گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
جام جم
روز قدس و بيداري اسلامي» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم جلال برزگر است كه در آن ميخوانيد:
ابتكار بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در نامگذاري آخرين جمعه ماه مبارك رمضان بهعنوان روز قدس آن هم يكسال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي از همان ابتدا تحركي هوشمندانه و وحدتآفرين در جهان اسلام بوده و نگراني عميق صهيونيستها و اشغالگران قدس شريف و حاميان جهاني و منطقهاي آنها را در پي داشته است.
اين ابتكار، ميراثي عظيم و معنوي براي ملتهاي مسلمان به شمار ميرود كه در جهت تثبيت آرمان رهايي قدس شريف معنا و كاربرد خاص خود را دارد. در چنين شرايطي، امسال مسلمانان منطقه در متن و بطن حركت عظيم بيداري اسلامي كه در كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا شكل گرفته روز قدس را برگزار ميكنند. روزي كه بركات وجودي و فرهنگ آگاهيبخش و وحدتآفرين آن در شكلگيري موج بيداري ملتهاي مسلمان بر عليه استبداد، استعمار و دنباله سرطاني نظام سلطه در منطقه يعني رژيماشغالگر قدس، نقش ويژه داشته است.
در ايامي كه سران رژيم صهيونيستي با نگراني چشم به تحولات منطقه دوخته و از دست رفتن ياران صميمي چون مبارك در مصر را به نظاره نشستهاند و روحيه ديني و ضدصهيونيستي ملتهاي منطقه از مصر تا ليبي و ديگر نقاط به خروش آمده است، فرارسيدن روز قدس يك ضربه بسيار مهلك به رژيم صهيونيستي و البته آمريكايي است كه درصدد تامين امنيت اسرائيل با نفوذ در انقلابهاي مردمي منطقه است.
از اين رو روز قدس امسال را بايد متفاوتترين روز قدس تا به امروز دانست. روزي كه در پيشواز آن جوانان مصري پرچم رژيم اسرائيل را به زير كشيدند و حالا در آخرين جمعه ماه مبارك خروش ضدصهيونيستي، ايران و مصر و يمن و ديگر نقاط و اجتماعهاي مسلمانان را به يكديگر پيوند خواهد داد؛ مسلماناني كه ديكتاتورهاي وابسته حاكم بر خويش را از تونس و مصر تا ليبي به زير كشيده و در يمن و بحرين و ديگر نقاط موج بيداري خويش را به پيش ميرانند، جملگي از نقش مخرب رژيم صهيونيستي و حاميانش در منطقه آگاه يافتهاند. به همين خاطر است كه تا به حال هيچ چراغ سبزي از طرف آنها به اشغالگران قدس نشان داده نشده است. روز قدس امسال، ملت فلسطين بيش از هر زماني تعلق خود به امت اسلامي را احساس خواهد كرد؛ چون بيداري ملتهاي منطقه، اسلامي و ضد صهيونيستي بودن خود و هواداري از آرمان فلسطين را در اين روز پررنگتر از هر زمان برصفحه روزگار نقش خواهد كرد. يك دريا مسلمان بيدار در برابر يك رژيم اشغالگر و سفاك، يكي در اوج و ديگري در ذليلترين روزهاي خود و حتي درگير با مشكلات و اعتراضات سنگين داخلي و با حامياني متعجب و جامانده از تحولات، اين تصوير روز قدس امسال است. تصويري كه پيشتر امام (ره) بنا بر وعده اله آن را بشارت داده بود. فرارسيدن اين روز بر تمام مسلمانان و وجدانهاي بيدار جهان مبارك باد.
كيهان
«فرعي- اصلي در نقشه آن لاين انقلاب ها» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
دگرگوني در نقشه سياسي خاورميانه و جهان سرعت گرفته است. اكنون تغييرات نقشه سياست جهاني علي الدوام «به روز» ميشود. گسلهاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي متعددي كه ماه هاست در صحنه سياست جهاني فعال شده، هر چند روز يكبار زلزله تازهاي را پديد ميآورد و نقشي تازه بر صورت بندي تحولات ميزند. روزگاري تصور ميشد فقط خاورميانه روي خط زلزله است اما حالا اين تصور، ناتوان از بازگويي تمام واقعيتهاي جاري است. امروز بلوار «راتسچيلد» تل آويو همان قدر زلزله خيز شده كه ميدان «التحرير» مصر شد و خيابانهاي لندن همان قدر ملتهب به نظر ميآيد كه وال استريت نيويورك. گويا تمام تحولات گونه گون از شرق افغانستان و جنوب شبه جزيره عربستان (يمن) تا مصر و فلسطين اشغالي و 2محور «شمال- جنوب درياي مديترانه» و «شرق- غرب آتلانتيك»، همه روي يك موج قرار گرفتهاند. در اين جهان پرتلاطم و مدام به روز شونده، سزاوار است كه ما نيز مرتبا خاستگاه تحولات و مسير مرحله به مرحله آن را رصد كنيم، فرصتهاي فراوان و تهديدهاي محتمل را در يك فهرست گرد آوريم و با اين برآورد، نگاه دقيق تري به فعل و انفعالات سياست داخلي به ويژه در جبهه اصولگرايان داشته باشيم.
كدام اتفاق بزرگ، جزء به جزء و قطعه به قطعه در حال ساخته شدن است؟ قرني كه سپري شد، قرن ابرقدرتها بود. از دل دو جنگ بزرگ جهاني، قطب بندي قدرتي سربرآورد كه كمترين نقش در آن متعلق به ملتها بود. آمريكا بود و شوروي و اقمار آنها. اما دو اتفاق بزرگ در دهههاي پاياني قرن بيستم، تحولات جهاني را وارد فاز تازهاي كرد؛ 1-استارت قدرت نمايي ملتها با پيروزي انقلاب اسلامي كه به تدريج در لبنان و فلسطين و افغانستان نيز باز توليد شد2-فروپاشي ابرقدرت شوروي در آگوست 1991 ميلادي(20 سال پيش) كه باعث شد آمريكا، سيماي ابرقدرتي بلامنازع و ياغي را به خود بگيرد. پس از فروپاشي بلوك شوروي، قشون كشي نظامي، سياسي و فرهنگي غرب (ناتوي نظامي و فرهنگي) به شرق اروپا آغاز شد. در كمتر از 10 سال آمريكا در حالي كه خود را بر دروازههاي مسكو مييافت، اعلام تاجگذاري كرد و قرن 21 را قرن جديد آمريكايي خواند. دور تازه جنگ صليبي رسما آغاز شد تا كار تنها رقيب باقي مانده در ميدان- جهان اسلام با الهام بخشي جمهوري اسلامي- يكسره شود. افغانستان و عراق در كمتر از 2 سال زير چكمه اشغالگران قرار گرفتند. ظاهرا همه چيز روي برنامه بود الا يك موضوع مغفول و نه چندان كوچك؛ ملت ها! مهاجمان اشغالگر قرار بود بر اين ملتها حكومت كنند نه بر خاكها و سرزمين ها. و پنتاگون و ناتو تنها كاري كه كرده بودند رژيمهاي متحد خود را به زير كشيده بودند بي آن كه بتوانند خلأ آنها را پر كنند. مناره دزدي بي آن كه چاه را كنده باشند. نميشد كه در سرزمينهاي اشغالي عراق و افغانستان و فلسطين، يا سرزمينهاي تحت حاكميت خودكامگان متحد آمريكا (مصر و تونس و يمن و بحرين و عربستان و... ) ملت وارد كرد. اگر ملت سازي شدني بود بايد در فلسطين اشغالي جواب ميداد كه نداد. حتي بي سر و پاهايي كه قرار بود ملت اسرائيل را تشكيل دهند، هم اكنون رژيم تل آويو را به چالش ميكشند.
«انقلاب» هايي كه از 8ماه پيش در شمال آفريقا و جنوب خليج فارس سربرآورده و به شكل اعتراض و شورش به غرب منتقل شدهاند، روي ديگر سكه «مقاومت» هستند. هر جا ملتي هست كه عزت و آقايي و استقلال و حقوق خود را جست وجو ميكند و بر سر اين آرمانها «مقاومت» ميكند، ذاتا «انقلابي» شده است و هر جا ملتي رو به انقلاب ميكند، حربه و گارد مقاومت را انتخاب كرده است. و نيز، هر جا انقلاب و مقاومت هست، ذاتا و ماهيتا معارضه با نوكران غرب نيز هست، در ايران و عراق باشد يا مصر و تونس و بحرين و يمن و ليبي. منطبق با اين واقعيت انكارناپذير، شوخي بي مزه و به غايت خنكي خواهد بود كه مثلا آمريكا و انگليس هم ادعا كنند از انقلابيون حمايت ميكنند يا مثلا اضلاع فتنه سبز در ايران تظاهر كنند كه از سقوط نوكران غرب به دست ملتها خوشحالند. يعني ميشود كه مثلا ايهود باراك وزير جنگ رژيم صهيونيستي همين چند روز پيش بگويد «پرزيدنت مبارك و رژيم مصر بزرگ ترين ذخيره استراتژيك ما بودند» و نتانياهو نخست وزير همان رژيم گفته باشد «اپوزيسيون سبز در ايران بزرگ ترين سرمايه اسرائيل است»، آن گاه كنار هم گذاشتن و جمع زدن اين دو گزاره نتيجه بدهد كه دست اندركاران فتنه سبز از قيام مردم مصر خوشحال شدهاند و تحرك كور روز 25 بهمن شان در راستاي حمايت از مردم مصر و تونس- و عليه مبارك و بن علي- بوده است؟! قصه همان قصه روسفيدي نوكري است كه اموال ارباب را دزديده بود و ارباب به همين دليل، كاسه ماست را بر سر وي شكست اما او انگار نه انگار كه سرش شكسته، گفت چه خوب! روسفيد شدم.
تغييرات گسترده در نقشه سياسي منطقه و جهان از 8ماه پيش در تونس كليد نخورد بلكه 2سال پيش در تهران آغاز شد، شايد دقيقا همان غروب روز قدس (27شهريور) سال 1388 كه رابرت گيتس وزير دفاع وقت (رئيس اسبق سازمان سيا) با بلاهت تمام، نسبت به حاشيه سازي عجيب و غريب دست اندركاران فتنه سبز ابراز ذوق زدگي كرد. آن روز در حالي كه تودههاي ميليوني ملت ايران، مرگ اشغالگران قدس را با زبان روزه فرياد ميكردند، گروه تحريك شده از سوي سازمان فتنه به خيابان آمدند كه به دعوت رئيس گروه كر (وزارت خارجه رژيم صهيونيستي) شعار ميدادند «نه غزه، نه لبنان». و همزمان خط قرمز روي «جمهوري اسلامي» كشيده بودند. استقلال و آزادي بدون جمهوري اسلامي؟! ليبرالها و سلطنت طلبهاي آمريكايي- انگليسي، مرد پاسداري از چنين آزادي و استقلالي بودند يا چپهاي به ظاهر كمونيست؟!
خراسان
«تحولات منطقه و وضعيت رژيم صهيونيستي» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان سيد حميد حسيني است كه در آن ميخوانيد:
تحولات، خيزشها و جنبشهاي مردمي منطقه چه تاثيري بر رژيم صهيونيستي خواهد داشت؟ آيا اين تحولات باعث ضعف بيشتر اين رژيم شده يا به زعم برخي اين فرآيند طرحي از قبل برنامه ريزي شده براي تقويت اين رژيم ميباشد. آيا ميتوان متصور بود که اين موج بيداري سرزمينهاي اشغالي را نيز درنوردد؟
براي پاسخ به اين سوالات بدون شک بايد نگاه به وضعيت روابط اسرائيل به ويژه با کشورهاي عربي پس از جنگ شش روزه ۱۹۶۷م داشته باشيم. به طور کلي روابط رژيم صهيونيستي و کشورهاي عرب در طول بيش از ۴ دهه اخير در چارچوب ساختاري ميگنجد که پس از شکست اعراب از اين رژيم در جنگ ۶ روزه بنا شده بود. اعراب پس از شکست در اين جنگ دچار نوعي سرخوردگي شدند که ماحصل آن در صحنه سياست، تحکيم موقعيت رژيمهاي اقتدارگرايي بود که اگر در عرصه داخلي تماميت خواه و خودکامه اما در عرصه خارجي به غايت محافظه کار بودند. بدون شک اين وضعيت شرايط مناسبي را براي تل آويو ايجاد کرد که در کنار حمايتهاي بي دريغ واشنگتن، موقعيت خود را روز به روز مستحکم تر کند. کشورهاي محافظه کار عرب و در راس آنها مصر عملا نوعي ديوار حفاظتي دور رژيم صهيونيستي بنا کرده بودند. سقوط مبارک، فرار بن علي و تداوم حرکتهاي مردمي در منطقه در ابعاد سياسي تاثير نفوذ اسرائيل بر تصميم گيري اعراب، به ويژه در محور مناقشات فلسطيني - اسرائيلي را کاهش داده است و طرح راهبردي رژيم صهيونيستي براي عادي سازي روابط با همه جهان عرب را در هالهاي از ابهام فرو برده است.
اگر چه دولتهايي که در مصر، تونس و ليبي بر سر کار خواهند آمد و اين که چه رويکردي نسبت به اسرائيل داشته باشند در تعيين شرايط اين رژيم در منطقه تاثيرگذار خواهد بود اما اگر نقطه مشترک خيزشهاي اخير در کشورهاي عربي را مطالبه براي پررنگ شدن نقش مردم در عرصه سياسي و اجتماعي بدانيم دور از انتظار نيست که در آينده نزديک حوزه سياست خارجي نيز همچون ديگر حوزهها تحت تاثير مطالبات ملي و خواستههاي افکار عمومي اين کشورها قرار بگيرد. افکار عمومي که طي دهههاي اخير رويکردي متفاوت با حاکمان خود در حمايت از آرمان ملت فلسطين داشتهاند. در اين چارچوب جنبشهاي مردمي شکل گرفته درحوزه خاورميانه و شمال آفريقا براي اسرائيل و آينده آن تهديدي جدي محسوب ميشود. حتي به جرات ميتوان گفت حاکمان تل آويو امروز با نگراني به آن چه در سوريه ميگذرد نيز مينگرند گرچه تضعيف اسد و مشغول شدن دولت دمشق با مشکلات داخلي براي اسرائيل گزينهاي مطلوب است اما هرگونه تغيير رژيم در سوريه با توجه به ترکيب مخالفان اسد که احتمال روي کارآمدن دولتي افراط گرا را تقويت ميکند چندان موافق نظر سران رژيم صهيونيستي نيست.
نحوه مواجهه سران رژيم صهيونيستي با برخي خواستههايي که در گذشته با آنها شديدتر برخورد ميکردند از جمله بحث و اختلاف نظر در درون اين رژيم بر سرعذرخواه از ترکيه درباره حمله به کشتي مرمره و ناوگان آزادي، ارسال پالسهايي براي از سرگيري مذاکرات با طرف فلسطيني و... نيز نشان از تضعيف موضع اين رژيم به واسطه تحولات منطقه دارد.
طرح مسئله کشور مستقل فلسطين و ابراز تمايل برخي کشورهاي غربي براي به رسميت شناختن اين کشور در سازمان ملل را نيز ميتوان واکنشي براي امتيازي حداقلي به طرف فلسطيني براي کاستن از فضاي ضداسرائيلي در منطقه که پتانسيلهاي تبديل شدن به يک حرکت فراگير با توجه به آن چه در سالروز تاسيس اين رژيم جعلي و سالروز جنگ ۱۹۶۷ شاهد بوديم را دارد، ارزيابي کرد.
خارج از فضاي ترسيم شده در بيرون از مرزهاي اين رژيم در داخل نيز ناملايمات و فشارهاي مردمي عليه حاکمان تل آويو افزايش يافته است.
براي تحليل حوادث اخير و راهپيمايي گسترده در برخي شهرهاي اسرائيل، توجه به ترکيب گروههاي سياسي داخلي اين رژيم از جمله اقليت در حال قدرت گيري يهوديان روس تبار و نقش آنها در راهپيماييهاي اخير و همچنين وضعيت اجتماعي و اقتصادي «سفاردين ها» يا يهوديان آسيايي - آفريقايي در مقابل اشکنازيها و يهوديان اروپايي تبار ضروري است اما در هر صورت اين رژيم اگرچه سعي خواهد کرد از چنين مسائلي به عنوان گريزگاه براي خروج از وضعيت موجود استفاده کند اما اگر در تحليل نهايي نتواند به نيازهاي واقعي آنها پاسخ گويد بي ترديد اين اعتراضها ادامه پيدا خواهد کرد.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
هفته جاري از هر جهت به لحاظ قدر و قيمت از ارزش و اعتبار ويژهاي برخوردار بود. شبهاي رحمت قدر را در اين هفته پشت سر گذاشتيم درحالي كه ملت ايران در سوگ شهادت جانسوز آئينه صفات كبريايي، دروازه حكمت نبوي، تجسم ايمان، تجلي عدالت، ياور مظلومان، پدر يتيمان و مظهر تام و تمام فضائل، مولي الموحدين حضرت علي بن ابيطالب عليهالسلام داغدار بود.
ماه رمضان كه از شبهاي قدر عبور ميكند، صداي برچيده شدن سفره ضيافت اله به گوش ميرسد. چند صباحي ديگر از روزهاي پرفيض رمضان باقي نمانده است و هفته آينده سرانجام صبحي از راه ميرسد كه طليعهاش ديگر رمضان نيست، بنابر اين بايد همچون پيشوايان دين از به پايان آمدن رمضان غمگين بود و اشك حسرت از ديدگان باريد و حداكثر استفاده را از فرصتهاي برجاي مانده انجام داد.
در هفته پاياني ماه مبارك رمضان همچنين بانگ آزادي قدس شريف، پرصلابتتر از هميشه به گوش ميرسد و ملتهاي مسلمان خود را براي گراميداشت روز جهاني قدس و حمايت از ملت مظلوم فلسطين آماده ميكنند. فردا نيز در ايران اسلامي همه در پاسخ به نداي بنيانگذار جمهوري اسلامي در صفوفي يكپارچه به خيابانها خواهند آمد و با حضور پرشكوه خود در راهپيمايي اعلام خواهند كرد كه ستاره بخت رژيم صهيونيستي رو به افول است و قدس شريف در آيندهاي نه چندان دور به آغوش اسلام باز خواهد گشت.
فردا ملت ايران همچون سالهاي گذشته با رژيم صهيونيستي كه اين روزها به شدت از درون پوسيده و با اعتراضات شديد داخلي مواجه است، اتمام حجت خواهد كرد و خون تازهاي را به رگهاي ملت مبارز و مظلوم فلسطين تزريق ميكند. مردم مسلمان ايران فردا با حضور گسترده در اين راهپيمايي، ناقوس مرگ اشغالگران صهيونيست را به صدا در خواهد آورد و براين امر تاكيد خواهد گذاشت كه تداوم خيزش ملتهاي مسلمان و عرب كه به تدريج از يوغ سلطه ديكتاتورها خارج ميشوند، رژيم غاصب صهيونيستي را از صفحه روزگار محو خواهد كرد.
از ديگر مناسبتهاي اين هفته بايد به آغاز هفته دولت اشاره كرد. هفته دولت به ياد ايام شهادت اسوههاي صداقت و خدمتگزاري يعني شهيدان رجايي و باهنر به اين اسم نامگذاري شده است. اين دو يار وفادار كه در كسوت رياست جمهوري و نخست وزيري نظام در نهايت تعهد، ابتكار، هوشمندي، ساده زيستي و مردمداري ايفاي مسئوليت ميكردند در هشتم شهريور سال 60 در آتش كينه و نفاق دشمنان نظام سوختند ولي راه روشني را از خودبه يادگار گذاشتند. آنان به واقع، به دور از خط بازي و بدون آنكه بخواهند جناح خاصي را حاكميت ببخشند، به دنبال حاكم كردن روحيه خدمتگزاري و عزت مندي صاحبان اصلي انقلاب بودند. آن دو شهيد در عين حال كه عاشق خدمت بيريا به مردم بودند هرگز به فكر بهرهبرداري از آن نبوده و همواره خود را وامدار مردم ميدانستند. يادشان گرامي و راهشان پررهرو باد.
اين هفته در صحنه بينالمللي نيز شاهد رخدادهاي مهمي بوديم در ليبي، مردم اين كشور، پس از 6 ماه مبارزه بيامان، سرانجام ديكتاتور را به زانو درآوردند. سرهنگ معمر قذافي كه با يك كودتا بر سر كارآمد 42 سال مقدرات مردم ليبي را در قبضه گرفت و هر صداي معترض و مخالف را با وحشيگري تمام در گلو خفه كرد. قذافي كه كودتاي خود را انقلاب مردمي قلمداد كرده بود هزاران نفر را با اتهام مخالفت با انقلاب به كام مرگ فرستاد و يا در سياهچالهاي خود محبوس ساخت.
قذافي، آنچنان خودكامه و مغرور بود كه تا واپسين روزهاي حكومتش، اعتراضهاي مردمي را، آشوب يك تعداد افراد معتاد و خلافكار عنوان ميكرد و مخالفان را به موش تشبيه ميكرد ولي طولي نكشيد كه همين، به گفته وي موشها، آنچنان عرصه را بر وي تنگ كردند كه ديكتاتور خود به موشي تبديل شد كه دربدر به دنبال روزنهاي براي مخفيشدن است. براساس تازهترين گزارشها، انقلابيون مقر كاخهاي قذافي در منطقه به شدت حفاظت شده العزيزيه را به تصرف درآوردهاند ولي هنوز از ديكتاتور فراري و محل اختفاي وي اطلاعي دردست نيست.
رسالت
«روز قدسي متفاوت با هر سال» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت است كه در آن ميخوانيد:
"همدردي با ملت فلسطين"و"تاکيد بر ادامه مقاومت در برابر اشغالگران مسجد الاقصي"در کنار "محکوميت غرب و رژيم صهيونيستي"مولفههاي تشکيل دهنده روز قدس هر سال بوده است. پيوند اين مولفهها هر سال منجر به خلق صحنههايي با شکوه در حمايت از انتفاضه و قيام در برابر دشمنان فلسطين شده است. امسال نيز ملتهاي منطقه و جهان خود را براي برگزاري روز قدسي ديگر آماده ميکنند اما روز قدس امسال نسبت به موارد مشابه در سالهاي گذشته حالتي انحصاري دارد. در تشريح منحصر به فرد بودن روز قدس امسال لازم است چهار نکته را مدنظر قراردهيم:
1-موساد طي دهههاي اخير پازلهاي امنيتي خود در خاورميانه را با تکيه بر متحدان منطقه غرب و تل آويو چيده بود. اين چينش به صورتي مستمر صورت گرفت و از "موئير داگان"و"افرايم هاليوي"تا "تامير پاردو"رئيس جديد موساد همه نسبت به تثبيت اين ساختار امنيتي پيوسته امنيتي متعهد بوده و هستند. از اين حيث مهرههاي سياسي ايالات متحده در منطقه به طور همزمان مهرههاي امنيتي موساد نيز محسوب ميشوند. طي کمتر از يک سال اخير موساد چندين مهره امنيتي خود را در خاورميانه از دست داده است. حسني مبارک رئيس جمهور مصر به عنوان تکيه گاه سرويسهاي امنيتي رژيم صهيونيستي هم اکنون به جاي ملاقات با مقامات موساد بر روي تخت بيمارستان و درون قفس آهني قرار گرفته و از ترس اعدام لحظهاي آرام و قرار ندارد!
علي عبدالله صالح ديکتاتور يمن قدرت و جرات بازگشت به سرزمين خود را ندارد و حتي نزديکان وي نيز ادامه همراه با وي را نوعي ريسک بزرگ و بي نتيجه ميدانند. معمر قذافي نيز اگرچه ظاهرا رابطه خوبي با رژيم صهيونيستي نداشته است، اما در جريان ربوده شدن امام موسي صدر در برابر تل آويو سرتسليم فرود آورد. عبدالله دوم پادشاه اردن و امير عبدالله پادشاه عربستان سعودي نيز توان امنيتي خود را به ناچار بر روي مناسبات داخلي کشور خود متمرکز کردهاند. پادشاه اردن به شدت از فرياد اعتراض شهروندان خود در خصوص ايجاد اصلاحات واقعي در اين کشور ميهراسد و مقامات آل سعود در کنار اين ترس مشابه، با کابوس مرگ همزمان پادشاه و وليعهد و جنگ قدرت در دربار نيز دست و پنجه نرم ميکنند. در چنين شرايطي موساد زنجيره اطلاعاتي و امنيتي ساخته شده به دست خود و سيا را پس از دههها از هم گسيخته ميبيند، ضمن اينکه صهيونيستها به دليل سير سريع تحولات منطقه ناشي از بيداري اسلامي قدرت تطبيق خود با اين تحولات را از دست دادهاند.
2-قيامهاي اخير منطقه نقطه ظهور بيداري اسلامي در خاورميانه محسوب ميشود. جرقه بيداري اسلامي در خاورميانه در سال 1979، همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي زده شد. از آن پس تاثيرپذيري ملتهاي منطقه از انقلاب اسلامي سير تکاملي خود را طي کرد و سرانجام در سال 2010 ميلادي، يعني زماني که غرب و رژيم صهيونيستي اساسا تصور آن را نميکردند، شاهد قيام فراگير ملتهاي مسلمان عليه حکام عربي وابسته به جريان سلطه بوديم.
نظرسنجيهاي صورت گرفته جملگي نشان ميدهد که اسلام گرايي و حمايت از مقاومت مولفههاي اصلي قيام ملتهاي مسلمان را تشکيل ميدهد. تظاهرات ميليوني و گسترده اخير ملت مصر در ميدان التحرير و فرياد الله اکبر آنها در ميان بهت و حيرت رسانههاي غربي و تاکيد انقلابيون کشورهايي مانند بحرين، يمن، ليبي و... بر مبنا قرار دادن دين اسلام در نحوه ايجاد حکومت بعدي در اين کشورها عملا صهيونيستها را در وضعيتي سخت قرار داده است. در چنين شرايطي تل آويو با خاورميانهاي روبه روست که 180 درجه با آنچه بوش و اوباما در پي تحقق آن بودند تفاوت دارد.
3-رژيم صهيونيستي اهرمهاي مختلفي را جهت مقابله با بحرانهاي پيش روي خود تعريف کرده است. اين اهرمها سلسله مراتب و جايگاه مشخص دارد اما محکم ترين و آخرين اهرم و به عبارت بهتر پناهگاه که تل آويو در مواقع بحران به آن پناه ميبرد ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپاست. در حال حاضر تل آويو نميتواند از اهرمهاي مياني خود در مواجهه با بحرانهاي منطقه استفاده کند زيرا بحرانهاي پيش روي تل آويو از يک سو عميق و از سوي ديگر گسترده است. رژيم صهيونيستي ناچار است در چنين شرايطي روي به متحدان و حاميان غربي خود بياورد تا از آنها بخواهد مطابق تعهدات آشکار و پنهاني که به صهيونيستها دادهاند، تل آويو را ار نقطه بحران دور کنند. اما غرب در حال حاضر در تلاش است تا با جمع جبري نيروهاي سياسي و اقتصادي اعضاي مجموعه اش، در بهترين حالت ممکن خود را از بحران اقتصادي نجات دهد. باراک اوباما، ديويد کامرون، نيکلا سارکوزي و.... جملگي از وقوع موج دوم بحران اقتصادي در کشورهاي خود خبر ميدهند. نوسانات يورو و دلار و سقوط بازارهاي بورس در آمريکا و اروپا به تيتر روزنامههاي غربي تبديل شده است و صف آرايي ملتها و دولتهاي غربي بر سر اجراي طرح رياضت اقتصادي از اينترنت به کف خيابان کشانده شده است!حضور نظامي غرب در افغانستان، عراق و ليبي نيز بر حجم بحرانهاي اقتصادي آن افزوده است، تا آنجا که حتي اصلي ترين مدافعان حضور بلندت مدت آمريکا و ناتو در خاورميانه و شبه قاره هند نيز از ترس آينده تاريک اقتصادي کشورهايشان فرمان عقب گرد صادرکردهاند!
حمايت
«روزي براي سراسر جهان» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد:
فلسطين سرزميني كه پيش از اين در حال فراموش شدن بود و اشغالگران آن هر جنايتي را بدون هيچ گونه مجازاتي انجام ميدادند، اكنون نه تنها ديگر در حاشيه قرار ندارد، بلكه از محورهاي مطالبات جهاني گرديده است.
زماني عنوان ميشد كه فلسطين مسئلهاي صرفا اسلامي در چارچوب تحولات دروني خاورميانه و كشورهاي عربي است، اما اين روزها نه تنها اين تصور باطل گرديده بلكه جهانيان مسئله فلسطين را به دردي مشترك مبدل كردهاند كه براي پايان درد و رنج ملت آن بايد دست اتحاد و همبستگي به يكديگر دهند. اكنون نه تنها در درون فلسطين مقاومت در ابعاد گستردهاي ادامه دارد و صهيونيستها را به سطوح آورده كه در منطقه و جهان نيز شاهد موج بيداري مردمي براي حمايت از آرمانهاي فلسطينيها ميباشيم.
قيامهاي ملتهاي منطقه در ضديت با رژيم صهيونيستي كه اين روزها دامنه آنها حتي در مصر و اردن كه كشورهايشان با رژيم صهيونيستي ارتباط دارند، قابل مشاهده است، چنان سراسر منطقه را فرا گرفته كه صهيونيستها و سران سازشكار عرب و غرب براي مقابله با آن به هر ابزاري متوسل ميشوند اما توان مقابله چنداني با آن ندارند. در صحنه بينالملل نيز ملتهاي آزادي خواه فلسطين را دغدغه مشترك خود قرار دادهاند.
اعزام كاروانهاي شكست محاصره غزه به رغم تمام اعمال فشارهاي سران غرب و تهديدات صهيونيستها مبني بر يورش به اين كاروانها در كنار تاكيد ملتهاي جهان بر لزوم انزواي اين رژيم با تحريم كالا و جلوگيري از سفر مقامات اين رژيم به كشورهاشان، نشانههايي از اين رويكرد است. اين امر را امروز و حتي در اروپا و آمريكا نيز ميتوان مشاهده كرد. هرچند كه فضاي رسانهاي و اطلاعاتي دنيا امروز و آگاه ملتها از واقعيات حاكم بر فلسطين از دلايل گرايش جهاني به فلسطين است، اما اصليترين مولفه را بايد حركت بزرگ آزادي خواهان جهان در روز جهاني قدس دانست.
روزي كه ملتهاي جهان با ناديده گرفتن مذهب، مليت، نژاد و رنگ در سراسر جهان فرياد حمايت از فلسطين سر داده و خواستار كمك به ملت فلسطين هستند. به صراحت ميتوان گفت كه روز قدس توانست در كوتاهترين زمان ممكن توجه جهاني را به حقايق اين سرزمين معطوف و مسئله فلسطين را از مرزهاي خاورميانه به سراسر جهان گسترش دهد چنانكه اكنون در دورترين نقاط در آمريكاي لاتين نيز ملتها اين روز را به نام حمايت از فلسطين گرامي ميدارند.
آفرينش
«صادرات دفاعي» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:
هر ساله 31 مردادماه روز صنعت دفاعي در کشور است روزي که بيانگر و يا دآور اهميت اين بخش در اقتصاد و امنيت هر کشوري است. در اين ميان امسال نيز اعلام شده است که ايران افزون بر کسب خودکفايي کامل در بسياري از زمينههاي توليدات صنعتي و نظامي و تامين نيازهاي نيروهاي مسلح در ابعاد و زمينههاي گوناگون، به بيش از 50 کشور جهان کالا، محصولات و خدمات دفاعي صادر ميکند. امري که در جاي خود ميتواند مهم و استراتژيک تلقي شود و هم چنين از زواياي متعددي نگريسته شود.
نخست آنکه بدون شک رسيدن به خود کفايي حداکثري در صنعت دفاعي در کشور و همچنين طراحي و ساخت محصولات دفاعي نوين همتراز با کشورهاي ديگر در سطح جهان و قابل رقابت با تهديدات و آرايش صحنههاي نبرد در آينده، جدا از برآورده کردن بخشي از نيازهاي امنيت در کشور و گذشتن از مرحله وابستگي به کشورها و قدر تهاي خارجي در اين حوزه، نشان دهنده خود کفايي هر کشوري در اين بخش و همچنين بيانگر حرکت هر کشوري در راستاي استقلال بيشتر در حوزههاي گوناگون و بوِيژه دفاعي وامنيتي است.
دوم آنکه اگر به محدوديتهاي و مشکلات و همچنين وابستگيهاي خارجي گذشته در حوزه نظامي و دفاعي( به طور مثال در دوران جنگ تحميلي) نگريسته شود آنچه مشخص است رسيدن به خود کفايي بيشتر و کاستن از دامنه وابستگي در حوزهاي مهم؛ راهبردي و استرا تژيک همانند دفاعي و نظامي تا حد زيادي ميتواند جدا از افزايش قدرت ملي و چند بعدي سياسي اقتصادي و نظامي هر کشوري عملا در خدمت منافع ملي هر کشوري قرار گيرد.
سوم اينکه امروزه اگر نگاه به توانايي کشورها در حوزه دفاعي نظام وامنيت داشته باشيم معمولا قدرتهاي دفاعي و صادر کننده محصولات نظامي خود در بخشهاي سياسي و اقتصادي نيز از جايگاه خوبي برخوردارند امري که در واقع به مثابه ان است که در حقيقت افزايش قدرت هر کشوري در بخش دفاعي وامنيتي تاثير فراواني در ساير حوزهها همچون اقتصاد سياست و.. خواهد داشت. در اين بين بي شک پيشرفتهاي هر کشوري در دستيابي به دانش طراحي و توليد محصولات مدرن و پيشرفته نظامي در حوزههاي فضايي، موشکي، هوايي، دريايي، الکترونيک، تسليحات، خودرويي، مهمات و ادوات و مهندسي دفاعي، توليد انواع محصولات غير نظامي همچون ماهواره و ماهواره بر، بالگرد ترابري، هواپيماي مسافربري، انواع تجهيزات مخابراتي و الکترونيک و.. از جهتي ميتواند کمکي مهم به بخشهاي غير نظامي هر کشوري نمايد و از سويي نيز ميتواند ضمن افزايش توان علمي و استزا تژيک هر کشور در رقابت با قدرتهاي بزرگ و علمي جهان، زمينه افزايش صادرات محصولات نوين دفاعي و نظامي را به ساير کشورها آماده کند. امري که بي شک جدا از ميلياردها دلار سود اقتصادي عملا ميتواند در خدمت منافع ملي اقتصادي سياسي و.. هر کشوري باشد.
چهارم آنکه هر چند بي شک تا دست يافتن به دامنه خود کفايي دفاعي، امنيتي و نظامي راه زيادي وجود دارد اما بايد به خاطر داشت با وجود پتانسيلهاي گوناگون در کشور اين امر در صورت تلاش لازم دست يافتني است.
مردم سالاري
«تصميم گيري با کدام آمار» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن ميخوانيد:
تورم، از آن جمله مسائلي است که با زندگي روزمره مردم در ارتباط است و نميتوان با آمارهاي غيرواقعي، از مساعد بودن شرايط سخن به ميان آورد.
اين روزها، شاهد ماجراي جديدي در دولت هستيم. اعلا م نرخهاي متفاوت از سوي منابع رسمي مختلف در خصوص نرخ تورم، تازه ترين حاشيه دولت احمدي نژاد به حساب ميآيد.
اگرچه پيش از اين نيز درخصوص اعلا م آمار، انتقادات فراواني به دولت صورت گرفته بود و حتي در خصوص ميزان اشتغال، صداي اصولگراياني نظير احمد توکلي نيز بلند شده بود که نميتوان آمار دولت را پذيرفت. اما اينک، موضوع بر سر اعلا م نرخ تورم است، موضوعي که همه مردم در طول شبانه روز، با خريد اقلا م مختلف به خصوص پس از طرح هدفمند کردن يارانهها با آن دست و پنجه نرم ميکنند.
در حالي که بانک مرکزي، نرخ تورم در تيرماه را 16/3 درصد اعلا م کرد مرکز آمار از 19/6 درصد بودن نرخ تورم، سخن به ميان آورد.
افکار عمومي درگير اختلا ف نظر اين دو نهاد قانوني بود که خبرهايي نيز از محرمانه بودن نرخ تورم مخابره شد، تا افکار عمومي، سردرگم تر از گذشته، شاهد عملکرد دولتمردان باشند.
ماجرا به اينجا ختم نشد و ناگهان وزير اقتصاد از مبهم بودن نرخ تورم اعلا مياز سوي مرکز آمار سخن گفت و اعلا م کرد:«مرجع رسمي اعلا م تورم، همان بانک مرکزي است.»
در اين خصوص بيان چند نکته ضرورت دارد.
اول آنکه، برخلا ف نظر وزير اقتصاد، طبق ماده 54 قانون برنامه پنجم توسعه، تهيه و انتشار کليه آمار، از جمله آمار وضعيت شاخصهاي حياتي کشور مانند نرخ تورم، بيکاري، رشد اقتصادي وغيره به طور متمرکز به مرکز آمار ايران سپرده شده است. حال بايد از دولت پرسيد، چرا علي رغم صراحت قانوني، بانک مرکزي به انتشار آماري همچون نرخ تورم، کمتر از آنچه که مرکز آمار اعلا م کرده، اقدام کرده است؟
دوم آنکه، چگونه ميتوان براي کشور برنامه ريزي صحيح وعملياتي صورت داد، اما اطلا عات دقيقي از وضعيت کشور در اختيار نداشت. مگر ميتوان بدون اعلا م دقيق آمار، تصميم گيري کرد؟چرا که لا زمه هرنوع تصميم گيري دانستن شرايط موجود است. اگر اطلا عات دقيقي از شرايط موجود ارائه نشود، تصميم گيري با نتايج نا مشخص روبرو خواهد بود. لذا دولت بهتر است اعلام کند که تصميم گيري هايش براساس چه آمارهايي صورت ميگيرد.
سوم اينکه، آيا بهتر نيست، دولت دهم فکر جدي تري براي ماههاي باقيمانده از عمرش صورت دهد تا شاهد وضعيت مطلوب براي شاخصهاي مختلف باشيم؟ نه اينکه با اعلا م آمارهاي مختلف که گاها در خصوص صحت اشان ترديد وارد ميشود افکار عمومي دچار سردرگمي شود.
تهران امروز
«روز قدس و سرنوشت محتوم اسرائيل غاصب» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسامالدين كاوه است كه در آن ميخوانيد:
آخرين جمعه ماه مبارك رمضان «روز قدس» نامگذاري شده است. مسلمانان روزهدار نهتنها در ايران اسلامي كه در سراسر جهان اسلام، راهپيمايي و تظاهرات ميكنندتا به افكار عمومي جهان و به ويژه به سياستمداران و قدرتمندان غرب نشان دهند كه رژيم غاصب اسرائيل را هرگز به رسميت نميشناسند و خواستار احقاق حقوق مسلم و ترديدناپذير مردم مظلوم فلسطين هستند.
رژيم اشغالگر قدس، به روزهاي پاياني خودش نزديك ميشود، بيترديد رژيم اسرائيل هرگز نخواهد توانست از تبعات انقلابهاي عربي بگريزد. افكار عمومي در كشورهاي عربي نخست ديكتاتوريهاي فرسوده را نفي و سرنگون كردهاند يا در حال سرنگونكردن هستند و سپس توجهشان را به حقوق حقه مردم فلسطين معطوف خواهند داشت.
در اينكه اسرائيل زاده پيوندهاي شوم صهيونيسم و سرمايهسالاري غربي است، ترديدي نيست، اكنون براي افكار عمومي جهان و بهويژه مسلمانان مشخص شده است كه غرب به سركردگي آمريكا از هيچ كوششي براي حفظ و نگهداري فرزند نامشروع خويش خودداري نخواهد كرد.
روز قدس، روزي است كه گفتمان توحيدي تجلي مييابد. اين وعده اله است كه نافرمانان از نواميس حضرت باري تعالي، به مكافات خويش خواهند رسيد.
شواهد و قرائن نيز نشان ميدهد كه تاريخ مصرف اسرائيل رو به پايان است و شمارش معكوس براي سرنگوني نظام مبتني بر آپارتايد (تبعيض نژادي) و تبعيض ديني و انساني آغاز شده است.
روز قدس از آن رو يومالله است كه وعده اله را نويد ميدهد. وعدهاي كه در آن تخلفي نيست. استراتژيستهاي آمريكايي و صهيونيستي هماكنون با وحشت شاهد معكوس شدن روند تحولات و بر هم خوردن معادلاتي هستند كه سالها با فشارهاي نظامي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و تبليغاتي كوشيده بودند ثبات آنها را تضمين كنند. روز قدس، يومالله است از اينرو كه كارگردانان عرصه سياست در آمريكا، غرب و اسرائيل، چنين ميپنداشتند كه همواره ابزارهايي در دست دارند تا ميان امت اسلامي تفرقه افكنند اما اكنون ميبينيم كه در روز قدس، امت اسلامي يكپارچه و يكزبان خواستار سقوط رژيم اشغالگر و نابودي كيان صهيونيستي است. قدر «روز قدس» شايد از «شب قدر» كمتر نباشد چرا كه در اين روز همه امت اسلام يك چيز را ميخواهند، آزادي سرزمين فلسطين و رهايي مردم مظلوم آن را. اين مهم حاصل نميشود مگر با وحدتي كه از توحيد سرچشمه گرفته باشد و همين وحدت است كه بالاخره كار اسرائيل را يكسره خواهد ساخت. «روز قدس» پر از بركات اله است چرا كه روزي اله و وحياني است.
ابتكار
«سوالي مهمتر از قذافي كجاست؟» عنوان يادداشت روز روزنامه ابتكار به قلم شريف لك زايي است كه در آن ميخوانيد:
در حالي كه همه اين پرسش را مطرح ميكنند كه سرهنگ نگون بخت، معمر قذافي، كجاست، بايستي اين پرسش مهم تر را مطرح كرد كه امام سيد موسي صدر، رهبر شيعيان لبنان، كجاست؟
از سي و سه سال قبل كه در چنين روزهايي امام موسي صدر به دعوت قذافي در سفري رسمي به كشور ليبي رفت و ربوده شد، تا كنون كم تر خبر موثقي از سرنوشت ايشان مخابره شده است. در اين مدت تنها برخي اخبار جسته و گريخته درباره حيات ايشان منتشر شده كه با اوضاع و احوال پيش آمده بايستي منتظر تأييد آن بود.
در مدت كوتاه كه از ورود مخالفان سرهنگ به پايتخت ليبي ميگذرد و ديگر دوران حكومت چهل و دو ساله سرهنگ خاتمه يافته است بايد در پي امام موسي صدر بود. امامي كه در ايران متولد شد، پرورش يافت، به اجتهاد رسيد و به منظور رهبري شيعيان لبنان به اين كشور چندفرهنگي هجرت كرد و تحولي عميق به ويژه در روابط ميان مسلمانان و مسيحيان لبنان و ارتقاي شيعيان لبنان به وجود آورد.
طبيعتاً همين عوامل به ويژه اختلاف نظر امام موسي صدر با سرهنگ قذافي در برخي مسائل لبنان و نوع برخورد با مسأله فلسطين و تأكيد امام موسي صدر بر آرام نگه داشتن جامعه لبنان موجب برافروخته شدن اختلاف نظرات شد و سفر امام موسي صدر به ليبي هم نتوانست آتش اين اختلاف را بخواباند و سرانجام امام موسي صدر توسط سرهنگ ديكتاتور در ليبي ربوده شد. اوضاع امروز ليبي و دستيابي نسبي مخالفان قذافي بر طرابلس و حتي آزادي برخي از زندانيان سياسي اين كشور اين نويد را داده است كه وضعيت امام موسي صدر را نيز به سرانجام خوبي برسد.
البته در چنين پروندههايي از دست مردم عادي كاري جز دعا و پشتيباني و حمايت از اقدامات انجام گرفته بر نميآيد اما دستگاههاي مسؤول سياست خارجي و اطلاعاتي كه طبيعتاً بايستي بسيار پيش تر از اينها درگير حل اين قصه پر غصه شده باشند در چنين شرايطي بايد جهت حل و فصل اين پرونده سي و سه ساله اقدامي عاجل به عمل آورند.
در هر حال اگرچه سي و سه سال در زمينه اين عالم بزرگوار و شخصيت برجسته كوتاه شده است اما ديگر نبايد فرصت را از دست داد و زمان رازگشايي از اين پرونده و آزادي امام موسي صدر فرا رسيده است.
به نظر ميرسد رازگشايي از اين پرونده اولاً به روشن شدن سرنوشت يك انسان كه عالمي برجسته در جهان اسلام بود، كمك ميكند؛ ثانياً خانوادهاي منتظر را از رنج و عذاب سي و سه ساله ميرهاند؛ و ثالثاً ملت لبنان رهبر محبوب خود را بازمي يابد و ملت ايران نيز ايشان را دوباره در آغوش خود ميببيند و رابعاً جهان اسلام و بشريت از حضور مجدد اين انديشمند گران مايه ارج و قرب ميببيند و تأسيس خاورميانه اسلامي با هدايتها و حمايتهاي ايشان رونق مضاعفي مييابد.
ملت ما
«شكوه روز قدس امسال ديدني است» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم حسين علايي است كه در آن ميخوانيد:
از سال 1358 تاكنون هرساله روزقدس در ايران و بسياري از كشورهاي جهان با شكوه تمام برگزار ميشود اما انتظار ميرود امسال مردم اين روز را با شكوه و عظمت فراوانتري برگزار كنند زيرا امسال مردم برخي از كشورهاي مسلمان از زيريوغ طاغوتهاي حاكم بر خود نجات يافته و امكان برپايي چنين مراسمي را به صورت آزادانه خواهند داشت. برهمين اساس مردم جهان منتظرند تا ببينند روز قدس امسال در كشورهايي مانند مصر، تونس، يمن، ليبي، بحرين و سوريه چگونه خواهد گذشت.
روز قدس كه به ابتكار امام خميني(ره) در نخستين ماه مبارك رمضان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شكل گرفت نويد تعيين سرنوشت مردم فلسطين را به دولت فلسطين در تمام سرزمينهاي اشغالي داد. روز قدس شيوه جديدي را براي حل معضل اساسي خاورميانه كه همان اشغالگري اسرائيليها است ارايه خواهد داد. اين روز از سويي روز مقابله با دولتهاي اشغالگر و حكومتهاي استبدادي در جهان است كه به تعبير امام خميني(ره) روز قدس، روز مقابله مستضعفين با مستكبران است.
به همين دليل است كه حاكمان كشورهاي مختلف هيچگاه اجازه برگزاري روز قدس را به مردم خود نميدهند و مانع برگزاري آن ميشوند در حالي كه مجوز برپايي راهپيماييهاي كنترل شده و دولتي را كه ضرري براي حكومت خود نداشته باشد، ميدهند. اما امسال وضع در كشورهاي اسلامي تغيير كرده است و پشت حكومتهاي ديكتاتوري و استبدادي در خاورميانه و شمال افريقا به لرزه درآمده است تا جايي كه حكومتهاي مادامالعمر بقاي خود را در خطر جدي ميبينند.
پس در روز قدس همه آزادگان جهان به خيابانها ميريزند تا هم با اسرائيل كه ظالمترين حكومت جهان است و به صورت جعلي تشكيل شده است مخالفت كنند و هم با طاغوتهاي حاكم بر كشور خود به مقابله بپردازند. از زمان تشكيل رژيم صهيونيستي تاكنون ميليونها نفر از مردم فلسطين در قسمتهاي مختلف جهان آواره شدهاند و دهها هزار نفر از آنها به شهادت رسيده يا مجروح شدهاند. از سوي ديگر هزاران فلسطيني طي اين سالها به اسارت رژيم صهيونيستي درآمدهاند.
در روز قدس همه مردم جهان با شيوهاي مسالمتآميز فرياد ميزنند كه اين روش قابل دوام نيست و هيچگاه اشغال سرزمينهاي اشغالي مبناي مشروعيت يك حكومت نخواهد بود. در اين روز بايد مردم جهان به قدرتهاي استكباري يادآور شوند كه قتل، كشتار، سركوب و محاصره فلسطينيان بهويژه در نوارغزه و محاصره كردن 5/1 ميليون نفر از ساكنين اين منطقه نميتواند معضل خاورميانه را حل كند،
بلكه حل مشكل خاورميانه تنها با خروج نظاميان از اين منطقه و تشكيل دولت فلسطيني در تمام سرزمينهاي فلسطيني از يك سو و بازگشت يهوديان به كشورهاي خود و فلسطينيان آواره به سرزمين مادري و برچيده شدن حكومتهاي استبدادي و غيرمردمي در خاورميانه از ديگرسو امكانپذير است. اميد آنكه اسيران فلسطيني و در حصر ماندگان در همه زندانها رهايي يابند تا فضاي مهرباني و برادري در ماه مبارك رمضان بين مسلمانان افزايش يابد و قدس شريف از چنگال صهيونيستها رهايي يابد.
شرق
«بحران گذرا» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم مهدي تقوي است كه در آن ميخوانيد:
بازار طلا و سكه از همان اولين روزهاي امسال خبرسازترينهاي حوزه اقتصاد بودند. البته در ادامه، بازار ارز كه عملا رقيب شماره يك طلا به شمار ميآيد به فهرست خبرسازها اضافه شد. فعالان بازار داخلي زمستان پارسال سال گذشته بهگوششان رسيده بود كه قيمت هر اونس طلا در بازارهاي جهاني اوج خواهد گرفت و ركوردهاي جديدي خواهد زد به همين دليل رشد قيمتها در بهار امسال چندان عجيب و دور از انتظار نبود اما در ادامه اين تحولات قيمتها بسيار بيشتر از دامنه نوسان نرخ جهاني بالا رفت و سوداگران و سفتهبازها نبض بازار را به دست گرفتند، دست آخر هم تا بانك مركزي به گود نيامده و در كسوت رقيب ظاهر نشده بود، بازار طلا به خصوص سكه به آرامش نرسيد اما موج جديد گراني كه چند هفتهاي است به بازار جهاني و بعد بازار داخلي رسيده حكايت ديگري دارد. اين بار رشد قيمتها از وضعيت داخلي به تنهايي تاثير نميگيرد و عملا به تابعي از نرخهاي جهاني تبديل شده هر چند كه اين نوسانها كمي دير به بازار ايران ميرسد.
به هر حال وقتي قيمت طلا در بازار جهاني رو به رشد گذاشت و به سوي مرز هزارو900دلار خيز برداشت قيمت سكه هم در ايران اوج گرفت و قيمت 500هزار تومان را پشت سر گذاشت، همين ركوردشكنيها هم باعث شد عدهاي از كارشناسان و اهالي بازار پيشبينيهاي عجيبي از آينده بازار ارايه كنند، به عنوان مثال طلاي دوهزاردلاري و سكه 700هزار تا يكميليون توماني. در حاليكه اگر قيمتهاي جهاني را مبناي رشد قيمت در بازار داخلي بدانيم ميتوان گفت بعيد به نظر ميرسد موج بحران جهاني بيش از اين اوج بگيرد. به عبارت ديگر بحران جديد جهاني در مقابل بحران اول چندان نگرانكننده نيست و به زودي مهار خواهد شد.
واقعيت هم اين است كه به طور معمول قيمت در بازارهاي جهاني مانند فواره تا ارتفاعي بالا ميرود اما با رفع دلايل بحران دوباره پايين ميآيد. با اين تفاسير ميتوان گفت پيشبينيهاي اخير كه اعداد نجومي را براي آتيه بازار داخلي و خارجي ارايه ميكند، تحت تاثير تب و تاب اخير صورت گرفته است و مبناي منطقي ندارد.
البته در ادامه بايد به اين نكته هم اشاره كرد كه بازار در حال حاضر بيش از آنكه بر اساس تحليلهاي كارشناسي حركت كند، تحت تاثير تصميمات سفتهبازان قرار دارد. اگر سفتهبازان پيشبيني كنند قيمتهاي جهاني رو به صعود دارد، بيش از پيش براي خريد اشتياق نشان ميدهند و در نتيجه رشد تقاضا به افزايش بيشتر قيمت منجر ميشود، در غير اين صورت آنها به تدريج تقاضاي خود را به بازارهاي رقيب منتقل ميكنند و به افت بيشتر قيمتها دامن ميزنند.
اما نكتهاي كه ديروز در بازار داخلي به چشم آمد و جلب توجه كرد، اين بود كه چرا و با چه استدلالي افت دو روز گذشته قيمتهاي جهاني تاثير چنداني بر ارزش طلا و سكه در ايران نداشت آنهم در شرايطي با توجه به شرايط جهاني، نرخ در بازار داخلي موجي از گراني به راهانداخته است؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت بهطور سنتي تحولات بازارهاي جهاني با تاخير به بازار ايران ميرسد و معمولا هم به صورت پسلرزه خود را نشان ميدهد، به اين ترتيب عجيب نيست كه بازار ما هنوز نسبت به افت قيمت جهاني واكنش محسوسي نشان نداده است، ضمن اينكه نبايد فراموش كرد بازار ايران در ايام ماه رمضان تقريبا نيمه تعطيل است و واكنشهاي كندتري هم نشان ميدهد. اين در حالي است كه گروه از اهالي بازار واكنش كمدامنه روز گذشته بازار سكه را با افت قيمت جهاني مرتبط توصيف كردهاند. اين در حالي است كه اگر گران شدن قيمت دلار احتمال رشد بيشتر قيمتها را به همراه داشت بايد سفتهبازان بخشي از تقاضاي خود را به بازار ارز منتقل كرده و به افت شديد قيمت كمك ميكردند.
دست آخر اينكه به نظر ميرسد بحران جديد حاكم بر بازارهاي جهاني گذراست و به زودي از سر معاملهگران خواهد گذشت، بنابراين عاقلانه نيست كه با اعلام پيشبينيهاي نجومي توقعات نهچندان منطقي براي سرمايهگذاران ايجاد كرد.
دنياي اقتصاد
«ليبي پس از قذافي» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن ميخوانيد:
حالا ديگر ميتوان گفت حكومت معمر قذافي بر ليبي تمام شده است؛اما هنوز نميتوان مساله ليبي را تمام شده تلقي كرد؛ زيرا مسائلي كه موجب سرنگوني رژيم قذافي شد هنوز پابرجاست و نحوه برخورد حكومت آينده با اين مسائل، تعيين خواهد كرد كه آرامش به ليبي بازميگردد يا نه. يكي از علل مهم شورش در ليبي عدم توازن بين ساخت اقتصادي- اجتماعي و شيوه كشورداري معمر قذافي بود. از چهار دهه پيش كه قذافي حاكم ليبي شد تاكنون، تحول اجتماعي عميقي در اين كشور رخ داده و نسبت جمعيت شهري و روستايي در اين كشور جابهجا شده است. طبق آمارهاي سال گذشته، 78 درصد مردم ليبي شهرنشين شدهاند و مابقي در روستاها و بيابانها زندگي ميكنند.
اما شيوه حكمراني قذافي بر اين جمعيت شهري، هنوز سنتي و قديمي بود. يعني اينكه رابطه حكومت با مردم از طريق سران قبايل بياباننشين شهري شده تنظيم ميشد. يكي از وظايف سران قبايل پر كردن خلأ احزاب و انجمنهاي قانوني و وظيفه ديگر، واسطهگري در تقسيم مستقيم و غيرمستقيم عوايد نفت و گاز بود.
حال كه آن نظام منظم تقسيم قدرت و ثروت فرو ريخته است، جانشينان قذافي با مشكلي بزرگ مواجهند. اگر بخواهند نظم پيشين را بازسازي كنند، علاوه بر ادامه نارضايتي عمومي با مخاطره بزرگتر يعني نفوذ حاميان قذافي در نظام سياسي و اداري مواجه ميشوند. به همين علت، حكومت آينده، ماموريت دشوار دولتسازي مدرن، ايجاد زمينههاي فعاليت احزاب و انجمنها و مطبوعات آزاد و شكل دادن روابط سياسي تازه بين شهروندان را برعهده دارد. اين ماموريت طبعا با مقاومت ساخت قبايلي مواجه خواهد شد و مسابقهاي نفسگير بين كهنهگرايان و نوگرايان درخواهد گرفت. اين وضع، ليبياييها را به كمك سازمان ملل و كشورهاي غربي نيازمند خواهد كرد و ورود نيروهاي بيگانه به عرصه سياسي، واكنش بخشي از جامعه ليبي را در پي خواهد داشت. البته آنگونه كه قرائن نشان ميدهد در ليبي مقاومتهايي مانند آنچه در عراق و افغانستان پس از تغيير رژيمهاي صدام حسين و طالبان رخ داد، شكل نخواهد گرفت؛ زيرا به هر حال تغيير رژيم در ليبي توسط جنبشي مردمي حادث شد و نه مانند عراق و افغانستان با تهاجم خارجي و انتظار ميرود كساني كه رژيم قذافي را سرنگون كردند زودتر از نمونههاي عراق و افغانستان به توافق برسند؛ بنابراين خطر فوري و جدي كنوني، مقاومت بقاياي رژيم ليبي است كه ممكن است هفتهها به درازا بكشد. خطر ديگر كه شدت آن كمتر، اما آثار درازمدتش عميق است، بازسازي رابطه ليبي با جامعه جهاني و پر كردن خلأ قدرت قذافي در منطقه است.