کد خبر: ۱۱۲۲۴
تاریخ انتشار: ۰۰:۵۱ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۰

تهديدي كه به تمليح مي ماند/ جواد رضايى

واكنش تند و منفي ايران در برابر حضور نظامي عربستان و امارات در بحرين و سركوب خونين مردم اين كشور براي عربستان و ساير كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كاملاً قابل پيش بيني بود، اما با اين حال اين دو كشور نيروهاي سركوبگر نظامي شان را به بحرين گسيل داشتند و آنها در كنار نيروهاي نظامي و امنيتي بحرين با قساوت تمام با معترضيني كه حقوق مسلم شان را مطالبه مي كردند برخورد كردند.

 

بصیرت :واكنش تند و منفي ايران در برابر حضور نظامي عربستان و امارات در بحرين و سركوب خونين مردم اين كشور براي عربستان و ساير كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس كاملاً قابل پيش بيني بود، اما با اين حال اين دو كشور نيروهاي سركوبگر نظامي شان را به بحرين گسيل داشتند و آنها در كنار نيروهاي نظامي و امنيتي بحرين با قساوت تمام با معترضيني كه حقوق مسلم شان را مطالبه مي كردند برخورد كردند. حضور اشغالگرايانه نظاميان عربستاني و اماراتي در بحرين و قلع و قمع وحشيانه مردم مظلوم و بي پناه اين كشور موضع گيري وزير خارجه ايران را در پي داشت. صالحي در اين باره گفت: «سعودي ها راه درستي را در پيش نگرفتند، راه خطايي را در پيش گرفتند. ورود به بحرين يك امر باطلي بود. فكر مي كنند مردم را سركوب كردند، ولي اين نارضايتي ها و ناخرسندي ها در دل مردم خواهد ماند و يقيناً به سهولت نمي توانند از اين اتفاق كه رخ داده عبور كنند. اين اشتباه بزرگي است كه آنها مرتكب مي شوند. عربستان سعودي بايد هر چه سريع تر خاك بحرين را ترك كند و تا مسائل بيش از اين پيچيده تر نشده، كشورهاي منطقه با هم رايزني كنند و اگر ابهامات، سوءتفاهمات و عدم اعتمادهايي هست بنشينند و از طريق مجاري ديپلماسي اين امور را حل و فصل كنند.» بيانيه مجلس شوراي اسلامي كه صريح تر و تندتر از اظهارات صالحي بود، ضمن آن كه به عربستاني ها نشان داد ايران از اين مسئله مهم دست برنمي دارد، آنها را به شدت عصباني كرد و به موضع گيري عليه ايران و ايراد اتهاماتي واداشت. در رأس اين اتهامات، دخالت در امور كشورهاي حوزه خليج فارس وجود دارد كه در بيانيه پاياني شوراي همكاري خليج فارس و دستگيري چند جاسوس در كويت كه به ايران نسبت داده شد، مشاهده گرديد، اما در اين ميان مهم رسيدن به پاسخ اين پرسش كه: «چرا عربستان در قبال ايران چنين رفتاري را در پيش گرفته» و عوامل دخيل در آن است. نوشتار حاضر به شكل خلاصه، ابعاد پاسخ اين پرسش را بررسي مي كند.

الف- زنگ هاي خطر به صدا درآمدند: خروش معترضانه و بنيان كن مردم تونس همچون موجي ويرانگر پس از سرنگون كردن بن علي، مبارك و نزديك كردن قذافي به لبه پرتگاه و پيشروي به سوي خاورميانه و برانگيختن مردم اردن، بحرين و يمن با به صدا درآوردن زنگ هاي خطر براي حكام ديكتاتور منطقه، پايان ماه عسل حكومت ده ها ساله آنها را اعلام كرد. آنچه بر هول و هراس اين حكام مي افزود، موفقيت سريع مردم به پاخاسته در سرنگون كردن حكام ديكتاتور بود. كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس نيز كه پس از اندكي، نشانه هاي اعتراض مردمي را در كشورهاي شان ديدند هر يك به نوعي سعي كردند با گشاده دستي مالي و بعضاً وعده ها و اقدامات سياسي، مانع شكل گيري كانون هاي اعتراضي شوند. اين ترفند در يمن و بحرين افاده نكرده و كانون هاي معترض مردمي سريع شكل گرفت و اعتراضات، علني و پرجمعيت شد.

ب- وابستگي متقابل: شكست ترفند حاكمان بحرين و يمن در راضي و اقناع كردن مردم شان كه تداوم اعتراضات را در پي داشت تا حد زيادي از ارزش ترفندهاي ساير كشورهاي حاشيه خليج فارس در آرام كردن مردم شان كاست و سايه تهديد اعتراضات مردمي را بر سر اين حكومت ها بازگرداند. اين كشورها در مسائل بسياري، از جمله مسائل و تحولات سياسي اجتماعي نسبت به يكديگر وابستگي متقابل دارند و در عرصه سياسي، اين وابستگي جداي از تأثيرگذاري قيام هاي مردمي در كشورهاي عربي آفريقايي بر مردم اين كشورها است. به عبارت روشن تر در حال حاضر مردم اين كشورها از قيام مردم ساير كشورهاي عربي متأثرند و چنانچه مردم يكي از اين كشورها قيام و حاكم موجود را سرنگون كنند دومينوي آن با سرعت زياد، تمامي اين كشورها را در برمي گيرد و به نظر مي رسد هيچ كشوري از اين دومينو مصون نماند. از اين رو در اوضاع كنوني وابستگي اين كشورها نسبت به يكديگر بسيار بيشتر از گذشته شده تا آنجا كه سقوط هر يك از آنها سقوط همه آنها تلقي مي شود و اين با واقعيت همخواني دارد و اعزام نيروهاي نظامي عربستان و امارات به بحرين نيز در اين راستا ارزيابي مي شود.

ج- دور شدن عربستان از راه نجات: عربستان و به تبع آن ساير كشورهاي حوزه خليج فارس در برخورد با اقدامات حق طلبانه ملت هاي شان راهي را انتخاب كردند كه آنها را از نجات دور مي كند. آنها با اين تصور كه گوش دادن به مطالبات به حق مردم و گردن نهادن به آن يك نوع عقب نشيني محسوب مي شود كه معترضين را تشويق به افزايش خواسته هاي شان مي كند و آنها آنقدر خواسته هاي شان را افزايش مي دهند تا حاكمان را ساقط كنند، راه و روش پرمخاطره سركوب را برگزيدند كه يقيناً بايد بابت آن هزينه هاي گزاف بپردازند.

د- عالم يا جاهل: مقامات عربستان و ساير كشورهاي حوزه خليج فارس نسبت به دو گزينه كنار آمدن با مردم و يا سركوب آنها عالم و آگاه بودند، اما دو عامل آنها را به سمت اقدام جاهلانه سوق داد: 1- هول و اضطراب ناشي از قدرت قيام مردمي كه در زمان بسيار كوتاهي بن علي و مبارك را ساقط كردند، قذافي و عبدالله صالح را در آستانه سقوط و حاكم بحرين را مورد تنفر شديد عمومي قرار دادند. 2- اميدواري به حمايت غرب و به ويژه آمريكا: سران اين كشورها مي دانستند و يا حداقل اميدوار بودند به سبب اهميتي كه براي غرب دارند، از ناحيه آنها حمايت مي شوند، حتي اگر دست به قلع و قمع خونين معترضين بزنند. غرب نيز تا به حال نشان داده حاضر است ننگ سكوت در برابر كشتار مردم بي گناه بحرين و حتي يمن را در حمايت از اين كشور و براي منافع خودش بپذيرد. در اين ميان مهم، حدي است كه غرب براي اين حمايت مفتضحانه در نظر گرفته است. اعلام موضع «زلوت نمت» معاون وزير خارجه مجارستان و نماينده اشتون در اين باره بر اهميت اين موضوع مي افزايد. وي چند روز پيش گفت: «كشورهايي همچون بحرين و يمن هوشيار باشند كه احتمال دخالت نظامي مشابه آنچه كه در مورد ليبي صورت گرفت در مورد آنان نيز وجود دارد.»

اينكه اين موضع گيري چقدر ارزش و احتمال اجرايي شدن دارد، بماند، اما براي كمك به تبيين بحث مي تواند نشانه و مويد مناسبي باشد.

ه- جايگاه ايران در برنامه عربستان: عربستان و امارات كه اقدام به اعزام نيروي سركوبگر به بحرين كردند در مرتبه اول و ساير كشورهاي عربي حوزه خليج فارس در مرتبه ثاني مي دانستند با توجه به وضعيتي كه دارند ميزان مقبوليت و مشروعيت شان در نزد مردم شان به حداقل رسيده و آنها اين رفتار را نمي پسندند بلكه به شدت نسبت به آن معترض هستند. از طرفي هم، عربستان و شركايش به اين مي انديشند كه چگونه مي توانند تعهد غرب و خاصه آمريكا را در حمايت از خودشان بيشتر كنند. در اين مرحله، غرب و عربستان و شركايش به نقطه تلاقي رسيدند. هر دو گروه، ايران را حاضر كردند، با اين تفاوت كه بر خلاف گذشته شدت نياز عرب ها به غرب باعث شد در برخورد با ايران تحفظ گذشته را از دست دادند و در برابر ايران بي پرواتر موضع گرفتند و بر شدت و حدت مسائل اختلافي افزودند تا با جلب رضايت غرب به توجيه لازم براي مردم شان هم رسيده باشند، پس از اين فرايند تحليلي بود كه هجوم نظامي به مردم بحرين و هجوم تبليغاتي به ايران آغاز شد.

و- ميزان موفقيت عربستان و شركايش: عربستان به سبب برخورداري از يك ساختار حكومتي و نظام سياسي بسته و قبيله اي، ناراضي پرور بوده است و با افزايش سطح آگاهي عمومي بر ميزان نارضايتي هاي داخلي افزوده شد و شهروند درجه دو محسوب كردن شيعيان شرق عربستان بر نارضايتي هاي پنهان در لايه هاي مختلف اجتماعي افزود. مداخله نظامي عربستان در جنگ دولت يمن با حوثي ها و قتل عام افراد غيرنظامي حوثي با بمباران هاي متوالي و پس از آن كشتار مردم بحرين، اعتباري براي عربستان در جهان اسلام و حتي مردم عرب باقي نگذاشت. اين سابقه و لاحقه سياه جنگ تبليغاتي عربستان و شركايش عليه ايران را با شكست مواجه كرد تا آنجا كه افكار عمومي جهان اسلام تقريباً به شكل يكپارچه اقدامات عربستان را محكوم مي كند و عربستان در اين زمينه با تمام حمايتي كه از ناحيه غرب مي شود به توفيقي دست نيافت تا آنجا كه «زلوت نمت»، نماينده اشتون گفت: «برخلاف آنچه عربستان و بحرين مي گويند مدركي وجود ندارد كه ثابت كند ايران پشت اعتراض ها در اين كشورها است.» مقامات عربستان متوجه شده اند با اين وضعيت نمي توانند زمان زيادي در بحرين بمانند و جنايت كنند كه اگر اينگونه شود بايد منتظر اعتراضات فرامنطقه اي و حقوقي هم باشند. وضعيت متزلزل عربستان و شركايش و ناموفق بودن برنامه هاي پرهزينه اي كه براي امنيت داخلي شان طي سال هاي گذشته به اجرا گذاشتند، آل سعود را به فكر تشكيل كنفدراليسمي با حضور كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس به مركزيت عربستان انداخت. به گزارش هفته گذشته شبكه العالم، بر اساس اين طرح استعماري، در صورت موافقت اين كشورها معاهده اي براي يكپارچه كردن سياست هاي خارجي، دفاعي و امنيتي بين اين كشورها امضا مي شود. اين در حالي است كه روزنامه كويتي السياسه به نقل از منابع خود تأكيد كرد: «قرار است در اين طرح نيروهاي سپر جزيره به نيروهاي واكنش سريع تغيير يافته، توانايي نظامي آنها با انواع سلاح هاي جنگي ارتقا يابد، به صورتي كه اين نيروها به قدرت نخست نظامي براي مقابله با تهديدات تبديل شوند.» با اين همه برخي اخبار از مخالفت بيشتر كشورهاي حوزه خليج فارس با اين طرح خبر داده اند.

ز- ايران هراسي همچنان در اوج: مقامات عربستاني از اينكه يك حكومت ديني قدرتمند به نام ايران اسلامي رقيب منطقه اي آنها است، بسيار ناراحت و عصباني اند. آنها معتقدند قدرت جمهوري اسلامي ايران در همه ابعاد در حال افزايش است و كشور ايران در وضعيت پيشرفت فزاينده قرار دارد و بنيه هاي ديني و شعارهايش همچنان توان انگيختگي و سرمشق شدن دارد. اين ايران اسلامي رشك برانگيز مي تواند براي ديگر ملل مسلمان به ويژه مسلمانان منطقه حسرت افروز و تمناآور باشد تا آنجا كه ديگران در مقايسه خودشان با اين كشور احساس عقب ماندگي و تحقير كنند. در منطقه همه صحبت از ايران مي كنند؛ صحبت هايي كه نقد ضمني و بعضاً آشكار ساير حكومت ها از جمله و به طور خاص عربستان را نيز شامل مي شود. حضور يك ايران ضعيف و وابسته و فاقد نفوذ معنوي در همسايگي عربستان تمامي روياهاي آل سعود را محقق مي كند، اما وجود ايران موجود بزرگترين مانع تعبير شدن خواب هاي خوش مقامات عربستان است. روند پيشرفت ايران اسلامي مي تواند منجر به حادثه اي تلخ براي عربستان شود، يعني تمايل تدريجي برخي از شركاي عربستان به ايران كه بعضاً در مواردي كم و بيش مشاهده مي شود. عربستان براي حفظ موقعيت فعلي اش در بين كشورهاي منطقه و مهم تر از آن پس از دوره اي كه جامعه جهاني ناچار خواهد شد مشروعيت و توانمندي فناوري صلح آميز هسته اي ايران را بپذيرد، با غرب در پروژه ايران هراسي مشاركت مي كند تا هر روزنه اي را با تبليغات وحشت زا بر روي ديگر كشورها ببندد تا متمايل به ايران نشوند، غافل از آنكه، همانگونه كه ملت ها را از دست دادند در آينده نه چندان دور، دولت ها را نيز از دست خواهند داد.

ح- تهديد يا تمليح: در گير و دار نزاع لفظي ايران و عربستان، رجل دسته چندمي به نام «احمد القتان» كه سفير عربستان در مصر است براي دلداري دادن به اربابانش كه اين روزها آب خوش از گلوي شان پايين نمي رود و حمايت هاي آمريكا و غرب هم پشت شان را گرم نمي كند ،خون شهيدان مظلوم بحرين آرام شان نمي گذارد، در مصاحبه با شبكه الحيات سخنان ناپخته و تهديدآميزي عليه ايران گفت كه با توجه به جايگاهش به نظر مي آيد اين سخنان بيشتر تمليح است تا تهديد. وي پس از زياده گويي و آسمان و ريسمان بافتن درباره ايران در حالي كه تظاهر به شجاعت و بطليت مي كرد با تأكيد بيشتر از سر عجز، نه دليري گفت: «من به اين چيزي كه مي گويم اعتقاد دارم، اميدوارم ايراني ها قدرت ما را امتحان نكنند، آنها نبايد قدرت ما را تست كنند. اگر آنها بخواهند كشورهاي خليج فارس را بي ثبات كنند، ان شاء الله، ما توانايي مقابله با ايران را داريم.» اين ناپخته گوي بي خبر از عالم كه مي تواند براي دولت متبوعش دردسرساز باشد، شايد اگر به سابقه نظامي گري كشورش و ايران نگاه مي كرد، دچار اين خيالات و پريش گويي نمي شد.

آيا در سابقه دولت آل سعود به غير از يورش ناجوانمردانه به زنان و كودكان بي دفاع حوثي و يا برخي درگيري هاي خرد و جزء با كشورهاي ضعيف حوزه خليج فارس،نمايش هاي شجاعانه! ديگري مشاهده مي شود؟ كشور اين سفير چندبار براي دفاع از فلسطينيان مظلوم كه در جنگ ها و غيرجنگ ها همواره با هجوم وحشيانه صهيونيست ها روبه رو بوده اند و تاكنون ده ها هزار نفر شهيد داده اند، سينه سپر كرد و براي دلخوشي آنها تيري به سوي صهيونيستي شليك كرد؟ پر معلوم است در بين مقامات عربستان كسي به رويارويي نظامي با ايران نمي انديشد، چون چنين تواني را در خود نمي بيند. اين خام مزاج اگر به پشتوانه اربابان غربي اش دهان به تهديد باز كرده هم بايد در رفتار احتياط آميز آنها با ايران تأمل كند و اگر همه اينها را خوب درك كرد سري هم به حماسه آفريني هاي فرزندان ايران اسلامي بزند،كه حتماً رسم سخن گفتن به تناسب را خواهد آموخت.


نتهای پیام/85

نظرات بینندگان