحت مقدس امام رضا علیه‌السلام اهانت می‌کنند و دگر روز، روز مراسم تشییع شهدا را مخل شادی مردم، تفسیر می‌کنند!

و من حالا می‌فهمم که چرا خمینی بت‌شکن، فرصتی اگر من‌باب انابه به جریانات مغایر با مصالح ملت می‌داد، لیکن حد و حدود این مهلت را هم معین می‌کرد! و از جایی به بعد، دیگر با ایشان فقط بر اساس لیاقت‌شان برخورد می‌کرد! آنی فرض کنید خلف صالح امام، سال ۸۸ پای قانون و پای انتخابات و پای ۴۰ میلیون رأی و پای رأی اکثریت و پای همه موازین و همه سازوکارهای مربوط به انتخابات و من‌جمله همین نهاد قانونی شورای نگهبان نمی‌ایستادند! کدام شورای نگهبان می‌خواست سلامت کدام انتخابات را تایید کند؟!

و اساسا کدام انتخابات برگزار می‌شد که حسن روحانی بتواند برنده آن باشد؟! پس فتنه‌گران را اگر اندکی از شرف و اقلی از انصاف بود، حتم کنید به جای زیاده‌روی در وقاحت، تبریک به آن نظم و نظامی می‌گفتند که ۸۸ پای داوری شورای نگهبان ایستاد تا این «نهاد قانونی» همچنان محترم و همچنان مرجع باقی بماند!

تا ۹۲ و ۹۶ هم همچنان سرپا باشد که درباره انتخابات، قضاوت نهایی را انجام دهد! ما اما از موضع توهم، قلم دست نگرفته‌ایم! و انتخابات را شاید ببازیم لیکن اخلاق و قانون و مدنیت را هرگز! و اگرچه رأی نهایی نهاد قانونی انتخابات را به منزله رسمی شدن باخت خود و برد حریف می‌دانیم اما باز هم تمکین برابر قانون و سازوکار انتخابات در نظام مقدس جمهوری اسلامی را وظیفه خود تلقی می‌کنیم! ما باز هم از کلیت انتخابات دفاع می‌کنیم و به رأی مردم احترام می‌گذاریم و به فرد منتخب اکثریت تبریک می‌گوییم و او را رئیس همه جمهور می‌خوانیم، ولو آنکه ما را، با وجود چنین نگاهی و اینچنین دیدگاهی «خشونت‌طلب» بخوانند! این همان ناسزای آشنایی است که از ما بیشتر، «امام بزرگوار ما» دشت کرد! دشمن و دشمن‌دوستان، از همه بیشتر، شخص امام را می‌زدند!

و هنوز هم از همه بیشتر، امام را می‌زنند! «باید «مرگ» را از شعارهای خود حذف کنیم» یعنی زدن همان امامی که آرزو داشت حتی از کلیساها هم ناقوس «مرگ بر آمریکا» به صدا درآید! هان ‌ای خمینی بت‌شکن! ما بهانه‌ایم! و هنوز هم دعوا بر سر آرمان‌های بلند انقلابی است که تو با نام و یاد «خدا» به‌راه انداختی! ایستادگی ما پای صحیفه تو نبود، جماعت را چه کارشان با ما بود؟! اماما! نه در جماران، همسایه تو بودیم و نه با تو در تبعید اما مگر آن روز نیمه خرداد که یک تنه علم قیام برداشتی، کسی را جز خدا داشتی؟! و مگر سوم خرداد، با وجود آن همه اصحاب خاکی‌پوش، کسی را جز خدا داشتی؟!

و مگر هیچ وقت، کسی را جز خدا داشتی؟! با وجود چنین خدایی که کافی است برای عبد، من تازه می‌فهمم که چرا این همه «آدم» تنها بود! و چرا این همه «نوح» تنها بود! و چرا این همه «ابراهیم» تنها بود! و چرا این همه «موسی» تنها بود! و چرا این همه «عیسی» تنها بود! و چرا این همه «محمد» تنها بود! و چرا این همه «علی» تنها بود! اما نه! «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»! یکی هست آن بالا، که دیگر نمی‌خواهد «علی» را تنها ببیند!

او همان خدایی است که موسای تنها را در حالی که طفلی بیش نبود، دست فرعون داد تا بزرگش کند! اطفال درون گهواره ۴۲ را اما خدا خود بزرگ کرد! و سوم خرداد، خرمشهر را خدا خود آزاد کرد! خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم! ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم! ما هیچ‌ایم! و هر چه هست تویی! ما اگر چنانچه خلاف می‌کنیم، نادانیم! تو بر ما ببخش!
نظرات بینندگان