کد خبر: ۱۱۲۶۵۰
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۸ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۶
بنگاهی تجاری یا نهادی آرمان زا؛

دانشگاه چه وقت اسلامی خواهد شد؟

رئیس بنیاد بین المللی اسراء: فضای علمیِ غالب در دانشگاه‌ها، مبتنی بر علومی است که از ناحیه فیلسوفان مجامع غربی می‌آید.
به گزارش شیرازه، در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی تلاشهای فکری و عملی گسترده‌ای در راستای شکل‌گیری دانشگاه با معیار اسلامی انجام‌شده است اما شاید هنوز معنا و مفهوم دانشگاه با معیار اسلامی برای بسیاری از مردم و دانشگاهیان به‌ خوبی تبیین نشده است. حجت‌الاسلام‌والمسلمین مرتضی جوادی آملی، رئیس بنیاد بین‌المللی اسراء، در این گفت‌وگو، به تبیین مفهوم و وضعیت کنونی دانشگاه با معیار اسلامی می‌پردازد.


تلقی شما از دانشگاه با معیار اسلامی چیست و این دانشگاه، چه کارکردها و فوایدی می‌تواند داشته باشد؟

دانشگاه معیار اسلامی که در اندیشه اسلامی و تفکر توحیدی معنا پیدا می‌کند، بدین معناست که شاخصه‌هایی که بر اساس اصول و مبانی اسلام برای مراکز علمی و خصوصاً دانشگاه‌ها در نظر گرفته‌شده است، موردتوجه قرار گیرد و رعایت شود، اما در اصطلاح، این مسئله بسیار مهم است و باید بادید بسیار وسیعی مورد ملاحظه قرار گیرد. متأسفانه هنوز این فضا، به لحاظ فکری و فرهنگی، باز و روشن نشده است، چون زمانی که نظامات دانشگاهی در کشور شکل گرفت، بر اساس مبانی فلسفی غرب شکل گرفت و از جایگاه و خاستگاه اسلام و تفکر اصیل اسلامی برنیامده است، طبیعی است که زیربنای این امر به‌درستی شکل نگرفته و هر چه هم جلو می‌رود، استقامت و ثباتی که باید مبتنی بر اندیشه اسلامی باشد، ایجاد نشده است.


دانشگاه چه هنگام اسلامی خواهد شد؟

بالاخره دانشگاه، زمانی اسلامی خواهد شد که دانشش اسلامی باشد. البته توقع برتری در این دانشگاه معیار اسلامی داریم که مخصوصاً در بیانات حضرت امام خمینی(ره) به این مسئله بصورت روشن پرداخته‌ شده است. دانشگاه زمانی می‌تواند با معیارهای اسلامی موافق باشد که اصول و ضوابط بر اساس آن شکل بگیرد. عمده‌ترین ضابطه‌ای که در این زمینه وجود دارد، این است که دانشگاه، دانش را بر اساس نظام خلقت و نه نظام طبیعت، طراحی و بر آن اساس، دانش را بنیان‌گذاری کند. امروزه دانشگاه، چه در فضای علوم طبیعی، چه علوم ریاضی و چه در فضای علوم انسانی، نوعاً برمدار نظامات سکولار و لائیک در جهان غرب شکل می‌گیرد و طبعاً همان دانشها با تغییرات بسیار جزئی وارد حوزه‌های اسلامی می‌شود و حاکمیت خود را بر فضای اندیشه دینی و اسلامی می‌گستراند.

این اصلی‌ترین شاخصه برای یک دانشگاه اسلامی است که بتواند با علم اسلامی پیشرفت کند و همه فعالیتهای دانشگاهی بر اساس علم اسلامی باشد و مراد از علم اسلامی، علمی است که در آن، خدای عالم، نظام کونی و نظام تکوینی را ایجاد کرده و بشر را برای رسیدن به فراگیری حقایق عالم هستی فراخوانده است. اگر علوم دانشگاهی، خود را متعهد بدان بدانند که آن‌چه که موضوع علم آن‌هاست، چه فضای کیهانی و نظام طبیعی، چه نظام ریاضی و کمیت در عالم هستی و چه علوم انسانی که مباحث فلسفه و الهیات در آن شکل می‌گیرد، در همه اینها اگر در دانشگاه‌ها، این موضوع درک شود که موجود در این فضا، موجودی الهی است و خدای عالَم، آن را ایجاد کرده و اهدافی را برای این موجود قرار داده است، یکی از ارکان دانشگاه معیار اسلامی محقق خواهد شد.

شاخصه دیگری که باید برای این امر متذکر شد، این است که متأسفانه امروزه در اندیشه مراکز علمی و دانشگاهی، این دیدگاه وجود دارد که عقل در اختیار بشر، چه در حوزه علم تجربی که علوم طبیعی را مورد بررسی قرار می‌دهد و چه در قلمرو علوم ریاضی و چه در حوزه علوم انسانی که عقل تجریدی و حتی عقل عرفی و فطری فعال است، متأسفانه بشر، آن را از ناحیه انسانی دانسته و آن را برون‌ دینی می‌داند.

این تفکر ناصواب باعث شده است اندیشه، تجربه و عقل بشری را برون‌ دینی تلقی کنیم و انسانی بدانیم و طبعاً انسانی دانستن این دانشها باعث می‌شود علمِ معیار یا دانشگاهِ معیار شکل نگیرد. عقل در اندیشه اسلامی از منزلت ویژه‌ای برخوردار است که آیت‌الله جوادی آملی در کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» این مسئله را تبیین فرمودند که عقل در کنار نقل، دو چراغ برای یافتن حقایق هستند.

انسان‌شناسی و مباحثی که مرتبط با انسان است و همچنین علوم اعتباری که باید آن را از جایگاه نقل مورد بررسی قرارداد، باعث می‌شود که انسان، هم عقل و هم نقل را خدادادی بداند و محصول عقل و نقل را در تحصیل حقایق تکوینی و تشریعی برای درک حقایق معیار، مؤثر بداند. آنچه امروزه بشر بر آن پندار است، این است که عقل، برون‌دینی و نقل، درون‌دینی دیده می‌شود و اینها هم در تعارض با یکدیگر هستند و از این‌ رو همواره جدال بین عقل و ایمان، عقل و دین، عقل و شریعت، عقل و اسلام و نظایر آنها مطرح است، درحالیکه این تصورِ باطل نمی‌تواند فضای علوم اسلامی و دانشگاه معیار اسلامی را بسازد.


 فضای غالب امروزی دانشگاه‌ها

این مسئله علم دینی که شما به آن اشاره کردید، تا چه اندازه در مراکز علمی و دانشگاهی ما مورد توجه قرار گرفته است؟

-در فضای دانشگاهی و بعضاً حوزوی تا حدودی به این مسئله پرداخته‌ شده است، اما باید بدانیم چون امروزه فضای غالب در نظامات علمی و دانشگاهی، چه متون درسی و چه اساتیدی که در این رشته‌ها در مراکز غربی و امثالهم تحصیل می‌کنند، فضای غالب، فضای علم غیردینی است و مراد از علم غیردینی، علمی است که شاخصه‌های شکل‌گیری آن هرگز بر اساس آموزه‌های وحیانی نیست، بلکه مبتنی بر اومانیسم، سکولاریسم و لائیتیسیته شکل می‌گیرد و اساساً گفته می‌شود که علم نسبت به مسائل اعتقادی و ایدئولوژیک خنثی است.

البته تا حدی این مسئله قابل بررسی است و اینکه گفته می‌شود علم اسلامی، واژه‌ای پارادوکسیکال و متناقض‌نما نیست، نیاز به توضیح دارد که مراد از علم اسلامی یا علم دینی چیست اما در خصوص پرسشی که فرمودید، باید عرض کنم متأسفانه فضای علمیِ غالب در دانشگاه‌ها، مبتنی بر علومی است که از ناحیه فیلسوفان، متفکران و اندیشمندان در مجامع غربی می‌آید و تئوری‌هایی که حتی در دانشگاه‌های اسلامی شکل می‌گیرد، بر اساس خاستگاه‌های آنهاست که این تئوریها هیچ ارتباطی با خاستگاه دینی و وحیانی ندارد.


شما از تسلط علوم سکولار بر دانشگاه‌های ما سخن گفتید. الان جهان بسیار کوچک شده و دانشجویان و اساتید ما به راحتی با مراکز علمی دیگر کشورها ارتباط دارند و علوم آنها هم تدریس می‌شود. به نظر شما بهترین نحوه مواجهه با این علوم غربی چیست و برای اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها باید چه اقداماتی انجام داد؟

برای این امر در مرحله اول، نیازمند فرهنگ این مسئله هستیم که اساساً اگر اسلام توصیه به علم‌آموزی دارد و فضای علمیِ حوزوی و دانشگاهی را به شدت مورد اعتناء و احترام قرار می‌دهد، مراد چیست؟ متأسفانه به دلیل این رو در رویی که بین علم و دین، خصوصاً در مراکز غربی حاکمیت دارد، اساساً باور این معنا که علم و دین هرگز در مقابل هم نیستند و جایگاه هر یک باید نسبت به دیگری روشن شود، در فرهنگ عمومی وجود ندارد؛ بنابراین ما نیازمند آن هستیم که قبل از هر چیز در تعریف علم دینی بکوشیم و مجامع علمی را با این اندیشه آشنا کنیم که هرگز علم دینی به این معنا نیست که ما عقل را منشأ تحصیل و پیدایش علم بدانیم و دین را به‌عنوان منشأ پیدایش باورها و اعتقادات در نظر بگیریم و طبعاً این دو را در دو میدان و در دو حوزه مختلف بدانیم.

اگر دین تعریف خود را به‌ درستی داشته باشد و مشخص شود که دین به عقاید، حقوق، اخلاق، احکام و نظایر آن می‌پردازد و جهان‌داری و جهان‌آرایی را برای بشر، آنگونه که در مقدمه کتاب «مفاتیح‌الحیات» آیت‌الله جوادی آملی بیان شده است، به‌عنوان مسئولیتهای انسان و مأموریتهایی که خدای عالم به انسان سپرده است، بدانیم، روشن خواهد شد که نقطه تشکیل شدن دین، هرگز تضادی با علم ندارد بلکه علم از این رهگذر، تحت پوشش دین، ضمن این‌که حیثیت کاشفیت حقایق را در کنار نقل می‌تواند پیدا کند، جهات دیگری بر علم افزون می‌شود و این باعث خواهد شد که علم، هم به لحاظ آگاهی و شناخت نسبت به حقایق و هم نسبت به مناسبات و ارتباطاتی که باید با حقایق در عالم هستی داشته باشد، جهت خود را مشخص کند.

علم از نگاه دین، یک امر خنثی و رها شده نیست، بلکه اگر علم به‌درستی شکل بگیرد، ضمن اینکه معرفت صحیح را برای انسان به ارمغان می‌آورد، فضای معرفتی و باورهای ایمانی را هم برای انسان خواهد ساخت، زیرا انسانها براساس هویت علمی شکل خواهند گرفت و علمی که از خلقت سخن می‌گوید و مخلوق را پیوسته به اراده خدا می‌داند و حدوثاً و بقائاً، او را مرتبط با مبدأ هستی می‌داند، چنین علمی نمی‌تواند انسان را رها کند، بلکه روشنگری می‌کند و ضمن اینکه حیثیت کشف و شناخت برای انسان دارد، جهت‌گیری و رویکرد انسان نسبت به مسائل اعتقادی را اصلاح می‌کند.


آیا داشتن اساتید، دانشجویان و کارکنان متعهد در دانشگاه‌ها برای شکل‌گیری دانشگاه معیار اسلامی کفایت می‌کند؟

همان‌گونه که اشاره شد، قطعاً فضای مناسب برای شکل‌گیری علم دینی بسیار مؤثر خواهد بود و بدون شک، حضور دانشگاهیان و متدینان در دانشگاه‌ها به خصوص اساتید و دانشجویانی که در حوزه علوم انسانی فعالیت می‌کنند، می‌تواند در گسترش این فکر و فرهنگ مؤثر باشد. اگر ما یک دانشگاهی داشته باشیم که مؤثر و کنشگر نباشد و نتواند از جایگاه آموزه‌های وحیانی در عرصه علمی حضور داشته باشد، باید متأثر و اثرپذیر ظاهر شود، نه مؤثر که در جامعه تأثیرگذار باشد.

بنابراین ضمن اینکه رکن دانشگاهیان و اساتید که معتقد به باورهای دینی باشند، می‌تواند مؤثر باشد، اما شرط لازم است، نه شرط کافی، بلکه جوهر کار و نقطه اصلی در رابطه با علم اسلامی است و تا علوم، اسلامی نشود، دانشگاه‌ها هم اسلامی نخواهد شد، گرچه دانشگاهیان بر اعتقادات خود مُصرّ باشند اما علوم باید از جایگاه آموزه‌های وحیانی شکل بگیرد که ضمن پرداختن به علم به معنای واقعی کلمه که روش‌مند و ضابطه‌مند باشد، همه اقتضائات علم را داشته باشد و همه اینها نقش‌آفرین هستند که بتوانیم به یک علم دینی شایسته برسیم.
منبع:تسنیم
نظرات بینندگان