کد خبر: ۱۴۰۲۶۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۸ - ۱۸ تير ۱۳۹۹

طرح ۱۰ شبهه اساسی و پاسخ های آن پیرامون حجاب برتر اسلامی/ چرا حجاب اجباری است

اينكه هركسي هركار كه مي خواهد بكند و بعد هم دلش پاك باشد به يك شوخي شبيه تر است تا به يك حرف معقول زيرا اصولا اين تقيد به فرائض ديني است كه دل را پاك نگه مي دارد و نه هُرهُري مذهب بودن. حرف صحيح اين است كه محجبه باش تا دلت پاك باشد و مومن و ديندار باشي. حرف فوق سخن شيطان است.

به گزارش شیرازه، بینش مادی و دنیوی غرب که از افق نزدیک خور و خواب و خشم و شهوت دورتر نمی رود یک نظام اقتصادی متناسب با خود نیز ایجاد کرده است. نتیجتا زن در نظام غربی، نه تنها وسیله ای برای مصرف شدن و مصرف کردن خود می شود که وسیله ای برای مصرف هرچه بیشتر هر چیز دیگر می شود. در چنین جامعه ای که زن فقط «جسم» است و یک شیء که مرد او را دائما در دو کفه ترازوی «چشمان» خود ارزیابی می کند مفهوم پوشش و حجاب چه معنایی دارد؟ شعار آزادی بی قید و بند از نوع غربی، یک هدف و آرمان انسانی نیست بلکه وسیله ای برای به تسلیم کشاندن کشورهای اسلامی است.

در ادامه به طرح ۱۰ شبهه اساسی پیرامون حجاب برتر و پاسخ به آنها پرداخته ایم. شما می توانید نقطه نظرات و سوالات خود را در پایین همین متن کامنت بگذارید.

حجاب

شبهه ۱: حجاب و دخالت در پوشش افراد مخالف آزادی است و با «لااکراه فی الدین» نمی سازد. ضمن اینکه اگر به کار رضاشاه پهلوی در کشف حجاب انگ دیکتاتوری می خورد اجباری بودن حجاب نیز همان مشکل را برمی تابد.

پاسخ: اولا منظور از آیه کریمه فوق، اکراه و اجبار در اصل اعتقاد به دین و قبول آن است نه برخوردار بودن دین از نظام قانونی.

ثانیا هر کسی که در جامعه اسلامی زندگی می کند مطابق با نظام دموکراسی باید به ارزش های پذیرفته شده اکثریت آن جامعه احترام بگذارد.

ثالثا دین اسلام از اول آزادی را مشروط به عدم مخالفت با قوانین الهی اعلام داشته نه غیر مشروط. اما در کشورهای اومانیستی که آزادی را اصل غیر مشروط می دانند مخالفت با حجاب مخالفت با آزادی محسوب می شود. البته کشورهای اومانیستی بر حسب انسان محور بودن و عدم ارادت به خالق متعال در امور اجتماعی، آزادی را به معنویات و احکام الله مقید نمی دانند و الا نسبت به امور مادی اتفاقا بسیار مقیدند؛ مثلا به سربازی رفتن، رعایت نظافت، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و صدها امر مادی دیگر کاملا مقید است و آزادی در این موارد معنایی ندارد و با مخالفین برخورد قانونی می شود.

رابعا معنای دیکتاتوری اجبار افراد بر حسب میل و نظر شخصی است نه اجبار بر اساس قوانین فطری و معقول الهی. ضمن اینکه اجبار در معقولات بسیار پسندیده است به عنوان مثال اجبار والدین در درس خواندن فرزندان.

شبهه ۲: چادر و حفظ آن سخت است، گرم است، مانع فعالیت اجتماعی است، خودنمایی نیاز طبیعی زن است و…

پاسخ: روایت است که «افضل العباده احمزها» یعنی بالاترین عبادات سخت ترین آنهاست. لذا هرگاه امیرالمومنین علی علیه السلام نزد رسول خدا (صل الله علیه و آله) می آمد، می فرمود: «یا رسول الله! سخت ترین کار را (که غالبا بر زمین می ماند) به من بدهید». ضمن اینکه به این سختی هم که می گویند نیست و اگر قابل تحمل نبود خداوند تکلیف نمی کرد «لایکلف الله نفسا الا وسعها» و بانوان محجبه در عرصه های مختلف اجتماعی تا حد وزارت، نمایندگی در مجلس شورای اسلامی، ورزش، سخنگوی وزارت امور خارجه و… مشغول به خدمت هستند و به قول معروف «ادلّ الدلیل علی امکان شی‏ء وقوعه» بهترین و رساترین دلیل بر امکان چیزی، این است که خود آن چیز اتّفاق بیفتد. ضمن اینکه ارزش حفظ عفت و نجابت و رضای خدا خیلی برتر از زحمت ناچیز پوشیدن چادر است و هر آنچه که سودش بر زحمتش غالب باشد عقلایی است. و البته راه برای ارائه مدل های مختلف چادر با حفظ کمالات آن، جهت سهولت در استفاده باز است. لذا این قبیل سخنان از حرف های سست و بی پایه است. و نیز اسلام با خودنمایی و زینت کردن زن مخالف نیست اما در محدوده خانواده و صرفا جهت همسر.

شبهه ۳: دلت پاک باشه ایمان و دینداری که به حجاب و اینجور چیزها نیست…

پاسخ: اینکه هر کسی هر کاری که می خواهد بکند و بعد هم دلش پاک باشد به یک شوخی شبیه تر است تا به یک حرف معقول زیرا اصولا این تقید به فرائض دینی است که دل را پاک نگه می دارد و نه هُرهُری مذهب بودن. لذا حرف صحیح این است که محجبه باش تا دلت پاک باشد و مومن و دیندار باشی. حرف فوق سخن شیطان است و آنچه که ما گفتیم سخن ما نیست بلکه بنا بر آیات و روایات متن و مُرّ دین است.

شبهه ۴: اگر حجاب برای پیش گیری از شهوترانی و جنسی کردن فضای جامعه است چرا صورت زن که زیباترین عضو است از پوشش استثناء شده است؟

پاسخ: در واقع باید زن صورتش را نیز می پوشاند اما چون دین اسلام دین سهله و سمحه است پوشش صورت و دست ها از مچ واجب نشده است و با وجوب پوشش سایر اعضاء بدن به ویژه موی سر و ممنوعیت آرایش در بیرون از منزل، جلوه گری این زیبایی را به حداقل رسانده است. ضمنا اگر زن بداند که کسی از روی شهوت به او نگاه می کند پوشاندن چهره نیز بر او واجب می شود.

شبهه ۵: رعایت حجاب، مرد را بیشتر کنجکاو و تحریک می کند. از قدیم گفته اند: «الانسانُ حریصٌ علی مامُنعِ؛ انسان نسبت به آنچه از آن منع شود، طمع می ورزد.»

پاسخ: اولا اینکه مى‏ گویند: «الْانْسانُ حَریصٌ عَلى‏ ما مُنعَ مِنْهُ» مطلب صحیحى است ولى نیازمند به توضیح است. انسان به چیزى حرص مى‏ ورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوى آن تحریک شود؛ به اصطلاح تمناى چیزى را در وجود شخصى بیدار کنند و آنگاه او را ممنوع سازند. اما اگر امرى اصلاً عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و وَلَع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود.

دوما اینکه ما نمی خواهیم کشش بین زن و مرد که زیبایی زندگی است از بین برود. اتفاقا اگر از بین برود زشت و نازیبا ست. بلکه این کشش باید باشد اما تعدیل شده، کنترل شده و قاعده مند، نه ول و رها. و اتفاقا حفظ کشش و جذابیت همراه با حریم از کارایی های مهم حجاب است.

ضمن اینکه «پلینت روث» می گوید: رواج فرهنگ برهنگی نه تنها آن را به صورت عادی و یک چیز بی اهمیت در نیاورده بلکه عطش روحی را افزایش داده است. آری بی حجابی نیز حریص بودن را کم نمی کند اما قطعا رابطه دو جنس مخالف را به لجن می کشاند و زن را بی ارزش می کند.

شبهه ۶: حجاب کفن است.

پاسخ: اگر حجاب کفن است پس چرا غرب از آن هراس دارد؟ زن بی حجاب زن بزم است و زن محجبه زن رزم. برای ستمکاران عالم زن بزم خطر ندارد ولی زن رزم ریشه آنان را می کند. لذا پشت سر زنان بزم، پُر است از ستمگران عالم. در دوران رضاشاه پهلوی نیز مساله بدحجابی با چماق تحمیل شد نه اینکه تمایل اولیه زنان ایرانی باشد. علت تحمیل هم این بود که زن بزم، مردان رزم تحویل جامعه نمی دهند لذا دربار، فراماسونرها، بابیت و وهابیت، زنان بدکاره، محصلین فرنگ و رضاشاه دیکتاتور از جریان بی حجابی پشتیبانی کردند. حجاب کفن نیست بلکه حجاب، فرهنگ غرب و استثمار و استعمارگران را کفن می کند.

شبهه ۷: برخی می گویند اولا چادر گران است و مانتو از نظر اقتصادی با صرفه تر است و ثانیا: رنگ مشکی باعث بوجود آمدن انواع ناراحتی های روانی و افسردگی می گردد پس بهتر است چادر مشکی به چادر صورتی و رنگ های متنوع تبدیل گردد…! نظر شما چیست؟ آیا چادر مشکی افسردگی می آورد؟

پاسخ: اولا وقتی یک زن چادری را (که در طول یک یا دو سال یک چادر بیشتر لازم ندارد) با خانمی که بدون چادر هر هفته با یک نوع لباس و رنگ و با خرج کردن پول زیادی برای انواع آرایش در نظر می گیریم به مراتب از نظر اقتصادی چادر با صرفه تر است. بلکه آن خانم هایی که دائم به چادر اشکال می کنند گاهی مانتوهایشان چندین برابر قیمت یک چادر است.

ثانیا: مگر دختر یا زن چادری می خواهد همیشه چادر سرش نماید تا رنگ مشکی اثر منفی از جهت روانی بر وی داشته باشد، بلکه چادر را برای اوقات کمی که در بیرون از منزل هست استفاده می کند و در درون خانه و در مکانی که نامحرم نیست می تواند از لباس های خوش رنگ و مناسب استفاده کند و اسلام هم روی این موضوع تاکید نموده است.

ثالثا: اگر رنگ مشکی اینقدر خطرناک است چطور شما در میهمانی ها و پارتی های خصوصی خود تیپ مشکی می زنید؟!

رابعا: اگر این حرف شما صحت داشته باشد باید همه خانم های بدحجاب و زنانی که از انواع اقسام لباس ها و رنگ ها در خیابان استفاده می کنند و نظر مردان بویژه جوانان لاابالی را به خود خیره می کنند باید از نظر روانی و روحی سالم ترین زنان باشند و از نظر اجتماعی و اخلاقی و مشکلات خانوادگی مانند طلاق و… کمترین ناراحتی نداشته باشند، درحالی که در آمار و حقایق غیر از این است و اصلا بر مبنای نظر شما جوامع غربی باید شاداب ترین و سالم ترین مردم را از نظر روحی و اخلاقی داشته باشند اما می بینیم و خود غربی ها هم بارها اعتراف کرده اند که کشور های غربی بالاترین آمار را از نظر مشکلات اخلاقی و روحی در بین جوامع دارند.

خامسا: اگر رنگ مشکی این آثار منفی را دارد باید در آفریقا یک آدم سالم از نظر روانی پیدا نشود! در حالی که مردم شریف و سیاه پوست آفریقا از جمله بلال حبشی موذن رسوا خدا(ص)  از نظر روانی و اخلاقی و صفا و محبت به مراتب بالاتر از مردم فرنگ و پیروانش هستند.

شبهه ۸: حجاب در کجای قرآن آمده است؟!

پاسخ: آیات حجاب در نور قرآن:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (۳۰ نور) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (۳۱ نور)

به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این براى آنها پاکیزه‏ تر است، خداوند از آنچه انجام مى‏ دهید آگاه است.
و به زنان با ایمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس‏ آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و (اطراف) روسرى‏ هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان یا بردگانشان (کنیزانشان) یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند، آنها هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.

«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یَرْجُونَ نِکاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَهٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ‏‏» (نور ۶۰)

زنان سالخورده‏ ای که از سن ازدواج آنها گذشته باشد و دیگر امیدی به ازدواج ندارند گناهی بر آنان نیست که لباس های روئین خود را بر زمین بگذارند، در حالی که خود را آرایش و زینت ننموده باشند.

«یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی و اقمن الصلوه و آتین الزکوه و اطعن الله و رسوله انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب ۳۲ و ۳۳)

ای زنان پیغمبر شما همچون سایر زنان نیستید. اگر پرهیزکار باشید مواظب باشید که در سخن نرمش زنانه و شهوت آلود به کار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد. به خوبی و شایستگی سخن بگوئید. در خانه های خویشتن قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخستین، به خودنمائی و خودآرائی از خانه بیرون نشوید.

«ِاذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَسَْلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَالِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» (احزاب ۵۳)

و هر گاه از همسران پیامبر چیزى از وسایل زندگى (به عنوان عاریت) خواستید از پشت پرده بخواهید این رفتار براى دل‏ هاى شما و دل‏ هاى آنان به پاکى و پاکدامنى است.

«یَأَیهَا النَّبىُّ قُل لاَزْوَجِک وَ بَنَاتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیما» (۵۹ احزاب)

اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب ها (لباس های یکسره و بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه (از کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده) خداوند همواره غفور و رحیم است.

شبهه ۹: بر فرض پذیرفتن حجاب از کجا معلوم که معنی آن همان کیفیتی است که شما در نظر دارید و از کجا معلوم «چادر» حجاب برتر باشد؟

پاسخ: معنای جلباب:

واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر، اسم ذات اراده شده، نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر، باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند، به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند. به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح کرده اند در معنای آن اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به معنای پوشش گسترده و فراگیر است که ظاهر و روی همه بدن را بپوشاند و روی لباس های دیگر پوشیده می شود.

برخی فرهنگ نامه های ویژه لغات قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:

۱ـ لسان التنزیل

۲ـ فرهنگ نامه قرآنی

۳ـ الدّرّ فی الترجمان

۴ـ تفسیر مفردات قرآن نسخه کهن

۵ـ نثر طوبی

۶ـ قاموس قرآن

۷ـ واژه های دخیل در قرآن مجید

برخی تفسیرهای قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:

۱ـ تفسیر نسفی

۲ـ تفسیر شریف لاهیجی

۳ـ تفسیر ابوالفتوح رازی

۴ـ مخزن العرفان

۵ـ مواهب علّیه (تفسیر حسینی)

۶ـ تفسیر سورآبادی

۷ـ تفسیر شریف البلابل و القلاقل

۸ـ تفسیر اثنی عشری

۹ـ منهج الصادقین فی الزام المخالفین

۱۰ـ اطیب البیان فی تفسیر القرآن.

برخی رساله های علمی که جلباب را چادر معنا کرده اند:

۱ـ سدول الجلباب فی وجوب الحجاب (۱۲۹۱ش)، آیت اللّه سیدعبداللّه بلادی بوشهری

۲ـ رساله شریفه لزوم حجاب (۱۲۹۳ش)، مؤلف: چند نفر از مسلمین مشروطه خواه

۳ـ رساله ردّ کشف حجاب (۱۲۹۶ش)، سید اسداللّه خرقانی

۴ـ صواب الخطا فی اتقان الحجاب (۱۳۰۴)، میرمحمد هاشم مرندی خویی

۵ـ جوابیه مقاله ضالّه طالبین رفع حجاب (۱۳۰۶ش)، زینب بیگم شیرازی

۶ـ وسیله العفاف یا طومار عفت (۱۳۰۶ش)، شیخ یوسف نجفی گیلانی

۷ـ سرادق دوشیزگان و سعادت ایرانیان در وجوب حجاب و لزوم نقاب (۱۳۰۷ش)، سیدمحمدعلی مبارکه ای

۸ـ رساله حجابیه (۱۳۱۷ش)، شیخ فیاض الدین زنجانی

۹ـ رساله در اثبات وجوب حجاب (۱۳۲۴ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری

۱۰ـ حجاب و پرده داری (۱۳۲۴ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.

(ر. ک. پایگاه اطلاع رسانی حوزه)

شبهه ۱۰: برای نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف چه باید کرد؟ آیا راه حل اجبار حکومتی است؟

پاسخ: بی شک راه حل اصلی اقدامات فرهنگی است اما ادله ای نیز برای استفاده از اجبار حکومتی در موقع مقتضی وجود دارد.

برخی راه حل های خوب را می توان به صورت زیر اشاره کرد:

– تبیین عقلانی بودن و مفید بودن حجاب

– مبارزه با فساد و تبعیض و فقر در جامعه

– کوتاه نمودن مدت زمان دوران اخذ مدرک فوق لیسانس و سربازی به ۲۳ سالگی

– ایجاد اشتغال و تسهیلات در امر ازدواج جوانان

– نهادینه کردن فرهنگ ازدواج آسان

– کوتاه نمودن دوران خدمت سربازی

– کمک در دستیابی سریع تر جوانان به هویت خویش

– پیشرفت و تعالی کشور با تولید فکر

– خودباوری

ریشه های هفتگانه بدحجابی (از نگاه دکتر رحیم پور ازغدی):

الف) جو زدگی

ب) فساد اخلاقی

ج) تنبلی

و) تربیت غلط خانوادگی

ه) سیاسی (لجبازی)

ن) شوهریابی

طبعا برای برطرف کردن هر یک از علل بدحجابی باید نسخه ای جداگانه بپیچیم و نباید یکسان برخورد کنیم.

ادله قائلین به الزام حکومتی حجاب:

الف) سیره عقلا بر جلوگیری از اختلال نظام و استیفای مصالح است.

ب) اطلاقات ادله احکام فردی و اجتماعی دین بر اجرا است یعنی غرض خدا از نزول احکام اجرای آن هاست.

ج) ادله نهی از منکر که یکی از مراتب آن نهی عملی است.

و) اصل فقهی: کل من خالف الشرع فعلیه حدّ او تعزیر.

انتهای پیام/
نظرات بینندگان