کد خبر: ۲۲۳۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۵ - ۲۹ دی ۱۳۹۰

نگاهی دیگر که توهم گونه و سقوط زا است

روز دوشنبه 19 دی ماه سال جاری یادداشتی باعنوان «قیام 19 دی از نگاهی دیگر» به قلم «حسین علایی» در روزنامه اطلاعات انتشار یافت. از آنجا که این یادداشت از یک طرف به لحاظ محتوایی مورد استقبال رسانه های خارجی و سایت های ضدانقلابی قرار گرفت و از طرف دیگر در خانواده نیروهای انقلاب دغدغه هایی را از این حیث تولید کرد که چرا فردی با سابقه رزم و جهاد اینگونه دچار توهم و سقوط می شود، به نظر رسید نقد این یادداشت ضرورتی اجتناب ناپذیر باشد.
 
دراین یادداشت که نویسنده به مناسبت سالگرد قیام مردم قم در 19 دی ماه سال 1356 نگاشته، پس از شرح و توصیف وقایع و حوادث 19 دی و نوع رفتار مأموران حکومتی با مردم که موجب استمرار اعتراضات و راه افتادن مراسم چهلم ها شد، اینگونه نتیجه می گیرد که قیام 19 دی سرآغاز قیامی شد که ظرف یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی 2500 ساله پایان دهد.
 
نگارنده با اشاره به اینکه ماجرای 19 دی خیلی ساده شروع شد و بهانه آن را هم حکومت فراهم ساخت، تحلیل خود را که در واقع همان نگاه دیگر می باشد ارائه کرده و با ادبیاتی خاص به ذکر مطالبی می پردازد که خواننده یادداشت، متوجه می شود که نویسنده به دنبال یک مقایسه بین حوادث سال 1356 و حوادث سال 1388 است و اگر خوانندگان یادداشت در جریان مواضع نویسنده در جریان فتنه 88 باشند، در این برداشت خود هیچ تردیدی نخواهند کرد. نویسنده رفتار غلط مأموران شاه در برخورد با مردم و عدم توجه شان به واقعیات به خاطر اینکه اطراف او را افراد متملق و چاپلوس فراگرفته بودند، عامل اصلی سقوط او و فرارش از کشور دانسته و می نویسد: «به نظر می رسد احتمالاً سوالات زیر پس از فرار برای شاه مطرح شده باشد که می تواند برای سایرین، تجربه ای مهم و عبرت آموز باشد.»

در این یادداشت هفت سوال از زبان شاه مطرح می شود که به مواردی از آن اشاره می شود.

1- اگر پس از انتشار مقاله در روزنامه حکومتی، اجازه پاسخ به آن مقاله را در همان روزنامه می دادم حکومتم دوام بیشتری نمی یافت؟

2- اگر به مردم معترض اجازه راه پیمایی مسالمت آمیز را می دادم و آنها را متهم به اردوکشی خیابانی و زورآزمایی خیابانی نمی کردم، مسئله خاتمه نمی یافت؟

3- اگر به جای حصر کردن برخی از بزرگان در خانه های شان و تبعید تعدادی دیگر به سایر شهرهای دوردست و زندانی کردن فعالان سیاسی، باب گفت وگو و مراوده با آنها را باز می کردم، کار من به فرار از کشور می انجامید؟

4- اگر به جای متهم کردن مردم که خارجی ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی کردم، حالا خودم مجبور بودم به خارجی ها پناه ببرم؟

نویسنده پس از ذکر این سوالات یادداشت را با این آیه قرآن به پایان می رساند: «فاعتبروا یا اولی الابصار» گرچه برای نقد این یادداشت گفتنی های زیادی وجود دارد، لکن در این مختصر به مواردی اشاره می شود:

1- تصور اینکه نظام 2500 ساله شاهنشاهی را صرفاً رفتار غلط مأموران شاه در سال 1356 فرو ریخت و اگر این رفتار نبود و شاه در برخورد با مردم و مخالفان در دی ماه 1356 خوب عمل می کرد، حکومتش ساقط نمی شد و مجبور به فرار نمی گشت، تصور صحیحی نیست.

ملت ایران با یک مبارزه طولانی تاریخی با رژیم طاغوت، مستبد و وابسته به بیگانگان، در نهایت توانست در 22 بهمن سال 1357 این رژیم را ساقط کند. مبارزات ملت ایران با حکومت سلطانی از اواخر دوره قاجار شروع می شود و در نهضت مشروطه به اوج می رسد.

شکست مشروطه مبارزات ملت ایران را وارد مرحله دیگری ساخت که در دوران پهلوی اول و پهلوی دوم این مبارزات و خواسته های آنان روشن است.نهضت امام خمینی(ره) با قیام 15 خرداد اوج می گیرد ولکن سرکوب شده و شعله های آن به ظاهر فروکش می کند. حکومت وابسته شاه به عنوان عامل دست نشانده آمریکایی ها در ایران، برای مردم ارزشی قائل نشده و کشور را در اختیار آمریکایی ها قرار داده و بسیاری از مبارزان از علما و دیگر اقشار را زندانی یا تبعید می کند.
 
قیام 19 دی نقطه عطفی در این مبارزات است. صف ملت از حکومت شاه در ایران در 19 دی 56 جدا نشده بود. در ایران رضاشاه را انگلیسی ها آوردند و محمدرضا را انگلیس و آمریکا مشترکاً به قدرت رساندند.مبارزات جدی ملت ایران در دوره های گوناگون با رژیم مستبد و وابسته نشان می دهد که قبل از 19 دی 56 مردم صف خود را از صف حکومت و درباریان جدا کرده بودند و همواره برای مبارزه با شاه دنبال فرصت بودند و شهادت حاج آقا مصطفی فرزند بزرگوار حضرت امام(ره) از یک طرف و مقاله توهین آمیز مندرج در روزنامه اطلاعات به قلم «رشیدی مطلق» از درباریان از طرف دیگر، این فرصت را برای مردم فراهم ساخت. مردمی که پس از سال ها مبارزه به یک خودآگاهی رسیده و مصمم به تغییر وضع موجود با یک انقلاب بودند.

2- نویسنده با زیرکی حوادث سال 88 را با حوادث سال 1356 مقایسه کرده و اینگونه نتیجه می گیرد که همان رفتار غلط حکومت شاه و مأمورانش در برخورد با مردم، در سال 1388 از سوی جمهوری اسلامی تکرار شد. نویسنده با این ادبیات در نهایت توصیه می کند که باید مسئولان جمهوری اسلامی از سرنوشت شاه عبرت بگیرند تا به سرنوشت او دچار نشوند

در اینجا سوالات فراوانی وجود دارد که باید افرادی که اینگونه می پندارند در آن تأمل کرده و به دنبال پاسخی منطبق با واقع برای آنها باشند.

الف- رابطه حکومت شاه با قدرت های استکباری و شیطانی که دنبال بلعیدن ملت ها هستند، چگونه بود و رابطه جمهوری اسلامی با این قدرت ها چگونه است؟

ب- رابطه حکومت شاه با مردم چگونه بود و رابطه جمهوری اسلامی با مردم چگونه است؟

ج- علت دشمنی های روزافزون آمریکایی ها، صهیونیست ها و دیگر کشورهای زیاده خواه و استعمارگر با جمهوری اسلامی و ملت ایران در چیست؟

د- تمامی جریان های ضدانقلابی از قبیل سلطنت طلب ها، منافقین، توده ای ها، بهایی ها، وهابی ها و ... از چه نوع رابطه ای با دشمنان اصلی ملت ایران یعنی آمریکایی ها و صهیونیست ها برخوردارند؟

ر- ماهیت حوادث سال 88 چیست؟ شروع کننده چه کسی بود؟ کسانی که به دروغ مدعی تقلب در انتخابات شده و با مجموعه ای از اقدامات قبلی از جمله شبکه سازی های اجتماعی عده ای را به خیابان ها کشاندند و خواسته ای جزء ابطال انتخابات را دنبال نمی کردند، دارای چه نیاتی بوده و هدف نهایی آنها چه بود؟

ز- نقش رسانه های خارجی، شبکه های ماهواره ای، سایت های ضدانقلاب در تحریک مخاطبان برای به خیابان آمدن، تخریب کردن، حمله کردن به پایگاه های سپاه، بسیج و نیروی انتظامی در حوادث سال 88 چگونه بود؟

ح- مواضع سران آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و سفارتخانه های خارجی در تهران در قبال حوادث سال 88 چگونه بود؟

ط- کسانی که در 30 خرداد 1388 و روزهای قدس، 13 آبان،16 آذر و عاشورا در خیابان های تهران به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداخته و با حافظان امنیت درگیر شدند چه ترکیبی داشتند؟ سهم جریان های ضدانقلاب از قبیل منافقین، سطلنت طلب ها، بهایی و ... در این حوادث چگونه است؟ رابطه این جریان ها با مردم چگونه است؟

ی- شعارهای استقلال، آزاد جمهوری ایرانی، نه غزه- نه لبنان جانم فدای ایران، مرگ بر اصل ولایت فقیه و ... با شعارهای مردم ایران در طی 33 سال گذشته چه نسبتی دارد؟

ک- مواضع بزرگانی که به تعبیر نویسنده،حصرخانگی شده اند و کسانی که به زندان افتاده اند، چگونه بوده که از این اقدام جمهوری اسلامی، آمریکایی ها، اروپایی ها، صهیونیست ها و تمامی جریان های ضدانقلابی عصبانی شده و خواهان آزادی آنها هستند؟

ل- کسانی که حماسه همیشه ماندگار 9 دی سال 1388 را خلق کردند چه کسانی بودند؟ توده های مردم از همه اقشار و یا عده ای از مأموران حکومت و افراد متملق و چاپلوس؟ شعارهای حماسه آفرینان 9 دی چه بود؟

م- در سال های 1356 و 1357، دشمنان بشریت یعنی آمریکایی ها و صهیونیسم در کنار مردم ایران بودند و یا در کنار شاه؟ و در سال 1388 همین دشمنان در کنار جمهوری اسلامی بودند و یا در کنار کسانی که در خیابان ها به نام ملت به مقابله با جمهوری اسلامی پرداخته بودند؟

سوالاتی از این دست بسیار است. شاید تأمل در این سوالات به آن توهم های سقوط ساز پایان دهد. البته توقع و انتظار این بود کسانی که به هر دلیلی با فتنه گران همراه شدند با شفاف شدن فضا، صف خود را از آنان جدا کرده و همانند قطره ای در اقیانوس پر خروش ملت که حماسه عظیم و الهی 9 دی 1388 را خلق کرد، قرار گیرند.
 
البته برای رهایی از این توهم های شیطانی، جدی گرفتن جهاد اکبر پس از حضور در صحنه های جهاد اصغر یک شرط ضروری و لازم است. البته درس گرفتن و عبرت آموختن از سرنوشت کسانی که در سال های اخیر با دم زدن از ملت و مردم به مخالفت با جمهوری اسلامی و ولایت پرداخته و افرادی از این قبیله مانند اکبرگنجی، کدیور، رجبعلی مزروعی، واحدی، افشاری، حقیقت جو، مهاجرانی و ... که اکنون همانند منافقین در سایه دشمنان پناه گرفته و از حمایت های آنان بهره می برند نیز یک ضرورت است چرا که خداوند می فرمایند: «فاعتبروا یا اولی الابصار»

یدالله جوانی
منبع : بصیرت

نظرات بینندگان