کد خبر: ۱۳۵۶۱۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۷ - ۲۴ دی ۱۳۹۸
یادداشت/ محمد عسلی

علاج واقعه، قبل از وقوع باید کرد

بر اساس اطلاعات شبکه ایمنی هوانوردی تا 13 دیماه 1398 بر اثر سانحه‌ی هوایی در ایران تعداد 2152 نفر جان خود را از دست داده‌اند.
 پایگاه خبری تحلیلی شیرازه؛ بزرگترین سانحه هوایی منجر به مرگ در خاک ایران، مربوط به پرواز شماره 655 ایران ایر با 290 کشته در سال 1367 و پس از آن سانحه‌ی سقوط هواپیمای نظامی در کرمان با 276 کشته در سال 1381 است.
آخرین سانحه‌ی هوایی منجر به مرگ در خاک ایران، سقوط هواپیمای بوئینگ 737 متعلق به هواپیمایی بین‌المللی اوکراین است که با خطای انسانی توسط موشک، 176 کشته بر جای گذاشت و افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داد و زمینه انتقادات تند مخالفان نظام را فراهم آورد.

علاج واقعه، قبل از وقوع باید کرد
و اما بعد:
اصابت موشک به هواپیمای مسافربری بوئینگ 737 اوکراین که بر اثر یک اشتباه فاجعه‌بار اتفاق افتاد به دلایل چندی بهانه به دست مخالفان داد تا اعتراض خود را به حاکمیت و مسئولان جمهوری اسلامی در داخل و خارج به شیوه گذشته ابراز نمایند و همان شعارهای براندازی را سر دهند.

این اعتراضات اگر از سر درد و ناراحتی و عصبانیت باشد که معمول همه انسان‌های بااحساس و بیدار است با هدف تنبیه خطاکار یا خطاکاران و یا اعتراض به منظور تأخیر چند روزه در اعلام چگونگی آن امری طبیعی است و حق معترضان است که بدون درگیری با نیروهای انتظامی و بدون اهانت به کسانی که در این مورد تقصیر و یا اهمالی متوجه آنان نیست اعتراض خود را اعلام نمایند و تقاضای اشد مجازات برای خاطیان کنند.

اما خالی کردن دل ملت با حرف و حدیث‌ها و شعارهای ضد حکومتی هدف دیگری را تعقیب می‌کند که ظرف 40 سال گذشته کم و بیش شاهد آن بوده‌ایم و جز آب به آسیاب دشمنان ریختن و خوشحال نمودن دولتمردان آمریکا و اسرائیل ثمری نداشته است.

ساقط نمودن هواپیمای مسافربری توسط هر کس یا هر نهادی توجیه ندارد و نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت زیرا مسأله بر سر 170 انسانی است که برای زندگی و ادامه آن تلاش‌ها کرده و سختی‌هایی را به خود هموار نموده‌اند و جای خالی آنها را هیچکس پر نخواهد کرد.

گذشته از آن بازماندگان آنها اقوام و خویشان و دوستان و تمام کسانی که به نحوی با آنها در ارتباط بوده‌اند این فقدان سنگین را تا سالیان در حافظه رنج‌آور خود دارند و نمی‌توانند فراموش کنند.

آنچه به حق جای اعتراض و سؤال دارد این است که ما باید به گونه‌ای برای جان انسان‌ها ارزش قایل باشیم که به منظور پیشگیری از چنین وقایع تلخی همه هم و غم خود را صرف کنیم و اجازه ندهیم چنین وقایع تلخ و تأسف‌باری روی دهد.

از منظر دیگر ما شاهد سقوط هواپیماهای مسافربری زیادی در دیگر کشورها بوده‌ایم که بعضی از آنها به اشتباه یا عمد در شرایط جنگی و یا حتی در شرایط صلح و امن مورد اصابت موشک یا شیء پرتابی دیگر قرار گرفته‌اند که به عنوان نمونه می‌توان سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی در خلیج فارس مثال زد که توسط ناوگان دریایی آمریکا به عمد اتفاق افتاد و آنها آن را اشتباه انسانی قلمداد کردند.

شرایط جنگی وقتی آسمان کشوری را ناامن می‌کند عاقلانه و عالمانه این است که از پرواز هواپیماها جلوگیری شود که متأسفانه به هر دلیل نامعلوم از پرواز هواپیمای مسافربری اوکراین جلوگیری نشده است. این خطای انسانی چند درس آموزنده برای ما و جهانیان دارد.
یکم اینکه وقتی افکار عمومی نسبت به چنین وقایعی متأثر و حساس می‌شود مدیریت آن کار آسانی نیست و ممکن است همانند یک صاعقه تر و خشک و گناهکار و بی‌گناه را مورد آسیب قرار دهد.

علاج واقعه، قبل از وقوع باید کرد

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ارکان مهم نیروی دفاعی کشور است که همراه با ارتش دو بال پروازند تا مردم ما در امنیت و آرامش باشند و هیچ دشمن متجاوزی به خود اجازه تجاوز و طمع به سرزمین و ناموس و مال ما ندهد.

وقتی فرمانده هوا فضای سپاه با صداقت اعلام می‌کند که ای کاش می‌مردم و این  روز را نمی‌دیدم و تمام مسئولیت را می‌پذیرد با رئیس جمهور آمریکا که حتی حاضر نشد عذرخواهی کند و به فرمانده ناو خاطی مدال هم داد یک تفاوت وجدانی و انسانی دارد و آن صداقت در گفتار است. حال اگر مسئولان دیگر کشور به هر دلیل که معلوم نیست در اعلام علت سقوط عامداً و یا سهواً تعلل کرده‌اند می‌باید پاسخگو باشند.

قصد این نگارنده از بیان این مطلب پذیرش تمامی خطاهای سپاه یا هر ارگان دیگری نیست بلکه توجه دادن به این موضوع مهم است که در قضاوت باید جانب انصاف را در نظر گرفت.
خطاکار یا خطاکاران دستگیر و محاکمه شوند لیکن ارزش مجاهدت‌ها و ایثارگری‌های سپاهیان نادیده گرفته نشود چون کشور برای حفظ اقتدار و امنیت به آنها نیاز دارد و آنها می‌باید این مسأله را فهم کنند که افکار عمومی و ملت شریف و قدرشناس ایران همه را با یک چوب نمی‌رانند.

شهادت سپهبد شهید سلیمانی میلیون‌ها ایرانی را داغدار کرد و آنها را به عزا نشاند و این ملت در یک حماسه تاریخی با قدرشناسی از مجاهدت‌های این رادمرد بزرگ بر سر و سینه زدند و اشک‌هایی در حد یک رود جاری کردند. حال عده‌ای که به عنوان اعتراض اهداف دیگری را دنبال می‌کنند اجازه ندارند به فهم یک ملت توهین کنند و عکس ایشان را پاره کنند. کسی که در این ماجرا هیچ نقشی نداشته چرا باید مورد خشم عده‌ای فریب‌خورده قرار گیرد.

اگر مردم در مقابل ساختمان هواپیمایی دست به اعتراض بزنند و خواهان پاسخگویی مسئولین باشند و یا دانشجویان در دانشگاه به دلیل از دست دادن همکلاسی‌ها و هم‌دانشگاهی‌های خود اعتراض جمعی نمایند جای تعجب نیست و اعتراض حق آنهاست. اما اعتراض به چه کسی، برای چه و چگونه جای بحث فراوان دارد.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی راهپیمایی اعتراضی بدون سلاح که مخل نظم عمومی نباشد جایز شمرده شده است. مردم‌سالاری از هر نوع آن چه دینی باشد و چه سکولار آداب و ترتیبی دارد و تابع قوانینی است که اگر رعایت نشود خشونت و ناامنی را دامن می‌زند و نهایتاً دیکتاتوری را نهادینه می‌کند. وقتی دشمنان قسم خورده ما ابرقدرت‌هایی هستند که تمامی امکانات نظامی و رسانه‌ای خود را برای از میان برداشتن ما و استقلال ما به رخ می‌کشند و حدود یک قرن است قد علم کرده و به ترفندها و حیله‌های رنگارنگ دام می‌گسترند تا برادر علیه برادر و مذهب علیه مذهب را تحریک و تشویق نمایند ملتی می‌تواند از این دام‌ها جان سالم به در برد که از وقایع تلخ تاریخی تجربه آموخته و در برابر سختی‌ها همانند فولاد آبدیده در کوره جنگ گداخته و از خامی به پختگی رسیده باشد.

40 سال مقاومت برای حفظ عزت، شرف، استقلال و آزادی به مفهوم اسلامی آن از ملت ایران مردمی ساخته که با هر بادی نمی‌لرزند و با هر نهیبی از کوره در نمی‌روند و همانگونه که در برابر گلوله‌های دشمنان سینه سپر می‌کنند در برابر ستم و زورگویی و قلدری و ریاکاری بعضی مسئولان سر خم نمی‌کنند و به پاکسازی دلمشغول می‌شوند و خائنان را از خود می‌رانند.

سقوط هواپیمای مسافربری از هر نوع آن دلخراش و فاجعه‌بار است. حق بازماندگان است که حقایق را دریابند و تقاضای خسارت کنند اما حق بعضی کاسه‌های داغ‌تر از آش و کاتولیک‌تر از پاپ نیست که کشور را به دشمن دهند و راه استعمار و استثمار و تجاور را باز گذارند و تلاش‌های قهرمانان انقلاب را نادیده بگیرند.

خداوند به تمامی بازماندگان عزیز این حادثه صبر و اجر دهد و روان درگذشتگان مظلوم شاد شود. فراموش نکنیم که گاه مجبوریم به این باور برسیم به قول مولانا:
چون قضا بیرون کند از چرخ سر
عاقلان گردند جمله کور و کر
و باز هم تأکید می‌کنم که این باورها و سخنان به معنای ساده گذشتن از کنار چنین وقایع تلخی نیست و بدانیم که آبروی دولت و ملت ما به کار درست، امانتداری و صداقت بسته است. صادق باشیم هر چند به ضررمان باشد.
والسلام

نظرات بینندگان