حکایت شهیدی که برای شهادت عجله داشت
شهید مسلم قاسمیان شش روز پس از حضورش در جبهه به شهادت رسید.
سرویس ایثار و شهادت پایگاه خبری تحلیلی شیرازه، نزدیک اذان بود که وارد خانهشان شدیم. مادر شهید به استقبالمان آمد و خوش آمد گفت.
خانه مادر شهید در خیابان پانصد دستگاه بود؛ منزلی قدیمی و جمع و جور. مادر شهید برای جهادیها از فرزندان شهدای جهاد میگفت. تعریف می کرد که چطور به همسر یکی از شهدای دیگر جهاد در تربیت فرزندش یاری می داده. از مشکلات و بیماری هایش هم گفت.
پسرش مهر ماه 59 و وقتی تنها شش روز از جبهه رفتنش می گذشت، در سن 33سالگی به شهادت رسیده بود.
همسرش دربارهی او میگوید:
«آخرین باری که می خواست به جبهه برود، سرآسیمه به خانه آمد و کفناش را برداشت. به دنبال پارچهای میگشت که اسمش را روی آن بنویسد و به بازویش ببندد. به من گفت که مقداری غذا در ظرفی بریزم که با خودش ببرد. رفت و چهار پنج روز بعد خبر آوردند که ترکش به رگ گردنش خورده و شهید شده است.»
مسلم قاسمیان از شهدای جهاد سازندگی استان فارس است که در جبهه بعنوان راننده خودروی سنگین حضور داشته است. مزار پاکش در قطعهی چهار گلزار شهدای شیراز واقع است.
نظرات بینندگان