کد خبر: ۱۱۴۲۲۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۶

کاهش 19درصدی خشونت در استان فارس/ کاش می‌شد شهر را کوبید و از نو ساخت!

آمارها نشان از کاهش 19 درصدی خشونت در استان فارس است، اما تعداد پرونده‌های با موضوع خشونت، در مورد آنچه زیر پوست این شهر در حال اتفاق افتادن است، ایجاد نگرانی می‌کند.
کاهش 19درصدی خشونت در استان فارس/ کاش می‌شد شهر را کوبید و از نو ساخت!
شیرازه، سوار تاکسی بودم که اتومبیلی از ما سبقت غیرمجاز گرفت، راننده تاکسی که تا قبل از آن داشت به صدای رادیو گوش می‌داد و به لطیفه‌های بی‌مزه آن لبخند می‌زد، سرش را از پنجره بیرون برد، با عصبانیت شروع به فحاشی به راننده آن ماشین کرد و سرعتش را بالا برد تا به آن برسد، هر چه ما مسافران سعی می‌کردیم او را آرام کنیم فایده‌ای نداشت.

از تاکسی پیاده شدم و تصمیم گرفتم مسیر باقیمانده را قدم بزنم، دو نفر با صدای بلند از یکی از پاساژها بیرون آمدند در حالی که قرمز و برافروخته بودند و هر کدام از آنها را چند نفر سعی می‌کردند آرام کنند، از ظاهر آنها پیدا بود که علاوه بر درگیری لفظی، درگیری فیزیکی هم داشتند، از پچ پچ حاضران متوجه شدم درگیری بر سر خرید یک موبایل خراب بوده که فروشنده حاضر به پس گرفتن نبوده است.

قطعاً شما هم بارها با درگیری‌های لفظی و فیزیکی در اجتماع مواجه شده‌اید و این سؤال پیش می‌آید که در شهر شیراز که مرکز فرهنگ، ادب و شعر است چرا تا این اندازه خشونت افزایش یافته است؟

این تنها ظاهر شهر است، آمارها باطن شهر را بیمارتر از این نشان می‌دهند. حتماً شما هم کشته شدن یک فرد در خیابان توسط تبر در سال گذشته را به یاد دارید، قتلی که با برنامه‌ریزی قبلی انجام نشده بود، بلکه در لحظه اتفاق افتاد. این قبیل حوادث ایجاد رعب و ترس می‌کند اما همچنان راه‌حل کاربردی برای کنترل خشم در جامعه توسط مسئولان امر ارائه نشده است.
ناگفته نماند در 3 سال گذشته شاهد کاهش آمار نزاع و خشونت در استان فارس بوده‌ایم اما دکتر سعید غلام زاده، مدیرکل پزشکی قانونی استان فارس همچنان بیشترین مراجعه به پزشک قانونی را درگیری و نزاع و بعد از آن تصادفات اعلام می‌کند.

غلام‌زاده می‌گوید: در سال 94 در فارس 30 هزار و 282 نفر در درگیری مصدوم شده‌اند و از این نظر استان فارس پس از استان‌های تهران، خراسان رضوی، اصفهان و آذربایجان شرقی رتبه پنجم را دارد.
 به این آمار، تعداد مصدومان سال 93 را هم اضافه کنید؛ در آن سال 30 هزار و 348 مصدوم شده‌اند که البته درگیری‌ها در سال 94 دو دهم درصد کاهش را نشان می‌دهد؛ در 3 ماهه نخست سال 95 هم 8 هزار و 11 نفر در درگیری‌ها مصدوم شده‌اند و در چهار ماه اول سال 95، تعداد 11 هزار 330 نفر به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند.

مدیرکل پزشکی قانونی استان فارس به افزایش خشونت در زنان استان اشاره می‌کند و می‌افزاید: نکته جالب، شمار زنان است؛ در مجموع از کل کسانی که در درگیری‌ها در سه ماه نخست سال 95 مصدوم شده‌اند 2 هزار و 687 نفر زن و 5 هزار و 324 نفر مرد بوده‌اند.

اگر بخواهیم سرانه درگیری را به دست بیاوریم، انگار در سال 94 از جمعیت چهار میلیون و نیمی فارس از هر 149 نفر یک نفر کارش به پزشکی قانونی کشیده است.

پرخاشگری و خشونت را می‌توان در انواع آن مانند پرخاشگری پیشگیرانه، پرخاشگری تکانشی، خشم، خشونت واکنشی و خشونت در رسانه، بررسی و مطالعه کرد.

خشم حالتی عاطفی است که از نظر شدت از تحریک ملایم تا عصبانیت شدید تغییر می‌کند و مانند سایر عواطف همراه با تغییرات فیزیولوژیکی و زیست‌شناختی است. راه غریزی و طبیعی بیان خشم پاسخ دادن تهاجمی است.

خشم یک پاسخ تطبیقی به تهدیدها و الهام‌بخش احساس‌ها و رفتارهای قوی و اغلب تهاجمی است که به ما اجازه می‌دهد در صورت مورد حمله قرار گرفتن بجنگیم و از خود دفاع کنیم. بنابراین می‌توان گفت یک مقدار عصبانیت برای زنده ماندن ما لازم است.

‌خشم بخشی از واکنش مغز به بیمناکی‌اش از درد است. هنگامی که شخص خودآگاهانه تصمیم به اقدام می‌گیرد تا بلافاصله رفتار تهدیدکننده نیروی بیرونی دیگری را متوقف کند، خشم احساس غالب (رفتاری، ذهنی و کالبدشناختی) در وی می‌شود. اما در جامعه امروزی این واکنش طبیعی پا را فراتر گذاشته و تبدیل به خشونت شده است.

مهشاد هاشمی، وبلاگ نویس، مترجم و معلم است؛ او روزانه در شغل خود شاهد خشونت نوجوانان است و می‌گوید: دسترسی آسان و بی‌مرز به اطلاعات یکی از عوامل گسترش خشونت در جامعه است.

هاشمی با اشاره به حمله تروریستی اخیر به حرم امام خمینی و مجلس شورای اسلامی در تهران، بیان می‌کند: مردم پیش از کانال‌های رسمی رسانه‌ها، اخبار را در فضای مجازی آنلاین و بدون هیچ سانسور و فیلتری دریافت می‌کردند و عکس‌ها و فیلم‌های سرشار از خشونت دست به دست می‌چرخید.
این معلم جوان دهه هفتادی معتقد است: دیدن صحنه‌های خشونت‌بار و خشونت‌آمیز این رفتار را در دید دیگران عادی می‌کند و همین سبب می‌شود تا هم از قبح آن کاسته شود و هم خشونت یک رفتار طبیعی تلقی شود و مورد استفاده قرار گیرد.

طاهره کریمی خرّمی، خبرنگار و فعال اجتماعی یکی از دلایل خشونت و افزایش آن را تربیت خشونت‌بار می‌داند و می‌گوید: وقتی بازی‌های کودکان سرشار از خشونت است، بنابراین کودک آموزش اولیه او خشونت است و در آینده آن را به صورت عملی در جامعه از خود بروز می‌دهد.

فرد دیگری به نام جلال که تاکنون چندین بار به دلیل دعوا و فحاشی از او شکایت شده و سابقه حبس نیز دارد، می‌گوید: اگر صدایت را بالا نبری فکر می‌کنند نفهم هستی و هر جور دلشان بخواهد با تو رفتار می‌کنند، تا از تو نترسند برایت کاری انجام نمی‌دهند.

او سکوت و صبوری را به ادبیات خود سوسول‌بازی می‌داند و ادامه می‌دهد: هر وقت سعی می‌کنی آرام باشی و با ملایمت با دیگران رفتار کنی آنها را فرد دست‌وپا چلفتی فرض کرده و اقدام به سوءاستفاده از تو می‌کنند و من چنین اجازه‌ای را به کسی نمی‌دهم.

طیبه سلیمانی فعال اجتماعی و مربی معرفتی نوجوانان دلیل اصلی این افزایش خشونت را آموزش ناصحیح می‌داند و می‌گوید: سیستم آموزشی به طور ناآگاهانه و عدم توجه به تربیت و تأکید بر تنها بُعد آموزشی، جامعه را به سمت خشونت برده است.

این مربی و فعال اجتماعی با اشاره به اینکه سیستم آموزشی تنها منبع آموزش نیست بیان می‌کند: با دسترسی راحت به اطلاعات از طریق اینترنت و شبکه‌های مجازی بیشتر افراد جامعه به طور غیرمستقیم به سمت خودآموزی رفتند و چون این آموزش هدایت نیافته است، خواه‌ناخواه آسیب‌زننده بوده که افزایش و ترویج خشونت یکی از این آسیب‌ها است.

همان‌طور که در صحبت‌های بیشتر این افراد متوجه شدیم، رسانه‌ها جایگاه ویژه‌ای در آموزش و فرهنگ‌سازی دارند.

خشونت رسانه‌اى واژه‌اى است که در چند دهه اخیر وارد ادبیات رسانه‌ها شده و در چند سال اخیر استفاده از آن رواج بسیارى یافته است. بی‌شک فناورى‌هاى ارتباطى و سرگرمى‌هاى رسانه‌اى نوین در گسترش این مفهوم تأثیرات بسیارى داشته‌اند.

بازى‌هاى رایانه‌اى یک نمونه از سرگرمى‌هاى رایانه‌اى نوین هستند. این بازى‌ها که امروزه به طرز وسیعى مورد استفاده کودکان و نوجوانان قرار گرفته و ساعات بسیارى از اوقات فراغت آنان را به خود اختصاص مى‌دهد، مملو از انواع خشونت‌ها است.

با این حال تولیدکنندگان این بازى‌ها سود سرشار حاصل از بازار بازى‌هاى رایانه‌اى را به خشونت رسانه‌اى حاصل از این بازى‌ها که سلامت فکرى و جسمى کودکان و نوجوانان را به خطر مى‌اندازد ترجیح مى‌دهند.

علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران چندی قبل در یادداشتی در وب‌سایت شخصی خود از لزوم «زيست اخلاقی» در جامعه ايران حرف زده و در حاشیه آن به آماری نگران‌کننده اشاره کرده است؛ اینکه در طول یک سال بیش از ٧٠ هزار مورد همسر آزاری ثبت شده که بیشتر از 190 مورد در روز تخمین زده می‌شود.

او به روند رو به افزایش کودک‌آزاری در جامعه نیز اشاره کرده است. اگر موارد بسیاری را که به گفته کارشناسان ثبت نمی‌شوند هم در نظر بگیریم، این ارزیابی علی ربیعی درست است که همسر آزاری از جمله "رایج‌ترین" ناهنجاری‌ها در جامعه ایران است. البته همسر آزاری در کنار کودک‌آزاری چندان مفهومی غیر از خشونت خانوادگی ندارد.

قاضی احمد رحمانیان، معاون قضایی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان فارس از روند کاهش خشونت در سه سال اخیر در استان خبر می‌دهد و می‌گوید: در سال 95 نسبت به سال 94 شاهد کاهش 19درصدی خشونت در استان فارس بوده‌ایم که با برنامه‌ریزی انجام شده، این روند کاهش خشونت در امسال افزایش می‌یابد.

رحمانیان با اشاره به اینکه باید به تربیت از سنین کودکی توجه کرد و مدیران ناکارآمد در پیشگیری از آسیب‌ها حذف شوند می‌افزاید: خشونت و ضرب‌وجرح یکی از معضلات کنونی است که برای کاهش آن باید مرکزی برای سیاست‌گذاری در جهت آن کاهش آن تشکیل شود، با شهرداری شیراز رایزنی شده و این طرح برای اولین بار در کشور انجام می‌شود.

با تمام مطالعات و تحقیقاتی که در مورد آسیب‌های اجتماعی شده اما جامعه و مسئولان همچنان نسبت به آنها حساسیت لازم را نشان نداده‌اند و افزایش معضلاتی مانند خشونت نگران کننده است، به قول دیالوگ آن فیلم معروف «کاش می‌شد شهر را کوبید و از نو ساخت.»
*فرخنده آشوری
نظرات بینندگان