مقدمه
از زمانی که جنگ داخلی در افغانستان در دهه 1980 آغاز شد و چریکهای افغان با حمایت کامل امریکا وارد میدان نبرد علیه نیروهای روسی شدند، حرکتهای رادیکال مسلحانه در جنوب شرقی آسیا به تدریج گسترش یافت. در این زمینه چندین عامل تأثیرگذار بودند:
در منطقه جنوب شرق آسیا 230 میلیون مسلمان که حدود 20 درصد کل جمعیت جهان اسلام را تشکیل میدهند، زندگی میکنند. بیشتر مسلمانان این منطقه دیدگاههای نوگرایانه و همکاریجویانه دارند و مایلاند با سایر گروههای مذهبی و نهادهای غیردینی همزیستی و همکاری داشته باشند. با این حال، رگههای ضدتکثرگرا و تندرو اسلامی نیز در جنوب شرق آسیا وجود دارند که از کشورهایی چون عربستان، پاکستان و افغانستان الهام گرفتهاند.1
گرایشهای تندروانه در آسیای جنوب شرقی با ظهور حرکت مقاومت مجاهدین افغان علیه نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و حمایت ائتلاف بینالمللی از آنها، تقویت شد. بسیاری از رهبران گروههای تندرو در جنوب شرق آسیا یا در جنگهای افغانها شرکت داشتند یا بعدها در این مناطق آموزش دیدند. علاوه بر این، بیشتر آنها در مدارس علوم دینی تحصیل کردهاند. برای نمونه، پاکستان به علت داشتن موقعیتی خاص برای تفسیر تندروانهتر از اندیشههای اسلامی، محلی برای تحصیل نیروهای افراطی از کشورهای مختلف اسلامی از جمله جنوب شرق آسیا بوده است.
علاوه بر این، گروههای محلی مستقر در منطقه با توسعه ارتباطات خود زمینههای لازم را برای الهام گرفتن، کمک گرفتن و همچنین تغذیه مالی گروههای رادیکال بینالمللی پیدا کردند. تا سال 1980، در جنوب شرق آسیا چندین گروه جداییطلب و تندرو اسلامی وجود داشت. برای مثال، حرکتهای تجزیهطلبانه مسلمانان جنوب تایلند، مقاومت طولانی مردم آچه اندونزی برای استقلال و جریانهای تجزیهطلبی مثل «شورشیان مورو» در فیلیپین تا پیش از آغاز جنگ افغانستان تأثیرات مهمی در منطقه بر جای گذاشتند.
عوامل دیگری نیز مزید بر علت شد تا کشورهای حوزه جنوب شرق آسیا به کشورهایی مناسب برای فعالیتهای شبهنظامی و تشکیل گروههای جهادی تبدیل شوند. مرزهای این منطقه بسیار آسیبپذیر، غیرقابل کنترل و نفوذپذیر است و نظام کنترل مهاجرت و حفاظت دولتی نیز بسیار ضعیف عمل میکند. برای نمونه، تا این اواخر برای ورود به مالزی نیاز به گرفتن روادید نبود و مسلمانان از هر کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی میتوانستند بدون ممنوعیت وارد این کشور شوند. در فیلیپین نیز نظام کنترل مهاجرت بسیار ضعیف است به گونهای که به راحتی یک خارجی میتواند با شهروند فیلیپینی ازدواج کند و هویت خود را تغییر دهد. حتی مقررات کشوری را میتوان با رشوه در این کشور به راحتی زیر پا گذاشت.2
از ســـوی دیگر، روابط اقتصادی گسترده، مستمر و طولانی و نیز پیوستگیها و وابستگیهای کشورهای جنوب شرق آسیا به کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا موجب روابط نزدیک میان این کشورها شده است. در عین حال، خارج از کانالهای مالی دولتی و درهای کنترل دولتی میتوان از حسن روابط سوءاستفاده کرد. این عوامل همگی امکان انتقال منابع مالی را از بانکهای کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا به منطقه جنوب شرق آسیا تسهیل میکند.
فعالیت گروههای تبهکاری و مافیایی شامل قاچاق مواد مخدر نیز در سطح منطقه بسیار گسترده است و میتواند به تحرک مالی گروههای رادیکال کمک کند. افزون بر این، جنوب شرق آسیا تأمینکننده انواع سلاحهای نظامی هم در سطح تولید و هم در سطح واردات محسوب میشود.
امروزه یکی از مظاهر رادیکالیسم اسلامی در آسیای جنوب شرقی حزب جماعت اسلامی اندونزی است که ارتباط نزدیکی نیز با القاعده دارد. سؤال اصلی این مقاله آن است که چه ویژگیهایی باعث شده تا جماعت اسلامی اندونزی به عنوان یک گروه اسلامی تندرو مطرح شود؟
1. تأسیس
ریشههای جماعت اسلامی به دو روحانی تندرو مسلمان اندونزی در منطقه زولو به نامهای «عبدالله سونگکار» و «ابوبکر بشیر» باز میگردد. این دو رهبر روحانی که در سال 1973 فعالیتهای خود را گسترش دادند به شدت تحت تأثیر جنبش دارالاسلام قرار داشتند.3
آنها از همان ابتدا تلاش کردند با الهام از دارالاسلام این تعالیم را وارد منطقه خود کنند. هر دو رهبر روحانی در اندونزی متولد شدند، اما اصل و نسب آنها به خانوادههای یمنی بازمیگردد. سونگکار در سال 1937 در زولو، منطقه مرکزی جاوه، متولد شد و بشیر نیز در سال 1938 در گامبانگ (شرق جاوه) به دنیا آمد.4 طی سالهای دهه 1960 این دو فعالیتهایی را برای تشکیل کلوپ اسلامی آغاز کردند. آنها در سال 1963، یعنی درست زمانی که بشیر دورة آموزشی دوسالهای را در منطقه «پسانترن» در پوندوک گونتور تمام کرد، با یکدیگر آشنا شدند.5 در سال 1971 آنها حرکتی را به نام «المکمین» بنیان نهادند که در سال 1973 فعالیتهای خود را به خارج از منطقه زولو یعنی روستای «نگراتی» گسترش داد.6
بشیر و سونگکار با تشکیل حرکت پوندوک نگراتی، زمینههای همکاری را برای ایجاد دارالاسلامفراهم کردند و همزمان به تبلیغ در خصوص ضرورت ایجاد سازمانی برای تشکیل حکومت اسلامی در منطقه پرداختند. سونگکار سازمان مورد نظر را در قالب جماعت اسلامی یا جامعه اسلامی معرفی کرد. با وجود این، چنین سازمانی تا سالها بعد ایجاد نشد. دولت سوهارتو، سونگکار و بشیر را در سال 1978 دستگیر و آنها را به اتهام فعالیتهای خرابکارانه به 9 سال زندان محکوم کرد.7 اما محکومیت آنها تخفیف یافت و در سال 1982 از زندان آزاد شدند.8 آنها پس از آزادی، به مالزی فرار کردند و توانستند جامعه تبعیدی اندونزی را در مالزی سازماندهی کنند. مرکز فعالیت آنها جوهور بود.
شاخة تندرو تازه تأسیس در مالزی، از طـــریق یک مــــدرسه مــــذهبی به نام Pondok Pesontrom Lugmonul Hokicm که به وسیله سونگکار اداره میشد، به تبلیغ ایــدئولوژی سلفی و نیز ایدئولوژی تندرو و افراطی «سید قطب» و «حسن البنا» پرداخت.9
بشیر و سونگکار از طریق همین مدرسه به بیان دیدگاههای خود درباره دارالاسلام تفسیر کردند. گفتنی است تفسیر جدید با برداشتهای قبلی اندکی متفاوتتر و در عین حال، تندروانهتر بود. برای مثال، آنها که در ابتدا بر ضرورت ایجاد حکومتی اسلامی در اندونزی تأکید میکردند، پس از تجدید سازمان در مالزی، تغییر عقیده دادند و کوشش خود را برای ایجاد یک حکومت اسلامی در میان جوامع مسلمان در جنوب شرق آسیا متمرکز کردند. در این راستا، حدوداً در سال 1993 سونگکار و بشیر اولین سازمان بینالمللی جماعت اسلامی را تشکیل دادند.
جماعت اسلامی در ابتدا یک سازمان زیرزمینی بود که از اعمال خشونت برای رسیدن به هدف استفاده میکرد. بحران اقتصادی آسیا در سال 1997، آشفتگیهای فراوانی در اندونزی برجا گذاشــت و همین آشفتگیها فرصت لازم را برای تشدید فعالیتهای جماعت اسلامی فراهم کرد. اما وقوع یک اتفاق باعث دگرگونیهایی در روند تکامل جماعت اسلامی شد و آن مرگ عبدالله سونگکار در نـوامبر 1999 بود. وی در زمان مـرگ در مـــالزی زنـــدگی میکرد. در غیاب او، بشیر نقش رهبری جماعت اسلامی را برعهده گرفت و پس از اندک زمــانی به اندونزی نقل مکان کرد. در این هنگام انشعاباتی در سازمان به وجود آمد، زیرا بسیاری از جوانتــرها و اعضای تندرو از رهبری بشیر ناخرسند بودند. از جمله این افراد میتوان به «رودیوان عصامالدین الیاس» معروف به «حمبلی» اشاره کرد که در 11 آگوست 2003 به اتهام شرکت در عملیات تروریستی در منطقه دستگیر شد. فرد دیگر «عبدالعزیز الیاس سامودرا» بود که وی نیز به علت شرکت در عملیات بمبگذاری بالی به مرگ محکوم گردید. نفر سوم «علی غفران الیاس مخلص» بود که او نیز به اتهام شرکت و همراهی در این عملیات به سرنوشت مشابهی گرفتار شد. بعدها اعضای جوان، بشیر را کنار گذاشتند، زیرا وی ضعیف بود و به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار میگرفت.10
انشعاب در داخل سازمان زمانی گسترده شد که بشیر اعلام کرد شورای مجاهدین اندونزی (مجلس مجاهدین اندونزی) را در آگوست 2000 تشکیل خواهد داد. دوره بعد از سوهارتو در اندونزی،دورهای جدید برای ظهور سازمانهای اسلامی بود و بشیر احساس کرد زمان فعالیت سیاسی و حرکت به سوی تشکیل احزاب سیاسی فرارسیده است و میتوان از این توان و فضا استفاده کرد. در حقیقت، تمایل بشیر به پیشبرد اهداف از طریق سیاسی و تمایل سونگکار به پیشبرد اهداف از طریق نظامی مهمترین عامل جدایی و انشعاب جماعت اسلامی پس از مرگ سونگکار بود. تشکیلات سیاسی جدید (شورای مجاهدین اندونزی) با این هدف به وجود آمد که بتواند گروههای اسلامی ـ سیاسی را در اندونزی گرد یک تشکل آشکار جمع کند. گفتنی اعضای این ائتلاف به پنجاه هزارنفر رسید.11
2. ایدئولوژی و هدف
هدف اصلی جماعت اسلامی ایجاد دولت اسلامی در آسیای جنوب شرقی شامل جنوب تایلند، مالزی، برونئی، اندونزی، کامبوج و جنوب فیلیپین است.12 افکار سونگکار نیرو محرکه ایدئولوژی جماعت اسلامی تا زمان مرگش بود. سونگکار در موعظههایش به مقایسه مبارزه مردم اندونزی و اصحاب پیامبر در مکه میپرداخت و مسحیت و یهودیت را همان دشمنان پیامبر در 14 قرن پیش میپنداشت که اکنون مبارزه مسلمانان با آنها واجب است.13 سونگکار همچنین معتقد بود که نباید با نظامهای سیاسی غیراسلامی سازش کرد، زیرا آنها مانعی در راه تشکیل امت اسلامی هستند و فرایند شکلگیری دولت اسلامی را با مشکل مواجه میسازند.14 از دید سونگکار، مبارزه جماعت اسلامی در جنوب شرق آسیا در فضای کنونی باید سرّی باقی بماند؛ زیرا در غیر این صورت ممکن است دوام نیابد. او همچنین بر ایجاد سازمانی برای ساخت سه بازوی قدرت، یعنی بازوی نظامی، بـــازوی روانی و بازوی برادری و همبستگی تأکید داشت.15 مؤلفههای کلیدی در افزایش این توان نیز استخدام نیرو، آموزش، اطاعت و جهاد بود.16 مسأله مهم دیگر از دید سونگکار، حمایت جامعه جهانی اسلامی است.17 همانگونه که گفته شد، پس از مرگ سونگکار، بشیر به عنوان رهبر معنوی جماعت اسلامی انتخاب شد. تلاش بشیر برای تغییر مسیر جنبش به سوی تحرکات سیاسی باعث انتقاداتی در دورن جماعت اسلامی شد. امروزه به درستی معلوم نیست که بشیر تا چه اندازه در عمل بر جماعت اسلامی کنترل دارد.
3. ساختار فرماندهی
یک شورای مشورتی منطقهای متشکل از پنج عضو کنترل عملیات جماعت اسلامی را برعهده دارد. حمبلی، یکی از مجاهدین سابق افغان، به عنوان رهبر گروه، نقش کلیدی در عملیات تروریستی در درون منطقه پس از دهه 1990 ایفا کرد. او در سال 1966 در منطقه «ساکاماناح» در جاوه غربی متولد شد. در سال 1985 برای تأمین مالی خانوادهاش، که سیزده عضو داشت، روانه مالزی شد. در سال 1988 به افغانستان رفت تا در جنگ مجاهدین افغانستان علیه ارتش سرخ شوروی شرکت کند. در دهه 1990 مجدداً به مالزی برگشت و در مکتب سونگکار و بشیر به فراگیری تعالیم دینی پرداخت. در سال 1993، او به بشیر در تشکیل سازمان جماعت اسلامی کمک کرد و پس از آن در اغلب عملیاتهای تروریستی در جنوب شرق آسیا شرکت داشت.18 در یازدهم آگوست 2003 توسط مقامات تایلند دستگیر و تحویل امریکا شد. او اکنون در امریکا زندانی است.
از دیگر اعضای شورای جماعت اسلامی میتوان از محمد اقبال رحمان معروف به «ابوجبرئیل»، «ابوحنیفه» و «فائض بن ابوبکر بافانا» نام برد. دبیر شورا فردی به نام «فکری ساگوندو» است که رابطه نزدیکی با ابوبکر بشیر دارد و رئیس مکتب بشیر نیز میباشد.19 ابوجبرئیل نیز یک مجاهد سابق افغان است که مدت زیادی با حمبلی همکاری داشت. او در ژوئن 2001 در مالزی دستگیر شد.20 فائض بافانا نیز به عنوان یکی از فعالان اصلی عملیات جبرئیل در ژانویه 2002 در سنگاپور دستگیر شد.21 به درستی معلوم نیست که اکنون چه کسی جایگزین این دو در شورا شده است.
4. ساختار عملیات
از نظر عملیاتی، جماعت اسلامی چند منطقه عملیاتی برای خود تعریف کرده است که هر یک از آنها از شورای فرماندهی پنج عضوی جماعت اسلامی دستور میگیرند. این مناطق عبارتاند از:
ـ منطقه 1: مالزی (به جز ساراواک و صباح)، سنگاپور، جنوب تایلند و کامبوج؛
ـ منطقه 2: اندونزی (به جز سولاوسی و کالیمانتان)؛
ـ منطقه 3: برونئی، ساراواک، صباح،کالیمانتان، سولاوسی و جنوب فیلیپین؛
ـ منطقه 4: استرالیا و ایریان جایا (پاپوا غربی).22
بدین ترتیب از نظر عملیاتی، جماعت اسلامی قلمرو فعالیت خود را به چهار منطقه تقسیم کرده که هر منطقه دارای چند شاخه است. هریک از این شاخهها نیز توسط عناصر عملیاتی هدایت و کنترل میشوند که در اصطلاح «واکاله» نامیده میشوند. به عبارت دیگر، منطقه دارای عناصر عملیاتی به نام «واکاله» است که تحت کنترل «کولون» منطقه قرار دارند. کولون سطح میانی اقتداری است که فرماندهی و کنترل را برای فعالیتهای عملیاتی جماعت اسلامی در یک محدوده یا منطقه خاص فراهم میکند.
ظاهراً ساختار سازمانی استانداردی برای وکولونها وجود ندارد و هر یک از آنها براساس منطقه یا حمایت منطقهای (افکار عمومی) که از آنها میشود، از یکدیگر متمایز میشوند. با وجود اینکه اطلاعات دقیقی درباره شیوه سازمان کولونها وجود ندارد، سرویس امنیتی سنگاپور پـــس از کشف و انهدام کولون سنگاپور به اطلاعاتی دست یافت که تا حدی ساختار کولون را مشخص میکند. این کولون حدود 80 عضو داشـــت که 25 عضو آن عملیاتی بودند. این کولونها به پنج بخش کارکردی تقسیم میشدند که عبارت بودند از:23 بخش عملیات، امنیت، تبلیغات، مالی و ارتـباطات.24 در بخش عملیات، چهار زیرمجموعه وجود داشت که «فیاح» خوانده میشدند و هر یک 3 تا 4 عضو داشتند که وظیفهشان جمعآوری اطلاعات اولیه از موضع دشمن بود. این اطلاعات در اختیار کولون منطقه قرار میگرفت و در آنجا راجع به حمله به مواضع دشمن تصمیمگیری میشد. این شیوه وظایف سازمانی به کولون اجازه میداد عملیات خود را با اطمینان بیشتری از نظر امنیت عملیاتی انجام دهد و افراد لازم را برای انجام آن وظایف آموزش دهد. تحت این شرایط، حتی بخشهای تبلیغاتی و مالی کولون از ماهیت عملیات بیاطلاع بودند.
یکی دیگر از نمونههای وظایف سازمانی جماعت اسلامی، عملیات بالی است. در این عملیات، «مخلص» به عنوان رئیس منطقه، کنترل عملیات را در دست داشت. برای این منظور او افرادی را از منابع چندگانه در تیمی که خود سازمان داده بود جمعآوری کرد. این افراد طرحریزی، شناسایی، حمایت لجستیکی و عملیات را خود برعهده داشتند. امنیت عملیات از طریق روابط نزدیک اعضای تیم تضمین میشد. بنابراین، مورد بالی نشاندهنده یک وضعیت خاص از انجام یک عملیات توسط جماعت اسلامی بود.
5. مناطق و شاخههای جماعت اسلامی در جنوب شرق آسیا
شبکههای اسلامی رادیکال در جنوب شرق آسیا به نوعی با برخی سیاستهای شورای مجــاهدین اندونزی مرتبط بودهاند. تحت این شرایط، القاعده هم علاقهمند به نفوذ در این حزب بود و هم زمینههای مناسبی در میان این حزب پیدا کرده بود. در نتیجة این تعامل، بسیاری از رهبران کلیدی حزب از جمله بشیر، با سازمان القاعده ارتباط برقرار کردند و متعاقب آن شورای مجاهدین اندونزی بسیاری از عناصر افراطی را در جنوب شرق آسیا با شبکه القاعده آشنا کرد. پس از 12 اکتبر 2002 و بمبگذاریهای بالی که موجب دستگیری ابوبکر بشیر شد، شورای مجاهدین اندونزی سعی کرد از القاعده و عناصر تندرو فاصله بگیرد. از آن پس شورای مجاهدین اندونزی که جماعت اسلامی اندونزی نیز خوانده میشود شاخههایـــی را در اغلب کشورهای آسیای جنوب شرقی به وجود آورد. این شاخهها در ذیل چهار منطقه اصلی که جماعت اسلامی در آنها فعال است، قرار میگیرند. در زیر به شرح این مناطق و شاخههای آنها میپردازیم.
الف) منطقه یک: شاخه مالزی (به جز ساراواک و صباح)، سنگاپور، تایلند و کامبوج
این منطقه قدیمیترین سازمان در درون جماعت اسلامی است که مالزی، سنگاپور، کامبوج و جنوب تایلند را تحت پوشش دارد.25 منطقه یک تا سال 2002 توسط حمبلی اداره میشد و پس از آن علی غفران اداره آن را برعهده گرفت. الیاس مخلص، رهبر دیگر گروه جماعت اسلامی در این منطقه، پس از حمبلی مجبور شد خود را مخفی کند. این سازمان با تلاش بخش امنیت داخلی سنگاپور شناسایی و عناصر اصلی آن مشخص شد.
ـ شاخه مالزی
شاخه مالزی قدیمیترین تشکیلات جماعت اسلامی در منطقه است که حدود دویست عضو دارد. «فائض بافانا» تا زمان دستگیری در سال 2002 این شاخه را اداره میکرد. از آن پس، دومین فرد شناختهشده شاخه یعنی فرمانده ابوحنیفه اداره شاخه را برعهده گرفت. شاخه مالزی به شش بخش به نام کولون تقسیم شده است که در سطح کشور فعالیت دارند.26
پنج وظیفه اولیه برای شاخه مالزی مشخص شده است:
1. تلقین و آموزش اعضای جدید؛
2. همکاری با فعالان جهادی در منطقه «مالوکو»؛
3. تأسیس و اداره شرکتهای وابسته به سازمان؛
4. تهیه اسلحه و بمب و مواد ساخت بمب؛
5. ایجاد ارتباط با رابطهای سازمان.27
آموزش و هدایت فکری تشکیلات جماعت اسلامی (منطقه یک، شاخه مالزی) در منطقۀ «نگری سمبیلان» در جنوب مالزی انجام میگیرد. در این مرکز افراد به استخدامدرآمده پیش از ورود به شبکههای تروریستی، آموزشهای ایدئولوژیک میدیدند و سپس به اردوگاههای آموزش نظامی القاعده در افغانستان فرستاده میشدند.28 آنها سپس نامههایی از برخی مدارس علوم دینی پاکستان دریافت میکردند که در واقع به معنی پذیرش تحصیل علوم دینی در پاکستان بود.
دو چهره سرشناس شاخههای مالزی عبارتاند از: «ابوجبرئیل» از فعالان جهاد و هماهنگکننده آن معروف به «سخنران آتشین». وی یک هوادار احساساتی بود که از جهاد در «مالوکو» و «آمبون» حمایت میکرد. شخص دوم «حاجی ابراهیمبنحاجی مائدین» نام داشت که در سنگاپور در کنار جذب نیروهای جدید، سلاحهایی از تایلند به منطقه میآورد و در مناطق بحرانی به مجاهدین میداد. وی در جنگ در منــطقه آمبون در کنار «لشکر مجاهدین» شرکت کرد و از همان جا برای جماعت اسلامی به عنوان فردی مطرح، شناخته شد.
شاخه مالزی برای تقویت بعد عملیاتی، دستکم چهار شرکت پیشرو در کشور مالزی به وجـود آورد؛ از جمـله شرکت «کانسوجوگا» که یک شرکت صادرکننده خرماست و مؤسس آن نیز حمبلی بود. این شـرکت در عین حال به افغانستان نفت صادر میکرد.29 حمبلی در سال 1993 از طریق این شرکـت کانالی مالی برای رمزی یوسف و «والی خان» در فیلیپین پس از بمبگذاری مرکز تجارت جهانـی باز کرد. در سال 1994 وی از صندوق مالی شرکت برای شروع عملیات «بوجینکا» استفاده کرد. حمبلی در همین حال که مشغول ساماندهی مالی این عملیات بود، از یک شرکت تجاری دیگر برای انجـام عـملیاتی دیـگر بهرهبرداری کرد.
«یزید صفعات» یــک بیوشیمسیت و افسر سابق مــالزی نیز مسئول ایجاد و اداره شرکتهای تجاری دیگری متعلق به جماعت اسلامی در مالزی بود. بین سالهای 1993 تــا 1996 صفعات شرکت «گرین والی مدیسین» را با تمرکز بر تجارت تکنولوژی تأسیس کرد.30
این شرکت یک شرکت پیشگـام برای خرید و انبار کردن نیترات آمونیوم بـود که برای ساخت بمب در عملیات «جبرئیل» از آن اسـتفاده شــد.31 وی همچـنین از طـریق این شرکت مقدماتحملات 11 سپتامبر 2001 32 را در ایـالات متحده فراهم کرد. از میـان اسنادی که پـس از دستگیری «ذکریا موسوی» از وی به دست آمـد، یک نامه با امضای صفعات وجود داشت که نشان میداد موسوی یک نماینده تجاری شرکت تکنولوژی در امــریکا بوده است.
صفعات همچنین برای موسوی مبلغ 35 هزار دلار پول تهیه کــرد و ماهانه 2500 دلار نیز به وی در امریکا میداد.33 فعالیتهای صفعات در حمایت از جماعت اسلامی در دسـامبر 2001 پایان یافت، زیرا در راه بازگشت از افغانستان دستگیر شد. مأموران امنیتی، صفعات را از طریق نقشی که در عملیات جبرئیل داشت، شناسایی کردند.
ـ شاخه سنگاپور
شاخه سنگاپور تا قبل از دستگیری صفعات در دسامبر 2001، به وسیله حاجی ابراهیمبنحاجی مائدین رهبری میشد.34 وی در سال 1993 مقداری تجهیزات نظامی از القاعده دریافت کرد و آموزشهایی نیز در افغانستان دید.35 اما پیش از آنکه حاجی ابراهیم و نیروهایش برای آموزش نظامی به افغانستان اعزام شوند، هر یک از اعضای جدید میباید به اردوگاه نگری سمبیلان فرستاده میشدند تا آموزش ایدئولوژیک ببینند.
مائدین که در ابتدا یک فرمانده عملیاتی بود به تدریج به رهبری روحانی تبدیل شد و با افزایش جایگاهش، اداره عملیات شاخه سنگاپور را به «ماس سلامتبنکاستری» سپرد.36 با این حال، نیروهای امنیتی اندونزی در دسامبر 2001 مائدین و در سوم فوریه 2003 کاستری را در جزیره «بیتان» بازداشت کردند.
در آن هنگام دستکم هفت عضو جماعت اسلامی که در افغانستان آموزشهای نظامی دیده بودند، شناسایی شدند. برای مثال، دو نفر از رابطین سنگاپوری جماعت اسلامی، یعنی محمد الیاس و محمد نظیر، آموزشهای ویژهای را در یکی از سه حوزة عملیات یعنی کمین، ترور و مهندسی بمب گذرانده بودند.37
سه هستۀ اصلی شاخه سنگاپور عبارت بودند از: موسی فیاح، ایوب فیاح و اسماعیل فیاح.38 این هستهها در ابتدا تدارکات اصلی را برای عملیات تروریستی فراهم میکردند و پس از آن متـخصصان گروه در داخل کشور کارهای مقدماتی را انجام میدادند. بیشتر اعضای هستههای علمیات، تحصیلکرده و از طبقات متوسط بودند و ظاهراً هیچیک از نشانههای ظاهری اسلامگراهای تندرو را نداشتند.
حدود یکسوم از 31 مرد دستگیرشده توسط مأموران امنیتی سنگاپور از میان طبقات فقیر و سطح پایین جامعه بودند.39 همه آنها آموزش سکولار و غیردینی را در مدارس و پیش از جذب شدن به گروه گذرانده بودند.40 اعضای هستهها در عین حال شهروندان ساده و معمولی از جمله راننده، نقاش، مهندس و غیره بودند.41 یکی از اعضا به نام «آندره جرالد»، یک کاتولیک رومی هندیالاصل بود که به اسلام گرویده و در سال 1988 مسلمان شده بود. چهره ظاهری و عادی غالب اعضای شاخه سنگاپور موجـب شد که سـالها بتوانند خود را از مأموران مخفی امنیتی سنگاپور دور نگاه دارند و شکبرانگیز نباشند.42
اولین عملیات این گروه توسط سلول فیاح ایوب صورت گرفت. رهبر این عملیات که محمد خلیم جعفر نام داشت، صاحب چاپخانه بود. خلیم در سالهای 1989 تا 1990 در کلاسهای درس دینی مائدین شرکت کرده و به عضویت جماعت اسلامی در آمده بود. در برخی از این کلاسها حمبلی و جبرئیل نیز سخنرانی میکردند. دو عضو دیگر عملیاتِ فیاح ایوب، هاشمبنعباس و جعفربنمسیتوکی بودند.43
دومین عملیات توسط سلول فیاح موسی انجام شد. رهبران این عملیات الیاس محمد 29 ساله و محمد نظیر 27 سال بودند. الیاس کارمند کشتی بود و در وزارت دفاع سنگاپور کار میکرد و نظیر هم سرجوخه ارتش سنگاپور بود. در این سلول همچنین عدنانبنموسی و برادر بافانا، «فتحیبنابوبکر بافانا» عضویت داشتند.
فیاح اسماعیل جدیدترین سلول جماعت اسلامی بود که در سنگاپور تشکیل شد. این سلول پس از وقایع 11 سپتامبر 2001 در امریکا، آغاز به کار کرد. رهبر این سلول «حلیمبنحسین» بود که 42 سال داشت. وی در شهربانی سنگاپور انجام وظیفه میکرد.44
شاخه سنگاپور در دسامبر 2001 که فعالان جماعت اسلامی سنگاپور در عملیات جبرئیل شرکت کرده بودند، توسط مأموران امنیتی سنگاپور از هم پاشید. تلاش برای طراحی عملیات جبرئیل در سال 1997 آغاز شد45 و زمانی که خلیم آن را پیاده کرد جنبه عملی یافت. هدف این عملیات حمله به پرسنلهای امریکایی در سنگاپور بود. در این عملیات شش مکان باید مورد هدف قرار میگرفت. هماهنگکننده عملیات حمبلی بود و «محمد عاطف» و سایر رهبران عالیرتبه القاعده در افغانستان نیز آن را تصویب کرده بودند. مهمترین قسمت عملیات، حمل کامیونهای انفجاری بود. قدرتانفجاری هر کامیون برابر کامیون بمبگذاریشدهای بود که «تیموتی مکوی» در اوکلاهما منفجر کرد. در این عملیات انتحاری، اعضای انتحاری از خارج از گروه و از سوی القاعده اعزام شده بودند.46
ـ شاخه تایلند
فعالیت شاخه تایلند از منطقة یک شبکه جماعت اسلامی با دستگیری «عارفبنعلی» و «الیاسجان وونگ آهونگ» در 16 می 2002 و «میسوری حاج عبدالله»، پسرش «مویاهی حاجی دولوح» و «وائندوهادی وائددائو» در 10 ژوئن 2003 افشا شد.47 این افراد همگی به انجام حملات تروریستی علیه سفارتخانههای خارجی و اماکن گردشگری در تایلند متهم بودند. عارفبنعلی، آموزگار اردوگاه ابوبکر در فیلیپین، یک عضو شاخه سنگاپور بود که پس از شکست عملیات جبرئیل از سنگاپور به تایلند فرار کرد. عارف پیش از دستگیری، از سوی رهبر شاخه سنگاپور «سلامت کاستری» مسئول شاخه تایلند شد. او وظیفه داشت تا مبارزان و باقیماندههای شــاخه سنگاپور را در شاخه جدید تایلند سازماندهی کند. علی در این هنگام مدرسه دینی «تائی» را در جنوب تایلند در «ناراتی وات» تأسیس کرد و اداره آن را به میسوری حاجی عبدالله سپرد. حاجی عبدالله در حملات علــیه اهـــداف تایلندی با علی همکاری میکرد. گزارش شده است آمیسوری عبدالله در لیبی آموزشهای نظامی دیده بود.48 فرد چهارم دستگیرشده به وسیله مأموران تایلند، وائندوهادی نام داشت. وی که یک پزشک و صاحب یک داروخانه بود، از مدرسهای دینی در مصر فارغالتحصیل شده بود. مکاتبات وی نشان میدهد که وجوهاتی را برای تأسیس یک بیمارستان دوازده تختخوابی در «ناراتی وات» از شبکه بینالملل اسلامی گرفته است. مسئولان تایلند در حال حاضر پنجمین عضو گروه را تحت پیگیرد قرار دادهاند. نام او «سامان وائد کاجی» است. شاخة تایلند تحت فرماندهی علی طرحهایی را برای عملیات بمبگذاری از طریق اتومبیل بمبگذاریشده علیه اهداف و سفارتخانههای امریکا، استرالیا، انگلیس، اسرائیل و سنگاپور در بانکوک تدارک دیده بود. در عین حال، گروه قصد حمله به مناطق غربینشین، شامل خیابان خوسون، سونونا و بازار «سوکوم ویت» در بانکوک را داشت.49 سایر عملیاتها در «فاکرت پوتایا» و مناطق توریستی غربی بود.50
ـ شاخه کامبوج
دستگیری دو تایلندی و یک مصری در کامبوج به وسیله مأموران امنیتی و همچنین اخراج 28 خارجی که در پنوم پن، پایتخت کامبوج، مدارس مذهبی و امدادی ایجاد کرده و به تبلیغ تعالیم اسلامی پرداخته بودند، حاکی از نقش جماعت اسلامی در جامعه اسلامی کامبوج است.
مسلمانـان کامبوج به جامعه اقلیت «چام» تعلق دارند. آنها بازماندگان پادشاهی«چامپا» در جنوب سواحل ویتنام هستند که در قرن پانزدهم از ویتنام به کامبوج فرار کردند.51
چامیها در آن زمان به اسلام گرویدند، اما کمی بعد به عنوان اقلیت تحت تسلط بوداییها قرار گرفتند و زندگی تبعیضآمیزی را شروع کردند.52
براساس اطلاعاتی که از سوی مأموران امنیتی امریکا ارائه شده است، مقامات امنیتی کامبوج گروهی از مسلمانان را که با سازمان « امالقراء» همکاری داشتند دستگیر یا اخراج کردند. این سازمان به سرمایه مالی سعودی وابسته بود. عربستان سلسله مدارس مذهبی در کامبوج دایر کرد و از اقلیت «چام» حمایت مالی میکرد. رئیس امالقراء «عصام محمد خدرعلی» متولد مصر است. او به همراه دو تبعه تایلندی دیگر به نامهای عبدالعزیز حاجی چیمینگ و محمد یاالدین مادینگ، در 27 می 2003 به اتهام وابستگی به جماعت اسلامی دستگیر شدند.53 پس از آن نیز 28 معلم دینی و وابستگانشان در کامبوج که اهل نیجریه، پاکستان، سودان، تایلند، یمن و مصر بودند از کشور اخراج شدند.54
مسئولان کامبوج تا حدی توانستهاند مانع فعالیتهای امالقراء شوند؛ همچنین فعالیت آن را در مساجد تحت کنترل دارند. در ماه می 2003 مقامات کامبوج پیش از نشست بازار منطقهای آسهآن، دست به یک سری عملیات پیشگیرانه علیه این گروهها زدند.
در پی دستگیریهای اعضای امالقراء، اطلاعات بسیار مهمی به دست آمد که نشان میداد چرا حمبلی در تایلند به سر میبرد و سرانجام نیز همین اطلاعات موجب دستگیری وی شد. حمبلی ظاهراً در فاصله بین سپتامبر 2002 تا مارس 2003 در پنوم پن در یک هتل ارزانقیمت نزدیک مسجد دوبی در یک منطقه مسلماننشین نزدیک دریاچه «بوئنگ کاک» ساکن بوده است.55 وی از راه شهر «کوه کونگ» در ساحل خلیج تایلند وارد کامبوج شد. سپس در آنجا یک زن کامبوجی را به عقد خود درآورد. ظاهراً هدف اصلی این ازدواج اخذ پاسپورت کامبوجی بوده است.56 در کنار استفاده از کــامبوج به عنوان یک محل امن، حمبلی هستههای جدیدی را در امالقراء تأسیس کرد.57 شـــورشهای ضدتایلندی در پایتخت کامبوج (پنوم پن) در ژانویه 2003، طرحهای قریبالوقوع تأسیس یک پایگاه عملیاتی در کامبوج را برهم زد؛ زیرا روابط بین کامبوج و تایلند بهبود یافت.
ب) منطقه دوم: اندونزی (به جز سولاوسی و کالیمانتان)
افزون بر اطلاعات به دستآمده در نتیجة انفجارهای بالی و اعترافات مظنونان عملیات، اطلاعات کمی نیز وجود دارد که نشان میدهد مسئولیت این اقدامات همچنان متوجه اندونزی و گروه مجلس مجاهدین (شورای مجاهدین) اندونزی به رهبری ابوبکر بشیر است. عبدالله انشوری و الیاس ابوفاتح عضو منطقه دوم هستند. ابوفاتح روابط طولانی با ابوبکر بشیر داشت و به همراه وی در زمان سوهارتو به دلیل فعالیتهای اسلامی در دهه 1980 دستگیر شد.58 با رهبری انشوری، منطقه دوم درگیر فعالیتهای ضدمسیحی در مالوکو و آمبون بود. رابط مجلس مجاهدین اندونزی با این مناطق فردی به نام «ایفران سوریاهادی عواص» برادر کوچکتر ابوجبرئیل است.
همانگونه که گفته شد، مجلس مجاهدین اندونزی در آگوست 2000 به وسیله ابوبکر بشیر، ایفران عواص و مرسلین داهلان تأسیس شد.59 هدف اعلامی این حزب، ایجاد دارالاسلام مشابه جماعت اسلامی بود. بشیر احساس کرد که فضای سیاسی اندونزی در دورة پس از سوهارتو نیازمند ایجاد سازمانهای باز و علمی سیاسی است تا بتوانند سایر گروههای تندرو اسلامی را در منطقه گرد هم جمع کنند. از طریق مجلس مجاهدین اندونزی جماعت اسلامی توانست در فضای باز سیاسی اندونزی ایدئولوژی دارالاسلام را گسترش دهد و به پیشرفتهایی نائل شود.
جدا از فعالیتهای باز سیاسی، مجلس مجاهدین به عنوان یک کانال مالی برای ارسال پول به گروههای تندرو اسلامی در منطقه مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر آن، مجلس مجاهدین نقش مهمی در همکاری و اداره سازمانهای تندرو اسلامی داشته است. با داشتن پنجاههزار عضو، این تشکیلات به مراتب از یک سازمان سیاسی بزرگتر است و ابوبکر بیشر سعی کرده است تحت ایدئولوژی جماعت اسلامی، سازمانهای اسلامی تندرو را در منطقه جنوب شرق آسیا زیر پرچم مجلس مجاهدین قرار دهد.
ج) منطقه سوم: بورنئی، ساراواک، صباح ، سولاوسی و جنوب فیلیپین
منطقه سوم یکی از مهمترین مناطق برای تدارک لجستیکی جماعت اسلامی است. این منطقه از نیمههای دهه 1990 برای جماعت اسلامی اهمیت ویژهای یافت. درگیریها میان دولت فیلیپین و جداییخواهان مورو در جنوب فیلیپین، این منطقه را به یک پایگاه سلاح و مواد منفجره تبدیل کرده است و گروههای اسلامی میتوانند به آسانی با پول همه چیز تهیه کنند. تا ژانویه 2002 رهبر منطقة سوم «فتح الرحمن القاضی» بود، اما پس از دستگیری، ناصر عباس رهبری این منطقه را برعهده گرفت. القاضی در سال 1971 در جاوه به دنیا آمد. پدرش «زنوری» مدتها به دلیل همکاری با چریکهای جهادی موسوم به دارالاسلام در دهه 1970، زندانی بود.60 در اواخر دهه 1980، القاضی مطالعات اسلامی را در مدرسه مذهبی تأسیسشده به دست ابوبکر بشیر در شهر زولو در جاوه ادامه داد.61 در همانجا بود که با ابوبکر بشیر و جماعت اسلامی رابطه برقرار کرد.61 در مدرسه دینی «المودودی» به استخدام جماعت اسلامی درآمد و شبکههایی را برای رهبری منطقه سوم در جنوب شرق آسیا تأسیس کرد.62 جبهه اسلامی آزادیبخش مورو که در فیلیپین فعالیت دارد نیز تعدادی از اعضای خود را به مدرسه دینی المودودی اعزام کرده بود. یکی از آنها، سیفالله یونس، یک شهروند فیلیپینی بود که بعداً فرماندهی شاخه عملیات ویژه جبهه اسلامی آزادیبخش مورو را برعهده گرفت. وی عامل عملیات بمبگذاری در مترو مانیل در سال 2000 بود.63
القاضی، یونس و فیلیپینی دیگری به نام « ابوحسام» در سال 1993 برای مدتی به تورخم در مرز پاکستان و افغانستان که محل تعلیم رادیکالهای اسلامی به وسیله متخصصان القاعده بود، مسافرت کردند. آنها در سال 1994 به منطقه بازگشتند و تعلیمات پیشرفتهتری را گذراندند.64 پس از طی مراحل آموزشی، القاضی به بافانا اعزام شد و ماهانه 500 دلار برای هزینه زندگی دریافت میکرد.65 حسام نیز در سال 1996 به شهر سانتوز در جزیره میندانائو فیلیپین رفت و در سال 1998 به اردوگاه آموزش جبهه اسلامی آزادیبخش مورو اعزام شد.66
مهمترین کارکرد منطقه سوم، همکاری و ارتباط با جبهه اسلامی آزادیبخش مورو در جنوب فیلیپین بود. این جبهه اردوگاه ابوبکر بشیر در ماگیندانائو از استان میندانائو را اداره میکرد. این محل به یکی از اماکن آموزشی ویژه از سال 1995 تا علمیات ارتش فیلیپین در سال 2000 تبدیل شد. در اردوگاه سه بخش برای تروریستهای بینالمللی وجود داشت. القاضی دو اردوگاه حدیبیه و ویتنام را که هر دو با جماعت اسلامی در مالزی و اندونزی ارتباط داشتند، تشکیل داد.67 بعد از اینکه اردوگاه ابوبکر از بین رفت، منطقه سه عملیات آموزش خود را به یک اردوگاه در حدود 10 مایلی خارج از شهر «پوسو»در مرکز سولاوسی انتقال داد.68
اردوگاه پوسو به وسیله یک اندونزیایی عضو جماعت اسلامی به نام «پارلیندانگون سایرگور» و با کمک یک رهبر اسپانیایی القاعده به نام «عمادالدین برکت کارکاس» و «الیاس ابودادا» راهاندازی شد.69 این اردوگاه را عمر باندون اداره میکرد. وی یک مبارز کهنهکار افـغانستانی بـود. اردوگاه شامل 8 تا 9 روستا با مناطق مناسب برای مانور نظامی و آموزشی بود.70 مسئولان فیلیپین از وجود این اردوگاه بیاطلاع بودند تا اینکه یکی از اعضای القاعده به نام لویس خوزه گالان گونزالس در اسپانیا دستگیر شد.71 وی اعتراف کرد که در ژوئیه 2001 آموزشهای نظامی را در اردوگاه پوسو تحت نظارت جماعت اسلامی دیده است.72
مقامات امنیتی اندونزی تخمین میزنند تا قبل از افشای این اردوگاه بعد از 11 سپتامبر، حدود دویست عرب در این اردوگاه آموزش نظامی دیدهاند. با این حال، روشن نیست که چه تعداد از اعضای جماعت اسلامی طی فعالیت این اردوگاه در این محل آموزش دیدهاند.
د) منطقه چهارم: استرالیا، ایریان و جایا
منطقه چهارم نزدیکترین سازمان به جماعت اسلامی و تابع منطقه دو در جاوه است. اطلاعات کمی درباره فعالیت این گروه یا ساختار آن وجود دارد. منابع ضدتروریسم استرالیا تلاش زیادی کردهاند تا اطلاعاتی درباره این شاخه یعنی منطقه چهار به دست آورند. عبدالرحمن ایوب، یکی از رهبران این شاخه است که به همراه خانوادهاش پس از بمبگذاری بالی در 12 اکتبر 2002 از استرالیا به اندونزی رفت. اخیراً مشخص شده است که وی در یکی از نشستهای مقامات عالیرتبه جماعت اسلامی در آوریل 2003 در اندونزی شرکت داشته است.73 شاخه استرالیا منابع مالی خود را برای کسب سلاح و مواد منفجره از منطقه حومه سیدنی تأمین میکرد.
تأمین منابع مالی و حمایـت تدارکاتی با حمایت از دو سازمان افراطی اسلامی در استرالیا، یعنی جنبش جوانان مسلمان و السنه و الجماعه انجام میگیرد74 که هر دو سازمان با یکدیگر همکاری دارند. در میان اعضای ایـن دو گروه، فعالان جماعت اسلامی نیز وجود دارند. هر دو سازمان از دکترین خشونت جماعت اسلامی حمایت میکنند. دستکم هفت عضو السنه و الجامعه به خارج از استرالیا مسافرت کردهاند و آموزشهای نظامی در مناطق نامعلوم دیدهاند. از طریق این سازمانها، القاعده توانسته است حدود یکمیلیون دلار از خارج از استرالیا جمعآوری کنــد و در اختیار جماعت اسلامی بگذارد.75
در سال 2002، شاخه استرالیا کوشید مسجد «پرستون» در سیدنی را تحت کنترل خود درآورد، اما این حرکت به وسیله میانهروها و نوگرایان مسلمان با شکست روبهرو شد.76 شاخه استرالیایی اردوگاههای شبـهنــظامی بزرگتری برای تحرک بیشتر اعضا و آموزش آنـان در داخل استرالیا داشته است.77 مقامات امنیتی استرالیا دو اردوگاه یکی در خارج از «پرتب» و دیگری در کوههای «بلو» کشف کردند. حدود 6 تا 20 مرد به طور دائم در این اردوگاهها آموزش نظامی میدیدند. یکی از این افراد که در انگلستان به دنیا آمد و بعدها به اسلام گروید، جک روچ نام دارد که در 19 نوامبر 2002 دستگیر شد.78 وی اعتراف کرد که قصد داشت در سفارت اسرائیل در کانبرا و کنسولگری اسرائیل در سیدنی بمبگذاری کند.
6. تأمین امور مالی
جماعت اسلامی به روشهای گوناگون به تأمین مالی عملیاتها میپردازد. ارتباط با شبکههای مالی محلی، عملیات تجاری بینالمللی و تأسیس شرکتهای تحت پوشش بازرگانی از آن جمله است. حمبلی در مالزی شرکت «پالم اویل» را تأسیس کرد. شرکت کانسوجاگا نیز سرمایههای پراکنده جماعت اسلامی را به خدمت شبکه میگرفت.79 یزید صفعات یک عنصر کلیدی در شکلگیری شرکتهای تحت پوشش بود. چنین تصور میشود که تنها 10 درصد از منافع حاصل از تجارت صرف حمایت از فعالیتهای تروریستی میشود.
مهمترین منابع تغذیه مالی جماعت اسلامی و سازمانهای مربوط به آن، صندوقهای خیریه و صدقات هستند.80 صدقات یا زکات یکی از پنج منبع اقتصادی اسلامی و یکی از واجبات دینی مسلمانان است.81 زکات معمولاً از سوی مسلمانان اهدا میشود، اما فرد اهداکننده از نوع مصرف و نتیجه آن آگاهی ندارد. سازمانهای غیردولتی نیز پــوششی برای ذخیره کـــردن سایر منابع مالی گروههای تروریستی هستند. برای مثال، سازمان بینالمللی رفاه اسلامی که به وسیلــه محمد جمال خلیفه، برادرزاده اسامهبنلادن اداره میشود، سرمایهگذاریهای بسیار هنگفتی در فیلیپین از طریق خدمات خیریه، انجام داده است.82 سازمـــان Mcrcy Foaudotio در فیلیپین نیز جدای از ساختن مساجد و مدارس مذهبی، به جبهه آزادیبخش اسلامی مورو و جماعت اسلامی وابسته است. مقامات فیلیپین برآورد کردهاند که تنها 20 درصد از سپردههای این نهادهای خیریه صرف امور مشروع شده و بقیه به ابوسیاف و جبهه آزادیبخش اسلامی مورو تحویل شده است.83
روش دیگر جذب منابع مالی، سیستم بانکی حواله یا روش اعتباری است. حواله براساس سیستم بانکی یک اعتبار میان همه معاملهکنندگان در جهان است.84 بسیاری از حوالهها از طریق خانوادهها انتقال مییابد و وابستگان نزدیک یک فرد میتوانند از طریق حواله هر مقدار پول را نقداً بگیرند و آن را به هر نقطه از جهان انتقال دهند.85 از این طریق بدون آنکه هیچ نوع فعالیت فیزیکی انجام شود، حوالهفرست میتواند هر مبلغی را به هر کجای دنیا بفرستد و تنها با یک رسید پول را دریافت کند. در میان جامعه فیلیپین این روش در کنار اعتبارات که در همه فروشگاهها انجام میشود، میتواند یک معبر خوب برای گروههای رادیکال باشد.86 کشورهای غربی اکنون میکوشند تا با ثبت آدرس، حوالهها را کنترل کنند.89 نروژ نخستین کشوری بود که با دستگیری چهار سومالیایی که 25 میلیون دلار پول دریافت کرده بودند، منابع مالی تروریستها را شناسایی کرد.90
7. عضوگیری و آموزش
عضوگیری در جماعت اسلامی به کندی صورت میگیرد و تا حد زیادی به حرکت فرد داوطلب و فداکاری و اشتیاق وی در این روند بستگی دارد. در سنگاپور ابراهـیم مائدین از کلاسهای دینی برای استخدام افراد جدید بهره میگیرد. سخنرانیهای وی در کلاسهای جماعت اسلامی عمدتاً گرایش ضدغرب دارد و ایدئولوژی دارالاسلام در این کلاسها تقویت میشود. روش استخدام وی در دو مرحله صورت میگیرد. در مرحله اول اعضای جماعت اسلامی میتوانند دوستان خود را به عنوان عضو جدید به جماعت اسلامی معرفی کنند. در این صورت این عده به کلاسهای مائدین معرفی میشوند. مائدین در این کلاسها مباحثی را پیرامون جهاد اسلامی و مسئولیت مسلمانان در جهان براساس تعالیم قرآنی مطرح میکند. در مرحله بعد مشخص میشود که چه تعداد از افراد شرکتکننده در کلاسها به مسئولیتپذیری و اجرای تکالیف دینی در جهان به ویژه در مناطقی که مسلمانان در آنجا دچار مشکل و بحران هستند، از جمله آمبون، میندانائو، بوسنی و... علاقهمند هستند.
مأمورین پس از سنجش آمادگی دانشآموزان دینی آنها را به سوی مرحـله بـــعدی یعنی جذب شدن در جماعت اسلامی هدایت میکنند. در این مرحله که معمــولاً هیجده ماه به طول میانجامد،91 دانشآموزان مورد اعتمادتر برای گذراندن آموزش نظامی به اردوگاههای افغانستان یا مالزی اعزام میشوند. پس از آن طلبهها عازم اردوگاههای منطقه جنوب شرق آسیا میشوند و با اسناد جعلی و نامعلوم مشغول کار میگردند. حتی خانوادههای این طلبهها نیز از نوع فعالیت آنها بیاطلاع هستند.
در خصوص اردوگاه پوسو، کارآموزان نامهها و اسنادی در دست داشتند که نشان میداد برای انجام امور خیریه یا ساخت مساجد در جنوب سولاوسی و برای کمک به رفع محرومیت منطقه آمدهاند. 92برای آنهایی که به افغانستان اعزام میشدند ـ البته قبل از سـرنگونی طالبان ـ جماعت اسلامی نامهها و معرفینامههای جعلی مبنی بر پذیرش در حوزههای علوم دیــنی در پاکستان به این افراد میداد. آنها برای گذراندن دوره علوم دینی به پاکستان میرفتند.91 در میان اسناد به دستآمده میتوان برای نمونه به «حلیم جعفر» عضو جماعت اسلامی سنگاپور، اشاره کرد. در اسنادی که از حلیم جعفر کشف شد نامهای به قلم عباس هاشم، عضو هسته فعال جماعت اسلامی وجود داشت که چهار نفر را برای آموزش نظامی معرفی کرده بود. در این نامهها آمده بود: یک عضو نیازمند آن است که نامهای رسمی از یک مدرسه علوم دینی پاکستان داشته باشد. نامه باید از پاکستان به آدرس فرد فرستاده شود. باید این پذیرشنامه اعتبار و سندیت داشته باشد. این نامه برای اجاره کردن خانه و پرداخت هزینههای دانشجویی برای خانواده وی اهمیت دارد. این برگه همچنین سندی است که باید اجازه اقامت دانشجو را برای صدور ویزا بدهد. محتوای نامه باید به پذیرش عضو و اینکه وی امکان ادامه تحصیل دارد و میتواند در کلاسهای درس شرکت کند، اشاره کند و باید به زبان عربی باشد.92
تدارکات محلی برای کارآموز جدید در اردوگاههای افغانستان شامل دورهای از آموزشهای مذهبی و جسمی میشود که در «نگری سمبیلان» مالزی صورت میگیرد. پس از آموزشهای ابتدایی، افراد از راه کوالالامپور با هواپیما به کراچی در پاکستان اعزام میشوند. به محض رسیدن به پاکستان به خانههای امن میروند تا از طریق کاناهای مخفی و در چند مرحلة جابهجایی در مناطق پاکستان (کراچی، پیشاور و کوتیه)، به افغانستان بروند. با ورود به افغانستان، آنها وارد اردوگاههای القاعده میشوند. آمــوزش در اردوگاههای القاعده شامل استفاده از AK47S و خمپاره میشود. مطالعه تاکتیکهای نظامی نیز جزئی از این آموزشهاست. در اردوگاههایی که در کشورهای پیشرفته ایجاد شده است استفاده از شبیهسازی نبرد مثلاً در استرالیا در خصوص موضوع جک راچوجود داشت.
8. سازمانهای وابسته
سازمانها و گروههای مختلفی در جنوب شرق آسیا با جماعت اسلامی مرتبط هستند که مهمترین آنها عبارتاند از: ارکان روحینگیا، عسکری اسلامیه، مجاهدین اسلامی پاتانی، گروه 272، مبارزان کامپالان، لشکر جهاد، لشکر جندالله، لشکر مجاهدین، مجلس مجاهدین اندونزی، جبهه آزادیبخش اسلامی مورو، رابطة المجاهدین، بریگاد طالبان و سازمان وائه کوراح.93
نتیجهگیری
همانگونه که گفته شد، جماعت اسلامی اندونزی یکی از جریانهای رادیکال در آسیای جنوب شرقی است. اگرچه ریشههای شکلگیری این جریان به زمانهای دور برمیگردد، اما جنگ داخلی افغانستان نقش مهمی در رشد و نمو آن داشت. همین جنگ باعث شکلگیری ارتباط بین القاعده و جماعت اسلامی شد، به گونهای که از جماعت اسلامی اندونزی به عنوان الگوی منطقهای القاعده در آسیای جنوب شرقی یاد میشود.
جماعت اسلامی یکی از پرنفوذترین تشکلهای اسلامی تندرو در آسیای جنوب شرقی است. از نظر ساختاری و کارکردی نیز یکی از تأثیرگذارترین سازمانهای اسلامی در آسیای جنوب شرقی به حساب میآید؛ به گونهای که ممنوعیت فعالیت آن توسط دولتهای منطقه به خصوص دولت اندونزی و نیز قرار گرفتن آن در فهرست گروههای تروریستی از سوی امریکا، تأثیر چندانی بر دامنه فعالیت و عملکرد آن نداشته است. شاید علت اصلی آن باشد که این حزب در جامعه اندونزی از پیروان زیادی برخوردار است و در زمینه تشکیلاتی نیز آنچنان ساختاری عمل میکند که کمتر تحت تأثیر جریانات و حوادث قرار میگیرد.
پینوشتها
1. Frank Frost, "Terrorism in Southeast Asia", http://www.aph.gov.au/Library/FAD/Sea.htm.
2. Ibid.
3. Robert Day Mc Amis, Malay Muslims, Cambridge:William B. Eerdmans Co, P. 12.
4. U.S. Department of the Army, Indonesia: A Country, DA PAM 550-39, Washington D.C: GPO,1993, P.12.
5. Thomas M. Mckenna, Muslim Rulers and Rebels, Manila:Anvil Publishing,1998, P.76.
6. International Crisis Group (ICG),"Al-Qaida in Southeast Asia: The Case of the Ingruki Network in Indonesiaz", International Crisis Group Indonesia Briefing, 8 August 2002, P. 3.
7. Ibid.
8. Hamid Algar,Wahhabism: A Critical Essay, Oneonta, NY: Islamic Publications Int l, 2002.
9. Bernard Lewis, The Crisis of lslam, New York: Random House,2003, P. 120.
10. برای آگاهی از دیدگاه هر دو شاخه وهابی ـ سلفی رک:
- Hamid Algar, Wahhabism: A Critical Essay and Haneef; James Oliver, The Wahhabi Myth: Dispelling Prevalent Fallacies and the Fictitious link with Bin Laden,Victoria, Canada: Trafford, 2002.
11. Zachary Abuza,"Tentacles of Terror: AL-Qaida Southeast Asian Network", Transnational Violence and Seams of Lawlessnessin the Asia-Pacific: linkages to Global Terrorism, Asia-Pacific Centre for Security Studies, Hawaii, February 19-21, P. 5.
12. Stephen Schwartz,"Defeating Wahaabbism", Front Page Magazine. com, 2 March 2003, http:// www. Frontpagemag. com/Articles/ReadArticle.asp?ID=4178.
13. Haneef James Oliver, Op. Cit, P. 30.
14. Bernard Lewis, Op. Cit, P.129.
15. Zachary Abuza, Op. Cit., P. 129.
16. Singapore Government,White Paper, P.4.
17. John McBeth,"The Danger Within", For Eastern Economic Review, 27 September 2001, P. 21.
18. Andrew Tan,"Terrorism in the Asia-Pacific: Threat and Response", Singapore, 17 & 18 October 2002, P. 12.
19. Ibid, P. 6.
20. Ibid.
21. Ibid, P. 7.
22. ICG, AL-Qaida in Southeast Asia, Op. Cit.
23. Ibid.
24. ICG, "Indonesia Backgrounder: How the Jemaah Islamiyah Terrorist Network Operates", International Crisis Group:Asia Report, No. 43,11 December 2003, P.3.
25. Ibid.
26. "Islamic Militant Groups in Malaysia, Indonesia, Philippines, Singapore Listed", FBIS SEB 20020126000004, 26 January 2002.
27. Rohan Gunaratna,"Twisted Ties of Terrorist Network", Sydney Morning Herald,16 October 2002. P. 6.
28. Martin Van Bruinessen,"Genealogies of Islamic Radicalism in Post- Suharto Indonesia," ISM and Utrecht University, 2002; ICG, "Indonesia Backgrounder: How the Jemaah Islamiyah Terrorist Operates?, Op. Cit, P. 3.
29. Suharto\'s Detect, Defect and Destroy Policy Towards the Islamic Movement, "Interview with Abdullah Sungkar, Nida ul Islam, February-March 1997, Excepted in Zachary Abuza," Tentacles of Terror: AL Qaids\'s Southeast Asian Network", P. 46.
30. International Crisis Group,"Indonesia Backgrounder: How the Jemaah Islamiyah Terrorist Network Operates", Op. Cit, P. 3.
31. Suharto\'s Detect, Defect and Destroy Policy Towards the Islamic Movement, Op. Cit.
32. Jeremy Zakis,"Emerging Asian Threat: Riduan Isamuddi (Hambali)/E the Next Terrorist Mastermind", EERI Emergency. com,12 April 2002.
33. Richard C . Paddock, "From Canada to Kandahar, The Making of a Terrorist", Los Angeles Times, http://www.Latimes.com/news/nation world/ world/ La-Fg-Samm/ 22.Story.
34. Zachary Abuza, Op. Cit, P. 50.
35. Jasbir Singh,"Malaysia Police Arrest 2 University Dons, Link Militants to Jemaah Islamiyah, "FBIS SEP20020124000075, Kuala Lumpur, New Straits Times, 24 January 2002.
36. See: Zachary Abuza, Op. Cit, P.46, White Paper: The Jemaah Islamiyah Arrests and the Threat of Terrorism, Op. Cit. P. 44.
37. Eddie Chua, "Cops Seek More Details of KMM Members atJi Meetings", The New Straits Times Press, Malaysia, 13 November 2002.
38. Zachary Abuza, Op. Cit, P.55.
39. Ibid, P.56.
40. Ibid, P. 50.
41. Singapore Government,White Paper, Op. Cit, P. 10.
42. Zachary Abuza, Op. Cit, PP. 50-51.
43. Rohan Gunaratna, Inside Al-Qaida, Op. Cit., P.186.
44. Ibid., P.187.
45. Zachary Abuza, Op. Cit, PP. 46-47.
46. Yael Shahar, "Al-Qaidas Asian Network Ezamined", FBIS GMP20021026000148, Herzliyya Policy Institute for Countertrrorism,15 October 2002.
47. Zachary Abuza, Op. Cit, P. 50.
48. Zachary Abuza Op. Cit, P. 40.
49. Rohan Gunaratna, Op. Cit, P. 187.
50. Ibid.
51. "Jemaah Islamiyah Tracing Ji\'s Steps to Legian", FBIS SEP20030211000053, Jakarta Tempo, 11 February 2003.
52. Deiv Asmarani and Shefali Rekhi, "Suspected Head of Singapore Ji Arrested on Indonesian Isiand of Bintan 3 Fab", FBIS SEP2003204000003 Singapore The Straits Times, 4 February 2003.
53. Dan Murphy, "Activated Asian Terror Web Bustedi", Christian Science Monitor, Boston, MA, 23 Jan. 2002, P.1.
54. Singapore Government, "Singapore Government Press Statement On ISA Arrests, 11 Jan 02i, Singapore ,11 January 2002.
55. Ibid.
56. Singapore Government,White Paper, Op. Cit, P.11.
57. Ibid. P.15.
58. Ibid.
59. Zachary Abuza, Op. Cit, P. 55.
60. Singapore Government,White Paper, Op. Cit, PP. 43-49.
61. Ibid, P. 48.
62. Singapore Government, "Government Response to Media Queries on ISA Arresti",18 January 2002.
63. Compilation of Profiles form: Singapoent, White Paper, PP. 43-50; Zachary Abuza, Op. Cit, P. 57; d Rohan Gunaratna, Inside AL-Qaida, Op. Cit, PP. 188-189.
64. Singapore Government, "Singapore Government Press Statement on ISA Arrests", 11 Jan 02i.
65. Singapore Government,White Paper, Op. Cit.
66. “Two Jl Suspects Admit Conspiracy to Bomb Embassies, Sites”, FBIS SEP 20030612000022 Bangkok Post,10 June 2003.
67. Singapore Home Minstry Confirms 16 May Arrest of Jl Fugitive in Thailand, I FBISSEP 20030611000001,10 June 2003.
68. "One of Three Thai Jl Suspects Receives Military Training in Libya", FBISSEP 20030620000023 Bangkok Bangkok Post, 20 June 2003.
69."Two Jl Suspects Admit Conspiracy to Bomb Embassies,Sites", Op. Cit.
70. "Group Linked to Jl Attacks in Bangkok, Pattaya, Phukrti FBIS SEP20030611000033 Bangkok The Nation,11 June; Government, Singapore Government Press Statement On ISA Arrests, 11 Jan 02i, Singapore ,11 January 2003.
71. U.S. Department of the Army, Cambonia: A Conutry Study DA Pam 550-50, Washington, D.C.:GPO, 1990, P.99.
72. Charles E. Locke, Jr., The Heirs of Angkor of Khmer Rouge Viability, Monterey, CA: Naval Postgraduate School,1995, P. 54.
73. "Cambodian Media Give Background Information on Um al Qura School", FBIS SEP 2003064000094, 4 June 2003.
74. "Officials Says Cambodian Authorities Hunt Down Two, Three More Jl Members I", FBIS SEP 20030609000042, 6 June 2003.
75. "Hambali Wanted Cambodia as Base for Attacks", Agence France-Presse, 22 August 2003, www.inq7.net.
76. Mark Baker, "Hambali Enjoyed Trappings of the West", www.theage.com.au, 26 December 2003.
77. Ibid.
78. leslie Lopez, "Portait of a Radical Network in Asia", Wall Street Journal, 13 August 2002, P. A14.
79. ICG,"How the Jemaah Islamiyah Terrorist Network Operates?" Op. Cit.
80. Ibid P. 33.
81. James Hookway," It\'s Always the Quiet OnesO,far Eastern Economic Review, 14 Februaey 2002, P. 18.
82. Rihan Gunaratna,Inside AI-Qaida, Op. Cit, P. 190.
83. James Hookway, Op. Cit, P. 18.
84. Rohan Gunaratna, Inside AI-Qaida, Op. Cit. P. 190.
85. James Hookway, Op. Cit, P. 18.
86. Interview, Philippine National Police Force, Task Force Sanglah, Camp Crame, Quezon City, Anila ,January 2002. Quoted in Rohan Gunaratna, Inside AI-Qaida, New York: Colombia University Press,2002, P. 191.
87. Raymond Bonner,"Southeast Asia Remains Fertile for AI-Qaida", NY Times, 28 October 2002, P.1.
88. Ibid.
89. Inge D. Hanssen, "Norwegians of Somai Background with IIIegal Money Transfers", O FBIS EUP20030409000521, 9 April 2003.
90. White Paper, The Jemaah Islamiyah Arrests and the Threat of Terrorrism. P.15.
91. "IS Ai-Qaida Lurking in Indonesia?", EERI, Emergency.com, 14 January 2001.
92. Singapore Government,White Paper, Op. Cit.
93. Translation of a letter Written by Hashim Abas to Hambali in Singapore Government, White Paper, Op. Cit, Annex B.38.
انتهای مقاله/ص