کد خبر: ۱۲۶۴۰
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۴ - ۲۱ تير ۱۳۹۰

از هلال شیعی تا قرص ماه اسلام

قدرت یابی شیعیان در عراق، بعد از انتخابات پارلمانی 2005 موازنه قوا در منطقه را برهم زد. این جابجایی مرزهای قدرت، البته نه میان تشیع و تسنن که در دو قطبی «تشیع – حکام عرب» رخ داد. لذا احساس خطر از چنین برهم خوردگی ای می تواند در فرایندی رئالیستی و مبتنی بر یک بازی قدرت، منطقی جلوه نماید.حاکمان و نخبگانی که به بیان نگرانی خود از هلال شیعی پرداختند، از منظر فهم عنوان مساله در فضای رئالیستی، به درکی درست دست یافته بودند. آنان به خوبی می دانستند که شکل گیری دومین حکومت شیعی در منطقه از سوی شیعیان عراق، بیش از همه موجب تقویت جمهوری اسلامی ایران و هم پیمانان منطقه ای او از جمله حزب الله لبنان و سوریه خواهد شد. اما آیا انان در فهم حدود و ثغور مساله و کیفیت آن، ظرافت های لازم را اعمال کرده بودند؟

نگرانی اعراب از تقویت شیعه در منطقه خاورمیانه و ادعای شکل گیری هلال شیعی از سوی برخی از حکام عرب گرچه با نیاتی آغشته به تضعیف ایران و گسترش ایران هراسی همراه بود، اما نمی توان آن را یکسره غلط پنداشت. قدرت یابی شیعیان در عراق، بعد از انتخابات پارلمانی 2005 موازنه قوا در منطقه را برهم زد. این جابجایی مرزهای قدرت، البته نه میان تشیع و تسنن که در دو قطبی «تشیع – حکام عرب» رخ داد. لذا احساس خطر از چنین برهم خوردگی ای می تواند در فرایندی رئالیستی و مبتنی بر یک بازی قدرت، منطقی جلوه نماید.

حاکمان و نخبگانی که به بیان نگرانی خود از هلال شیعی پرداختند، از منظر فهم عنوان مساله در فضای رئالیستی، به درکی درست دست یافته بودند. آنان به خوبی می دانستند که شکل گیری دومین حکومت شیعی در منطقه از سوی شیعیان عراق، بیش از همه موجب تقویت جمهوری اسلامی ایران و هم پیمانان منطقه ای او از جمله حزب الله لبنان و سوریه خواهد شد. اما آیا انان در فهم حدود و ثغور مساله و کیفیت آن، ظرافت های لازم را اعمال کرده بودند؟ آیا نظریات رئالیستی که بیشتر بر چارچوب های سخت افزارانه ژئوپلیتیکی اصرار می ورزند، توان تفسیر اعتراضات و تحولات فعلی منطقه و نسبت آن با فهم انسانی هلال شیعی را دارا بود؟

 

چرا هلال شیعی، نگران ساز شد؟

در ترسیم قوای حاکم در منطقه با محوریت مذهب، اهل تسنن از قدرت بیشتری برخوردار هستند. به دور از بافت مذهبی موجود در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، نخبگان حکومتی سنی مذهب اند. گرچه نوع تفکر و ایدئولوژی آنان با یکدیگر متفاوت است اما همگی در مذاهب چهار گانه اهل تسنن قرار می گیرند. اما در این میان شیعیان اگرچه به لحاظ جمعیتی اکثریت را در کشورهای حاشیه خلیج فارس، تشکیل می دهند ولی جز در کشورهای ایران، عراق و بحرین، در سایر کشورها در اقلیت به سر می برند. این مسئله باعث شده است تا حاکمان سنی مذهب، در فرایندی اقتدارطلبانه که رنگ و لعاب قانونی نیز به خود گرفته است، آنان را در قدرت سهیم نکنند. شیعیان در این کشورها حتی از حقوق عادی شهروندی نیز تا حدی محروم هستند. این در حالی است که ژئوپلیتیک شیعه در منطقه از قدرت بالایی برخوردار است و نگاه جمعی به آنان برخی نکات حائز اهمیت را دارا است. در حقیقت موقعیت جغرافیایی استقرار شیعیان یا ژئوپلیتیک شیعه در منطقه خاورمیانه، کمربند استراتژیک اقتصادی و سیاسی در منطقه محسوب می شود، زیرا شیعیان در قلب بزرگترین منطقه نفت خیز خاورمیانه که 75 درصد از ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد، قرار گرفته اند و«با اکثریت شیعیان ایران، عراق و آذربایجان بر 30 درصد ذخایر نفت دسترسی دارند که اگر قسمت شیعه نشین شرق عربستان سعودی به این ارقام اضافه شود، این مقدار به 50 درصد می رسد. بنابراین شیعیان عرب به همراه ایران می توانند اکثر منابع خلیج فارس را به کنترل خود درآورند.»(1)

این مزیت استراتژیک، با وقوع انقلاب اسلامی 1357 در ایران، دو چندان شد و نگرانی حاکمان عرب افزون تر. ترس ناشی از  گسترش امواج انقلاب اسلامی را می توان در تکاپوی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در تشکیل شورای همکاری خلیج فارس نظاره کرد. گرچه بسیج اعتقادی شیعیان عرب (و در برخی کشورها، اهل تسنن آن) با وقوع انقلاب اسلامی قوت گرفت، اما بعد از مدتی چند ساله، سرکوب ها اثرگذار نشان داده و بغض های شیعیان فروخورده شد. البته به این به معنای رفع اعتراضات آنان نبود.

حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی و سرنگونی صدام و به تبع آن انهدام سیاسی حزب قدرتمند بعث، منجر به شکل گیری نوع جدیدی از توازن قوای منطقه ای شد. چرا که بعد از انتخابات پارلمانی 2005 در عراق و پیروزی شیعیان، دومین دولت شیعی در منطقه خلیج فارس ظهور کرده بود و این به معنای فضل جدیدی در معادلات امنیتی و سیاسی خاورمیانه و احیای هویت شیعیان منطقه بود. «شیعیان عربستان سعودی و بحرین خوش بین بودند که حکومت شیعه در عراق دولت های ان ها را الزام به اصلاحات جدی خواهد نمود تا موضعیت آن ها را در دولت ارتقا بخشد» (2)

این اساس نگرانی حکام عرب بود چرا که شکل گیری و گسترش اعتراضات شیعیان منطقه می توانست موجب بحرانی شدن شرایط آن کشورها گردد. به خصوص آن که شیعیان 70 درصد کارکنان شاغل در میادین نفتی عربستان را تشکیل می دادند، این مساله موجب نگرانی مفرط آل سعود گشت. از سوی دیگر تداوم فعالیت های هسته ای ایران در سایه دستیابی به چرخه سوخت هسته ای، پیشرفت های ایران در صنایع دفاعی و نظامی و توسعه تکنولوژیک و علمی این کشور، پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه علیه اسرائیل، سرنگونی طالبان ، قیام های شیعیان یمن و ... موجب شد تا حکام عرب از بازیابی هویتی شیعیان و برهم خوردن نظم سنتی منطقه احساس نگرانی کنند. این احساس نگرانی ابتدا از سوی پادشاه اردن، ملک عبدالله بیان شد. او در اواخر دسامبر 2004 طرح هلال شیعی که بحثی ژئوپلیتیکی و بر مبنای ژئوکالچر بود را مطرح کرد. او گفته بود «اگر احزاب یا سیاستمداران طرفدار ایران بر دولت جدید عراق مسلط شوند یک هلال جدید شامل جنبش ها یا حکومت های مسلط شیعه از ایران تا عراق، سوریه و لبنان ظاهر خواهد شد که موجب برهم زدن موازنه قوای موجود میان شیعه و سنی شده و چالش جدیدی برای منافع امریکا و متحدانش خواهد بود ... برنامه ریزان استراتژیک در دنیا باید در مورد این احتمال آگاهی داشته باشند»  (3)

چند ماه بعد در سپتامبر سال 2005 م وزیر خارجه عربستان سعودی در سفر به امریکا از نگرانی دولت متبوعش در مورد آن چیزی که وی آن را تحویل عراق به ایران در نتیجه حمله امریکا به این کشور نامید سخن راند. سپس در ماه  آوریل 2006 میلادی رئیس جمهور مصر در مصاحبه با شبکه العربیه ضمن این ادعا که بیشتر شیعیان ساکن کشورهای عربی به ایران وفادارترند تا کشور خود، مدعی شد شیعیان عراق تحت نفوذ ایران قرار دارند. (4)

این اظهارات نهایتا منجر به ورود یک اصطلاح جدید به ادبیات سیاسی و ایدئولوژیکی خاورمیانه شد. هلال شیعی اگرچه با ژئوپلیتیک شیعه که قبل ترها توسط فرانسوا توال مطرح شده بود، قرابت هایی داشت اما نمی توان آن ها را به لحاظ مفهومی منطبق دانست. بعدها مباحث مرتبط با هلال شیعی توسعه پیدا کرد.

 

شیعیان، پیشگامان مقاومت

اگرچه تفکیک مذهبی میان معترضان فعلی در کشورهای در حال تحول، امری مذموم و تفرقه افکنانه می نماید اما در ریشه یابی فرامرزی چنین اعتراضاتی نمی توان از تفکر مقاومتی شیعیان چشم پوشید. برخی از رویدادها در خاورمیانه در چند سال اخیر منجر به تبدیل شدن روحیات شیعیان به یک «برند» شده است. به عنوان مثال جنگ 33 روزه قبل از هرچیز ذهن یک شهروند عرب آگاه را به این سو خواهد برد که چرا چندین کشور در جنگ 6 روزه از اسرائیل شکست خوردند اما یک گروه و نه یک کشور، به نام حزب الله توانست با مقاومت در مقابل این رژیم پیروز میدان نبرد شود. از سوی دیگر رشد تکنولوژیک جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور شیعی در عرصه های مختلف هسته ای، پزشکی، هوافضا و صنایع دفاعی در الگوسازی برای سایر اعراب موثر بوده است. در یکی از برنامه های شبکه الجزایر در همان ایام پرتاب شدن ماهواره امید به فضا، پطرس غالی، وزیر امورخارجه مصر و رئیس سازمان ملل در گذشته، مهمان برنامه بود. یکی از مخاطبین مصری تماس گرفته بود و با حالتی مطالبه گرانه به غالی می گفت که 30 سال قبل ما کمپ دیوید را پذیرفیتیم که پیشرفت کنیم اما جمهوری اسلامی ایران زیر بار زور نرفت. اینک او پیشرفت کرده است و ما درجا می زنیم. یا به عنوان مثالی دیگر می توان به مواضع رهبران اخوان المسلمین در دوره گذشته از جمله محمد مهدی عاکف، مرشد عام سابق این جمعیت اشاره کرد که حتی از حق داشتن بمب هسته ای ایران نیز دفاع می کرد و از این طریق دولت مصر را به دلیل ضعف در سیاست خارجی متهم می ساخت. این مثال ها خود به خوبی گویای این مسئله است که حرکت رو به جلوی کشور شیعی ایران چه اثری بر روی ذهنیت مسلمانان منطقه گذاشته است.

 

فهم مکانیکی از هلال شیعی

در شناخت ریشه های تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، نمی توان هلال شیعی را نادیده گرفت اما نباید اشتباه محض سران برخی از کشورهای عربی را تکرار کرد. ترس آنان از هلال شیعی بیشتر جنبه ای عینی و جغرافیایی داشت. آنان از اتصال مذهبی جغرافیایی شیعیان در کشورهای عربی منطقه می ترسیدند. می توان نوع فهم آنان را مکانیکی دانست چرا که کمتر از جنبه های مهم انسانی آن از جمله قابلیت الگوسازی و تبدیل شدن به یک شاخص سخن به میان آوردند. آنان بعد از انتخابات پارلمانی 2005 عراق از قدرت یابی ایران ترس داشتند بدون آن که اثرات هلال شیعی و قدرت یابی شیعیان در منطقه را بر عرصه داخلی خود برآورد کرده باشند. بر این اساس به نظر می رسد اشتباه فاحش در فهم مولفه های انسانی هلال شیعی و صرفا بیان ژئوپلیتیکی از آن عاملی مهم در عدم برنامه ریزی های آنان برای شهروندان خود شده است. اگر امروز یکی از مهمترین اعتراضات مردمی به نخبگان حکومتی عرب، درجا زدن های سیاسی و اقتصادی در مقابل غرب است، دیروز این نخبگان باید از الگو شدن شیعیان می ترسیدند و برای مقابله با آن فکری می کردند. اما نگاه مرز محور و تلاش برای استفاده از این ابزار برای گسترش ایران هراسی و شیعه هراسی، نه تنها آنان را به اهداف خود نرساند که موجب شد تا تفکر مقاومت در مقابل ظالم در میان مردم عرب نفوذ کرده و  با شعله ور شدن آتش در تونس، غالب این کشورها در حال تحول قرار گیرند. نخبگان حکومتی عرب از هلال شیعی دم می زدند اما نتوانستند بفهمند که بیان غرض ورزانه از آن، روزی قرص ماه اسلام را در منطقه نمایان خواهد ساخت و شیعه و سنی در کنار یکدیگر به مقابله با سیاست های ذلت آور آنان اعتراض خواهند کرد. بحرین نمونه عینی چنین مواردی است.

 

 

 

 

پی نوشتها

-----------------------------------------

1 – جاودانی مقدم، مهدی و گوهری، ابوذر «استراتژی آمریکا در قبال جهان تشیع» استراتژی آمریکا در قبال جهان اسلام. مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام. 1387. ص 147

2 - نکاست، اسحاق. شیعیان در جهان عرب مدرن. ترجمه ارسلام قربانی شیخ نشین. نشر دانشگاه امام صادق(ع). 1388. ص 13

3 - Wright, Robin and Baker, Peter . “Leaders Warn against forming religious state”, Washington Post, 8 December 2004

 

4 – حاجی یوسفی، امیر «هلال شیعی و فرصت ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا» دوفصل نامه دانش سیاسی. سال پنجم. شماره اول. بهار و تابستان 1388. ص 159

 

نظرات بینندگان