کد خبر: ۱۲۹۳۳۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۱ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۸
به بهانه روز شوراها؛

نظری کوتاه به عملکرد شورای شهر شیراز از ابتدا تاکنون/ اتمام فرصت آزمون و خطا برای نمایندگان مردم در پارلمان شهری شیراز

دیگر وقت آزمون و خطا نیست و هر آنچه که لازم بوده اعضای شورا بیاموزند و امتحان کنند صورت گرفته و دیگر وقت عمل به شعار خود شورا و شهرداری که انسان محوری بود رسیده است.
به گزارش شیرازه، شهریور سال ۹۶، شورای پنجم کلانشهر شیراز با ۱۲ نفر از اعضای لیست اصلاح طلب امید و یک عضو اصولگرا آغاز به کار کرد.

طبق عرف سنوات گذشته اعضای شورای شهر شیراز از بدو ورود خود می بایست به اولین وظیفه خود که انتخاب شهردار است می پرداختند؛ گام اول انتخاب شهردار با معرفی عبدالحمید معافیان برداشته شد اما از همان ابتدا گویا بخت یارشان نشد و وزارت کشور از عدم تائید صلاحیت این چهره سیاسی پرده برداشت و در انتها علیرغم تمامی تلاش های این شورا برای در فشار قرار دادن وزارت کشور جهت تائید معافیان، این اتفاق نیفتاد و شورا ناگزیر برای انتخاب فرد دیگری برای شهرداری شیراز به تکاپو افتاد.

پروسه انتخاب شهردار قدری به درازا کشید و پایتخت فرهنگ ایران زمین مدتی طولانی را در برزخ بی شهردار سپری کرد.
البته این موضوع برای این کلانشهرِ تاثیرگذار در کشور امری عادی است و معمولا هنوز مهر انتصاب یک مدیر در نهادهای مهم و تاثیرگذار چون استانداری، فرمانداری و غیره خشک نشده است که مجددا عزل و نصب ها از سر گرفته می شود.

حیدر اسکندرپور که انتخاب دوم اعضای شورا برای تصدی شهرداری شیراز بود پس از یک وقفه طولانی پذیرفته و رسماً شهردار شیراز شد.

شورای شهر پس از انتخاب شهردار به تغییر آئین نامه داخلی شورا پرداخت و حتی مصوبات شورای سابق که لازم الاجرا نیز بودند را به صحن آورد و پس از بررسی مجدد، تعدادی از مصوبات را لغو کرد.

مجموعه شورا بر این باور بود که اعضای سابقِ شورا نگاه صرفا سخت افزارانه به شهر داشته اند و دیگر مسائل نادیده گرفته شده است؛ در همین رابطه علی ناصری سخنگوی وقتِ شورا در شهریور ماه ۹۶ بود که نگاه پیشین به شهر را بیشتر سخت افزارانه و بتن محور عنوان کرد و دید نرم افزارانه را لازمه اداره کلانشهر شیراز دانست.

حال که حضور این افراد در شورا به نیمه عمر خود رسیده، هنوز این «باید»، که شهر از سمت سخت افزارانه به طرف دید "نرم افزارانه" سوق داده شود مطرح می شود و تاکنون اتفاقی در این راستا نیفتاده است.
احتمالاً باید دومین دوسالانه دیگر را پشت سربگذاریم تا شاید برنامه ریزی مشخصی در این راستا صورت بگیرد.

شورای سیاست زده
جو سیاسیِ حاکم بر شورا از زمانی بیشتر محرز شد که به هرکدام از اعضای شورا مسئولیت رئیس و نایب رئیس کمیسیون واگذار شد اما سهم سیروس پاک فطرت جز عضویت عادی در کمیسیون ها نبود.

پس از این موضوع می توان به حضور برخی از چهره های سیاسی اصلاحات در صحن شورا اشاره کرد که ظاهراً هیچ گونه مسئولیتی در شورا نداشتند؛ انتخاب شهردار نیز به همین منوال بود که البته اولین تیر سیاسی شورا به سنگ خورد و نهایتاً قائم مقام معافیان در ستاد تبلیغاتی حسن روحانی جایگزین رئیس شد...

باید همین جا به چند دستگی و اختلاف اعضای لیست امید در شورا اشاره کرد؛ از همان اوایل اختلاف نظرات به حدی رسیده بود که رئیس شورا استعفای خود را اعلام کرد(اینجا)، استعفایی که تصویر آن ابتدا در فضای مجازی منتشر شد. البته بعدا عنوان شد که استعفا صوری بوده است! و به نظر می رسید این استعفا پیامهای غیر مستقیم زیادی به اعضا و چهره های صاحب نفوذ بیرونی با خود به همراه داشت.

با این وجود باز هم حاشیه ها آنقدر زیاد شد که بعضاً خود اعضا لب به گله گشودند؛ از مصاحبه کذب ناصری سخنگوی شورا در خصوص شهردار شدن معافیان و رسانه ای کردن آن گرفته تا همین استعفای بی سر و ته که به پشیمانی منجر شد؛ شاید اصلی ترین دلایل حواشی این شورا در ابتدای فعالیت خود، به عدم تخصص اعضا در حوزه شهری برمی گشت که شیرازه در همان زمان با انتشار مطلبی تحت عنوان شورای حاشیه گریزی به آن زد و از عقلای اصلاح طلب و حامی دولت خواست تا ضمن احترام به استقلال شورا توصیه های مشورتی را به دوستانشان در پارلمان شهری بدهند.

در ادامه شاید بد نباشد به مبحث شفافیت بپردازیم؛ عدم اطلاع کافی از عملکرد مدیریت شهری در شورا و شهرداری های دوره پیشین، شفافیت را تقریباً به امری محال تبدیل کرده و وضعیت به گونه ای بود که عموماً اعضای سابق حتی حاضر به ارائه تجمیع دستورکارها به اصحاب رسانه نبودند و تصور می کردند شاید قرار است کلامی نگاشته شود که به ضرر اعضای محافظه کار تمام شود.
 
شفافیت از سالهای گذشته مطالبه جدی مردم بوده است، اخبار دقیق و جامعی از تصمیمات شهری در اختیار مردم نبوده و اطلاعات به صورت گزینشی در اختیار اصحاب رسانه قرار می گرفته است!

شورای شهر در آن زمان هیئت مآبانه اداره می شده و گویی اصلاً قرار بوده صحن علنی که جایگاهِ تصمیمات شهری است تبدیل به مکانی برای شوآف هایی باشد که در پشت سر برخی اعمال مذهبی پنهان شده است که البته اگر قرار بود اسلام ناب پیاده و واقعا نشان داده شود که شورا اسلامی است می بایست به حق و حقوق مردم احترام گذاشته شود و از بیت المال و وقت، در راستای آبادانی شهر استفاده شود و معنویات به ساعات خصوصی اعضا موکول شود نه اینکه جلسات متعددی به مدح خوانی پرداخته شود و ساعت برگزاری جلسه را به طول و درازای ۵ ساعته و حتی بیشتر کشاند.

در آن زمان نه تنها شفافیت معنایی نداشت بلکه دید اعضا نسبت به کلانشهر شیراز عمران محور بود و عمران هم در ساخت پل برای کاهش ترافیک خلاصه شده بود که اینگونه تصمیمات کور نه تنها ترافیک، این معضل دیرینه و رو به پیشرفت شیراز را حل نکرد بلکه با تمامی خرج کردها به افزایش تعداد خودروها دامن زد و ترافیک از زیر پل به روی پل منتقل شد.

اگر شفافیت از سالهای گذشته به امری محال تبدیل نشده بود شاید با حواشی ایجاد شفافیت در این دوره از شورا مواجه نمی شدیم، تجربه کافی به دست آمده بود و تلاش ها برای گزینشی عمل کردن معدوم می ماند.

عملکرد شورای پنجم برای شفافیت قابل تقدیر بود و از همان ابتدا جلسات به صورت علنی و با استفاده از ظرفیت فضای مجازی به صورت آنلاین برگزار و به مرور زمان صوت جلسات نیز بر روی سایت شورا قرار داده شد اما با به طول و درازا کشیدن اجرای کامل طرح شفافیت گمانه زنی های بسیاری بر روی انتخابی عمل کردن زده می شد.

هر چند انتشار دستمزد اعضای شورا نقطه قوتی بود که مردم را امیدوارتر می کرد که دوره فعلی شورا تمام و کمال در راستای شفاف سازی گام برمی دارد اما این طرح تا حدودی سرخورده شد.
احتمالا طولانی شدن زمان اجرا و حذف سه بند از سامانه شفافیت همچنان در خاطر مخاطبان وجود داشته باشد؛ اعضای شورا به حذف سه بند مربوط به میزان حقوق مدیران در شهرداری، گزارش سفرهای خارجی و آمار نیروها و نوع بکارگیری شان رای دادند که جنجال رسانه ای به پا شد و نهایتا مهدی حاجتی که در زمان تصویب این لایحه در یک غیبت اجباری بسر می برد طرح اضافه شدن بندهای حذف شده به سامانه شفافیت را مطرح و دفاع کرد که بالاخره با موافقت اعضای شورا مواجه شد.

پس از موضوع شفافیت باید به تعداد پرسنل شهرداری شیراز که حدود نیمی از آن مازاد بر نیاز شهرداری است و تنها هزینه کردهای این مجموعه شهری را افزایش می دهند تا اینکه بخواهند باری بردارند و برای شهر مفید باشند اشاره کرد، شهرداری شیراز دو برابر حقوق و پاداش و غیره که باید بپردازد را متعهد شده درحالیکه بدهی سنگینی دارد و بسیاری از پروژه ها لنگ پول هستند.
درواقع این مردم هستند که هزینه اشتغال نورچشمی ها را می پردازند و انگار مدیریت فعلی شهرداری مخالفتی با این قضیه ندارد که اگر داشت چاره ای می اندیشید و شهر را فدای این افراد نمی کرد.

از اصولگرایان گله می شد اما اصلاح طلبان نیز همان راه گذشتگان را ادامه داده و نه تنها وضع بهتر نشد بلکه از همان ابتدا شاهد اخبار ناگوار سهم خواهی های منفعت طلبانه شخصی،‌ گروهی و باندی برای ورود منسوبین و نزدیکان اعضا به شهرداری و شورای شهر و حتی استانداری بودیم که البته بهانه شان کادرسازی نیروهای جوان اصلاح طلب و حامیان دولت بود که انتصاب ها علاوه بر اینکه با رابطه صورت می گرفت بعضا بصورت کاملا غیرکارشناسانه بود.

با گذشت یک بازه زمانی طولانی می بینیم که نه تنها کادرسازی صورت نگرفته و شهر دقیقا همان وضع سابق را دارد بلکه اغنیا همچون روال سابق بهره مندتر از گذشته نسبت به امکانات اجتماعی و شهری هستند و افراد کم برخوردار نیز همچنان در همان شرایط و جایگاه سابق هستند؛ این افراد یا راه را به اشتباه رفته اند و یا اصلا نیتی برای عبور از مسیرِ رسیدگی *عادلانه به محرومین جامعه نداشته اند.

مگر می شود ساختمان بزرگ شورای شهر در وسط بافت فرسوده قرار بگیرد و نمایندگان مردم بجای اینکه چندقدمی را از بین مردم عبور کنند از آسانسوری که به پارکینگ راه دارد استفاده و حتی ورود و خروجشان هم از بین محرومین نباشد، در پارکینگ سوار خودروی اداره و از این محله خارج شوند به انگارهِ اینکه مهمانان موقتی هستند تا چند صباحی را در تصدی های تعریف شده قرار بگیرند و سِری بعد، افراد جدید بیایند و روال همین باشد و بس!

در چندقدمی شورای شهر کارتن خوابهای بسیاری حضور دارند که در نشئگی یا خماری مانده و خود را در خرابه ها مدفون کرده اند تا شاید فرجی شود و حالشان رو به راه شود اما رو به راهی که به ناکجاآباد است و حتی نمایندگانشان از آنها خبری ندارند.

در این مکان، فرهنگ و ظرفیت های گردشگری چنان نادیده گرفته شده که گویی اصلا چنین گنجی وجود ندارد؛ مدتی معتادان و کارتن خوابها در آنجا ماوا می گزینند و پس از مدتی به دلیل اینکه خانه های تاریخی محلی برای بزرگترینِ معضلات اجتماعی که در خانمان سوزی رقیبی ندارد شده اند تخریب کوتاه ترین راهی است که انتخاب می شود!

نه خبری از مصوبه ای برای سامان دادن به این بافت ها باشد و نه خبری از دیگر ارگان های متولی؛ شورای شهر بماند و خیابان های غذا و به اصطلاح ترفندِ جذب گردشگر!

وقتی گردشگری به نجات تاریخ می آید و هویت های زنده در لابلای بافت های فرسوده و تاریخی شیراز هنوز جریان دارد اما پس از گذشت دو سال هنوز برنامه مشخصی برای لااقل حرکت به سمت احیای این ظرفیت ها ارائه نشده است تنها یک احتمال به ذهن می رسد؛ اینکه دست ها از ایده های بکر و نو خالیست.
اقلِ کم می بایست فردی در این مسئولیت قرا بگیرد که از تجربه کافی برخوردار باشد و یا برای دست یافتن به تفکرات و راهکارهای اثرگذار افق دیدی فراتر از ایجاد خیابان غذا و یا لوایح اینگونه داشته باشد که این اتفاق هم نیفتاده است.
البته از مجموعه ای که متخصص مسائل شهری نیستند بیش از این هم نباید توقع داشت...

به گزارش شیرازه، فرهنگ و داشته های عظیم شیراز از سالها پیش تاکنون دستخوش تغییراتی بر خلاف جهت رشد داشته و همچنان در بحث جذب توریست و گردشگر اتفاق خوبی نیفتاده است؛ دیگر حوزه ها نیز به همین منوال و حتی در تقسیم بودجه نیز به وضوح قابل مشاهده است.

بیش از ۸۰ درصد بودجه یک کلانشهر به عمران و ساخت و ساز اختصاص داده می شود تا مثلا پل ساخته شود اما برای ایجاد فرهنگ شهروندی آنگونه که لازم است گام برداشته نمی شود.

شعار انسان محوری سر داده می شود اما ماشین ها شهر را بلعیده و دیگر انسان جایی در شهر ندارد، پیاده محوری و سلامت مطرح می شود و تنها راهکارش سنگفرش کردن خیابان ها است که مثلا خودرویی عبور و مرور نکند اما سرنوشت خیابان جلوی حافظیه در خیابان دیگری تکرار می شود و تنها خودروها بیش از گذشته به تعمیر احتیاج خواهند داشت.

و کلام آخر اینکه الان دیگر وقت آزمون و خطا نیست و هر آنچه که لازم بوده اعضای شورا بیاموزند و امتحان کنند صورت گرفته و دیگر وقت عمل به شعار خود شورا و شهرداری که انسان محوری بود رسیده است؛ در آینده، همچون گذشته تمامی اخبار شورا و شهرداری در راستای شعارهای تیلیغاتی شان به اطلاع عموم مردم رسانده می شود و این افکار عمومی هستند که قضاوت خواهند کرد ماحصل انتخاب های خود را...
نظرات بینندگان