کد خبر: ۱۴۲۱۷۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۰۶ مهر ۱۳۹۹

ننگ پهلوی در جنگ صدام

خاندان پهلوی و برخی نزدیکانشان در جریان جنگ هشت‌ساله، از رژیم بعث حمایت کرده‌اند تا به ایران حمله کند

 خبر کوتاه بود؛ «اسناد به‌دست‌آمده از سرویس اطلاعات رژیم سابق عراق، نشان می‌دهد که خاندان پهلوی و برخی نزدیکانشان در جریان جنگ هشت‌ساله، از رژیم بعث حمایت کرده‌اند تا به ایران حمله کند.»(ایسنا به نقل از شبکه عراقی «الاتجاه»-31/6/99) 

روز 31 شهریورماه امسال بود که این خبر در فضای مجازی انتشار یافت و به‌سرعت ترند شد؛ آن هم درست در چهلمین سالروز آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران. این خبر، واکنش‌های متعدد و فراوانی را درپی داشت؛ موافقان و مخالفان درباره آن به اظهارنظر پرداختند. بااین‌حال، سخن‌گفتن درباره صحت و سقم خبری که اسنادش در کشور دیگری قرار دارد و هنوز در دسترس عموم نیست، ساده به‌نظر نمی‌رسد؛ اما این خبر چندان هم بدون سابقه نیست؛ چندسال قبل بود که اسناد ارتباط برخی مقامات رژیم پهلوی با صدام فاش شد و نشان داد که آن‌ها، پس از فرار از ایران، سر از بغداد درآورده‌اند و برای به‌دست آوردن دوباره قدرت، دست به دامن رژیم بعث شده‌اند. 

اسناد تأیید می‌کنند یکی از اسناد بسیار مهمی که توسط مجید تفرشی، سندپژوه و کارشناس تاریخ معاصر ایرانِ مقیم لندن، در این زمینه منتشر شد، گزارشی است که در 16 آبان سال 1359، توسط «کریس رندل» یکی از مسئولان بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به رشته تحریر درآمد. رندل می‌نویسد: «یکی از دلایل یورش بی‌محابای حکومت عراق به خاک ایران، اطلاعات گمراه‌کننده ایرانیان تبعیدی از جمله شاپور بختیار، مبنی بر این بود که احتمالا به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بی‌ثباتی رژیم، به‌دلیل مخالفت مردم، به‌ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و مخالفت مردم موجب برافراشته‌شدن پرچم نیروهای آزادی‌بخش خواهد شد.» افزون بر این، تفرشی از گزارش دیوید میرز، رئیس بخش خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس در روز سوم مهرماه سال 1359 نیز، پرده برمی‌دارد که براساس آن، بختیار در روز 31 شهریورماه، روز آغاز تجاوز ارتش بعث به ایران، در بغداد حضور داشته‌است. بااین‌حال، این گزارش ها تنها درمورد بختیار و فعالیت‌های اوست. اگر بخواهیم موضوع خبر تازه‌انتشاریافته را بررسی کنیم و بگوییم که ارتباط میان خاندان پهلوی و صدام وجود داشته‌است، چه؟ به سراغ مجید تفرشی می‌روم تا از او در این‌باره بپرسم. تفرشی می‌گوید: «من درباره سند منتشرشده اخیر، امکان راستی‌آزمایی ندارم؛ چون منشأ عراقی دارد. 

درباره ارتباط مستقیم خانواده پهلوی با صدام [هم] اسنادی ندیده‌ام. ولی این ارتباط و تعامل، دست‌کم به طور غیرمستقیم، از طریق ارتباط ارتشبد غلامعلی اویسی و‌ تلاش‌های دیگر نظامیان سلطنت‌طلب وجود داشته است.» از او درباره نام این نظامیان سوال می‌کنم و تفرشی چند اسم در اختیارم می‌گذارد: «ارتشبد بهرام آریانا، سپهبد عزیز پالیزبان و سرتیپ جواد معین‌زاده». به این ترتیب، مجید تفرشی به عنوان یک سندپژوه، به ارتباط غیرمستقیم صدام و خانواده پهلوی باور دارد. او در گفت‌وگوی دیگری تصریح می‌کند: «من معتقدم که توصیه‌های دکتر بختیار و ارتشبد اویسی به صدام، حتما موثر بوده است، در کنار توصیه‌های کشورهای عربی و چراغ‌سبزهای آشکار و پنهان کشورهای غربی. اما این‌که تا چه حد تاثیر داشت، نمی‌توانم ارزیابی کنم. اما به نظر می‌رسد که توصیه‌هایی از نوع توصیه‌های دکتر بختیار، صدام را در زمان‌بندی حمله متقاعد کرد و این‌که انجامش امکان‌پذیر است. 

به همین دلیل در این‌که چه زمانی به ایران حمله کند و چقدر احتمال پیروزی هست، نقش دکتر بختیار غیرقابل انکار است.» ماهیت رژیم پهلوی را ارزیابی کنید موضوع را با دو کارشناس تاریخ دیگر هم مطرح می‌کنم تا برای پاسخ به سوالم، به جمع‌بندی برسم. مسعود رضایی، پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر و نویسنده کتاب «سیاست و تاریخ معاصر ایران»، پاسخی می‌دهد که در جمع‌بندی کلی نظرات او، سخنان تفرشی تأیید می‌شود.

 او تصریح می‌کند که خبر را در فضای مجازی دیده و هنوز سند را ملاحظه نکرده‌است، اما به من می‌گوید: «ببینید، بقایای رژیم پهلوی، دشمن انقلاب اسلامی بوده و هستند و از طرفی هم، در سوابق این رژیم، شاهد وابستگی به بیگانه هستیم. برای این خاندان، تنها سلطنت بر ایران اهمیت داشت و مهم نبود که قدرت را چگونه به دست می‌آورد. محمدرضا پهلوی، هم در شهریور 1320 و هم در مرداد 1332، با کمک بیگانگان قدرت را به چنگ آورد. بنابراین، این‌که آن‌ها برای به دست آوردن دوباره قدرت، دست به دامن صدام شده‌ باشند، نه چیز عجیبی است و نه محال. پهلوی‌ها طی دوران حکومتشان نشان دادند که حتی به قیمت وابستگی محض و سلطه همه‌جانبه بیگانه بر کشور، سعی در حفظ حکومت خودشان دارند.

 خود رضاشاه هم چنین رویکردی داشت، در ابتدای کار بحث وابستگی او به انگلیس مطرح بود و بعدها در سال‌های پایانی حکومتش که گمان می‌کرد هیتلر و رژیم نازی قدرت را قبضه خواهد کرد، سعی کرد وابستگی به آلمان را در دستور کار خودش قرار دهد؛ ملاحظه می‌کنید که خاندان پهلوی ذات وابسته‌ای دارد و اصلا از آن‌ها بعید نیست که چنین رویکردی داشته‌باشند.» 

پهلوی‌ها انکار نکردند برای تکمیل بحث با دکتر هادی وکیلی هم تماس می‌گیرم؛ دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران؛ او در این‌باره می‌گوید: «تیم سلطنت‌طلب‌های مقیم فرانسه و آمریکا، از سال 1358، یعنی مدت‌ها قبل از جنگ، ارتباطشان با عراق شروع شد؛ نمونه‌های متعددی داریم که این طیف و البته، طیف ضدانقلاب، سفرهایی به بغداد داشتند و با مسئولان رژیم صدام ارتباط می‌گرفتند؛ بختیار طی سخنانی، از این موضع دفاع ‌کرد و این مسئله آن‌قدر آشکار و مشهور است که خیلی هم نیازمند یافتن سند و مدرک نیست. از آن طرف، بختیار هیچ‌وقت رابطه داشتن با فرح و رضا پهلوی را انکار نکرد و بلکه معتقد بود نهایتاً ایران باید دارای رژیم شاهنشاهی باشد و خب، سلطنت پهلوی را هم می‌توان به ایران برگرداند. در ارتباطِ با واسطه بختیار و خاندان پهلوی، تردیدی وجود ندارد.» 

این استاد تاریخ به موضوع مهمی درباره روابط خاندان پهلوی با صدام اشاره می‌کند و می‌گوید: «اگر فرح یا رضا پهلوی مخالف ارتباط بختیار، اویسی و... با صدام بودند، دست‌کم در هشت‌سال جنگ فرصت داشتند که به این رویکرد اعتراض کنند. اما آن‌ها ترجیح دادند تا امروز، یعنی بعد از 40 سال، این مسئله را به سکوت برگزار کنند. در ارتباط بختیار با رژیم صدام شکی نیست؛ وقتی همین بختیار از خاندان پهلوی اسم می‌برد و از حمایت آن‌ها سخن به میان می‌آورد و آن‌ها هم تکذیب نمی‌کنند، چه می‌توان گفت؟» 

سخنان دکتر وکیلی مرا به یاد گزارش «جولیان ایمری»، معاون اسبق وزارت خارجه انگلیس می‌اندازد؛ او از دوستان و علاقه‌مندان به شاپور بختیار بود؛ ایمری در گزارش مفصل خود، می‌نویسد که «بختیار از احتمال انجام یک کودتا برای بازگرداندن سلطنت به ایران به وسیله به تخت‌نشاندن رضا پهلوی» صحبت کرده‌است. از سوی دیگر، ایمری تصریح می‌کند که در دیدار با بختیار و اویسی، آن‌ها درباره «دریافت کمک از اشرف پهلوی» سخن گفته‌اند و می‌افزاید: «تعجبی ندارد اگر هر دو آن‌ها به‌نوعی مورد پشتیبانی و حمایت خانواده سلطنتی باشند.» داود آلیانس، دوست یهودی و صهیونیست بختیار که به نمایندگی از او با «آنتونی پارسونز»، سفیر اسبق بریتانیا در تهران و نماینده وقت این کشور در سازمان ملل دیدار کرده‌بود، تصریح داشت که «بختیار پول زیادی برای عملیات دارد. صحبت‌هایی از فوران نعمت عراقی به میان آمد و قرار بود اسرائیلی‌ها هم کمک کنند.» آلیانس در دیدار با «دیوید میرز»، از ارتباط بختیار با خاندان پهلوی و صدام سخن گفت و بی‌پرده اظهار کرد: «بختیار هم‌اکنون در پول غلت می‌زند و آماده برای اقدام است.» این اقدام، با حمله همه‌جانبه ارتش بعثی عراق به مرزهای ایران، به مرحله عمل رسید. چه می‌توان گفت؟ سعی می‌کنم سخنان کارشناسان و اطلاعاتی را که بررسی کرده‌ام، کنار یکدیگر بگذارم تا به نتیجه‌ای قابل‌طرح برسم.

 تقریباً تردیدی باقی نمی‌ماند که خاندان پهلوی چه مستقیم و چه غیرمستقیم، با صدام ارتباط داشته‌اند؛ آن‌ها در این سال‌ها کوچک‌ترین مخالفتی با وطن‌فروشی امثال بختیار و اویسی ابراز نکردند؛ شاید چنان‌که مسعود رضایی می‌گوید آرزو داشتند با این ترفند، دوباره قدرت را در دست بگیرند؛ همان‌طور که در سوم اسفند 1299، سوم شهریور 1320 و 28 مرداد 1332، این موقعیت را با استفاده از قدرت مالی یا نظامی بیگانگان به دست آوردند. برای گسترده‌ترکردن این بحث، باید منتظر اسناد بیشتری ماند.   

گزارش تاریخی مرتبط قصاب 15 خرداد و 17 شهریور، همکار رژیم بعث غلامعلی اویسی (1362 - 1297)، از نظامیان بلندپایه رژیم پهلوی بود. او در جریان کودتای 28 مرداد 1332، به دلیل همراهی با سران کودتا، از شاه پاداش گرفت و به‌سرعت مدارج نظامی را طی کرد. در قیام خونین 15 خرداد 1342، او مسئول قتل‌عام مردم در خیابان‌های تهران بود و پس از این واقعه، در سال 1348، به فرماندهی ژاندارمری رسید و از 1351 تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، فرمانده نیروی زمینی بود. اویسی در واقعه 17 شهریور 1357، نقشی فعال ایفا و دستور قتل‌عام هزاران نفر از افرادبی‌گناه را در میدان ژاله(شهدای فعلی) صادر کرد. 

وی چند روز مانده به 22 بهمن 1357، از ایران گریخت و بعدها، به بغداد رفت تا در طرح صدام برای حمله به ایران همکاری کند. اویسی در کنار بختیار، نقش فعالی در نزدیک شدن اپوزیسیون خارج از کشور به رژیم بعث عراق داشت. ارتباط میان او و صدام تا پایان عمر اویسی برقرار بود و او دست‌کم در سه سال از هشت‌سال جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران، در جبهه مقابل ملت ایران قرار داشت.   


نظرات بینندگان