کد خبر: ۱۶۸۹۱
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۹ - ۰۶ آبان ۱۳۹۰

شمشیرها بخوابید دعوا سر لحاف است!

برج ها و آسمانخراش های چشم نواز قدبرافراشتند تا نگاه کسی به حلبی آباد ها وزاغه نشین ها نیفتد. کیش وقشم منطقه عمیلاتی “مانور تجمل” شدند. فقرا و مستضعفین زیر چرخه های قدرت وثروت اشرافیت له شدند. به راستی گچ هم گچ های قدیم که روی سیاهی با افتخار می نوشت: “انقلاب مال کوخ نشین هاست” اما از وقتی خط فقر را با ماژیک وایت برد می کشند با یک اشاره پاک می شود.

به مناسبت سالگرد پیام رهبر انقلاب به دومین همایش سراسری جنبش دانشجویی گذشته، حال، آینده در تاریخ ۸۱/۸/۶

پیغمبران آمده‌اند تا گردن کلفت‌های جامعه، مفت خورهای جامعه، زالوصفتان جامعه، استثمارگران جامعه، زراندوزان جامعه، بی دردان و بی غمان مرفه جامعه را سر جای خود بنشانند و مستضعفان، محرومان و پابرهنگان را به حقوقشان برسانند.(۱)

زمانیکه مردم به دور علی(ع) ریختند و به مثابه رمه گوسفندان اطراف وی جمع شدند(۲) تا عزت بیعتش را برای خود تمثیل سازند و بر عدالتش گردن نهند، ایشان بخوبی می دانست که دیر زمانی نخواهد گذشت و کسانی که حکومت بر مردم را جزء آرزوهای خویش قرار داده و از این رو هر کدام رفیق خود را به حساب نمی آورد(۳)، تاب عدالت را بی تاب کرده و عنان صبر از کف برون داده و از تساوی حقوقشان با پابرهنگان و زاغه نشینان خشمگین گشته و بیعت خویش را فراموش خواهند نمود. به همین دلیل می فرمود: “برای بیعت با من دستم را گشودید ولی من آن را بستم و باز دستم را کشیدید ولی آن را بستم و نگاهش داشتم، آنگاه بر من هجوم آوردید و مثل شترهای تشنه که وقت آب خوردن به آبگیرهای خود هجوم می برند تا در اثر ازدحام بند کفش رها شد… و اشخاص ضعیف زیر دست و پا رفتند.”(۴)

علی(ع) راست می گفت، چرا که تا شمشیر عدالت علی(ع) بلند شد شکم های برآمده از حرام کنار هم جمع شدند و علی(ع) تنها ماند، بیعت کنندگان با دست علی(ع)، دست عدالت علی(ع) را بستند و علی(ع) کشته عدالتش شد.

اقلیت اشرافی و مرفهین بی درد در طول تاریخ عدالت را خانه نشین می کنند _چنانچه علی(ع) را خانه نشین کردند_ و تیغ تیز عدالت را کُند، تا رانت های اقتصادی و سیاسی خود را توجیه کنند و گرنه عدالت علی با کاخ نشینی سرسازگاری ندارد.

به هرحال تا بوده عدالت زیر تیغ اصحاب زَر زور و تزویر مظلومانه ذبح شده. روزی شیخ فضل الله را بالای دار بردند سوت و کف زدند، روزی مدرس را سَم دادند، روزی یاران دروغین به حضرت روح االله جام زهر دادند. تا پیرجمارانی پر کشید و مقام معظم رهبری پرچمدار عدالت شد و باز همان قصه ی تلخ مظلومیت علی(ع).

در سال ۶۸ با علی زمان بیعت کردند، اما چه زود اهل کوفه شدند و علی را تنها گذاشتند. هنوز بوی جنگ و شهادت در کشور موج می زد، هنوز فریاد جنگ فقر و غنای حضرت روح الله در گوش مردم مانده بود، مردم با قناعت، ساده زیستی و ایثار خو گرفته بودند که عده ای خسته و پشیمان از بیعت با عدالت، تکنوکرات شدند و شمشیر اشرافیت را از رو بستند.

تا جاییکه در سال ۶۹ رییس جمهور وقت گفت: “اظهار فقر و بیچارگی کافی است واین رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده است که مسئولین به مانور تجمل روی آورند.”

از آن روز انقلابیون خسته و پشیمان استارت ستیز علنی با عدالت را زدند، مانور تجمل کار خودش را کرد. ذائقه مردم کاملا دگرگون شد، ساده زیستی و قناعت به زهد فروشی و تظاهر به تقوا تعبیر می شد، امت با خانه های ساده جای خود را به خان های مذهبی با ویلا های مجلل دادند، توسعه اقتصادی لیبرالی، عدالت اقتصادی علی را ذبح کرد. برج ها و آسمانخراش های چشم نواز قد برافراشتند تا نگاه کسی به حلبی آباد ها و زاغه نشین ها نیفتد. کیش و قشم منطقه عمیلاتی “مانور تجمل” شدند. فقرا و مستضعفین زیر چرخه های قدرت وثروت اشرافیت له شدند. به راستی گچ هم گچ های قدیم که روی سیاهی با افتخار می نوشت: “انقلاب مال کوخ نشین هاست” اما از وقتی خط فقر را با ماژیک وایت برد می کشند با یک اشاره پاک می شود.

در این میان تجدیدنظر طلبان بیگانه با عدالت که راه را هموار دیدند، از پس آزادی، سر عدالت را بیخ تا بیخ بریدند تا کسی فریاد عدالتخواهی سر ندهد و موجب سلب آرامش آقازاده ها در سواحل لندن نشود. عدالتخواهی را با برچسب تندروی محکوم کردند تا عزیز دلمان دنبال “حاکمیت دوگانه”، “مذاکره با آمریکا”، “هواپیمای شخصی”، “ویژه خواری” و “زمین خواری” باشد.

شام است و تیغ خورشید زندانی غلاف است / شمشیر ها! بخوابید دعواسر لحاف است
آن سو یکی که باگرگ سرگرم گاو بندی ست / این سو یکی که باخودمشغول ائتلاف است
شعر سفر مخوانید شاعر اسیر زلف است / از کربلا مگویید حاجی در اعتکاف است
مردان همیشه مردند آماده نبردند / آری ولی نه امشب امشب شب زفاف است

در همین دوران بود که علی زمان امام خامنه ای روحی له الفداه همانند پدرانشان مظلومانه فریاد عدالت سر دادند تا خواب را بر اشرافیت فراری از عدالت آشفته کنند. امام خامنه ای حاکمیت بدون عدالت را نامشروع خواندند و دربیانی فرمودند:” «مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهى است. این پایه مشروعیت ماست.”(۵)

علمدار عدالت یک تنه در برابر اسلام اشرافیت و مرفهان بی درد ایستاد تا اینکه در سال۸۰ در پیامی هشت ماده ای خطاب به روسای سه قوه صراحتا فرمودند:” به مسئولان خیرخواه در قواى سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، به نوعى همدستى با فاسدان و مفسدان است”. در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود.” و این هشدار نشان از مظلومیت عدالت و عدالتخواهان می داد. اما کار به جایی رسید که امام امت فرزندان دانشجوی خود را در پیامی تاریخی در ۶/۸/۸۱ به مطالبه جدی عدالت فراخواند. ایشان در این پیام با ذکر این نکته که:” امروز سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور مسئله‏ى عدالت است.” همگان را دوباره به امر مهم و حیاتی عدالت متوجه کردند. و دانشجویان را حامی اصلی گفتمان عدالت خواندند.

روح جنبش دانشجویی با محافظه کاری و مصلحت اندیشی‌های موهوم در پارادوکس است و دانشجو نمی تواند نسبت به فقر و فساد و تبعیض بی تفاوت باشد. دانشجویان به عنوان قشر فرهیخته و چشم تیزبین جامعه بدلیل دوری از تعلقات اجتماعی و سیاسی باید پرچمدار جنبش عدالتخواهی باشد و در راه عدالتخواهی نیز از سیاسی بازی های رایج پرهیز کنند.

امام خامنه ای روحی له الفداه در این پیام تاریخی تاکیدی دوباره بر مطالبه عدالت توسط دانشجویان کردند و این پیام صریح و حکیمانه سرمنشاء حرکتی نو و باشتاب در میان نسل جوان دانشجوی انقلابی و عدالتخواه شد. چرا که دانشجوى جوان اگر چه خود برخاسته از قشرهاى مستضعف جامعه هم نباشد، به عدالت اجتماعى و پر کردن شکافهاى طبقاتى به چشم یک آرزوى بزرگ و بى‏بدیل مى‌‏نگرد.

این احساس و انگیزه در دانشجو پر ارج و مبارک است. و مى‏تواند پایه‏‌ى قضاوت‌ها و برنامه‏‌هاى عملى او براى حال و آینده باشد. اگر عدالت – عدالت واقعى و ملموس و نه فقط سخن گفتن از عدالت – آرزو و آرمان و هدف برنامه‌‏ریزى‏‌هاست، پس باید هر پدیده‌‏ى ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد.”

ایشان با رهبری داهیانه خود خطر عدالت ستیزان صاحب قدرت و ثروت را گوش زد کردند و از دانشجویان مطالبه عدالت را خواستار شدند:” مسابقه‏‌ى رفاه میان مسئولان، بى‏اعتنائى به گسترش شکاف طبقاتى در ذهن و عمل برنامه‌‏ریزان، ثروت‏هاى سر برآورده در دستانى که تا چندى پیش تهى بودند، هزینه کردن اموال عمومى در اقدامهاى بدون اولویت، و به طریق اولى در کارهاى صرفاً تشریفاتى، میدان دادن به عناصرى که زرنگى و پرروئى آنان همه‌‏ى گلوگاه هاى اقتصادى را به روى آنان مى‏‌گشاید، و خلاصه پدیده‏ى بسیار خطرناک انبوه شدنِ ثروت در دست کسانى که آمادگى دارند آنرا هزینه‏‌ى کسب قدرت سیاسى کنند. و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسى اضعاف آنچه را که هزینه کرده‏اند گرد مى‏آورند. اینها و امثال آن نقطه‌‏هاى استفهام برانگیزى‏ست که هر جوان معتقد به عدل اسلامى ذهن و دل خود را به آن متوجه مى‏یابد و از کسانى که مظنون به چنین تخلفاتى شناخته مى‏شوند پاسخ مى‏‌طلبد. و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضایى عملکرد قاطعانه براى ریشه‏کن کردن این فسادها را مطالبه مى‏کند.”

و این حرکت مستقل عدالتخواه در جنبش دانشجویی با هدایت های حکیمانه امام خامنه ای اکنون توانسته است گفتمان انقلاب و عدالتخواهی را دوباره احیا کند. از این روست که اکنون دانشجویان در شرایط حاضر باید بیش از پیش به طرح مطالبات اساسی مستضعفین و استقرار عدالت در همه شئون بپردازد. چرا که مانند پیام هشت ماده ای رهبر معظم انقلاب رو به مسئولین، این پیام امام خامنه ای خطاب به دانشجویان نیز هم اکنون به روز است و تاریخ انقضاء آن نگذشته است. و هنوز هم پا برهنگان و مستضعفین این برپادارندگان واقعی انقلاب، در مظلومیت به سر می برند و ما باید “برای احقاق حقوق فقرا در تمام جوامع بشری تا آخرین قطره خون خود دفاع کنیم.”(۶)

اگر امروز علی زمان، دانشگاهیان را مکلف می کند که مطالبه عدالت را در صدر مطالبات جنبش دانشجویی قرار دهند، بدان دلیل است که راه مولا علی علیه السلام زنده تر گشته و مخالفینش جرأت عرض اندام بخود ندهند.

اکنون در پرتو عدالتخواهی جنبش دانشجویی، نباید گذاشت خواب به چشمان مفسدین زالو صفت بیاید، نباید گذاشت عده ای به نام ولایت ولایتمداران را حذف کنند، نباید گذاشت عدالت در میدان سیاست ذبح شود، نباید گذاشت شورای تمام شهر بشود شورای بالای شهر، نباید گذاشت سیمای انقلاب بشود سیمای اشراف، نباید گذاشت آقازاده ها با پول بیت المال در لندن خوش بگذارنند، نباید گذاشت بیش از این فرمان امام روی زمین بماند.

امروز دانشجویان به عنوان افسران گوش به فرمان نائب الامام سید علی خامنه ای (روحی و ارواحنا له الفداه ) گفتمان عدالت را جهت ظهور حضرت ولی عصر (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) محقق و عملی خواهند ساخت.

”یک لحظه از درخواست و مطالبه عدالت کوتاهی نکنید ؛ این شان شماست. جوان و دانشجو و مومن شانش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه این فکر هم با همه وجود، خودم هستم و امروز بحمدالله نظام هست”.(۷)

منابع:

۱- بیانات مقام معظم رهبری
۲- برگرفته از سخنان حضرت امیر در خطبه معروف به شقشقیه، نهج البلاغه.
۳- برگرفته از سخنان حضرت امیر در خطبه ۱۴۸، نهج البلاغه.
۴- قسمتی از فرمایش حضرت امیر در خطبه ۲۲۰ نهج البلاغه
۵- بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار اعضاى هیأت دولت، ۵/۶/۱۳۸۲
۶- صحیفه ی نور، ج۱۵، ص۲۷۹
۷- بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه شیراز ۱۴/۲/۸۷


شیرازنا

نظرات بینندگان