کد خبر: ۱۳۵۳۱۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۶ - ۱۲ دی ۱۳۹۸
پرستار زمان جنگ از خاطرات خود گفت:

"چند حبه قند"، هدیه عقد ما/ زنان ما بعد از انقلاب، "مقلب القلوب" شدند

خانم نعمت اللهی گفت: حس انقلابی بودن و انجام کاری برای پیشرفت انقلاب، مرا تشویق به رفتن در مناطق جنگی می کرد.

رفعت السادات نعمت اللهی فارغ التحصیل آموزشگاه عالی پرستاری نمازی شیراز در گفتگو با خبرنگار شیرازه، اظهار داشت: با اولین گروه پزشکی که از شیراز در سال 58، هفت ماه بعد از پیروزی انقلاب عازم کردستان شد، به عنوان پرستار اعزام شدم و یک ماه و نیم در بیمارستان هلال احمر سنندج خدمت کردیم و از آنجا که امنیت در آن مناطق برای ما تامین شده نبود، به پادگان ارتش سنندج منتقل شدیم و در آنجا به مراقبت از مجروحان جنگی پرداختیم. مدتی هم در پاوه خدمت کردیم.

وی ادامه داد: با شروع جنگ تحمیلی، اولین اکیپ پزشکی که از شیراز عازم مناطق جنگی جنوب شد، متشکل از 5نفر شامل شهید دکتر فقیهی، دکتر رضا ملک زاده (وزیر اسبق بهداشت درمان و آموزش پزشکی و معاون کنونی وزیر بهداشت)، یک پرستار که من بودم، یک بهیار که خانم حجازی بودند و همچنین آقای پرویزی به عنوان تکنسین اتاق عمل بودیم که با هلی کوپتر عازم اهواز شدیم و در بیمارستان سینای اهواز به مدت یک ماه، و بعد در کمپ های ماهشهر به رزمندگان اسلام خدمت کردیم.

وی با بیان اینکه حس انقلابی بودن و انجام کاری برای پیشرفت انقلاب، مرا تشویق به رفتن در مناطق جنگی می کرد، تصریح کرد: من علاوه بر اینکه پرستاری بودم که از مجروحین جنگی پرستاری می کردم، در زندگی شخصی هم، همسر و خواهر جانباز بودم که برادرم به مدت 17سال از جراحات شیمیایی رنج برد و در سال 71 به ملکوت اعلی پیوست.

نعمت اللهی با تصریح بر اینکه ما در خط مقدم نبودیم، افزود: در بیمارستان ها هیچ محدودیتی برای کار نداشتیم و در کنار دیگر پرستاران و امدادگران خواهر و برادر اعزامی از دیگر شهرها، به رزمندگان خدمت می کردیم.

این پرستار دوران هشت سال دفاع مقدس، حضور در متن جنگ و خدمت به رزمندگان اسلام را توفیقی از خداوند منان می داند که این سعادت را نصیب او کرد تا خدمتی هرچند کوچک انجام دهد.

وی با بیان اینکه خاطرات زیاد است اما همیشه مواردی هست که هیچگاه از ذهن زدوده نمی شود، از دیدار با بنیانگذار انقلاب اسلامی گفت و تشریح کرد: برای اکیپ پزشکی اعزامی به کردستان در سال 58، دیدار با حضرت امام راحل(ره) را هدیه دادند و ما در اواخر شهریور سال 58، در قم در منزل شخصی به صورت خصوصی به دیدار امام خمینی(ره) رفتیم و من هم با زرنگی تمام، نزدیک به ایشان نشستم و وقتی حضرت امام، فعالیت این گروه پزشکی شیراز را شنیدند، بیاناتی داشتند و فرمودند: زنان ما بعد از انقلاب، "مقلب القلوب" شدند و این است که موجب شده پرستاران و دختران جوان از شیراز در کردستان دین خود را به مجروحان ادا کنند.

نعمت اللهی ادامه داد: من نمی دانستم که دیدار با حضرت امام(ره)، با فاصله کمی در یازده ماه بعد باز هم برایم میسر می شود. در 22مرداد سال 59، به اتفاق همسرم که از دانشجویان پیرو خط امام بودند،( دکتر پوریزدان پرست، از اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه شیراز) در جماران برای صیغه عقد به محضر امام رسیدیم. ایشان موکل من و آیت الله توسلی موکل همسرم شدند و با حضور پدر همسرم که در سال 65 در کربلای 5 به شهادت رسیدند، صیغه عقد ما خوانده شد و ما محرم شدیم. همسرم بعدها در عملیات ثامن الائمه در مهرماه سال 60 مجروح شدند.

وی گفت: در مراسم عقد، جضرت امام خمینی(ره) چند حبه قند به عنوان هدیه به ما دادند و کتابی در دست چاپ دارم از خاطرات زمان جنگ با همین عنوان "چند حبه قند".

نویسنده :
فاطمه اسدزاده
نظرات بینندگان