کد خبر: ۱۱۸۰۹۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۱ - ۱۸ دی ۱۳۹۶

مردمی که قبرستان شیراز پارک تفریحی آن هاست

شهروندان خارجی که اینجا را به خاطر قیمت پایینتر کرایه بهای خانه ها انتخاب می کنند. برای همین، اين محله خيلي از زيرساخت هاي شهري را ندارد؛ مانند فضاي سبز كه برخي شهروندان مي گويند، عملا دارالرحمه تبديل شده به پارك آنها.
به گزارش شیرازه، «همین که اسم محله ما می آید، مردم به ما بدبین میشوند؛ می گویند ساکن فلان جا هستید؟ آن وقت فکر می کنند ما خلافکاریم».

این را رضا سلیمانی می گوید؛ یکی از اهالی بولوار ابوذر غفاری. بولواری که از دارالرحمه شیراز شروع میشود و آخرش میرسد به محله «دهپیاله». روستایی که در روند توسعه شهر شیراز، به بخشی از این کلانشهر تبدیل شده. اینجا یکی از محله های کلنگی شهر است. اگر هم ساخت و سازی شده، اغلب غیرمجاز و بدون مجوز شهرداری بوده. برای همین نه میشود خانه های کهنه و فرسوده آن را ایمن و مقاوم دانست و نه خانه های نوسازش را. 

اهالی محل می گویند در سالهای اخیر جمعیت این منطقه بیشتر شده؛ به ویژه به خاطر مهاجرت هایی که از شهرها و روستاهای اطراف به شیراز انجام شده. همین طور شهروندان خارجی که اینجا را به خاطر قیمت پایینتر کرایه بهای خانه ها انتخاب می کنند. برای همین، توی کوچه پسکوچه ها، بچه های افغان میدوند و بازی می کنند و گاهی هم کیسه هایی پر از دور ریختنی بر دوش می کشند و اینجا و آنجا می برند. در اين شرايط، اين محله خيلي از زيرساخت هاي شهري را ندارد؛ مانند فضاي سبز كه برخي شهروندان مي گويند، عملا دارالرحمه تبديل شده به پارك آنها.

رضا سلیمانی یکی از اهالی همین محل است؛ 27 ساله و با یک فرزند. همین جا دنیا آمده و همین جا بزرگ شده. می گوید: «مردم شیراز به محله ما نگاه منفی دارند. اسم منطقه ما که میآید، به ما بدبین می شوند و می گویند شما فلان جا زندگی می کنید؟ البته برخی از تصورات درست است. مردم فکر می کنند اینجا خلافکار زیاد است؛ درست فکر می کنند. هست ولی همه جا خوب و بد دارد. همه را نباید با یک چوب راند».اشاره می کند به دیوارهای دارالرحمه که از دود آتش سیاه شده. از آتشی که گاه و بی گاه معتادان افروخته اند. می گوید اینجا زیاد پیش می آید که ببینید کسی مواد دست به دست می کند و می فروشد. برای همین گاهی هم پلیس با سرعت در کوچه ها می راند تا خلافکارها را دستگیر کند. این ساکن محله ادامه میدهد: «در خیابان 35 متری نهضت، سر کوچه 2 بریدگی زده اند و برای همین ماشین ها با سرعت در کوچه ها می رانند؛ اگر بچه ما در کوچه باشد و تصادف کند چه می شود؟». يكي ديگر از اهالي هم كه نمي گذارد نامش را منتشر كنيم، مي گويد:«در اين محدوده هيچ پارك تفريحي نيست. براي همين، دارالرحمه عملا به فضاي سبز ما تبديل شده است».ا... کرم مختاری هم یکی از فروشندگان این محله است که از آمد و رفت معتادان در محله گلایه دارد. او می گوید: «روز و شب ، معتادها از سر و کول محله بالا می روند. من 8 سال است که اینجا مغازه دارم و می بینم که مردم از دست آنها آسایش ندارند».
این محله فرسوده است
اگر اینجا زمین لرزه بیاید، از کسی چیزی می ماند؟ رضا سلیمانی خود در یک بنگاه معامله املاک کار می کند و این طور که مسئولان این بنگاه می گویند، اینجا بیش از 90 درصد خانه ها فرسوده است. البته شهرداری در سال های اخیر تلاش کرده شرایط را بهتر کند. برای نمونه در ابتدا و انتهای بولوار ابوذر غفاری تقاطع غیرهمسطح ساخته اند تا ترافیک روان شود. ولی گویا وضع در عصرهای روز پنج شنبه همان طور است که بود؛ همان طور راه بندان و پر از ماشین هایی که سپر به سپر پارک می کنند.

علیرضا زادخور هم از اهالی قدیمی این محله است. 34 ساله است و در 25 سال اخیر در بولوار ابوذر غفاری زندگی کرده. او از این می گوید که نداشتن سند و ادعای مالکان و اوقاف بر مالکیت زمین های این منطقه باعث شده مالکان نتوانند خانه هایشان را نوسازی کنند: «اوقاف ادعا میکند که زمینهای اینجا متعلق به آنها است. مالکان میگویند مال خودشان است، نه اوقاف. هیچ کدام هم سند ندارند. من خود در خانه ای زندگی میکنم که 40 سال پیش ساخته شده و فرسوده است ولی نمیتوانیم آن را بازسازی کنیم».او از مشکلات دیگری هم می گوید؛ مانند نداشتن فضای سبز؛ چیزی که باعث شده دارالرحمه تبدیل به فضای سبز مردم این منطقه شود؛ روشنایی کم محله در شب و همین طور افت فشار آب در تابستان و راه بندان شدید به ویژه در عصرهای پنج شنبه. اما چهره این منطقه با یک چیز دیگر هم تداعی می شود؛ «فقر». نداری هم باعث می شود که اهالی اینجا نتوانند خانه هایشان را از نو بسازند و نه کیفیت زندگی درخوری داشته باشند. امان ا... زارع در این خیابان مغازه تعمیر بوستر خودرو دارد. می گوید: «آقا اینجا بیکاری بیداد می کند؛ بیکاری». و بعد ادامه میدهد که «برخی از مردم اینجا نان برای خوردن ندارند. برخی افراد مسن به حال خود رها شده اند. همین جا در کوچه ما یک پیرزن هست که رها شده به حال خودش و نمی تواند از خودش نگهداری کند. فقر است دیگر، فقر».
آقای زارع می خواهد که مسئولان به کمکش بیایند: «من 2 دختر و 2 پسر دارم که نمیتوانند ازدواج کنند؛ برای عوارض مغازه 15 میلیون به شهرداری بدهکار کنم. چه میتوانم بکنم؟».
اگر فقر بگذارد
محله پر از ازدحام آدم ها است. و زندگی هم اینجا جریان دارد. اگرچه مردم از بودن معتادان گلایه مند هستند، ولی گویا وضع نسبت به گذشته بهتر شده. از زمانی که مرکز نگهداری معتادان در باجگاه راه اندازی شده و این طور که محمدرضا ابراهیمی، دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر فارس به گزارشگر ما می گوید، ظرفیت نگهداری 600 معتاد را دارد.

محله ابوذر غفاری که البته اغلب با «ده پیاله» اشتباه گرفته میشود، در سال های دور، روستایی بوده دور از شیراز و امروز تبدیل شده به بخشی از شهر. قدرت ا... رنجبر، 70 ساله است و 40 سال از عمرش اینجا گذشته. او از روزگار دور که اینجا یک روستای دور افتاده از شهر بود را به یاد می آورد تا امروز که تبدیل شده به بخشی از کلانشهر شیراز.
می گوید: «از وقتی اینجا به بخشی از شهر تبدیل شد، وضع ما هم بهتر شد ولی انتظار ما خیلی بیشتر از این چیزی است که الان است».این نظر او را دیگر اهالی بولوار ابوذر غفاری هم دارند. اینکه آنها هم مانند دیگر اهالی شیراز، حق دارند که از یک سطح زندگی با کیفیت برخوردار باشند. البته اگر فقر، آسیب های اجتماعی و پیامدهای همسایگی با «دارالرحمه» بگذارد.

 خبرجنوب

نظرات بینندگان