کد خبر: ۱۴۳۹۶۴
تاریخ انتشار: ۲۳:۰۱ - ۱۸ دی ۱۳۹۹
مسوول مرکز مطالعات راهبردی خلیج فارس دانشگاه شیراز مطرح کرد؛

راهبردهای ۴گانه ایران در تغییر معادلات منطقه غرب آسیا با محوریت شهید سلیمانی/ حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد آغازی برای ایجاد غلبه گفتمانی جمهوری اسلامی ایران

امین صادقی بکیانی در گفتگو با «شیرازه» حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد را آغازی برای ایجاد غلبه گفتمانی جمهوری اسلامی دانست و گفت: منطقه غرب آسیا را می‌توان به دو مقطع قبل و بعد از ترور سردار سلیمانی تقسیم کرد.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، امین صادقی بکیانی در گفتگو با این رسانه به تشریح علل حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد آمریکا در پی تروز شهید سلیمانی پرداخت و اظهار کرد: در واقع ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که با چه چارچوب نظری یا چه نوع دیدگاه و رویکردی باید به تحلیل این مسئله بپردازیم.

وی افزود: در همین راستا دو مبحث را باید عنوان کرد تا برسیم به این مساله که بعد از جنگ جهانی دوم چه اتفاقی افتاده که تنها کشوری که می‌تواند به یکی از پایگاه‌های نظامی دولت ایالات متحده آمریکا حمله کند، کشور جمهوری اسلامی ایران است؟

راهبردهای ۴گانه ایران در تغییر معادلات منطقه غرب آسیا با محوریت شهید سلیمانی/ حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد آغازی برای ایجاد غلبه گفتمانی جمهوری اسلامی ایران

صادقی با بیان اینکه در نظام کلان بین‌الملل، ما با مجموعه‌ای از مناطق به عنوان زیر سیستم‌های این نظام کلان مواجه هستیم، گفت: هر منطقه بر اساس  وابستگی متقابلی که بین دولت‌های آن منطقه وجود دارد، بر اساس الگوهای دوستی و دشمنی و بر اساس نزدیکی جغرافیایی، تبدیل به یک منطقه می شوند که مسائل امنیتی، نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن ها بر یکدیگر تاثیر بسزایی دارد.

مسوول مرکز مطالعات راهبردی خلیج فارس دانشگاه شیراز  در ادامه گفتگو با شیرازه ادامه داد: در نظام بین‌الملل، غرب آسیا (خاورمیانه) را می‌توان به عنوان یک مجموعه امنیتی تلقی کرد که چالش‌ها و تهدیداتی درون این مجموعه وجود دارد که به دلایل زمینه‌مندی‌های داخلی که در دولت‌ها وجود دارد منطقه غرب آسیا را مستعد آشوب و بحران کرده و به دلیل اینکه این نظم کنونی یک نظم بومی نیست هژمون و دیگر قدرت ها دنبال غلبه گفتمانی خودشان هستند.

 وی با بیان اینکه اگر تاریخ منطقه را ورق بزنیم و مطالعه کنیم این مساله آشوب و بحران بر کسی پوشیده نبوده و نیست، اظهار کرد: همین زمینه هم باعث شده که قدرت‌های بزرگ و در راس آن دولت ایالات متحده آمریکا از ابتدای قرن بیست و یکم میلادی تا به امروز به دنبال غلبه گفتمانی خود در این منطقه باشد، در مقابل این قدرت‌ها، در هر منطقه‌ بعضاً تعدادی از دولت های مستقل وجود دارند که  شروع به رقابت‌های تعارض آمیزی با دولت‌های فرامنطقه‌ای که متعلق به آن منطقه نیستند می کنند.

صادقی با بیان اینکه جمهوری اسلامی امروز به دنبال طرح‌ریزی گفتمان جدیدی در منطقه است، عنوان کرد: دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت مستقل چنین نقشی را در منطقه غرب آسیا داشته و در مقابل سرکردگی و رفتارهای زورگویانه آمریکا در این دو دهه چنین نقش آفرینی را داشته و مانع شده تا آمریکا بتواند غلبه گفتمانی را ایجاد کند.

این تحلیلگر سیاست خارجه با اشاره به اینکه منطقه غرب آسیا به عنوان کانونی ترین منطقه بحران در نظام بین الملل تلقی می‌شود، تصریح کرد: وقتی ما بخواهیم این منطقه را در دو دهه گذشته تحلیل کنیم باید به دو رویداد و دو اقدام اشاره کنیم، یکی حمله آمریکا به افغانستان و دیگری حمله آمریکا به عراق، یعنی در محیط امنیتی شرق ما و در محیط امنیتی غرب ما این دو اتفاق  رخ داده و ما قریب به دو دهه است که با این مسئله و حضور نظامی آمریکا در منطقه مواجه هستیم.

مسوول مرکز مطالعات راهبردی خلیج فارس دانشگاه شیراز در ادامه اضافه کرد: آمریکا با حمله نظامی، دولت طالبان را از بین می‌برد همچنین در حمله به عراق، دولت بعثی صدام را کنار می‌زند با این هدف که بتواند با طرح خاورمیانه جدید، یک الگو و گفتمان غالب در منطقه پیاده سازی کند  و اینجا است که نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی آغاز می شود، یعنی جمهوری اسلامی که در دو دهه گذشته در مقابل راهبردهای آمریکا در منطقه سیاست سکوت را در پیش گرفته بود اکنون توانسته با صبر و تکیه بر توانمندی‌های داخلی از بُعد نظامی و بُعد رایزنی و یارگیری در دو کشور افغانستان و عراق به سطحی از توانمندی برسد که در پاسخ به ترور سردار سلیمانی، به پایگاه نظامی اصلی آمریکا در منطقه غرب آسیا(عین الاسد) در کشور عراق حمله کند.

صادقی بکیانی با بیان اینکه آمریکا که افزایش قدرت ایران در منطقه را مشاهده می‌کند، مجدد پس از دو دهه بعد از کنار زدن دولت طالبان در افغانستان با طالبان مذاکره می‌کند، گفت: همچنین در عراق نیز بعد از گذشت یک دهه از کنار زدن دولت صدام، داعش را به وجود آورده و با حمایت و به رسمیت شناختن آنها، به دنبال به روی کار آوردن یک دولت موقت سنی افراطی در مرزهای غربی کشور ما بود.

به گفته وی؛ آمریکا که نتوانسته بود به آن غلبه گفتمانی مدنظرش که ایجاد خاورمیانه جدید بود دست پیدا کند، به مقابله موثر با جمهوری اسلامی ایران می پردازد و ایران که به دلیل نفوذی که در افغانستان و عراق پیدا کرده راهبردهای چهارگانه‌ای را با فرد محوری شهید سلیمانی در پیش می‌گیرد که حمله به عین الاسد یکی از پیامد های این راهبردهاست.

صادقی با بیان اینکه وسعت بخشیدن جغرافیایی به منطقه جنگ یکی از راهبردهای ایران بود، گفت: دومین راهبرد، بحث طولانی یا فرسایشی کردن جنگ است و سومین راهبردی که توسط  ایران در پیش گرفته شد تنوع بخشیدن به نوع جنگ بود که یک جنگ فرا کلاسیک را در پیش گیرید و چهارمین راهبرد، وارد کردن دولت‌ها و قدرتهای بزرگ به صحنه درگیری و نبرد است.( به کارگیری روسیه در این مسئله است).

وی بر این باور است که جمهوری اسلامی توانست پس از دو دهه از حضور آمریکا در منطقه، با یک سیاست همراه با صبر و تدبیر، به آنچنان توانمندی دست پیدا کند که با یک حمله نظامی موشکی به پایگاه اصلی و نظامی آمریکا صحنه بازی را تغییر دهد.

این کارشناس مطالعات خلیج فارس با بیان اینکه شاید کمتر کسی می‌توانست برایش باورپذیر باشد که جمهوری اسلامی بتواند چنین کاری را انجام دهد، اظهار کرد:  این امر ناشی از توانمندی جمهوری اسلامی است که توانسته با راهبردهای چهارگانه چنین قدرتی را کسب کند و اجازه ندهد که آمریکا غلبه گفتمان در منطقه ایجاد کند.

وی با بیان اینکه ترور سردار سلیمانی هم ناشی از همین مناقشه‌های دو دهه گذشته ایران و آمریکا بوده است، افزود: سردار سلیمانی به عنوان نماد یک سیستم موفق نظامی و امنیتی توانست قریب به دو دهه لحظه به لحظه آمریکا را در منطقه رصد کند تا در مقابل راهبردهای آنها راهبردهای جدیدی ارائه داده و با یک مقابله موثر، کار را به جایی برساند که آمریکا را در منطقه غرب آسیا به یک بن‌بست برساند.

مسوول مرکز مطالعات راهبردی خلیج فارس دانشگاه شیراز معتقد است که می‌توان حمله موشکی به پایگاه عین الاسد را آغازی برای ایجاد غلبه گفتمانی جمهوری اسلامی دانست و منطقه غرب آسیا را به دو مقطع قبل و بعد از ترور سردار سلیمانی تقسیم کرد.

وی  تصریح کرد: ترور سردار سلیمانی و حمله به پایگاه موشکی عین‌الاسد در عراق به این معنا است که منطقه غرب آسیا مستعد پذیرش و در واقع روی کار آمدن یک نظم بومی و یک الگوی مقاومت بومی است که پرچمدار آن جمهوری اسلامی ایران است.

انتهای پیام/ س / م
نظرات بینندگان