کد خبر: ۱۳۸۲۴۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۳ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۹

فرصت های سوخته

دولت از خودش نمایی از فقر به نمایش گذاشته است ومردم را به خیرین واگذار نموده ، درگفتار دولت این مردم هستند که باید امور مربوط به مردم را مورد رسیدگی قرار دهند وبدرستی معلوم نشد چرا ملت باید دولت داشته باشند.
بهترین زمان برای توسعه چه زمانی بوده است که شاید در فرصت سوزی ها، سوخته است وآیا فرصتی برای توسعه داشته ایم که به آن نپرداخته ایم؟ پاسخ به این پرسش بسیار مهم وحایز اهمیت است، چرا که باید با خودمان صادق ومشکلات را حل وفصل کنیم .

باید به تاریخ وپیشینه چهار دهه گذشته کشور نگاهی از سر تعمق داشته باشیم . با پیروزی انقلاب ، کشور دچار درگیری با ضد انقلاب شد، افرادی که بقولی پسمانده های رژیم گذشته بودند وباید از همه جاپاکسازی می شدند.کارخانه های بزرگ وصاحب برندی در کشور ودرمناطق خاص واسترانژیک استقرار داشتند که در ماجرای همین پاکسازی هاوتسویه حسابهای شخصی ونپرداختن به امر مهم نوسازی در کشمکش های سیاسی تعطیل شدند وفرصت های اقتصادی واشتغال بسیاری ازدست رفت.

 تحریم های اقتصادی آغاز شد ونمی توان تحریم ها را نادیده گرفت چراکه آغاز تحریم ها وآغاز جنگ همزمان اتفاق افتاد و علاوه بر تضعیف بنیه اقتصادی با بمب موشک به جان تاسیسات شهری و صنعتی افتادند تا اقتصاد را ویرانه کنند.اتفاقات بدون وقفه روی میدادند ، در داخل کشورهم گروههای مخالف سیاسی ،مبارزه مسلحانه را آغاز کرده بودند و درکنار موج ترور، پرچم تجزیه کشور را افراشته بودندودر بعضی مناطق چون کردستان بشدت با نیروهای حاکمیتی درگیرشده بودند وفرصت های اقتصادی استانها را با ایجاد این ناامنی ها به نابودی کشانده بودند. درواقع تمام این تحرکات با هدف نابودی اقتصادی طراحی واجرایی می شدند واما ما در غفلت وناباوری قرار داشتیم که باید به هر قیمیتی از زیر ساخت های اقتصادی خصوصا اعتماد عمومی محافظت می کردیم .

باید به جرات گفت که ایجاد وادامه این روند ، نابودگر زیر ساخت های امنیتی ،سرمایه گذاری واقتصادی کشور بود که شاید ویا عمدا از کنارش به سادگی گذشتیم و  وضعیت فعلی اقتصادی اجتماعی بدون تاثیر از پیشینه چهار دهه گذشته نیست.

جنگ نظامی که  پایان یافت ،جنگ های سیاسی داخلی برسر قدرت آغاز شد. با خاتمه عملیات های نظامی ، عملیات های تخریب شخصیت ها ودولت ها بصورت علنی آغازگردید . دولت ها یکی پس از دیگری نه دستاوردی داشتند ونه موید ومکمل دولت های گذشته نبودند وبقولی ساز خود را کوک می کردند. درواقع جناحین سیاسی نه موید یکدیگر نبودندونه برنامه عملیاتی جدیدی داشتندوبه این ترتیب موج فساد وافشاگری گریبان ملت را گرفت . درواقع این روند گریبان توسعه کشور را گرفت وانگار طی یک برنامه دقیق وحساب شده قرار بود دراین کشمکش ها فرصت های توسعه را ببازیم واز دست بدهیم که باختیم واز دست دادیم . موید این واقعه بیکاری ،عدم توفیق در جذب سرمایه گذاری داخلی وخارجی ، رکود وتورم جاری است.

دولت های سازندگی ، اصلاحات ، عدالت گستروتدبیر وامید دربرخورد با فساد وتوفیق درعملیات توسعه دستاوردی نداشتند که هیچ متهم به فساد وعدم کارایی لازم وفریب افکار عمومی برای کسب آرای انتخاباتی هم شدند. دولت ها شاید در نیمی از روند فعالیت خود با مجلسی مواجه بودند که در جناح مقابل قرارداشت وابزار استیضاح ،کند کننده راه آنان بود .هر چند وعده های بسیاری داده شداما وعده ها تحقق پیدا نکرد و نه سرمایه گذاری آمد ونه بهبود روابط بین المللی اتفاق افتاد ودرنهایت جمعیت کارآمدوجوان کشور دربیکاری وفقر غوطه ور شدند.

تکذیب کنندگان این سطور هم بطور قطع دولتی ها هستند که در دست بدست شدن قدرت بین دوجناح تامین منافع میشدندو می شوند. یکی از دلایل عدم اقبال عمومی به رسانه های داخلی نیز همین دروغ پردازی هایی بود که به مناسبت های مختلف از طریق رسانه ها به نفع دو جناحین سیاسی ودولتی منتشر شد. افتتاحیه هایی که به بهره برداری خط تولید ختم نمی شد وبیشتر نمایشی بود ویا اعلام حجم سرمایه گذاری های خارجی که تاثیری در رشد اقتصادی نداشته و بیکاری موید آن است.

قاعدتا بعداز جنگ وپایان تنش های نظامی باید به دنبال سازندگی وترمیم توان اقتصادی می رفتیم اما بیشتر دنبال نفاق وسهم خواهی از قدرت رفتیم . از سال 57 تا کنون هنوزپاکسازی ها وتسویه حسابها پایان نیافته است . هر مجلسی که نو می شود ویا هر دولتی که حاکم می شود در آغازش با موج تغییرات مدیریتی مواجه ایم . تغییراتی که نه درکارآمدی مدیران تاثیر داشته ونه مانع روند سیستماتیک فساد شده است

درتمام این دوران آنقدر که برطبل سیاست کوبیده شد برطبل توسعه اقتصادی اجتماعی وفرهنگی کوبیده نشد. وضعیت فعلی درکنار شعارهای رنگین موید همین نابسامانی هاست. اقتصاد متکی برواردات ، تورم ، بی توجهی به تولید ومهمترین ابزارآن که نیروی انسانی قلمداد می شودو باید با نوآوری ورونق بخش های پژوهشی نسبت به بروز گردانی تولید اقدام نی شدو البته تنش های سیاسی بین المللی وماندگاری تحریم ها ، اختلاس ها برباد رفتن سرمایه های کشور به نوعی نه فرصت سوزی که کشتار اقتصادی اجتماعی قلمداد می شودوباید هرچه زودتر نسبت به ترمیم این فرهنگ غلط اقدام نمود.کشور این روزها با بروز جنگ بیو لوژیکی توان اقتصادی خودرا به نمایش گذاشت.

 دولت توان حمایت از اقشار را برای اجرای برنامه قرنطینه ندارد. ساختارهای ملی وارزانی برای حمایت از اقشار وجود دارد اما دولت به ظاهر توان مالی اجرای این راهکارهای راهبردی را ندارد. دولت از خودش نمایی از فقر به نمایش گذاشته است ومردم را به خیرین واگذار نموده ، درگفتار دولت این مردم هستند که باید امور مربوط به مردم را مورد رسیدگی قرار دهند وبدرستی معلوم نشد چرا ملت باید دولت داشته باشند.

 دولتی که باید برای مردم مطابق اصول قانون اساسی بستر های لازم رفاه اجتماعی را درهر شرایطی فراهم کند . درحقیقت این توان واقتدار دولت ها را نشان می دهد شانه خالی کردن از زیر بار این مسوولیت به سرمایه های اجتماعی آسیب وارد می کند مگر آنکه دولت بی خیال سرمایه های اجتماعی شده باشد. 

فرزاد وثوقی – روزنامه نگار


نظرات بینندگان