کد خبر: ۱۴۳۴۷۶
تاریخ انتشار: ۲۳:۴۶ - ۱۹ آذر ۱۳۹۹
آوای آرامش/ از دردودل تا مشاوره آرامش پلیس فارس؛ ۵-

از بی‌مهری در خانه و دوستی با جنس مخالف تا خودکشی نافرجام

در فضای مجازی با پسری آشنا شدم که یکی از دوستانم به من معرفی کرد؛ اوایل فقط دوست داشتم از این تنهایی خلاص شوم و مثل دوستانم کسی را داشته باشم که با او حرف بزنم و به من توجه و محبت کند.

به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه، دختر نوجوان ۱۶ساله‌اي با چهره‌ای بسیار غمگین و افسرده به دايره مشاوره کلانتری مراجعه کرد. دختر نوجوان مشكلاتش را چنين مطرح كرد:

من فرزند اول خانواده چهار نفره‌ای هستم که همراه پدر و مادر و خواهر کوچکترم زندگی می‌کنم. هیچ وقت نتوانستم ارتباط خوبی با والدینم به خصوص پدرم داشته باشم چون پدرم همیشه سرکار است و عصرها نیز شغل دوم دارد و خیلی کم به منزل مي‌آيد و هر وقت هم که به خانه بیاید مدام می‌گوید خسته‌ام و بسیار عصبی و خشن و بارها به بهانه‌های مختلف مرا کتک زده و همیشه مرا با دیگر همسالانم مقایسه مي كند و من هم شدیداً از این کار ایشان متنفرم .

مادرم هم خانه‌دار و بیشتر وقتش صرف کارهای خانه و بچه داری است. هر دوی والدینم از توجه من غافل هستند و نیازهای عاطفی مرا نادیده می‌گیرند. من همیشه بیشتر اوقاتم را با دوستانم یا در فضای مجازی سیر می‌کنم و بسیار تحت تاثیر دوستانم هستم چون آنها به من توجه می‌کنند و حرفایم را می‌شنوند و درکم می‌کنند از همه مهمتر سرزنش و سرکوفت به من نمی‌زنند و مرا با دیگران مقایسه نمی‌کنند.

اما والدینم دقیقا برعکس عمل می‌کنند همیشه و بسیار سختگیر هستند، با توجه به فشارهای که در زندگی دارم و در خانواده سعی کردم از این تنهایی بیرون بیایم و با توجه به تشویق‌های مکرر دوستم سعی کردم این عقده‌ها و بی توجهی ها را جبران کنم همان طور که دوستانم به من پیشنهاد کردند عمل کردم و چون دوستانم همیشه مرا تشویق به ارتباط با جنس مخالف می‌کردند و می‌گفتند تا کی می خواهی تنها باشی، دوستی برا خودت پیدا کن او به تو محبت می‌کند و حال و هوايت عوض می‌شود .

تا اینکه در فضای مجازی با پسری آشنا شدم که یکی از دوستانم به من معرفی کرد اوایل فقط دوست داشتم از این تنهایی خلاص شوم و مثل دوستانم کسی را داشته باشم که با او حرف بزنم و به من توجه و محبت کند. تا به خودم آمدم دیدم این ارتباط فراتر از این شده و من شدیداً وابسته این فرد شده‌ام طوری که روزانه چندین ساعتم را به صورت تلفنی یا حضوری با این فرد سپری می‌کردم و هرچه به من می‌گفت گوش می‌کردم و من در فضای مجازی عکس‌هایم را برایش می‌فرستادم، تا اینکه مادرم متوجه ارتباط من با این فرد شد و به مادرم گفتم او مرا دوست دارد و به من قول ازدواج داده و مادرم با من بحث می‌کرد و مرا کتک می‌زد و تهدید می‌کرد که به پدرم خواهد گفت و مرا مجبور کرد که به این پسر بگویم که اگر مرا می‌خواهد با خانواده‌اش به خواستگاری بیاید.

از این جا بود که فهمیدم این پسر مرا فقط برای سرگرمی می‌خواهد و به بهانه‌های مختلف سعی کرد از من دور شود و آن رابطه را قطع کند دیگر جواب تلفن‌هایم را نمی‌داد و من بیشتر از قبل احساس تنهایی و شکست و پوچی می‌کردم و هر وقت که او جواب نمی‌داد، خودزنی می‌کردم چون بسیار او را دوست داشتم و باورش برایم سخت بود که چرا او به یکباره این قدر نسبت به من سرد شده است و مرا تحقیر می‌کند .

منی که خیلی او را دوست داشتم و او که همیشه می‌گفت تا آخر با من خواهد ماند حالا مرا رها کرده بود و جواب تلفن‌هایم را نمی‌داد و گاهی هم که جواب می‌داد با خشونت حرف می‌زد و بار آخر مرا تحقیر کرد طوری که با حرفهایش خرد شدم و له شدم.

به من گفت: من تو را فقط برای سرگرمی مي‌خواستم فکر می‌کنی تو در شان و شخصیت خانواده ما هستی؟ و گفت من تو را برای چند صباحی دوست داشتم و قصد ازدواج ندارم و تو بی‌خود شلوغش کردی گفت من دختری مثل تو را برای ازدواج هیچ وقت انتخاب نمی‌کنم و گفت الانم هم با کسی دیگر دوست شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم به تو فکر کنم این جا بود که انگار تمام دنیا روی سرم می‌چرخید و حرف‌های مادرم که مدام مرا سرزنش می‌کرد و می‌گفت از این پسر دست بکش او تو را نمی‌خواهد تو فقط یک سرگرمی برای او هستی و به کتک‌هایی که بخاطر او خوردم حرفهایی که شنیدم و هدیه‌هایی که با فروش طلاهایم برای شادی او خریدم و به ارتباطمان فکر می‌کردم تا جایی که شروع به خودزنی کردم اما آرام نشدم و دست به خودکشی زدم مقداری قرص خوردم و چیزی نفهمیدم تا اینکه چشمانم باز شد و خودم را در بیمارستان دیدم بالاخره ترخيص شدم بسیار حالم بد بود تا اینکه به خانه بازگشتم و بعد از مدتی با تشویق دوستانم دوباره سعی کردم برای فراموشی او با شخص ديگري دوست شوم، تا شاید فکر و خیال او را فراموش کنم که متاسفانه روز به روز این ارتباط بیشتر شد و با افراد دیگر هم ادامه پیدا کرد تا جایی که پدرم هم متوجه ارتباطات مختلف من شد و مدام بحث داشتیم و کتکم می‌زد.

پدرم می‌گفت آبرویم را برده‌ای و تا جایی که یک شب باز تصمیم به خودکشی گرفتم و خسته بودم و از همه افراد و سعی کردم این زندگی پوچ و بی هدف را تمام کنم که هیچ چیز دیگر برایم اهمیت نداشت. دوباره خودكشي كردم ولي باز هم از این خودکشی فقط زجر و آسیب‌هایش نصیبم شد و رهایی از این زندگی در کار نبود. دیگر از دوستانم هم خسته شدم و همیشه به گذشته که فکر می‌کنم می‌گویم کاش وارد این ارتباطات نمی‌شدم و کنجکاوی نمی‌کردم. اكنون از شما تقاضای کمک دارم مرا از این وضعیت نجات دهید.

نظر مشاور:

آمنه سلمانی مشاور و مددكار اجتماعي در شيراز نوشت: این دختر نوجوان، دوران نوجوانی و بلوغ را سپری می کند و والدین به دلیل مشغله کاری و خانه داری ارتباط ضعیفی با دخترشان داشته اند و محیط خانه محیطی پر از تشویش و نگرانی بوده و والدین مدام فرزندشان را با دیگر همسالان مقایسه كرده اند و وی را سرزنش كرده‌اند.

بی توجهی و بی مهری والدین به ایشان، مورد ضرب و شتم واقع شدن از سمت والدین، فشارهای زیاد والدین، سرزنش های والدین، نبود پدر در منزل در ساعات زیادی از روز، عدم نظارت و کنترل درست بر فرزند خود، عدم توانایی نه گفتن فرد در مقابل خواسته های افراد، اعتماد به نفس پایین عدم مهارت حل مسئله و عزت نفس پایین سبب شده تا اين دختر نوجوان برای تامین نیازهای عاطفی خود با جنس مخالف ارتباط برقرار كند و از طريق افراد ناباب و افراد ناشناس در فضای مجازی مورد سواستفاده قرار بگيرد و به دلیل اینکه ایشان در سن نوجوانی قرار دارد به خاطر هیجانات نوجوانی گرفتار هیجان زود گذر و عشق کاذب شده و چون شکست عاطفی خورده است دچار افسردگی شدید شده و دست به خودکشی زده است .

اقدامات پیشگیرانه:

با توجه به اینکه خطر خودکشی و گرفتن جان خود عامل مهمی در هر نوع افسردگی می باشد و اغلب کسانی که افسرده هستند و به خودکشی فکر می کنند ، متوجه نیستند که تفکر آنها محدود و نامقعول است و به کمک روانشناختی نیاز دارند لذا بهتر این است که در این شرایط ، خانواده آگاهی لازم را کسب نموده و سریعا فرد افسرده را با افکار خودکشی و حتی این فرد که اقدام به خودکشی کرده را نزد متخصصان و روانشناسان و روانپزشک برده تا به این فرد کمک شود تا با زندگی کنار بیاید و توانایی خود را در کنار آمدن با مشکلات بازیابد .

خانواده ها بايد به مشكلات نوجوانان خود توجه كنند و رابطه عاطفي ، صميمي و سالمي را بين خود و فرزندان در خانه ايجاد كنند. در بسیاری از موارد ، فرزندان بدلیل مورد توجه قرار نگرفتن والدين و بدليل مشکلات و تعارضات خانوادگی و نبود روابط عاطفی مناسب میان اعضای خانواده دست به چنين کاری می زنند که ضرورت دارد والدين به اين مهم توجه كنند و آموزش هاي لازم جهت ارتباط به خصوص ارتباط عاطفی با نوجوانان و فرزندان خود را كسب کنند.

آوای آرامش را در شیرازه دنبال کنید.

انتهای پیام/ م

نظرات بینندگان