کد خبر: ۱۵۲۰۶۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۹ - ۲۰ دی ۱۴۰۰
یادداشت اختصاصی:

شهید سلیمانی؛ نابغه ای قدرت مند و فرمانده کاریزمای ربانی

اژدری کارشناس ارشد علوم سیاسی در یادداشتی به ابعاد شخصیتی و جایگاه بین المللی حاج قاسم سلیمانی پرداخت و نوشت: تبیین شخصیت سردار شهید سلیمانی از زاویه کاریزمای ارزش مدار می تواند معرف الگوی جدیدی از کنش قدسی در مقابل کنش سکولار در عصر جدید باشد.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، روح اله اژدری کارشناس ارشد علوم سیاسی در یادداشتی به ابعاد شخصیتی و جایگاه بین المللی حاج قاسم سلیمانی پرداخت و نوشت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از پر برکت ترین و مخلص ترین پاسداران انقلاب اسلامی است که در تاریخ انقلاب اسلامی ظهور و تکامل یافته است. وی به لحاظ هستی‌شناسی دارای ابعاد و زوایای گوناگونی از قبیل ابعاد نظامی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و دینی می‌باشد.

نظریه «بزرگ‌مرد» در روان‌شناسی سیاسی بر این اعتقاد است که رویدادهای مهم ملی یا جهانی تحت تأثیر افرادی برجسته است که سازنده و پدیدآورنده آن رخدادها هستند. به یک معنا این مردان بزرگ هستند که تاریخ را می‌سازند و نفوذ خود را هر جا که قرار گیرند، می‌گسترانند. چنین افرادی حائز ویژگی‌های منحصربه‌فردی همچون معنویت، جذابیت، هوشمندی، قدرت روانی و اراده‌ برتر، استعداد الهام‌بخشی و توانایی متقاعدسازی و هدایت مردم هستند.

وقتی در سال ۲۰۱۷ مجله تایمز سردار سلیمانی را در لیست ۱۰۰ فرد با نفوذ جهان قرار داد،کنت ام پولاک تحلیلگر CIA در پروفایل صد فرد پر نفوذ آن مجله نوشت: (( قاسم سلیمانی برای شیعیان خاورمیانه ترکیبی از جیمز باند، آروین رومل است.)) (Karl Vick(2020)
جیمز باند نام شخصیت داستانی ، جاسوسی ، در دوران جنگ سرد بین شوروی و آمریکاست که همواره شیوه منحصر به فردی دارد. متشخص،خوش تیپ،خوش صحبت و تواناست که از او قهرمانی متفاوت از قهرمانان سینما می‌سازد.

آروین رومل نیز از فرماندهان نیروهای آلمانی است که به مارشال مردم و رومل ۸۸ معروف بوده و در دوران جنگ جهانی دوم پیروزی‌های بزرگی در آمریکا و فرانسه به دست آورده است. رومل به بزرگ منشی و رفتار مناسب با زیردستان و اسیران جنگی و دشمنانش شناخته  می شود. وی علیرغم حضور در ارتش هیتلری هیچگاه متهم به جنایات جنگی نشد.


شخصیت کاریزمای سردار شهید قاسم سلیمانی ، چنان مهم و تاثیرگذار است که نشریه نیویورکر به بررسی نقش وی به عنوان فرمانده سپاه قدس در تحولات منطقه و نیز ویژگی های شخصیتی ایشان ، در سال 2013 از زبان مامورین سیا و موساد می پردازد. نویسنده این مقاله می نویسد : (( او عمدتا برای دیگران نامرئی است. او مثل جان مگوایر، مامور سابق اداره اطلاعات و امنیت CIAماموریتش را به صورت نامرئی انجام میدهد . سلیمانی تنها قدرتمندترین فرد عملیاتی خاور میانه است.)) Dexter Filkins 2013))

شخصیت منحصر بفرد سردار سلیمانی حتی دشمنانش را نیز وادار به تکریم و احترام می کند. دکستور فیلکینز روزنامه نگار آمریکایی می نویسد : (( با بسیاری از مقامات خاورمیانه که برخی از آنان را بیش از یک دهه می شناسم وقتی از سلیمانی می پرسیدم، گفتگو را متوقف می کردند . در میان جاسوسان غربی به نظر می رسد که وی یک کلاس و رتبه  خاص دارد  و دشمنی منفور ، اما تحسین شده و قابل احترام است. وقتی از مئیرداکان رئیس پیشین موساد در مورد سلیمانی پرسیدم با وقفه ای طولانی گفت: آه یک دوست بسیار خوب )) Dexter Filkins 2013))
بزرگی شخصیت و تاثیر اقدامات او در اقتدار و نفوذ ژئوپلتیکی ایران در منطقه ، حتی وابستگان رژیم پهلوی را نیز به تعظیم و تکریم وا می دارد. اردشیر زاهدی داماد شاه مخلوع و وزیر امور خارجه رژیم پهلوی در مصاحبه با بی بی سی فارسی او را با ژنرالهای معروف تاریخ مقایسه می کند و می گوید:
(( سلیمانی یکی از شخصیت هایی است که در دنیا شناخته شده است. سرباز وطن پرست و شرافتمند و بچه ساخته ایران بود. در گذشته درجنگ دوم آدم هایی داشتیم مثل دوگل یا مونتگمری یا آیزنهاور یا رومل یا مک کارتی که این افراد آدم های شرافتمندی هستند. ..... من به او (( قاسم سلیمانی )) افتخار می کردم. افتخار می کنم و افتخار خواهم کرد. کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد.))(زاهدی، 1399: 6)

گفتمان غالب بر رهبران کاریزمایی منبعث از مدرنیته،  دین ستیزی،  دین گریزی و در رقیق ترین شکل آن اعتقاد به انحصار کارکرد دین به محدوده امور شخصی است و دین باید نقش عمومی و اجتماعی خود را به علم و عقل واگذارکند. در حالی که سردار شهید قاسم سلیمانی،  شخصیتی دین باور و عامل به دستورات شرعی و دینی است. لذا تبیین شخصیت سردار شهید سلیمانی از زاویه کاریزمای ارزش مدار می تواند معرف الگوی جدیدی از کنش قدسی در مقابل کنش سکولار در عصر جدید باشد.

پیامبران الهی، معصومین رهبران کاریزمای ارزشمدارند که اطاعت از آنان ناشی از تکلیف  و حب به آنان قلبی و مستند به امری دینی است. بنا براین در اندیشه شیعی یک نظام کاریزمایی ارزشمدار وجود دارد که مستمر و مستقر بوده است.

جایگاه امام خمینی و امام خامنه ای را به عنوان ولی فقیه جامعه الشرایط و رهبران انقلاب اسلامی باید در همین نظام کاریزمایی تعریف کرد.  
سوال اینجاست که در اندیشه سیاسی شیعه آیا به غیر از پیامبران و معصومین (ع) ویژگی‌های کاریزمایی ارزشمدار در کسان دیگری یافت نمی شود؟پاسخ این است که بسیار کسانی از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون بوده اند که دارای ویژگی های رهبران کاریزمای ارزشمدار را داشته اند، اما به حکم تکلیف شرعی اطاعت از ولی خدا ، خود را وقف اطاعت و پیشبرد امر ولی حق و امام معصوم و ولایت فقیه کرده‌اند . مصداق چنین رهبران کاریزمایی را می توان حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام و مالک اشتر نخعی و در شرایط کنونی سید شهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی دانست. برخی ویژگی های شخصی سردار شهید قاسم سلیمانی با شاخص‌های ارائه شده ماکس وبر، به عنوان ویژگی های یک رهبر کاریزما منطبق است.

این ویژگی ها مثل ، قدرت تصمیم‌گیری ، شجاعت و جسارت هم در سخنان و هم در عملکردشان در دوران فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله و فرماندهی نیروی قدس سپاه نمود پیدا کرده است. اما نمی‌توان در تفسیر شیوه فرماندهی سردار سلیمانی و پذیرش رهبری کاریزماتیک وی تنها به نظریه رهبری کاریزماتیک وبر اکتفا کرد. چرا که رابطه سردارسلیمانی و پیروان وی در محور مقاومت را نمی‌توان تنها در حول ویژگی‌های شخصی و رابطه عاطفی تفسیر کرد. می توان پذیرفت که این رابطه عاطفی که از نظر جامعه شناسی متضمن عناصر غیر عقلانی هست،  هم وجود دارد. اما منبع تولید این قدرت فردی ، تنها ویژگی های شخصی نیست.

بلکه ایدئولوژی ، آرمان‌ها ،  نیازها و اهداف مشترک است که این پیوند را برقرار می سازد. نظریه ولایت است که پیروان را با حب سلیمانی و پیروی و یاری رساندن به او ، به ولایت فقیه به عنوان یک حلقه از حلقه های ولایت الهی، وصل می کند.  در واقع شخصیت کاریزمای سردار سلیمانی ، در قالب یک نظام کاریزمایی ریشه دار در اندیشه شیعه ، معنا پیدا می کند.  می توان گفت سردار سلیمانی مشروعیت و مقبولیت و محبوبیت کاریزماتیک خود را از پذیرش سیادت کاریزمایی امام خمینی و حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله‌العالی) که متصل به ولایت ائمه هداست،  کسب کرده است.

 حاج قاسم سلیمانی خود را ذوب در ولایت می‌دانست. معتقد بود که:(( امام  دو ثقلین ارزشمند را برای ما به یادگار گذاشت. یکی نظام جمهوری اسلامی و دیگری ولایت فقیه. این دو لازم و ملزوم هم اند. مثل خیمه و تیرک وسط خیمه است . خیمه بدون  تیرک پابرجا نمی ماند. )) (مهروان فر ۱۳۹۷: ۲۳)
ایشان پیروی از رهبری را امری صرفاً سیاسی نمی داند ، بلکه امری اعتقادی و کلامی می داند که با سلسله ائمه هدی (ع) و نبی مکرم اسلام به ولایت الهی وصل می شود. سردار شهید سلیمانی ، ایران را به یک کشتی تعبیر می کند که حضرت  آیت الله خامنه ای(مدظله‌العالی)  در جایگاه ولایت فقیه ، ناخدای آن کشتی است. ایشان امام دیروز ، یعنی امام خمینی (رحمه‌الله علیه) و امام امروز، حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله‌العالی)  را با اصل ولایت متصل به هم می‌داند. (مهروان فر ۱۳۹۷: ۲۵)

وی با اعتقاد به اصل ولایت است که خود را متصل ، مطیع و مدافع ولی فقیه زمان حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله‌العالی)  می داند و می گوید: ((اگر تمام علمای جهان اسلام یک طرف باشند و مقام معظم رهبری یک طرف ، مطمئناً من طرف امام خامنه‌ای میروم.))(مهروان فر ۱۳۹۷: ۳۱)

قاسم سلیمانی از رهبران کاریزمای ارزشمدار شیعی است که به جوامع هدف هم خیر می بخشد و هم دنبال عاقبت به خیری برای خودش است .وی  معتقد است ولایت فقیه و امام حاضر ، حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله‌العالی) در عصر حاضر منبع خیر و برکت برای مسلمین و بشریت است.  لذا نسبت خود را با ایشان چنین تعریف می کند: «برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ، یکی از شئون عاقبت بخیری ، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله، والله، والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری این است. والله والله والله از مهم ترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان این انقلاب را به دست گرفته است. در قیامت خواهیم دید ، مهم ترین محور محاسبه این است». (سردارشهید قاسم سلیمانی 1398)

تفاوت رهبران کاریزمای ارزشمداری چون حضرت مالک اشتر نخعی که جان خود را در مسیر اطاعت ولایت حضرت علی علیه السلام می ‌دهد و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام که دست و سر و جان خود را فدای حسین‌بن‌علی علیه السلام می‌نماید و شهید قاسم سلیمانی که تمام وجود و هستی خود را ذوب در ولایت کرده و در راه تحقق راهبرد هایش سر و جان می‌بازد و به دست شقی ترین افراد عِرباً عِربا می‌شود ، با رهبران کاریزمای سکولار در این است که اینان اصولاً برای اطاعت از ولایت معنوی ولی حق و متصل به خیر ، خود را و نفسانیت و منیت خود را کشته اند.  لذا خود محور نیستند. بلکه ولایت محورند.

عموم رهبران کاریزما در دوران معاصر بر مبنای اندیشه مدرنیته و ضدیت با دین و ارزشهای دینی عمل کرده اند. درعمل هیچ کدام از شخصیت های کاریزمایی مثل هیتلر، رومل،موسولینی ، چرچیل یا استالین آرمان دینی و تلاش برای حاکمیت و ارزشهای دینی دیده نمی شود و حتی افرادی فاشیستی مثل هیتلر و موسولینی و کمونیستی مثل استالین عملا درصدد مبارزه با ادیان اقدام کرده اند. به نظر کروچه ، فاشیسم فساد سنت آزادی در ایتالیا بود. او اعتقاد داشت که حکومت های استبدادی فقط در میان مردمان منحط دوام می آورد. در بریتانیا کالینگ وود نیز فاشیسم را صورت جدیدی از توحش و نشانه ای از سستی ایمان به آزادی و آزادیخواهی می دانست.

به نظر کالینگ وود توحش و کفر و الحاد فاشیسم و ناسیونال سوسیالیسم ، کل سنت مسیحی را به مبارزه می طلبید. فاشیسم همچنین جنبه ای از نهضت "مرگ خدا" در اندیشه اروپایی دانسته می شد که تاریخ آن به آثار فردریش نیچه و سستی کلی اعتقادات مذهبی و ارزشهای متعالی باز می گشت. نویسندگان کاتولیک، مانند ژان مارتین از همین خط پیروی می کردند و فاشیسم را شکلی از وحدت "وجود شیطانی" کافرانه می انگاشتند. (وینسنت، اندرو1378: 210)
در اندیشه مارکسیست ، لنینیستی استالین نیز دین افیون توده ها و مانع آگاهی طبقه کارگر قلمداد می گردید و در دوران عمر حکومت مارکسیستی اتحاد جماهیر شوروی بخصوص در دوران رهبری استبدادی استالین ، مبارزه با ایدئولوژی دینمدار و نمادهای آن به طور گسترده و سرکوبگرانه ای انجام می پذیرفت. بسیاری دیگر از شخصیت هایی هم که در غرب به عنوان افراد کاریزماتیک معرفی شده و شناخته شده اند، اصول و ارزشهای لیبرال دموکراسی را پذیرفته اند که معتقد به حذف دین از عرصه زندگی اجتماعی هستند.

اما مهمترین ویژگی متمایز سردار سلیمانی با این تیپ رهبران کاریزما اعتقاد و باور عمیق به ایدئولوژی دینی و عمل مومنانه به دستورات دینی است. آرمانی که سردار سلیمانی برای آن تلاش می کند ، بازگشت حاکمیت دین و ارزشهای دینی است. او عمیقا فردی ولایتمدار و منتظر ظهور منجی  آخرالزمانی بشر(عج) است که دوباره دین برتر یعنی اسلام و ارزشهای آن را به عرصه زندگی بشر بازگرداند. لذا سردار سلیمانی بیشترین ظرفیت خود را صرف زمینه سازی ظهور می کند . ایشان در عمل فردی نیز بسیار متشرع و عامل به دستورات دینی است. اهل تقوا و تهجد است. دارای یک روحیه عرفانی است. با مرکز ثقل و تیرک خیمه دینی یعنی ولایت فقیه رابطه عمیق اعتقادی دارد. در میدان جنگ نیز اخلاق و دستورات دینی را الگوی عمل خود و نیروهایش قرار می دهد. 

براي اندیشه غربی، مصداق یک فرمانده کاریزمای نظامي، يا «ژنرال رومل» است يا «ژنرال آيزنهاور». اين دو به لحاظ الگوهاي نظامي تفاوت زيادي با هم ندارند، اما در دو جبهه متفاوت و متقابل می جنگند. در قاموس اندیشه مدرنیته تنها ویژگی که برای فرمانده اصالت ندارد ، دینمداری و آخرت گرایی اوست. اما«قاسم سليماني» با نبوغ نظامي حيرت انگيزش، زماني که دست به سوي آسمان بلند مي کند و به نماز مي ايستد، از تمامي ژنرال هاي شناخته شده تاريخ نظاميگري مدرن،‌ متمايز مي شود. در منطق تعریف فرمانده کاریزما ، او هيچ تعريفي ندارد.

انگار که از دنيايي ديگر آمده است.اما مجبورند که به این ویژگی بارز و متمایز او اعتراف کنند . «دکستر فیلکینز» می‌نویسد: ((سلیمانی یک مؤمن واقعی به اسلام بوده و او به مراتب مهذب‌تر از خیلی افراد است.))( Dexter Filkins 2013)

برخی کارشناسان و نویسندگان غربی ، سردار سلیمانی را با شخصیت‌های حقیقی یا افسانه‌ای همچون "کارلا"، "نمسیس"، "فرماندهان روم باستان" و "قیصر سوزو" مقایسه می‌کنند، این درحالی است که تمامی آن‌ها فقط و فقط توانسته‌اند نام خود را در بُعد جنگاوری در تاریخچه اذهان ثبت کنند. اما دوست و دشمن، سلیمانی را با افتخار، ژنرال خطاب کرده و از سوی دیگر وی را یک فرمانده پارسا معرفی می‌نمایند. درکاخ کرملین که روزگاری افرادی چون استالین در راس یک ابر قدرت جهانی با ایدئولوژی مارکسیستی در صدد مبارزه با دین و از جمله با اسلام بودند ،کاری توسط سردار سلیمانی رقم می خورد که از روحیه کاریزمای ارزشمدار شیعی ایشان نشأت می گیرد. ابراهیم شهریاری یکی از همرزمان شهید سلیمانی در مورد نمازخواندن ایشان در کاخ کرملین می گوید:
(( قصه‌ی نماز خوانده‌شده حاج قاسم فرق ‌می‌کرد، به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت.

صدایش ‌در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. همه نگاهش ‌می‌کردند. می‌گفت در طول عمرش چنین لذتی از نماز نبرده بوده است.پایان نماز پیشانی‌اش را روی مهر گذاشت، به خدای خودش ‌گفت: «خدایا، این بود کرامت تو، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی آمدم اینجا نماز خواندم.»))(شهریاری 1398)
مهمترین ویژگی سردار شهید قاسم سلیمانی رهبری و فرماندهی ربانی است.سلیمانی نه آن انسان آسمانی بریده از زمین است و نه زمینی بریده از آسمان.  وی در عین زمینی بودن آسمانی است.  در نتیجه نه با ضوابط رهبری های زمینی و عرفی معمول  قابل درک است و نه با ضوابط آسمانیان و عرشیان می توان او را درک کرد.

ویژگی دیگر سردار شهید سلیمانی،  خدایی بودن در بعد نظر و عمل است. یعنی اینکه او مردی خدا شناس ، پیامبر شناس و امام شناس است و معرفت نظری و عملی عمیق و همه جانبه به ولایت دارد. به همین دلیل است که شهید سلیمانی اصول ایدئولوژی اسلام ناب را با تمامی وجود درک کرده و پذیرفته است و این معرفت را در عمل و عینیت فردی یا شخصیت خویش بروز می دهد. حضرت ایت الله خامنه ای (حفظه الله) بر متشرع بودن ایشان در میدان جنگ چنین شهادت می دهد: ((یک خصوصیت دیگر این بود که هم یک فرمانده جنگاور مسلط بر عرصه نظامی بود، در عین حال به شدت مراقب حدود شرعی بود. در میدان جنگ گاهی افراد حدود الهی را فراموش می‌کنند. می‌گویند وقت این حرف‌ها نیست. او نه. او مراقب بود. آنجایی که نباید سلاح به کار برود سلاح به کار نمی برد. ظلم نشود احتیاط‌هایی می‌کرد ، که معمولاً در عرصه نظامی خیلی‌ها این احتیاط ها را لازم نمی دانند. لاکن او احتیاط می کرد.

به دهان خطر می رفت، اما جان دیگران را تا می توانست حفظ می کرد.  مراقب جان نزدیکانش ، اطرافیانش ، سربازانش ، همکارانش در ملت‌های دیگر که در کنار او بودند بود))(بنی لوحی 1398: 23)
یکی از موضوعات مهمی که در فرماندهی سردار سلیمانی تجلی داشت و خود را به رُخ می‌کشید، توکل به پروردگار متعال و توسل به اهل بیت علیهم السلام بود. فرماندهی حاج قاسم در به‌کارگیری توان‌ها، غیرفیزیکی بود. او بیشتر بر ایمان و اعتقادات تاکید داشت و آن را محور قرار می‌داد. سردار سلیمانی بیش از همه،به جای ابزار، فرهنگ و ادبیات مقاومت را به کار می‌گرفت. ایشان اعتقاد داشت که فرمانده کل قوا در سوریه، حضرت زینب (س)است و او برای انجام امور فرماندهی از ایشان فرمان می‌گرفت.( نوعی اقدم 1398)

این ویژگی هاست که سردار شهید سلیمانی را صاحب مکتب ربانی می کند که منحصر و محدود در مذهب و قومیتی نیست، بلکه جهانی می اندیشد و خطاب او و دفاع او تمام مستضعفین جهان از مسلمان تا مسیحی ، ایزدی ، سنی، کرد، عرب، فارس و ....... است. و لذا از این پس مکتب او پیروان زیادی پیدا خواهد کرد که بر علیه مکاتب شیطانی قیام  و برای برپایی پرچم توحید و عدالت در جهان فداکاری کنند.  

1-    Karl Vick(2020) https://time.com/5758250/qasem-soleimani-iran-retaliation_ January 3
2-    Dexter Filkins(2013) The Shadow Commander- https://www.newyorker.com/magazine/2013/09/30/the-shadow-commander-September 3
3-    زاهدی، اردشیر(1399) رمزگشایی از سخنان اردشیر زاهدی ، روزنامه شرق ، سه شنبه 9 اردیبهشت شماره 3706
4-    مهروان فر ،ابوذر (۱۳۹۷) برادر قاسم، قم، نشر مهر امیرالمومنین (ع)
5-    سلیمانی، قاسم (1398) از مهم‌ترین شئون عاقبت بخیری نسبت شما با انقلاب اسلامی و رهبرانقلاب است، جهان نیوز ، 2 اسفند ،کد خبر714121، دسترسی 15 شهریور 1399 http://www.jahannews.com/video/714121
6-    وینسنت ، اندرو (1378) ایدئولوژی های مدرن سیاسی ، تهران ، نشر ققنوس
7-    شهریاری، ابراهیم (1398) ماجرای اقامه نماز حاج‌قاسم سلیمانی در کاخ کرملین ، خبرگزاری تسنیم ، 11اسفند ، کد خبر 2214347دسترسی 15مرداد1399 https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/12/11/2214347
8-    نوعی اقدم ، رحیم (1398) ۸ ویژگی سردار سلیمانی در فرماندهی جنگ سوریه ، خبرگزاری تسنیم ، 10 مهر ، کد خبر 2110072دسترسی 15 مرداد 1399 https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/07/10/2110072
9-    بنی لوحی ، سید علی (1398) این مرد پایان ندارد، تهران انتشارات بهشت

انتهای پیام/ح
نظرات بینندگان