کد خبر: ۱۳۸۷۱۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۲ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹
هر روز با یک حافظ کل قرآن کریم؛

"دادخدا زینلی": دوست دارم ارتباط مردم با مسجد و قرآن محدود به مراسم ختم یا فقط ماه رمضان نباشد

حضور پررنگ و معنوی همسرم، باعث شد سختی ها مرا از پای در نیاورد.

به گزارش شیرازه، ماه مبارک رمضان؛ ماهی که ابتدایش رحمت، میانه‌اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است، ماهی که درهاى آسمان در شب اولش باز می‌شود و تا شب آخر آن بسته نخواهد شد، ماهی که اگر بنده می‌دانست [چه چیزی در این ماه وجود دارد] آرزو می‌کرد تمام سال، ماه رمضان باشد.

ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگى هاى منحصرى که دارد در میان ماه هاى سال قمرى برترین ماه است. به همین مناسبت در پایگاه خبری تحلیلی شیرازه بنا داریم هر روز با یکی از حافظان کلام وحی گفتگویی داشته باشیم، مصاحبه های مفصلی که در آن از هر دری صحبت به میان آمده است، از آرزوهای قرآنی حفاظ کل قرآن تا ...

لطفاً خودتان رو معرفی کنید.

دادخدا زینلی، متولد شهر بنارویه لارستان و هم اکنون دانشجوی کاردانی حسابداری هستم. متأهل و دارای سه فرزند هستم. با همسرم هم به واسطه فعالیت های قرآنی شدم. همسرم سهم بزرگی در موفقیت من داشته و یکی از علت‌هایی که سختیهای زندگی نتوانسته مرا از مسیرم منحرف کند، حضور پررنگ و معنوی ایشان بوده است. در واقع ازدواج ما قرآنی بود. چرا که ایشان هم حافظ قرآن و هم اکنون دانشجوی کارشناسی هستند.

چطور شد که به سمت حفظ قرآن گرایش پیدا کردید؟

از طریق یکی از دوستان با مرکز حفظ شبانه روزی بیت الاحزان آشنا شدم و این زمینه ای شد که بحث حفظ قرآن را به صورت تخصصی بعد از خدمت سربازی آغاز کنم.

آن زمان که من وارد موسسه بیت الاحزان شدم از همه قرآن آموزان و حتی بعضی از اساتید بزرگ تر بودم؛ البته روخوانی، روانخوانی، و تجوید قرآن را قبل از آن، در مسجد محل آموخته بودم.


خانواده چه نقشی در حافظ شدن شما داشت؟

من در خانواده ای مذهبی متولد شدم و رشد پیدا کردم. پس خانواده در این مورد مخالف که نبودند، حتی موافق هم بودند و مرا تشویق و ترغیب می‌کردند؛ اگرچه بعضی از اطرافیان به دلیل شرایط سنی که من داشتم و دیگر باید به دنبال یک کار ثابت بودم مرا سرزنش می کردند، اما خانواده ام به من انگیزه می دادند که موفق شوم. از آنجا که باید این دوره یک ساله را در خوابگاه و دور از خانواده می بودم، دوری از خانواده سخت بود، اما شیرینی فعالیت قرآنی باعث شد که این سختی ها هم به چشم نیاید و به راحتی تحمل شود.

بعد از پایان دوران حفظ، به شهر خود برگشتم و فعالیت قرآنی در شعبه موسسه بیت الاحزان، واحد برادران در شهر بنارویه را ادامه داده و همانجا مشغول به کار شدم و کلاس ها را در مقاطع مختلف روخوانی و روانخوانی و تجوید و حفظ دایر کردم.

از آنجا که در بنارویه، رسم به مکتبی خواندن قرآن بود، تلاش کردیم که بحث اصولی روانخوانی، روخوانی، و تجوید را ترویج دهیم که با استقبال خوبی هم مواجه شدیم و خیلی از جوانان پایشان به مسجد باز شد و نتیجه این کار این بود که مکتبی خواندن قرآن کنار گذاشته شد و در هر مسجدی ده ها نفر تربیت شدند برای زیبا خوانی اصولی و تخصصی؛ و این روش در شهر جا افتاد.


قطعاً در این راه سختی های زیادی را پشت سر گذاشتید. آیا موردی پیش آمد که گاهی تصمیم بگیرید عطای حفظ را به لقایش ببخشید؟

در دوران حفظ، من در خوابگاه بودم و هم دوره های من دانش‌آموزان بودند که با قواعد زندگی اجتماعی آنچنان آشنایی نداشتند و به همین دلیل مشکلات زیادی برای من پیش می‌آمد که در روند حفظ تاثیر می گذاشت؛ و از آنجا که روند حفظ کاملاً برنامه‌ریزی شده بود، این مشکلات ما را از قافله عقب انداخت، اما باید خود را به برنامه می رساندیم و با برنامه پیش بینی شده پیش می رفتیم. اگرچه این سختی ها را داشتیم، اما هیچ گاه در ادامه مسیر و فعالیت های قرآنی تردید نکردم.

در ادامه فعالیت‌های قرآنی پس از حفظ هم برای تشکیل کلاس های قرآن در مساجد، با مخالفت تعدادی از مسجدی ها روبه رو بودیم. پیدا کردن دلیل مخالفت، راه‌حل و شروع کردن با یکی دو مسجد و بعد کل مساجد شهر، خیلی سخت بود؛ اما جالب بود که قرآن آموزان، پایشان به مسجد باز شده بود و دیگر در صفوف نماز جماعت شرکت می کردند و خیلی از آنها حتی نماز شب خوان شده بودند. گاهی هم به دلیل مناسبت ها یا برنامه‌هایی که در مسجد بود مجبور به تغییر زمان کلاس ها می شدیم، اما این باعث نشد که قرآن آموزان هم از این راه منصرف شوند. من همه این اتفاقات را توفیقات الهی می‌دانم در ادامه این مسیر.


حضور شما در عرصه حفظ قران چه تحولاتی را برای شما به همراه داشته است؟

با قرآن بودن ولو در حد روخوانی روزانه، قطعاً در زندگی روزمره تاثیراتی دارد. پس کسی که قرآن را حفظ می‌کند، این اثرات و برکات را در زندگی شخصی، اجتماعی و کاری، و حتی زندگی متاهلی بیشتر حس می کند. شاید خیلی ها به این امر واقف نباشند، اما باید با قرآن و اهل بیت زندگی کنی تا بتوانی برکاتش را درک کنی.


به عنوان یک حافظ با کدام ایات قران بیشتر ارتباط برقرار کرده‌اید؟ یا به عبارتی کدام آیه را بیشتر در زندگی استفاده کرده و آن را سرلوحه زندگی خود قرار داده اید؟

«انا لله و انا الیه راجعون»، بیشتر از دیگر آیات مرا به خود جذب می کند. «الا بذکر الله تطمئن القلوب»، هم آیه دیگری است که روزانه با خود تکرار می کنم و به عبارتی این آیات سرلوحه زندگی روزانه من است؛ اگر چه آیه به آیه قرآن را باید برای زندگی سعادتمندانه، همیشه مد نظر قرار داد.

چند فرزند دارید و آیا آنها هم در راه حفظ قرآن اقدام کرده‌اند؟

من سه فرزند دارم. امیر محمد شش ساله، امیرعلی سه و نیم ساله، و دخترم فاطمه یک و نیم ساله. طبق دستورات بزرگان دین، بچه ها در انتخاب راه زندگی آزادند. اما با توجه به فعالیت‌های قرآنی من و همسرم و حضور بچه‌ها در این فعالیت‌ها همراه با خودمان، قطعاً آنها به این راه کشانده می شوند و ما این را درک می کنیم. بچه‌ها خیلی سوره های کوچک و ادعیه را به دلیل تکرار در منزل، اتومبیل، و جلسات مختلف، بدون آموزش، حفظ کرده اند که برایمان میخوانند. حتی دختر خردسالم هم با حرکاتش به ما می فهماند که او هم فلان سوره را بلد است.

چه توصیه هایی برای جوانان علاقه مند به عرصه حفظ قرآن دارید؟

تسلط بر روخوانی و روان خوانی و قواعد تجوید برای حفظ لازم، و در دوره‌های حفظ یکساله از ضروریات است. از آنجا که در دوره های یکساله حفظ قرآن در موسسه بیت الاحزان لحظه به لحظه روز برنامه‌ریزی شده و عملاً یک برنامه عملی زندگی است، به نظر می‌رسد برای حفظ و زندگی عملی فرصت مناسبی باشد و خیلی از مراکز قرآنی که فعالیت‌های مثمر ثمری دارند از فارغ التحصیلان این دوره ها استفاده می‌کنند. اما مشکل جامعه امروز ما این است که اصل کار می لنگد؛ یعنی پدران و مادران به عنوان رئیس کانون خانواده، ارتباط و اعتقادی به مباحث مذهبی و قرآنی ندارند و این عدم اعتقاد به فرزندان هم منتقل می‌شود؛ اگرچه نوجوانان مستعد و آماده ای داریم که اگر فضای مناسبی برای جمع کردن و آموزش آنها باشد، با اعتقادات دینی و مذهبی تربیت خواهند شد.


مهمترین آرزو هدف و برنامه پیشروی خودتان چیست؟

همیشه از خدا خواسته ام که توفیق حضور در این مسیر را به من بدهد. این که همیشه قرآنی بمانم، برایم خیلی مهم است. بعد آرزو دارم که به صورت عملی در این مسیر باشم و بتوانم دیگران را هم در این راه تشویق کنم. دوست دارم ارتباط مردم با مسجد و قرآن محدود به مراسم ختم یا ماه رمضان نباشد. دوست دارم کل شهرم را قرآنی کنم و در مساجد، مراکز قرآنی ایجاد کنم و با به روز کردن تعالیم قرآنی، در مقابل دنیا حرفی برای گفتن داشته باشم.

انتهای پیام/

نویسنده :
فاطمه اسدزاده
نظرات بینندگان