کد خبر: ۱۱۵۸۴
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۷ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۰

درددل دانشجویان دانشکده خبر درباره احمدزاده

اصلا چه کسی گفته آدم اگر مدام رنگ عوض کند بد است ؟ یک روز دم از عدالت خواهی و ولایت مداری بزند و دگر روز در مقابل این شعار ها بایستد . یک روز به ضدیت با مشایی که سردمدار جریان انحرافی است برخیزد و روزی دیگر سناگویش باشد چون پیش خود چرتکه انداخته که اگر فلانی رییس جمهور شود وزارتخانه حداقل سهم ام خواهد بود . این کجایش بد است ؟

به گزارش وبلاگستان مشرق، زینب کریمیان در وبلاگ "آدمک تنهاست بخند" نوشت: آدم وقتی در این سایت ها لیستی بلند بالا از مسئولیت های این جوان کرمانی را می بیند فکر می کند که چه آدم توانمندی را دولت در اختیار گرفته است و چه خوش به حال ملتی است که چنین مدیری دارد . مشاور وزیر ... ، مدیر کل فرهنگی ... ، مدیر کل پژوهش ... ، عضو کمیسیون فرهنگی ... ، رییس دانشکده ...، استاندار جوان ... ، رییس میراث فرهنگی ... و ... هر کدام از این عناوین کافی است تا عقل آنهایی که دل در گرو القاب داده اند تسخیر شود.

این جماعت چه گناهی دارد ؟حق دارد که چنین شیفته شود . مگر جایی جلوی این عناوین نوشته اند که حضرات در آن مناسب تا چه حد موفق و یا ناموفق بوده اند ؟ چقدر مفید و یا مضر بوده اند ؟ از چه طریق صواب یا ناصوابی به این پست ها دست یافته اند ؟ مگر کسی یا سیستمی کیفیت مدیریت این آقایان را به عدد در آورده یا ریاضی کرده تا خلق الله بر حسب نمرات واقعی و عملکرد های مشهودشان به آنها ایمان بیاورند ؟

حالا این جوان سی و اندی ساله هم با آن سیر و سلوک و مواضع عجیب و غریب و پر از تناقص اش برای کم نیاوردن و در قدرت ماندن و شاید هم پر کردن خلع های شخصیتی اش همیشه مواظب این لیست بوده و هست ، تا روز به روز فربه تر شود ، ولو به هر قیمتی ، ولو به هر شیوه ای . مگر او چه کم از بعضی ها دارد ؟ او مطمئن است که کسی حوصله نمی کند تا بخواهد از نحوه عملکرد و میزان رضایت مردم ، وقتی که مثلا مشاور و رییس و مدیر و استاندار و ... بوده است ، تحقیق کند .پس چرا نگران باشد ؟ چرا چهار نعل نتازد ؟ چرا به دروغ به رییس دولت و اطرافیانش نگوید که هر جا بوده است بهترین بوده ؟ آنچه مهم بود شعارهای دولت نهمی بود که ایشان به وفور می داد . قایم شدن پشت ولایت و نمایش چهره ای اصولگرایانه بود که هنوز هم پیرو همان سیاست است . ته ریشی بود که داشت ، چهره ای مظلوم با لباس فرمی که مشخصه مسئولین است که سخت به رعایت اش مقید بود ، مدرکی در حد دکترا که بعضی ها خدای ناکرده دیگر عذری برای ندادن پست به ایشان نداشته باشند و .... الباقی گویا چندان مهم نیست . مهم نیست بدانیم این آقا دانش اش تا چه حد فاقد بینش است و یا اینکه هر جا که بوده چه بر سر سیستم و آن مجموعه آورده است .

مگر مهم است که بدانیم زمان صدارت شان بر استان فارس چگونه عمل کرد که جز مشکلات و معضلات لاینحل چیزی از خود به یادگار نگذاشت ؟ مگر فریاد تشکل های مختلف دانشگاه های شیراز و نماینده ولی فقیه و مردم مهم است ؟

رشد بیکاری ، هرج و مرج در بازار ، وضعیت بد معیشتی مردم استان فارس ، اعتراضات مردمی ، نبود مدیریت با ثبات و فروپاشی همان مدیریت نیم بند ، تعطیلی بسیاری از پروژه های زیربنایی ، به نتیجه نرساندن مصوبات عمرانی و صرف اعتبارات برای هزینه های جاری و جشن های غیر ضروری ، چندین میلیارد بدهکار کردن این ارگان دولتی و غیره ... برای کسی باید مهم باشد ؟ مهم برای بعضی ها این است که استاندار جوان شان سرزده به چند روستا برود . (البته به همراه اصحاب رسانه ) با چند پیرمرد و پیرزن روستایی گپ بزند ، اگر شد گریه کند و دم از مظلوم بزند و ظالم را تهدید کند که چه ها بر سرش خواهد آورد . اما باید خیلی مواظب بود که کسی نفهمد وقتی که رییس دانشکده خبر بود .....

حالا این بین حتی اگر آیت الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان و خطیب جمعه تهران از عملکرد این " جوان کم تجربه ... و فردی بدون هیچ تجربه مدیریتی " گله مند باشد ، مهم نیست جنتی تا زمانی خوب است که آنها را تایید کند.

اصلا چه کسی گفته آدم اگر مدام رنگ عوض کند بد است ؟ یک روز دم از عدالت خواهی و ولایت مداری بزند و دگر روز در مقابل این شعار ها بایستد . یک روز به ضدیت با مشایی که سردمدار جریان انحرافی است برخیزد و روزی دیگر سناگویش باشد چون پیش خود چرتکه انداخته که اگر فلانی رییس جمهور شود وزارتخانه حداقل سهم ام خواهد بود . این کجایش بد است ؟ اینها را ما بی سوادان عالم سیاست دو روئی و دو رنگی و نفاق می دانیم اینان که اهل سیاست اند این چیزها را عین درایت و کیاست می دانند .

انقلاب کم به خود ندیده کسانی با قلب های بیمار یا با شیطنت های هدایت شده و نشده از نردبان نیروهای ارزشی و بچه های حزب اللهی بالا رفته اند و بعد بدترین ضربه را به همان نیروهای مومن و مخلص زده اند . همه آنهایی را که نگارنده این سطور به یاد دارد و یا درباره شان خوانده است این است که آنها پروژه زدن نیروهای ارزشی و اینهمه پلشتی را نه با این جسارت و با این سرعت که با ترس و لرز و در مدت زمانی طولانی دنبال کرده اند اما به گمانم تا به حال کسی نتوانسته تا این حد با ظرافت و درایت احمدزاده کرمانی این جوان 33 ساله به نیروهای ارزشی و حزب اللهی در اغلب پست هایی که داشته است آنهم در اندک زمان ضربه بزند . گواه این ادعا ضد کردن بسیاری از دانشجویان دانشکده خبر در زمان ریاست یک سال و اندی اش نسبت به ارزش های انقلاب فقط و فقط بخاطر مدیریت غلط و رفتارهای منافقانه اش در قالب یک نیروی به ظاهر اصولگرا است . به جرعت می توان گفت که دشمن اگر همه توانش را هم بکار می بست نمی توانست از بدنه یک دانشکده کوچک تا این حد مخالف بسازد که این جوان کرمانی این زحمت را به جای دشمنان نظام به عهده گرفته بود .

شاهد ما نفرت بی حد و اندازه بدنه حزب اللهی استان فارس است . احمد زاده که زمانی از مبارزه با فساد و جنگ فقر و غنا و ساده زیستی مدیران و میدان دادن به حزب اللهی ها می گفت چند صباحی بعد با زد و بند با جریان انحرافی همه نیروهای ارزشی و حزب اللهی استان فارس را به زیر بولدزر گرفت و به جای آنها متملقین مشایی و مکتب ایرانی و نان به نرخ روزخوران و ... جایگزین کرد .

دلیل ما گفته های هم دانشگاهی های امام صادقی (ع) ایشان ، کارمندان وزارت کشور است . همان ها که احمدزاده را در خوشبینانه ترین حالت "جاه طلب" می دانند که هر حرکت اش دارد به نفع دشمنان نظام تمام می شود .

فراموش نکنیم که از نظر بسیاری از خیرخواهان ، حضور اشخاصی امثال احمد زاده در مناسب مهم دولتی قوی ترین گواه و دلیل بر خالی بودن دست دولت و رییس جمهور در استخدام و بکارگیری افراد توانمند است . دیگر مهم نیست که رییس دولت در حکم اش بنویسد " نظر به تعهد ، شناخت و تجارب ارزشمند ... " و یا در جلسه معارفه اخیرش "جنس" مدیر انتخابی یا تحمیلی اش را خوب نشان دهد ، آنچه مهم است عملکرد هاست که هیچ کدامش نشانی از "تعهد" و "شناخت" و "تجارب" ندارد ....

برای اینکه حرف مان کلی گویی نباشد و دلیل و مدرکی بر ناتوان بودن این شخص برای احراز مسئولیت های مهم داشته باشیم مروری می کنیم بر نحوه مدیریت احمد زاده کرمانی در دانشکده خبر .

 

همه هنر مدیریتی آقای احمد زاده کرمانی در دانشکده خبر ...

هل دادن دانشجویان به خیمه دشمن بود.

دانشجویان تنها مرکز آموزش تخصصی خبرنگاران در کشور از شهریور سال 86 و پس از انتصاب آقای روح الله احمد زاده کرمانی به عنوان رئیس دانشکده خبر همواره با مشکلات عدیده آموزشی ، صنفی ، فرهنگی و سیاسی رو به رو بوده است . ضعف شدید مدیریتی ، بکارگیری معاونین نا آشنا با مقوله خبر و خبرنگاری ، استفاده ابزاری از دین ، انجام لابی گسترده در وزارتخانه ها برای ماندن در این پست و غیره ... تنها بخشی از شکایات دانشجویان دانشکده خبر بوده است .

آقای احمد زاده با همت دوستان و لابی های فراوان توانسته بود به ریاست دانشکده خبر برسد ، ایشان برای مدت یک سال و اندی به تعبیر دانشجویان بر دانشکده خبر حکومت کرد . احمد زاده در ابتدا و به شیوه معمول و مرسوم اش با شعارهای انقلابی و البته اینبار به اقتضای محیط دانشجویی با چاشنی مدیریت دموکراتیک وارد شد و سعی در ارائه چهره ای متفاوت از خود داشت اما طولی نکشید که با ورود معاونین جدید و اساتیدی که اکثریت شان از فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق (ع) بوده اند تقابل شروع شد . تندی با دانشجویان دگر اندیش ، محدود کردن فعالیت های دانشجویی و قطع ارتباط کامل با بدنه دانشجویی ، سیاستی بود که معاونین اش به او دیکته می کردند و او که به عقیده حتی بسیاری از دوستان نزدیک اش فاقد هرگونه استقلال رای بود تنها مجری طرح ها و شیوه های غلط ارائه شده از سوی آن آقایان بود .

القائات و بعضا" اطلاعات غلط ارائه شده از سوی معاونین و نیروهای جدید و عملی کردن آن دیدگاه ها که بر اساس همان اطلاعات غلط بوده نه تنها منجر به بهتر شدن فضای آموزشی نشد بلکه نوعی سردرگمی ، یاس و بی تفاوتی را بر محیط دانشکده حاکم کرده بود .متاسفانه بعد از سپری شدن مدت زمانی کوتاه و بدلیل نبود سابقه مدیریت در آقایان نوعی دیکتاتوری با چهره ای مذهبی و شعارهای دولت نهمی بر محیط دانشکده غالب شد .

برخوردهای تند با دیدگاههای بعضی از دانشجویان دگر اندیش ، پلیسی کردن محیط دانشگاهی با استفاده ابزاری از دوستان بسیج دانشجویی و به جان هم انداختن دانشجویان چه رو در رو و چه در فضای مجازی به جای ایجاد فضای رفاقتی و تعاملی ، محتاط کردن بسیاری از دانشجویان در بیان نظرات بخاطر وجود خبر چینانی که گمارده رییس و بعضی از معاونین اش بودند ، استفاده از اساتید البته سالم که متاسفانه دانش شان چندان مرتبط با این رشته نبوده و بعضا" بخاطر بده و بستان های سیاسی و رفاقتی بدانجا راه پیدا کرده بودند ، تهدید بعضی از دانشجویان و یا کشاندن آنها به کمیته های انضباطی ، دادگاه و ... تنها بخشی از سوء مدیریت آقای احمد زاده در دانشکده خبر بوده است .

به جرائت می توان گفت که دانشجویان دانشکده خبر در طول مدیریت ایشان و معاونین اش نه باسواد تر از سالهای قبل شده بودند و نه به میل آنها انقلابی تر . نمازخانه را نو کرده بودند اما دانشجویان نو و بیشتر در آنها دیده نمی شدند . کتابخانه شلوغ تر از قبل نبود . اعتقادات نه تنها مستحکم تر نشده بود بلکه بخاطر بعضی از تند روی ها و سوء مدیریت ها سست تر هم شده بود . بیشتر اساتیدی که آورده بودند لذت و یا بقول یکی از دانشجویان " شهوت " حرف زدن داشتند . بعضی هاشان حتی کلاس گردانی هم نمی دانستند اما اغلب اینها جایی دیگر باید کارکردی دیگر برایشان می داشتند که فهمیدنش برای هیچ دانشجویی مشکل نبود .

گرفتن ژست های مدیریتی توسط ایشان که بعضی از نشانه های ظاهری آن برای مثال داشتن چند منشی ، راننده اختصاصی ، سفارش غذا از بیرون بجای آوردن از سلف دانشکده ، رفتار ناشایست با کارمندان و دانشجویان بود تبدیل به یک رفتار معمول در ایشان شده بود که جملگی مشخصه یک مدیر بیمار و غیر اسلامی است .

زدن سنگر جلوی دانشکده ، نصب پرچم های حزب الله با عکس هایی بزرگ از حسن نصرالله و دیگر شهدای لبنان آنهم به شکلی اغراق گونه و در مقابل کم رنگ نشان دادن قهرمانان ، بسیجیان و سلحشوران این مرز و بوم ، نه تنها نظر دانشجویان را نسبت به این مراسم ها و تبلیغ ها جلب نکرده بود بلکه نوعی پچ پچ و غرزدن های ضد ارزشی را مرسوم کرده بود . اندکی بعد از ریاست ایشان بر دانشکده خبر هیچ نشریه دانشجویی آنهم در دانشکده ای بنام دانشکده خبر منتشر نشد و هیچ تشکلی شکل نگرفت .....

اکثریت دانشجویان دانشکده خبر که همواره اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برایشان از هر مهمی مهم تر بوده است برای حل مشکل شان نامه نگاری های متعددی با مسئولان محترم دولتی داشته اند اما گویا لابی و نفوذ مدیریت و معاونین دانشکده خبر برای نرسیدن فریادشان به گوش مسئولین تا مدت ها قوی تر از نامه نگاری هایشان بوده است تا اینکه سرانجام با شدت گرفتن احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی و تحریم آنها از تحصیل برای چندین ترم با هدف ترساندن و محدود کردن اعتراضات همراه با ورود به حریم خصوصی دانشجویان و ایجاد فضای بیش از حد معمول امنیتی ، دانشجویان خود دست بکار شده و تصمیم به اخراج احمد زاده و معاونین اش گرفتند . بد نیست بدانید که دانشجویان تنها ، تنها با برگزاری 3 یا 4 تجمع آرام داخل دانشکده همه قلدری های پوشالی شان را در هم ریخته و آنها را مجبور به ترک دانشکده خبر کرده اند . اینکه هر جا نشسته اند گفته اند ما خودمان آنجا را ترک کرده ایم یک لاف بیش نیست . واقعیت این است که آنها توسط دانشجویان اخراج شده اند . چه این واقعیت را بپذیرند و چه نپذیرند حقیقت تغییر نخواهد کرد. دیگر مهم نیست که بعد ها به چه مناصبی رسیده اند ، آنچه بعدها برایشان رقم خورد نشان از آشفتگی در نظام مدیریتی دولت دارد نه در فهم و بینش دانشجویان چرا که هر چه پیش تر می رویم پی به تصمیمات غلط دولت مردان در انتخاب این دست از آقایان می بریم .

بی شک کسی هیچ یک از این اتفاقات و یا واقعیات را به گوش هیچ مسئول تصمیم ساز و تصمیم گیری نرسانده که اطلاعات درست تری از این فرد داشته باشند. مطمئن ایم که کسی برای رئیس جمهور از مدیریت های غلط و پر از اشتباه احمد زاده کرمانی نگفته بود تا ایشان چنین اشتباه بزرگی را نکند و چنین انتخاب غلطی را رقم نزند .

ساده و صمیمی بگویم که آنچه تحریر شد هدف اش تنها اعتلای کشور اسلامی و جلوگیری از نفوذ افرادی با انحرافات زیاد در بدنه دولت است . به امید آن روز .

انتهای پیام/10

نظرات بینندگان