تأملی بر احوال اصلاحطلبان در آستانه انتخابات
حدود 2 ماه و نیم تا انتخابات مجلس نهم فرصت باقی است و در شرایطی که چهرههای برنامهریز پشتپرده جریان فتنه نظیر خاتمی و موسویخوئینیها با استفاده از غریبانی، رئیس دورهای شورای هماهنگی اصلاحات در پی اجرای یک سناریو برای اعلام عدم شرکت در انتخابات از یک سو و ارسال نمایندگان خود به مجلس به صورت چراغخاموش از سوی دیگر هستند، برخی اصلاحطلبان به ظاهر میانهرو که گره زدن سرنوشت خود با عناصر اصلی فتنه را پایان حیات سیاسی خود میدانند از این استراتژی استقبال نکرده و پنهان و آشکار نسبت به عدم همراهی خود با این طیف تندرو اعلام موضع میکنند.
به عنوان مثال، مصطفی کواکبیان، نماینده جنجالی اصلاحطلبان در مجلس هشتم از ارائه فهرست انتخاباتی کشوری توسط حزب متبوعش (مردمسالاری) در صورت وجود 150 نامزد انتخاباتی اصلاحطلب خبر داده است. کواکبیان در نشستی که درباره تبیین مواضع حزب مردمسالاری در انتخابات برگزار شد، به مصوبه این حزب اشاره کرده و گفته است:
«طبق مصوبه حزب مردمسالاری اگر 150 کرسی در سراسر کشور داشته باشیم، فهرست کشوری ارائه خواهیم کرد.اینکه میگوییم 150 نامزد به دلیل اکثریت نمایندگان از تعداد 290 نماینده است اما اگر اینگونه نباشد و ما نتوانیم شرکت کنیم، از مردم برای مشارکت در انتخابات دعوت خواهیم کرد». برخی دیگر از نمایندگان فعلی مجلس هشتم و دیگر چهرههای اصلاحطلب نیز از تحریم انتخابات استقبال نکرده و بر حضور خود تاکید کردهاند،
این در حالی است که در راستای بازی چراغخاموش کارگردانان پشتپرده فتنه، در آبانماه امسال برخی اصلاحطلبان حامی فرقه متمرد فتنه که در زندان بسر میبرند بیانیهای به نام بیانیه 36 نفری برای تحریم انتخابات مجلس نهم منتشر کردند که در آن انتخابات در ایران را «نمایشی» خواندند. در قسمتی از بیانیه متمردان آمده بود: «محروم کردن بخش عظیم مردم از رقم زدن سرنوشت خود حاصلی جز ویران کردن پایههای مردمسالاری و مشروعیت و اقتدار نظام سیاسی و هموار کردن راه روی تهدیدکنندگان خارجی و آسیبپذیر ساختن کشور دربر ندارد.
انتخابات نمایشی، حتی اگر همچون نمایش انتخاباتی صدام ادعای حضور ۹۹ درصدی مردم را نیز به یدک بکشد، هرگز رافع و بازدارنده تهدیدات خارجی نخواهد بود و نمیتواند بدیلی برای انتخابات آزاد باشد». اگرچه پس از بازتاب منفی این بیانیه، 6 نفر از اصلاحطلبان اعم از بهزاد نبوی، میردامادی، رمضانزاده، رجایی، سلیمانی و عربسرخی به تکاپو افتادند و در نامهای مشترک بر حضور خود در انتخابات تاکید کردند اما همین افراد نیز با بیانصافی که نشان از کینه آنها به نظام است، نوشتند: «انتخابات در جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون بهرغم کاستیهایی که داشته از حداقلهای لازم برای به ظهور رساندن نقش مردم در سرنوشت خود برخوردار بوده است»! در واقع این اظهارات بیانکننده این موضوع است که اصلاحطلبان همگی از یک قماشاند ولی لحن ادبیات آنها و مواضع آنها به دلیل منفعتطلبیهای مختلف، متفاوت است.
گاهی نظام اسلامی که با رای و حمایت مستمر اکثریت مردم به آنها فرصت عرضاندام داده را دارای حداقلهای مردمسالاری مینامند تا مجالی را برای بازگشتشان به قدرت و فهرستهای سیاسی- اقتصادی از دست ندهند و گاهی نیز بغض و کینه خود را بیرون ریخته و به منظور خوشرقصی برای دشمنان این ملت، شروع به فحاشی به نظام و انقلاب کرده و انتخابات را نمایشی معرفی میکنند.
این در حالی است که این جماعت سودجو و منفعتطلب تا زمانی که نتیجه انتخابات به نفعشان باشد هرگز از فرمایشی بودن و نمایشی بودن انتخابات سخن نمیرانند اما در حال حاضر که این طیف تندرو تجدیدنظرطلب سالهاست به دلیل رویکرد ضدانقلابی، ضددینی و ضدمردمی خود از مردم کارت قرمز دریافت کرده و از صحنه سیاسی اخراج شدهاند، در پی انتقامجویی از مردم برآمده و همه چیز را زیر سوال میبرند.
البته لجنپراکنی و تهدید به تحریم انتخابات و شرکت نکردن و شرط و شروط گذاشتن برای نظام از سوی اصلاحطلبان تندرو، کندرو و... همه به خاطر شدت ضربهای است که از اراده مردم خوردهاند و آنقدر گیج و سردرگم شدهاند که در آستانه انتخابات برای بازگشت به قدرت به هر حربه و ابزاری چنگ میزنند.
طیفی از این جماعت که در راستای نقشههای منفعلانه عوامل پشتپرده فتنه نظیر خاتمیها و موسویخوئینیها استراتژی «چراغخاموش و موتور روشن» را دنبال میکنند، همانانی هستند که پس از تمرد از آرای اکثریت مردم در انتخابات 88 و عدم تمکین به قانون، آتش فتنه و آشوب را روشن کردند و با ادعای تقلب ماهها هزینههای مالی، جانی و امنیتی زیادی را به نظام و مردم محجوب و انقلابی وارد کردند و حال از آنجایی که میدانند با اعلام حضور در انتخابات بسیاری از گزینههایشان به علت عقبه امنیتی و مفسدانهای که در جریان آشوب و فتنه داشتند ردصلاحیت خواهند شد و حتی اگر تاییدصلاحیت شوند، به علت انزجار و تنفر مردم از آنها نمیتوانند موفق شوند، لذا میخواهند از یک سو با اعلام عدم شرکت در انتخابات، تتمه وجهه از دست رفته و لجنمال شده خود را در مقابل پسماندههای حامی خود و اربابان بیگانهشان حفظ کنند و از سوی دیگر میخواهند به صورت چراغخاموش مهرههای گمنام حامی خود را به مجلس بفرستند تا حداقلهای اهداف شوم و ضدولاییشان را دنبال کنند.
طیف دیگر این جماعت نیز که خود را میانهرو مینامد، به اسم اصلاحطلب همان راه، هدف و غایت تندروهای اصلاحطلبان تجدیدنظرطلب و ضددین و نظام و ولایت را البته با شدت کمتری دنبال میکنند، این طیف ادعای دلسوزی برای نظام، انقلاب و مردم را دارند اما از طرفی هنوز حاضر نیستند از اردوگاه اصلاحطلبی که عجین شده با نظریههای پلورالیستی، سکولاریستی، لیبرالیستی و دینستیزی است، خارج شوند.
این طیف از یک سو ادعای انقلابی و در خط نظام و ولایت بودن دارد ولی از سوی دیگر در جریان فتنه نهتنها به صراحت از آشوبگران و سران فتنه و متمردان اعلام انزجار نکردند بلکه با سکوت و مواضع مبهم و چندپهلوی خود عملا نشان دادند به هیچوجه نمیتوان روی وفاداری، همراهی و دلسوزی آنها برای انقلاب، نظام، ولایت و مردم حساب کرد.
از آنجا که این انقلاب بر مبنای صدق و راستی و متکی بر احکام الهی، آرمانهای اسلامی، ولایتمداری و مولفههای دینی استوار است، لذا حضور یا عدم حضور یک طیف و حزب سیاسی نمیتواند کوچکترین خللی در استواری و حرکت مقاوم آن به وجود آورد، بنابراین اصلاحطلبانی که فکر میکنند عدم حضور آنها برای نظام اهمیت دارد و نبودشان کمبود به وجود میآورد باید هرچه زودتر این باور خود را اصلاح کنند و اگر واقعا به نظام، انقلاب، مردم، آرمانها و ارزشهای ولایی و انقلابی پایبندند و دلسوز، به نظر میرسد باید از فتنهگران متمرد و تجدیدنظرطلب برائت جویند و حتی برای اثبات صدق خود از زیر لوای اصلاحطلبی جدا شده و در خیمه دیگری با نام متفاوت حاضر شوند چون امروز دیگر واژه «اصلاحطلبان» برای مردم آنقدر منفور هست که چیزی جز تنفر و انزجار و رویگردانی آنها را در پی نخواهد داشت.
نویسنده : مصطفی بخشی
منبع : روزنامه وطن امروز 05/10/1390