کد خبر: ۱۳۸۵۴۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۹ - ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹

دوئل دوباره عالیجنابان تکنوکرات و مشارکت/ موسوی لاری چرا کنار کشید؟

دوم اسفند 98 اصلاح‌طلبان، انتخابات مجلس را باختند و حالا این باخت، دُمَل چرکین قدیمی را میان آنان دوباره باز کرده است.

دوم اسفند ماه اصلاح‌طلبان که با دو لیست انتخاباتی «یاران هاشمی» و «آمدیم برای ایران» وارد صحنه کارزار انتخابات شده بودند، در تهران به رقیب سنتی خود یعنی اصولگرایان که با لیست «وحدت» به صحنه آمده بود، باختند و حالا این باخت دمل چرکین قدیمی در درون اردوگاه اصلاح‌طلبان را دوباره زنده کرده است.

سیدعبدالواحد موسوی‌لاری 5 اردیبهشت ماه طی نامه‌ای سرگشاده از نائب رئیسی شورای عالی اصلاح طلبان کناره‌گیری و علت استعفای خود را شرایط جسمانی عنوان کرده بود. 

استعفای موسوی‌لاری در شرایطی اتفاق افتاد که اصلاح طلبان درست دو ماه قبل، 30 بر صفر، تمام کرسی‌های تهران را به رقیب خود واگذار کرده و از عمر دولت رئیس‌جمهور مورد حمایت آنان هم کمتر از یک سال زمان باقی مانده و و حالا انتقادات به عملکرد محمدرضا عارف درباره ریاستش بر فراکسیون امید و شورای عالی اصلاح طلبان هم افزایش یافته است.

محمد قوچانی، عضو ارشد شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی که اداره اکثر نشریات این حزب را بر عهده دارد،  انتخابات مجلس یازدهم را «آغاز پایان اصلاح طلبان خسته» دانسته بود و از بی‌برنامگی عارف و شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان انتقاد کرده بود.

او گفته بود: «آقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمی‌شوند نیاز نیست در مقام شورای عالی اصلاح طلبان از دیگر دعوت کنند و دیگر بزرگان این روزها آنقدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات حرف زده‌اند که خودشان هم ظاهرا از اصلاحات و انتخابات پشیمان شده‌اند و توبه کرده و از سر بی‌خیالی و بی‌برنامگی و به نظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند. حتی اگر فکر کنیم مردم رای نمی‌دهند نیز حق نداشتیم در برابر آرمان‌های اصلاح طلبی اینقدر بی‌مسئولیت و باری به هر جهت باشیم.»

هر چند که پاسخ به این انتقاد تند محمد قوچانی بی‌جواب نماند و مسئول رسانه‌ای عارف طی مطلبی اقدام قوچانی را شارلاتانیسم و این رویه توسط قوچانی را تداوم کینه‌توزی‌های غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران علیه عارف دانسته بود.

او نوشته بود: «سؤال ما اینجاست که این رویه اوت زدن و اختلاف افکنی درون گفتمانی را کینه‌توزی‌های جناب دبیرکل در دستور کار حزب لیبرال دموکرات  می‌گذارد وسپس ژورنالیست خود تئوریسین پندار حول آنها نظر ورزی می‌کند.یا برعکس جناب دبیرکل مجری تئوری‌های مسخ آمیز آقای تئوریسین می‌شود.»

مسئول رسانه‌ای عارف عدم موفقیت دولت روحانی را به کارگزاران نسبت داد و مدعی شده که آنها دولت را محل سیاست بازی خود کرده‌اند.

او نوشته بود: «البته پرداختن به این نقطه هم شاید خالی از لطف نباشد که آنها همچنان دیواری کوتاه تر از دیوار آقای عارف نمی‌شناسند. تا امروز با ایثار عارفانه‌اش دولتی که با درایت و ایثار او به سر کار آمد ربه محل سیاست بازی خود کردند و امروز ناتوانی و بی‌درایتی آن را از چشم عارف می‌بینند.»

انتقادات محمدقوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و مسئول رسانه‌ای این حزب و واکنش مسئول رسانه‌ای عارف تقریبا مرکز اختلافات را مشخص کرده و آن قدرت گرفتن یک حزب خاص در شورای عالی سیاست‌گذاری و تحمیل اراده خود با همراه سایر اعضای حقیقی بر احزاب دیگر است.

شاید عبدالواحد موسوی لاری هم از این مسئله نارحت بوده است که در استعفانامه خود، لزوم نقش‌آفرینی بیشتر به احزاب را مورد تاکید قرار می‌دهد، اما مگر احزاب در شورای عالی اصلاح‌طلبان چه وضعیتی دارند؟ که این مسئله جزو دغدغه وزیر کشور دولت اصلاحات است که در زمان وی تعداد احزاب به بیش از 200 حزب افزایش یافت؟

شورای عالی اصلاح‌طلبان از کجا آمد؟

شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان قبل از یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یعنی سال 91 تشکیل شد. این شورا در انتخابات‌های مختلف نقش‌آفرینی بسیاری داشت و در سال 94 نیز لیست موسوم به "لیست امید" را منتشر کرد و عارف که ریاست این شورا را بر عهده داشت در رأس این لیست قرار گرفت و هر 30 نفر آن هم به مجلس راه یافتند. لیست امید اما دیری نپایید که در ماجرای تعین ریاست مجلس دهم دچار چندپارگی و اختلاف شد. 

بهروز نعمتی و ‌کاظم جلالی، که توسط لیست امید به مجلس دهم راه یافته بودند در تعیین ریاست مجلس دهم مسیر را به سمت لاریجانی کج کردند و برخی دیگر از نمایندگانی که در دیگر نقاط کشور از طریق لیست امید به مجلس وارد شده بودند نیز همین رفتار را از خود بروز دادند.

این مسئله سبب شد مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری واکنش نشان دهد و بگوید "عده‌ای با ما عکس یادگاری گرفتند اما زنبیل را جای دیگری بردند".

او گفته بود: «50 نفر از لیست امید به لاریجانی رای دادند. البته اینکه چند نفر به لاریجانی رای دادند خیلی مورد وثوق نیست بلکه اعضای لیست امید در ابتدا بیش از 180 نفر بودند اما در اواخر مجلس دهم اعلام کردند که کمتر از 110 نفر هستند. و همین مسئله در مورد اعضای فراکسیون امید و حتی لیست امید شبهات و تردیدهایی را به وجود آورد.»

شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان سال 96 نیز دست از حمایت حسن روحانی برنداشت و حتی محمدعلی وکیلی عضو ارشد فراکسیون امید مجلس نیز سخنگوی ستاد حسن روحانی را بر عهده گرفت تا به همراه دیگر فعالان اصلاح‌طلب همچون محمد شریعتمداری ( وزیر فعلی کار تعاون و رفاه اجتماعی) روحانی را برای 4 سال دیگر در پاستور، همراهی و حفظ کنند.

* سال 98 چه اتفاقی افتاد؟

پس از عملکرد حسن روحانی و حتی عملکرد اعضای فراکسیون امید که در این گزارش (اینجا) به طور مفصل به وعده‌هایی که داده بودند پرداخته شده است، کاهش سرمایه اجتماعی و سرخوردگی سرمایه اجتماعی توسط تئوریسین‌های جریان اصلاحات مطرح شد.

صادق زیباکلام، گفته بود اصلاح طلبان هم انتخابات 98 وهم انتخابات 1400 را به رقیب می‌بازند. او گفته بود که بسیاری از شرکت‌کنندگان سال 94 امروز دچار تردیدند که با توجه به عملکرد اصلاح طلبان چه فایده‌ای دارد که در انتخابات مجلس به اصلاحات رای بدهند. بنابراین همه چیز برای اصولگرایان مهیاست. که با توجه به اینکه بسیاری از رای دهندگان بالقوه به اصلاح طلبان ناامید شدند این جریان شانس برد در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری در 1400 را دارد.

سعید حجاریان شرایط را آنقدر برای جریان دوم خرداد اضطراری دیده بود که پیشنهاد استفاده از سلبریتی‌ها را داده و گفته بود اصلاح طلبان حرف خودشان را از زبان سلبریتی‌ها بزنند. او از اصلاح‌طلبان خواسته بود سیاست‌هایشان را با سلبریتی‌ها در میان بگذارند و توسط آنان در جامعه منعکس کنند.

«ممکن است مردم جملگی اصلاح طلبان را پس بزنند و میان هسته سخت پالایش شده و دیگر اصلاح‌‌طلبان تمایزی نگذارند. اصلاح طلبان در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی باید سیاست خود را به تعبیر مولانا از زبان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاست‌هایشان را نخست با گروه‌های مرجع جدید شامل هنرمندان،‌ مشاهیر و غیره در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی سیاست در مورد همان گروه‌های مرجع جدید در جامعه منعکس شود.»

همین پیش‌بینی و شرایط لغزنده رای آوری اصلاح‌طلبان سبب شد همزمان با نام‌نویسی برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بسیاری از شخصیت‌های اصلاح‌طلب مسیرشان را به سمت مراکز ثبت نام کج نکنند. محمدرضا عارف همان ابتدا اعلام کرد که ثبت نام نمی‌کند. او در بازدید از خبرگزاری ایسنا این سخن را گفته و تصریح کرده بود که: «در چند روز اخیر مردم و جوانان اصرار داشتند که در انتخابات ثبت نام کنم اما احساس می‌کنم که خارج از مجلس بهتر می‌توانم کمک کنم.»

محمدجواد فتحی، سیده فاطمه حسینی، پروانه سلحشوری، علی نوبخت‌ و عبدالرضا هاشم‌زایی نمایندگان فعلی تهران هم حاضر به کاندیداتوری برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نشدند و هر کدام به دلایلی کنار کشیدند. علاوه بر این بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و حزبی اصلاح‌طلب هم حاضر به ثبت نام نشدند.

علی‌رغم اینکه بسیاری از اصلاح‌طلبان ثبت نام نکرده بودند، اصلاح‌طلبان پس از اعلام نظر هیئت‌های نظارت و اجرایی مدعی شدند که بسیاری از چهره‌های آنان در انتخابات رد صلاحیت شده و آنها قادر به بستن لیست انتخاباتی نیستند! شورای عالی سیاست گذرای اصلاح طلبان اصرار داشت که هیچ اصلاح‌طلبی در صحنه باقی نمانده است، اما دیگر احزاب اصلاح‌طلب مدعی بودند که می‌توان به راحتی هر لیست 30 نفره تهران را از اصلاح‌طلبان پر کرد اما در نهایت شورای عالی اصلاح‌طلبان که گفته می‌شود تحت تاثیر مشارکتی‌های سابق که حالا به عنوان حزب اتحاد ملت ایران در این شورا حضور دارد هیچ لیستی ارائه نکرد حتی هرگونه تحرک انتخاباتی از سوی اصلاح‌طلبان مدام توسط آذرمنصوری قائم مقام حزب اتحاد ملت که از او به‌نام سخنگوی شورای عالی نام برده می‌شدو محکومیت قضایی هم دارد تکذیب و مورد هجمه قرار می‌گرفت!

پس از آنکه شورای عالی اصلاح‌طلبان تحت تاثیر مشارکتی‌ها عارف را مجاب به عدم ارائه لیست انتخاباتی توسط این شورا کردند، حزب کارگزاران سازندگی اعلام کرد که در انتخابات لیست انتخاباتی می دهد و از 30 نامزد خود حمایت خواهد کرد و حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی هم اعلام کرد که رئیس دولت اصلاحات از وی خواسته است که کارگزاران در سراسر کشور لیست انتخاباتی بدهد.

شورای عالی اصلاح‌طلبان حتی حق ائتلاف هم به احزاب اصلاح‌طلب نداده بود و گفته بود آنها حق ندارند از عنوان «اصلاح‌طلب»، «اصلاح‌طلبان» و هر چیزی که رنگ و بویی از اصلاحات داشت استفاده کنند.

هشت حزب اصلاح‌طلب دیگر از جمله حزب اسلامی کار، حزب مردم سالاری، حزب ندای ایرانیان و ... هم با لیست «آمدیم برای ایران» وارد صحنه شدند و از نامزدهای خود حمایت کردند اما در نهایت ره به جایی نبردند و ریزش سرمایه اجتماعی به دلیل عملکرد ضعیف آنها را ناکام گذاشت.

 

اینکه شورای عالی اصلاح‌طلبان که باید محلی برای تقویت احزاب باشد چگونه به یک باره احزاب را امر و نهی می کند مسئله‌ای است که حالا محور اصلی اختلافات شده است. شورای عالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان نخست با مجوز شورای هماهنگی جبهه اصلاحات آغاز به کار کرد و قرار شد تعداد اعضای حقیقی یک سوم احزاب عضو باشد اما بعد از شش سال ناگهان تعداد اعضای حقیقی از احزاب عضو هم پیشی گرفت و آرام آرام نقش احزاب کمرنگ‌تر شد.

احزابی همچون حزب اتحاد ملت ایران به همراه افراد حقیقی در شورای عالی اصلاح طلبان یکه تاز میدان شدند و همین امر سبب شد حجت‌الاسلام هادی خامنه ای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام(ره)، رسول منتجب نیا قائم‌مقام وقت حزب اعتماد ملی، مرحوم محمدرضا راه چمنی دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی، مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری عضویت خود را در شورای عالی اصلاح طلبان لغو و یا به صورت تعلیق در آوردند.

مسئله شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در حزب اعتماد ملی آنقدر بالا گرفت که طرفداران عضویت در شورای عالی به اعتقاد برخی از تحلیلگران سیاسی کودتای حزبی راه انداختند و رسول منتجب‌نیا را برکنار و الیاس حضرتی را به جای وی به منصب قائم مقامی رساندند.

هرچند اکنون عبدالواحد موسوی لاری دلیل اصلی استعفای خود را شرایط جسمانی عنوان کرده اما اشاره او به نقش احزاب نشان می دهد که او از کمرنگ شدن نقش احزاب در شورای عالی دلگیر و ناراحت است و احتمالا او با استعفای خود زمینه تشکیل هر چه سریع‌تر پارلمان اصلاحات را فراهم آورد.

انتهای پیام/

نظرات بینندگان