روایت خبرنگار شیرازه از وضعیت داروخانه بیمارستان های دولتی شیراز؛
معامله شرکت های پخش دارو بر روی سلامت مردم/توزیع دارو در داروخانه بیمارستان های دولتی در اولویت آخر
شرکتهای دارویی میگویند در این شرایط تولید دارو جذابیتی ندارد، چون بیمارستانها و داروخانههای دولتی به علت بدهی بیمهها خصوصا بیمه تامین اجتماعی و سلامت توان پرداخت نقدی ندارند، تولید کم شده و داروهای لازم به داروخانهها و بیمارستانها به عنوان خط آخر توزیع کننده دارو نمیرسد.
شیرازه؛ طی یک ماه گذشته کاربران و مخاطبان
شیرازه در سایت و شبکه های اجتماعی با ارسال پیام هایی از وضعیت نامناسب توزیع دارو در شیراز خبر
دادند. همین موضوع باعث شد تا سری به داروخانههای شهر
بزنیم.
آنچه که در ادامه می آید مشاهدات میدانی خبرنگار شیرازه از وضعیت داروخانه بیمارستان های شیراز است.
وارد یک داروخانه شدم و به این فکر میکردم که چطور سرصحبت را بازکنم. شلوغی داروخانه مثل همیشه بود اما از هر چند نفری که نوبتشان میشد یکی دست خالی برمیگشت و با ناراحتی و کلافگی داروخانه را ترک میکرد، برخی هم با متصدی داروخانه بحث میکردند که چرا داروهایشان را ندارند و حالا باید چه کنند؟ برخی به آرامی سعی میکردند آدرس چند داروخانه دیگر بگیرند تا بتوانند برای بیمار خود کاری بکنند. برخی سر افزایش قیمت دارو فریادشان بالا میرفت و متصدی با کلافگی توضیح میداد که تقصیری ندارد برخی اقلام دارویی از پوشش بیمه خارج شدهاند.
سراغ یکی از خانمها رفتم که از بقیه آرامتر بود و سعی داشت مشکل را با نوشتن آدرس داروخانههای دیگر حل کند با نگرانی دنبال تهیه «قلم انسولین» برای مادر مریضش بود، از متصدی داروخانه پرسیدم قلم انسولین داروی پرمصرفی هست چرا ندارید؟ این زمزمههای یک ماهه درباره تحریم دارویی به این زودی اثر گذاشت؟
متصدی داروخانه که خیلی از بحث با مراجعه کنندگان خسته بود، با صبوری توضیح داد: وضعیت کمبود داروی داروخانهها خیلی به تحریم ربطی ندارد. کارخانههای تولید کننده دارو موظف هستند حداقل به مدت یک سال دپوی مواد اولیه داشته باشند که اگر شرایط بحرانی پیش آمد به بحران کمبود دارو بر نخورند. اما متاسفانه عملکرد خود این شرکتها الان باعث کمبود دارو شده است.
شرکتهای دارویی میگویند در این شرایط تولید دارو جذابیتی ندارد، چون بیمارستانها و داروخانههای دولتی به علت بدهی بیمهها خصوصا بیمه تامین اجتماعی و سلامت توان پرداخت نقدی ندارند، تولید کم شده و داروهای لازم به داروخانهها و بیمارستانها به عنوان خط آخر توزیع کننده دارو نمیرسد.
«قلم انسولین» و «شیاف بیزاکودیل» که همه مشکل ما نیست ما چهار داروهای بیهوشی پرمصرف در اتاق عمل داریم که به خاطر کمبود آنها بیمارستانها را مجبور کردند که از هر سه عمل یک عمل ضروری را انجام دهند در این میان بیمارها و بیمارداران آواره و سرگردان هستند. بخاطر کمبود این چهار دارو اتاق عمل بعضی بیمارستانها به سمت تعطیلی پیش میرود. ما ناراحتی شما را درک میکنیم شما هم ما را درک کنید. بخدا ماهم میدانیم قلم انسولین برای بیمار دیابتی حیاتی است اما وقتی نداریم که بفروشیم چه باید بکنیم؟ این دارو بیمهای است و بازپرداخت آن توسط بیمهها خیلی طول میکشد شرکتهای تولیدی هم به خاطر تاخیرهای چندماهه تمایلی به تولید و توزیع آن ندارند. قلمهای انسولینی که شما میخواهید تولیدی چند شرکت از شرکتهای زیرمجموعه تامین اجتماعی است که داروها را با حاشیه سود کم و مدت زمان تسویه یک ماهه تا دو ماهه به داروخانه ها عرضه میکنند.
از طرفی بازپرداخت این داروها که۹۰ درصد آنها بیمه هستند بیش از هفت ماه طول میکشد. به خاطرتاخیر در پرداخت شرکتهای تولید کننده تمایل به تولید ندارند و برخی داروخانهها تمایلی به خرید و عرضه بین بیماران ندارد وقتی دارو کمیاب میشود، شرکتها فقط به داروخانههایی که توان خرید نقدی دارند میدهند.
چون تقاضا بالاست به کسی اعتباری نمیفروشند، پرداختی بیمهها به بیمارستانها هم یک سال تا یک سال و نیم عقب است. بیمارستانها و داروخانه ها هرچه هم توانمند باشند با این حجم بدهی بیمهها از عهده تامین نقدی دارو بر نمیآیند، حتی اگر دارو موجود باشد.
از آنجا خارج شدم چند دقیقه بعد وارد داروخانه ای دیگر در یکی از بیمارستانهای همان حوالی شدم. از همان جلوی «در» سروصدای بحث مراجعه کننده با کارمند داروخانه به گوش میرسید.
بقیه مراجعه کنندگان هر دوطرف را آرام کردند تا بیش از این در صف معطل نشوند مرد جوان که هنوز هم عصبانی به نظر میرسید، کمی از باجه فروش فاصله گرفت. آرام نزدیکش شدم و گفتم شما هم بیمارتان در این بیمارستان بستری است؟ گفت من بیمار ندارم پسرم تازه متولد شده نمی دانم خدا را شکر کنم که پدر شدم یا لعنت به خودم بفرستم که در این اوضاع هوای پدر شدن به سرم زد؟! این روزها ساعتهای زیادی یا دنبال شیرخشک هستم یا پوشک. میگویند نداریم برو از داروخانه خصوصی بگیر. خب من این همه پول از کجا بیاورم قیمت پوشک ناگهانی چند برابر شد حالا شیرخشک هم از داروخانه خصوصی بگیرم؟
کارمند داروخانه همانطور که کار مراجعه کنندگان را راه میانداخت حواسش به صحبتهای ماهم بود و بلند گفت: آقای محترم گفتم که قیمتش با اینجا فرقی ندارد. من قصدم راهنمایی بود. نمیخواهی داروخانه خصوصی نرو.
به آرامی گفتم: خانم چرا این بیمارستان که زایشگاه دارد شیرخشک گیر نمیآید اما داروخانههای خصوصی دارند؟
با عصبانیت گفت: بابا این بیمارستان زایشگاه دارد، کارخانه تولید شیرخشک که ندارد. به چند نفر باید جواب پس بدهم؟ من یک کارمند بیشتر نیستم سوالی دارید، این جا صاحب دارد از خودشان بپرسید.
آقایی از پرسنل داروخانه با شنیدن این صحبتها از پشت قفسهها جلو آمد و آن خانم بااحترام به او سلام داد. او بدون معرفی خودش توضیح داد: بیمارستان توان خرید نقدی ندارد، شیر خشک داروخانه ما تمام شده نتوانستند دوباره بخرند. داروخانههای خصوصی چون بعضا نقدی میخرند و یا با تاخیر کمتری حساب خود را با شرکت تسویه میکنند موجودی شیرخشک دارند.
مشخصا شرکت توزیع داروپخش که انحصار شیرخشک «آپتامیل» را دارد، برای خودشان قانون نانوشته وضع کردند و شیرخشک به داروخانههای بیمارستانهای دولتی تحویل نمیدهند.
علت آن هم این است که نمیتوانیم نقدی خریداری کنیم نقدینگی ما به هزار و یک دلیل از جمله اوضاع کشور و بدهی سنگین بیمهها پایین آمده آن وقت همین شرکتهای تولیدی زیر مجموعه بیمهما از ما انتظار خرید نقدی دارند. برای بیمارستانهای دولتی که زایشگاه دارند، شیر خشک یک کالای استراتژیک است و در صورت نبود آن مردم سرگردان میشوند حتی در داروخانههای خصوصی هم شیرخشک جیرهبندی شده واقعا باید متولیان در این باره فکری کنند. انتظارات مردم از بیمارستان های دولتی بالاتر است انتظار دارند همه چیز را بتوانند در همین جا تهیه کنند اما ما چه تقصیری داریم که روزانه شاهد عصبانیت و کلافگی مردم در بیمارستانها هستیم؟
از توضیحاتش تشکر کردم و از آنجا خارج شدم هنوز یک داروخانه و بیمارستان دیگر همین نزدیکی بود، بر سر دوراهی بودم که ادامه بدهم یا نه، همان پدر جوان را دیدم که خیالش از بابت تفاوت قیمت راحت شده بود و دنبال نزدیکترین داروخانه خصوصی در این اطراف میگشت.
با دیدن آرامشی که او با این توضیحات گرفته بود انرژی گرفتم و سمت مقصد بعدی راه افتادم.
وارد داروخانه شدم و روی نیمکت نشستم بحث بازار سیاه دارو بین کسانی که نسخههایشان را تحویل داده بودند و منتظر بودند اسمشان برای تحویل دارو خوانده شود، داغ بود. گفتم چطور جرات میکنید از بازار سیاه دارو تهیه کنید؟ داروهای آنها مطمئن نیست. یکی شان با خنده عصبی گفت: حتما سر شما هم با داروی تاریخ گذشته کلاه رفته نه؟
البته مشکلات بازار سیاه مختص شیراز نیست در کل کشور این مشکل وجود دارد و علت آن هم عدم برخورد قاطع با توزیعکنندگان خارج از چرخه سلامت و توزیع کنندگان غیرقانونی دارو و از همه مهمتر عدم توزیع دارو توسط شرکت های پخش در داروخانهها و بیمارستانهای دولتی است که مریض یا مریض داران را به سمت بازارهای غیر قابل اعتماد سوق میدهد. آسیبها و عوارض آن هم به بیماران باز میگردد.
اگر مریض و خانوادهاش اطمینان داشته باشند که دارویشان در بیمارستان و داروخانه های مطمئن تامین میشود سراغ بازارهای نامطمئن و ناسالم با عوارض غیر قابل جبران و با قیمت چند برابر نخواهند رفت.
این روزها به خاطر همین زمزمههای کمبود دارو قیمت دارو در بازار سیاه خیلی بی ثبات شده است، هریک بسته دارو را به مزایده می گذارند و به مشتری با بیشترین قیمت پیشنهادی میفروشند. اما برای کسی که عزیزش مریض است چاره دیگری وجود ندارد.
فرد دیگری که روی نیمکت نشسته بود نیز توضیح داد: پسر من مشکل «روده» دارد و ما مشتری دائم اینجا هستیم. اخیرا هروقت برای گرفتن نسخه مریضمان میآییم میگویند سقف خرید فلان قرصش پر شده یا آزاد بخرید یا صبر کند تا چند وقت دیگر که از نظر بیمه مجاز به خرید مجدد این دارو باشید!
عجیب است وقتی دکترش که در همین بیمارستان دولتی هم او را ویزیت میکند، این مقدار دارو برایش تجویز میکند نمیتوانیم با دفترچه بیمه برایش خرید کنیم یا باید آزاد بخریم یا مدتی قرص نخورد و درد بکشد چون از لحاظ زمانی در یک زمان مشخص میتواند یک تعداد مشخص از این قرص را با قیمت بیمه ای بخرد.
جالب است، یک عمر پول بیمه دادیم و حالا بیمه تعیین می کند ماهی چند قرص بخوریم نه نوع بیماری و پزشک معالج؟!
داروخانه شلوغ بود اصلا نمیشد پرسنل داروخانه را به حرف گرفت.
چند دقیقه ای نشستم و مشاهداتم را نوشتم تا سرشان خلوت شود و بتوانم به باجه ها نزدیک شوم.
موقع نوشتن بیشتر به حرفهای مردم و پاسخ پرسنل داروخانهها فکر میکردم. گویا نبود نقدینگی در بیمارستانها و داروخانههای دولتی و بدهی سنگین بیمه ها باعث ایجاد نوعی خود تحریمی از طرف شرکت های تولید وتوزیع داروها شده بود که تاثیر آن از تحریم اگر بیشتر نباشد کمتر نبود.
همین که بیمارستان و داروخانه ها نمیتوانند خرید نقدی داشته باشند اصلی ترین دلیل عدم رغبت شرکتهای تولید کننده دارو برای تولید منظم بود و نمیتوان فقط آنها را به خاطرایجاد این مشکلات ملامت کرد به هرحال تاخیر بیمه ها خیلی غیر منطقی است و نمی توان توقع داشت بار این همه تاخیر را تولید کنندگان به تنهایی به دوش بکشند اما در این میان دود همه این تاخیرها به چشم بیماران میرود.
تضمین پرداخت به موقع شرکتهای بیمه مخصوصاً تامین اجتماعی و بیمه سلامت و پرداخت عمده بدهی آنها به بیمارستانها و داروخانهها، نظارت کافی روی انبارها و نظارت کافی سازمان غذا و دارو و سایر نهادهای قانونگذار روی روند توزیع داروها بین داروخانه ها و بیمارستانهای خصوصی و دولتی میتواند در کنترل و بهبود اوضاع و حل بسیاری از مشکلات کمک کند. همه مشاهدات را نوشتم اما انگار داروخانه هیچ ساعت خلوتی نداشت و صفها به پایان نمیرسید. برای پرسنل پرکارشان طلب صبر کردم و با کلی دردنوشته از داروخانه خارج شدم.
چون تقاضا بالاست به کسی اعتباری نمیفروشند، پرداختی بیمهها به بیمارستانها هم یک سال تا یک سال و نیم عقب است. بیمارستانها و داروخانه ها هرچه هم توانمند باشند با این حجم بدهی بیمهها از عهده تامین نقدی دارو بر نمیآیند، حتی اگر دارو موجود باشد.
از آنجا خارج شدم چند دقیقه بعد وارد داروخانه ای دیگر در یکی از بیمارستانهای همان حوالی شدم. از همان جلوی «در» سروصدای بحث مراجعه کننده با کارمند داروخانه به گوش میرسید.
بقیه مراجعه کنندگان هر دوطرف را آرام کردند تا بیش از این در صف معطل نشوند مرد جوان که هنوز هم عصبانی به نظر میرسید، کمی از باجه فروش فاصله گرفت. آرام نزدیکش شدم و گفتم شما هم بیمارتان در این بیمارستان بستری است؟ گفت من بیمار ندارم پسرم تازه متولد شده نمی دانم خدا را شکر کنم که پدر شدم یا لعنت به خودم بفرستم که در این اوضاع هوای پدر شدن به سرم زد؟! این روزها ساعتهای زیادی یا دنبال شیرخشک هستم یا پوشک. میگویند نداریم برو از داروخانه خصوصی بگیر. خب من این همه پول از کجا بیاورم قیمت پوشک ناگهانی چند برابر شد حالا شیرخشک هم از داروخانه خصوصی بگیرم؟
کارمند داروخانه همانطور که کار مراجعه کنندگان را راه میانداخت حواسش به صحبتهای ماهم بود و بلند گفت: آقای محترم گفتم که قیمتش با اینجا فرقی ندارد. من قصدم راهنمایی بود. نمیخواهی داروخانه خصوصی نرو.
به آرامی گفتم: خانم چرا این بیمارستان که زایشگاه دارد شیرخشک گیر نمیآید اما داروخانههای خصوصی دارند؟
با عصبانیت گفت: بابا این بیمارستان زایشگاه دارد، کارخانه تولید شیرخشک که ندارد. به چند نفر باید جواب پس بدهم؟ من یک کارمند بیشتر نیستم سوالی دارید، این جا صاحب دارد از خودشان بپرسید.
آقایی از پرسنل داروخانه با شنیدن این صحبتها از پشت قفسهها جلو آمد و آن خانم بااحترام به او سلام داد. او بدون معرفی خودش توضیح داد: بیمارستان توان خرید نقدی ندارد، شیر خشک داروخانه ما تمام شده نتوانستند دوباره بخرند. داروخانههای خصوصی چون بعضا نقدی میخرند و یا با تاخیر کمتری حساب خود را با شرکت تسویه میکنند موجودی شیرخشک دارند.
مشخصا شرکت توزیع داروپخش که انحصار شیرخشک «آپتامیل» را دارد، برای خودشان قانون نانوشته وضع کردند و شیرخشک به داروخانههای بیمارستانهای دولتی تحویل نمیدهند.
علت آن هم این است که نمیتوانیم نقدی خریداری کنیم نقدینگی ما به هزار و یک دلیل از جمله اوضاع کشور و بدهی سنگین بیمهها پایین آمده آن وقت همین شرکتهای تولیدی زیر مجموعه بیمهما از ما انتظار خرید نقدی دارند. برای بیمارستانهای دولتی که زایشگاه دارند، شیر خشک یک کالای استراتژیک است و در صورت نبود آن مردم سرگردان میشوند حتی در داروخانههای خصوصی هم شیرخشک جیرهبندی شده واقعا باید متولیان در این باره فکری کنند. انتظارات مردم از بیمارستان های دولتی بالاتر است انتظار دارند همه چیز را بتوانند در همین جا تهیه کنند اما ما چه تقصیری داریم که روزانه شاهد عصبانیت و کلافگی مردم در بیمارستانها هستیم؟
از توضیحاتش تشکر کردم و از آنجا خارج شدم هنوز یک داروخانه و بیمارستان دیگر همین نزدیکی بود، بر سر دوراهی بودم که ادامه بدهم یا نه، همان پدر جوان را دیدم که خیالش از بابت تفاوت قیمت راحت شده بود و دنبال نزدیکترین داروخانه خصوصی در این اطراف میگشت.
با دیدن آرامشی که او با این توضیحات گرفته بود انرژی گرفتم و سمت مقصد بعدی راه افتادم.
وارد داروخانه شدم و روی نیمکت نشستم بحث بازار سیاه دارو بین کسانی که نسخههایشان را تحویل داده بودند و منتظر بودند اسمشان برای تحویل دارو خوانده شود، داغ بود. گفتم چطور جرات میکنید از بازار سیاه دارو تهیه کنید؟ داروهای آنها مطمئن نیست. یکی شان با خنده عصبی گفت: حتما سر شما هم با داروی تاریخ گذشته کلاه رفته نه؟
البته مشکلات بازار سیاه مختص شیراز نیست در کل کشور این مشکل وجود دارد و علت آن هم عدم برخورد قاطع با توزیعکنندگان خارج از چرخه سلامت و توزیع کنندگان غیرقانونی دارو و از همه مهمتر عدم توزیع دارو توسط شرکت های پخش در داروخانهها و بیمارستانهای دولتی است که مریض یا مریض داران را به سمت بازارهای غیر قابل اعتماد سوق میدهد. آسیبها و عوارض آن هم به بیماران باز میگردد.
اگر مریض و خانوادهاش اطمینان داشته باشند که دارویشان در بیمارستان و داروخانه های مطمئن تامین میشود سراغ بازارهای نامطمئن و ناسالم با عوارض غیر قابل جبران و با قیمت چند برابر نخواهند رفت.
این روزها به خاطر همین زمزمههای کمبود دارو قیمت دارو در بازار سیاه خیلی بی ثبات شده است، هریک بسته دارو را به مزایده می گذارند و به مشتری با بیشترین قیمت پیشنهادی میفروشند. اما برای کسی که عزیزش مریض است چاره دیگری وجود ندارد.
فرد دیگری که روی نیمکت نشسته بود نیز توضیح داد: پسر من مشکل «روده» دارد و ما مشتری دائم اینجا هستیم. اخیرا هروقت برای گرفتن نسخه مریضمان میآییم میگویند سقف خرید فلان قرصش پر شده یا آزاد بخرید یا صبر کند تا چند وقت دیگر که از نظر بیمه مجاز به خرید مجدد این دارو باشید!
عجیب است وقتی دکترش که در همین بیمارستان دولتی هم او را ویزیت میکند، این مقدار دارو برایش تجویز میکند نمیتوانیم با دفترچه بیمه برایش خرید کنیم یا باید آزاد بخریم یا مدتی قرص نخورد و درد بکشد چون از لحاظ زمانی در یک زمان مشخص میتواند یک تعداد مشخص از این قرص را با قیمت بیمه ای بخرد.
جالب است، یک عمر پول بیمه دادیم و حالا بیمه تعیین می کند ماهی چند قرص بخوریم نه نوع بیماری و پزشک معالج؟!
داروخانه شلوغ بود اصلا نمیشد پرسنل داروخانه را به حرف گرفت.
چند دقیقه ای نشستم و مشاهداتم را نوشتم تا سرشان خلوت شود و بتوانم به باجه ها نزدیک شوم.
موقع نوشتن بیشتر به حرفهای مردم و پاسخ پرسنل داروخانهها فکر میکردم. گویا نبود نقدینگی در بیمارستانها و داروخانههای دولتی و بدهی سنگین بیمه ها باعث ایجاد نوعی خود تحریمی از طرف شرکت های تولید وتوزیع داروها شده بود که تاثیر آن از تحریم اگر بیشتر نباشد کمتر نبود.
همین که بیمارستان و داروخانه ها نمیتوانند خرید نقدی داشته باشند اصلی ترین دلیل عدم رغبت شرکتهای تولید کننده دارو برای تولید منظم بود و نمیتوان فقط آنها را به خاطرایجاد این مشکلات ملامت کرد به هرحال تاخیر بیمه ها خیلی غیر منطقی است و نمی توان توقع داشت بار این همه تاخیر را تولید کنندگان به تنهایی به دوش بکشند اما در این میان دود همه این تاخیرها به چشم بیماران میرود.
تضمین پرداخت به موقع شرکتهای بیمه مخصوصاً تامین اجتماعی و بیمه سلامت و پرداخت عمده بدهی آنها به بیمارستانها و داروخانهها، نظارت کافی روی انبارها و نظارت کافی سازمان غذا و دارو و سایر نهادهای قانونگذار روی روند توزیع داروها بین داروخانه ها و بیمارستانهای خصوصی و دولتی میتواند در کنترل و بهبود اوضاع و حل بسیاری از مشکلات کمک کند. همه مشاهدات را نوشتم اما انگار داروخانه هیچ ساعت خلوتی نداشت و صفها به پایان نمیرسید. برای پرسنل پرکارشان طلب صبر کردم و با کلی دردنوشته از داروخانه خارج شدم.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
اگر برنامه ریزی مناسب بود امروز ما دچار این همه مشکل نبودیم
درمان سهم بیشتری می خواهد و حتی اگر همه بودجه کشور را به آنها بدهند باز هم بیشتر می خواهند