کد خبر: ۲۲۳۲۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ - ۲۹ دی ۱۳۹۰

جهاد اقتصادی از منظر قرآن و روایات/1

چکیده
«جهاد اقتصادی در قرآن و روایات» عنوان مورد بررسی این مقاله است. شناخت و پیاده شدن اقتصاد اسلامی از اهداف مکتب اسلام است و رسیدن به این هدف موجب شکوفایی جامعه، زدودن فقر و ایجاد رفاه و عدالت می­گردد.

بسیاری از اصول اقتصاد اسلامی در قرآن و روایات مورد اشاره قرار گرفته است. در آیات بسیاری، ره­نمودهای جزئی و مشخص در مسائل گوناگون اقتصادی وجود دارد که دستورات مختلفی را برای انسان صادر نموده است و شناخت آن­ها می­تواند ما را در رسیدن به اهداف مکتب اسلام  و داشتن جامعه­ای پویا و مترقی و متعالی یاری رساند.
 
 با دقت درآیات و روایات در می­یابیم که مراعات مسایل اخلاقی و روابط انسانی و رعایت  قسط و عدل و انصاف، توصیه به پرداخت زکات و خمس، توصیه به داشتن روحیه­ی کار و زحمت و تلاش برای استقلال اقتصادی و داشتن روحیه­ی تقوای کاری و ... همگی نشان­دهنده­ی دقت و توجه اسلام به این امور است. چنان چه این اصول در جامعه عملیاتی شود موجب برقراری اقتصادی خواهد شد.
 
مفهوم جهاد:
کلمه‌ی جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق می‌شود و یکی از کلماتی است که در گفتمان دینی ما معنا پیدا می‌کند و همیشه صبغه‌ی تقدس را در درون خودش دارد.
 
مفهوم اقتصاد
اقتصاد از ریشه­­­ی قصد به معنى راستى راه است.
اقتصاد در لغت به دو معنى است. یکى از آن دو، پسندیده ‏است که حد وسط و میانه­ی افراط و تفریط است مانند جود که حد وسط اسراف و بخل محسوب مى‏شود یا شجاعت که حد وسط تهور و ترس است و به همین معنى در قرآن به کار رفته است: در رفتارت میانه را برگزین.1

 و دوم به امرى اطلاق مى‏گردد که بین پسندیده و ناپسند در نوسان است، مانند آن چه که بین عدل و جور یا قریب و بعید فرض مى‏شود: بعضى از آنان بر خود ستم کردند و بعضى راه میانه را برگزیدند.2
 
در اصطلاح، اقتصاد حالت میانه و اعتدال بین زیاده‏روى و خست­ورزى است.3
       خداوند مى­فرماید:
 والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا وکان بین ذلک قواما4
 
و همین مفهوم در کلام امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه به لفظ اقتصاد تعبیر شده است. امام مى‏فرماید:
«آن کس که میانه‏روى در پیش گیرد، هرگز هلاک نگردد.»5
«هرکس میانه­روى پیشه کند (صرفه­جویى کند) نیازمند نگردد.»6
و یا می­فرماید: «هرکس میانه­رو باشد (صرفه­جویى کند) هزینه‏اش سبک‏ گردد.»7
 
بنابراین روشن مى‏شود که قصد، روش معقول و راه استوار بین افراط و تفریط است و بر اساس همین معنى، کلمه­ی «قصد» و مشتقات آن در جاى­جاى نهج البلاغه به کار رفته است.

یونانى­ها اقتصاد را «ایکوس نوموس» مى‏گویند که به مفهوم تدبیر منزل - اداره و تنظیم امور خانه - است «جان مارشال جیفنى‏» در تعریف اقتصاد مى­گوید:

علمى است که چگونگى ایجاد توزیع و هزینه کردن ثروت را مورد بررسى قرار مى‏دهد.8
عبارت جهاد اقتصادی که حکیمانه و مدبرانه ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی در هم آمیخته است، از ترکیب دو واژه­ی جهاد و اقتصاد تشکیل گردیده و در واقع به نوعی تلاش مقدس و با انگیزه­ی الهی در اقتصاد و معیشت اشاره دارد.
 
شناخت و پیاده کردن اقتصاد اسلامی از اهداف مکتب اسلام است و رسیدن به این هدف موجب شکوفایی جامعه، زدودن فقر و ایجاد رفاه و عدالت می­گردد. در شرایط کنونی که اقتصاد اسلامی کم­رنگ گردیده، حس می­شود که باید جهاد عظیمی در شناخت اقتصاد اسلامی و حرکت به این سمت صورت گیرد.
 
بسیاری از اصول اقتصاد اسلامی در قرآن و روایات مورد اشاره قرار گرفته است. در آیات بسیاری، ره­نمودهای جزئی و مشخص در مسائل گوناگون اقتصادی وجود دارد که دستورات مختلفی را برای انسان صادر نموده است و شناخت آن­ها می­تواند ما را در رسیدن به اهداف مکتب اسلام و داشتن جامعه­ای پویا و مترقی و متعالی یاری رساند.
 از دیدگاه قرآن کریم و روایات، فعالیت اقتصادی و مبادرت به بهره­گیری از مواهب طبیعی برای تأمین معاش، می­تواند جهاد در راه خدا و یک عمل عبادی و مظهری از عبودیت خداوند متعال باشد و چنان چه با رعایت اخلاق و انسانیت، تقوا و وجدان همراه گردد موجب رونق اقتصاد فرد و جامعه می­گردد. ما در ادامه برخی از اصولی را که در قرآن ذکر گردیده مورد بررسی قرار می­دهیم:
 
1) توصیه به رعایت اخلاق و انسانیت در اقتصاد
اسلام در رسیدن به همه­ی اهداف اقتصادی و مالی، از چهارچوب ارزش­های اخلاقی، خارج نمی­شود و هرگز برای تحقق آن اهداف، از توجه به اخلاق و انسانیت و معنویت غفلت نمی­کند.
رعایت اخلاق و روابط انسانی، در تثبیت نهادهای اخلاقی عملی در جامعه و به­عنوان یک حرکت کارساز در پدیدآمدن فرهنگ اسلامی و بالابردن بهره­وری و داشتن اقتصادی پویا نقش اساسی دارد.
 
در جای­جای قرآن رعایت مسایل اخلاقی و انسانی در کسب وکار و تجارت و معاملات، از جمله وفا در عقود، رعایت عدل و انصاف، عدم اکل به باطل، قرض الحسنه، انفاق و ... به چشم می­خورد:
 
-  وفای به عقد
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! به عقد و پیمان‏ها (ى خود، با خدا و مردم) وفا کنید.9
در روایتی از حضرت رسول اکرم(ص) آمده: «همانا پاکیزه­ترین شغل، شغل بازرگانی است؛ که چون سخنی گویند دروغ نگویند و هرگاه امانتی به آن­ها سپرده شود، خیانت نکنند و هرگاه وعده دهند، خلف وعده نکنند و وقتی چیزی می­خرند، از آن نکوهش نکنند و وقتی چیزی می­فروشند، تعریف و تبلیغ نکنند و هرگاه بدهکارند (در پرداخت بدهی خود) تعلل نورزند و هرگاه طلب­کار باشند (برای گرفتن طلب خود) فشار نیاورند.»10 
 
-  رعایت عدل و انصاف
و هنگامی که پیمانه می­کنید، حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید. این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است.11
 
در آداب تجارت و کسب و کار حضرت علی(ع) آمده:
ای جماعت بازرگانان، پیش از شروع کسب و کار از خداوند خیر و نیکی بطلبید و با آسان­گیری در معامله از خداوند برکت جویید. به خریداران نزدیک شوید، به زیور بردباری آراسته شوید، از قسم­ خوردن بپرهیزید، از ستم کردن و اجحاف بترسید، با مظلومان به انصاف و عدالت رفتار کنید و ...12
 
- عدم اکل به باطل
ای کسانی که ایمان آورده­اید، اموال یک­دیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.13

- قرض الحسنه
کیست که به خداوند وام دهد، وامى نیکو تا خداوند آن را براى او چندین برابر بیافزاید و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مى‏سازد و به سوى او بازگردانده مى‏شوید.14
 
جهاد، گاهى با جان است و گاهى با مال. در این آیه مطرح شده است که قرض، نوعی جهاد با مال است و پاداش قرض الحسنه بر عهده­ی خداوند است15
 
‏در روایات آمده:           
پاداش قرض الحسنه هجده برابر، ولى پاداش صدقه ده برابر است.16
 و همچنین هر کس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏کند.17
 
- انفاق
مَثَل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یک­صد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى‏کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست.18
 
 کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، سپس به دنبال انفاقى که کرده‏اند، منت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند، پاداش آن­ها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند.19
 
امام علی(ع) با پسندیده‌ دانستن انفاق می‌فرماید: «انفاق مال دنیا، پس‏انداز کردن است که برای انفاق­کننده می‏ماند و نگاه داشتن آن (و بخل ورزیدن) اندوه است و گرفتاری.»
 
 با دقت در آیات و روایات درمی­یابیم؛ مراعات مسائل اخلاقی و روابط انسانی و رعایت  قسط و عدل و انصاف و ... همگی نشان­دهنده­ی دقت و توجه اسلام به این امور حتی در مسائل مادی است و چنان چه این اصول در جامعه عملیاتی شود موجب برقراری اقتصادی سالم خواهد شد.
 
2) توصیه به داشتن روحیه­ی کار و تلاش
یکی از عوامل بسیار مهم که می­تواند به رشد و توسعه­ی اقتصاد و افزایش کارآمدی در جامعه کمک نماید احیای فرهنگ غنی کار و تلاش و همت و توجه به آموزه­های دینی و ارزش­های معنوی کار است. هر چه همت و تلاش و کار با انگیزه­ی معنوی درآمیزد و رنگ و لعاب الهی به خود گیرد، بیشتر موجب احیای این فرهنگ غنی خواهد شد. همچنین باید دانست، در جامعه­ای که نگاه منفی و نادرست برای به­دست آوردن درآمد و ثروتمند شدن وجود داشته باشد، روح کار و تلاش و جهد و جدیت می­میرد و تن­پروری و کم­کاری، فرهنگ غالب می­شود. پس اگر فرهنگ کار و تلاش در جامعه - آن‌ چنان که در آیات  و سیره­ی عملی و گفتاری ائمه­ی اطهار و معصومین بوده است - نهادینه شود، به­طور یقین پیش­رفت و رونق اقتصادی کشور را در پی خواهد داشت.
 
از این رو برای احیای فرهنگ کار باید هنجار بودن کار و تلاش و ناهنجار بودن بی­کاری و تنبلی و سستی، در جامعه تبیین گردد. در این راستا بهره­گیری از آیات و روایات و سیره­ی معصومین می­تواند ما را در جامعه‌ای که دین‌مدار و حق‌محور بوده، از میزان پذیرش والای این ‌گونه آموزه­ها در میان مردم برخوردار است ره­نمون سازد.
در قرآن آمده: «و برای انسان جز آن چه تلاش کرده (بهره­ی دیگری)، نیست.»20
 و نشانه­ی روز را روشنی­بخش ساختیم تا (در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید). 21
پروردگارتان کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت درمی­آورد تا از نعمت او بهره­مند شوید.22
 او آن چه را در آسمان­ها و آن چه را در زمین است، همه را از سوی خود مسخّر شما ساخته است.23
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه­های آن راه بروید و از روزی­های خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.24

در این زمینه می­توان به روایات و سیره­ی عملی پیامبر اکرم(ص) و ائمه­ی معصومین نیز که همواره بر پایه­ی کار و تلاش و دوری از تنبلی و بی­کاری بوده است اشاره کرد، از جمله:
 
پیامبر عظیم­ الشأن(ص) می­فرمایند: «اگر انسان ریسمانی بگیرد، پشته­ای هیزم را بر دوش کشد و آن را بفروشد و از این ره­گذر نیازهای زندگی خود را برآورد، بسی بهتر است از این که از دیگران درخواست کمک کند.»25
 همچنین باز پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) می­فرماید: «هرکس از دست­رنج خود بخورد، روز قیامت در شمار انبیاء خواهد بود.»26
 
- توجه به اصل تقدیر رزق و روزی به دست پروردگار
در طلب روزی، نکاتی را  باید مورد توجه قرار داد. یکی این که در به­دست آوردن مال و تلاش برای روزی، نباید از اصل تقدیر رزق و روزی به دست خداوند و توکل بر او غافل شد که این آیات و روایات گویای این مهم است:
 کلیدهای آسمان­ها و زمین از آن اوست. روزی را برای هر که بخواهد گسترش می­دهد یا محدود می­سازد. او به همه چیز داناست.27

و خداوند، هم شما را آفرید و هم آن چه را می­سازید.28 هر چند انسان با اراده­ی خود کار می­کند، ولی اراده­ی خداوند نیز به آن تعلّق گرفته است؛ او نمی­تواند مستقل و بی­نیاز از خداوند متعال منشأ اثر باشد و بنابراین، فعالیت­های او مستند به خداوند متعال هستند.

آیا هیچ درباره­ی آن چه کشت می­کنید، اندیشیده­اید؟ آیا شما آن را می­رویانید یا ما می­رویانیم؟ هرگاه بخواهیم، آن را مبدّل به کاه در هم کوبیده می­کنیم که تعجب کنید.29

حضرت علی(ع) می­فرماید: «اختیار کم و زیاد شدن روزی­ها جز در دست روزی­رسان نیست.»30
 
و باز می­فرماید: «مردم نان­خورهای خدایند. خداوند روزی آن­ها را ضمانت و خوراک­شان را مقدر کرده است.»31
 
امام صادق(ع) می­فرماید: «امیرالمؤمنین(ع) بارها می­فرمود: "به یقین بدانید که خدای تعالی اجازه نمی­دهد بنده بر آن چه در قرآن کریم برایش مقدر شده پیشی گیرد؛ هرچند سخت بکوشد و با تمام توان چاره اندیشد و ترفند زند. ای مردم هیچ انسانی، با هوش و ذکاوت خود، نمی­تواند تغییری در جهت افزایش روزی خود پدید آورد و از روزی هیچ فقیری، به سبب کم­هوشی او، کم نمی­شود. کسی که این نکته را بداند و به آن عمل کند بیش از همه آسایش دارد و سود برده است.»"32
 
پیامبر خدا(ص) می­فرماید: «نه حرص­ زدنِ حریص؟، روزی را به طرف او می­کشاند و نه ناخوش داشتن کسی از روزی، آن را از او باز می­دارد.»33
 
- توصیه به غافل نشدن از واجبات در حین کسب و کار
و نکته­ی دیگر این که تلاش وکار نباید ما را از توجه به امور واجب همچون نماز باز دارد. عدم دقت در این زمینه موجب بی­برکتی در رزق و روزی می­شود.
 
مردانى که هیچ تجارت و معامله‏اى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات، سرگرم و مشغول نمى‏کند، از روزى که در آن، دل­ها و چشم‏ها دگرگون مى‏شود بیمناکند.34
 
حضرت امام حسن عسکری(ع) در این زمینه می­فرماید: «مبادا روزیِ ضمانت­شده تو، را از کار واجبی بازدارد.»35
 
3) توجه به  فرهنگ احساس تعهد و وجدان کاری
 
وجدان کاری را می‌توان چنین تعریف کرد: «عاملی که سبب می‌شود فرد بدون وجود هیچ کنترل خارجی و به‌دنبال انگیزه‌ای درونی، کارش را به ‌نحو احسن انجام دهد».36 یا به عبارت دیگر «وجدان‌ کاری عاملی است که موجب می‌شود فرد صرف‌نظر از هر گونه تشویق یا تنبیهی، کارش را به بهترین صورت ممکن انجام دهد».37 البته روشن است که در فرد مؤمن زمینه­ی گسترده‌تری برای ایجاد وجدان ‌کاری وجود دارد.
 
این مفهوم در نهان خود دو عنصر را به یک نسبت شامل می­شود: یکی امانت و درست­کاری و رعایت حدود شرعی و قانونی کار و دیگری توان و مهارت کاری. 
 
به طور طبیعی هر مقدار که فرد مهارت بیشتری با حفظ امانت و درست­کاری داشته باشد، خدمت بیشتری می­تواند به جامعه ارائه دهد، چرا که وجدان کاری و احساس تعهد در فرد او را از هدردادن و بطالت وقت و فرار از کار و عدم ارائه­ی کار مفید باز می­دارد.
 
درحدیث است که: «خداوند دوست دارد اگر کسی کاری را انجام می­دهد آن را درست انجام دهد.»38

در روایت دیگری آمده: «هرکس کاری را بر عهده بگیرد و آن را به­درستی انجام ندهد پیش خدا مدیون است.»
و باز عنوان شده: «ارزش هر فردی به اندازه­ی حسن و درست­کاری اوست.»39

در آموزه­های نبوی، خدا دوست­دار کسی است که کار و تلاش را خوب به پایان برساند.40
 
در حدیث دیگری نقل گردیده: «زیبایی کار خوب به اتمام و پایان رسانیدن آن است.»41
 
کار مفید به­عنوان یک خدمت به جامعه، به هر مقدار و میزان، پسندیده و مورد تقدیر است. بنابراین، هرکس به هر مقدار که می­تواند از این طریق به جامعه کمک کند - حتی اگر به مقدار ناچیز باشد - نباید فروگذار نماید، زیرا محرومیت از همین مقدار کم، خود موجب ضرر و محرومیت جامعه می­گردد.
 
رعایت این نکته در سطح جامعه سبب ظهور و بروز استعدادها و سرمایه­هاست. اگر این امر مبنای عمل­کرد نظام اقتصادی یک جامعه باشد، بی­تردید، بهره­بردای از برکات مادی و معنوی آن و بهره­مند شدن آحاد جامعه، نتیجه­ی مورد انتظار آن خواهد بود.
 
رسول اکرم(ص) می­فرمایند: «ارزش هر فرد به اندازه­ی همت اوست.»42
 
و حضرت علی(ع)، محبوب­ترین فرد نزد خدا را کسی می­داند که برای مردم مفیدترین باشد.
 
4) توصیه به رعایت تقوای کاری و به­دست آوردن مال حلال و پرهیز از کسب درآمدهای حرام
 منظور از مفهوم واژه­ی «تقوای کاری» عبارت است از رعایت حدود شرعی و قانونی کار. هر کس تا آن جا که برای او مقدور است، این حدود را مورد توجه قرار دهد و در میدان کار آن­ها را زیر پا نگذارد43. یکی از ابعاد رعایت تقوای کاری،  به­دست آوردن مال  از راه حلال و مراقبت بر اعمال در معاملات و مناسبات کاری و پرهیز از انجام حرام، از جمله ربا، رشوه و ... و همچنین رعایت تمام جوانب و ابعاد دینی مرتبط با کار و اشتغال از جمله درست­کاری، ایثار وگذشت وکمک به همنوع و ... است.
 
از آن جا که خوردن مال حرام و احتراز نکردن از آن، باعث هلاکت و به انحاء مختلف موجب ضرر و زیان به افراد جامعه و اقتصاد می­گردد، در این زمینه بیان روایاتی که به طلب روزی حلال پرداخته­اند می­تواند مفید باشد:
 
رسول اکرم(ص) بر این باور بود که: «عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آن‏ها طلب روزی حلال است.»44
 
و همچنین فرمودند: «هر که از رنج دست ‏خود بخورد خدا با نظر رحمت ‏به او نظر مى‏کند، و هرگز او را عذاب نمى‏کند.45
 و باز از آن حضرت مروى است که: «هر که چهل روز حلال بخورد خداى تعالى دل ‏او را روشن مى‏کند و چشمه‏هاى حکمت را از دل او بر زبانش جارى مى‏سازد.»46
 
توجه به حلال بودن و دقت در کسب درآمد سبب می­شود که در هیچ مرحله­ای از مراحل خیانتی صورت نگیرد و این خود اعتماد را در جامعه تقویت می­کند و باعث اهتمام بیشتر به کار و بالا رفتن کیفیت آن می­شود و همین امر موجب رونق در اقتصاد جامعه می­گردد.

در مقابل، ربا، رشوه، احتکار و کم­فروشی و... از مصادیق کسب­های حرام و مخرب اقتصاد محسوب می­گردند که در اسلام از آن­ها نهی اکید گردیده است.
در تحریم عمل زشت ربا و رشوه، آیات و روایات بسیار و گسترده‏اى وجود دارد که در منابع مختلف وارد شده است. در این آیات و روایات تعبیرات بسیار تکان­دهنده‏اى در مورد این  اعمال اقتصادى ظالمانه و غیرانسانى آمده است که درباره­ی کمتر گناهى دیده مى‏شود.
 
- رباخوارى
قرآن کریم می فرماید: «خدا بیع را حلال کرده است و ربا را حرام.»47
 
همچنین در آیه­ی دیگری می فرماید: «کسانى که ربا مى‏خورند، (در قیامت از قبرها) بر نمى‏خیزند مگر همانند برخاستن کسى که بر اثر تماس شیطان، آشفته و دیوانه شده است.»48
 
تجربه نشان داده که اموال حاصل از ربا، دوام و بقاء و برکتى ندارد و رباخواران گرفتار سرنوشت‏هاى شومى مى‏شوند و با وضع بدى از دنیا مى‏روند.
 
رباخوارى فقر و بدبختى مى‏آفریند و جامعه را به تباهى مى‏کشد و تباهى جامعه مایه­ی درد و رنج همه است. رباخواران نیز در آتش فقرى که براى جامعه فراهم کرده‏اند مى‏سوزند. در یک جامعه­ی بدبخت کسى نمى‏تواند خوش­بخت زندگى کند.
 
تحمیل ربا عملی ظالمانه است که تمام هستى فرد را به باد مى‏دهد و به همین علت است که با اعمال منافى عفّت مقایسه و از آن بدتر شمرده شده است چرا که رباخوارى یکى از عوامل اصلى  فقر و اختلاف طبقاتى به شمار می­آید.
از جمله در حدیثى مى‏خوانیم که پیغمبر اکرم(ص) به على(ع) فرمود: «اى على! یک درهم از ربا از نظر گناه و معصیت بدتر از هفتاد بار زناست.»49
 
امیر مؤمنان على(ع) مى‏فرماید: «پیامبر گرامى اسلام(ص) در این روایت ربا و پنج طایفه را - که در ارتباط با ربا هستند - لعنت کرده است: 1- کسى که میهمان رباخوار مى‏شود و از غذایى که از پول ربا تهیّه شده است با علم و آگاهى استفاده مى‏کند.2- رباخوار 3- ربادهنده‏ 4- کسى که ربا را محاسبه مى‏کند 5- شهود قرارداد ربا.»50
 
طبق این روایت، امام باقر(ع) مى‏فرمایند: «کثیف‏ترین معاملات، معاملات ربوى است. حتّى از شراب فروشى و قمار و فحشاء، کثیف‏تر است.»51
 
در حدیث دیگر مى‏خوانیم: رسول خدا(ص) فرمود: «رباخوارى بدترین نوع کسب­هاست.»52
 
- رشوه
رشوه، یکى از گناهان بزرگى است که مفاسد اجتماعى متعدّدى را به­دنبال دارد، از جمله: حذف عدالت، یأس و ناامیدى ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهى حاکم و قاضى و از بین رفتن اعتماد عمومى.
 
قران کریم می­فرماید: «و اموال یک­دیگر را به باطل (و ناحقّ) در میان خودتان نخورید و اموال را به (عنوان رشوه، به کیسه­ی) حاکمان و قاضى‏ها سرازیر نکنید تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخورید، در حالى که خود مى‏دانید (که خلاف مى‏کنید).»53
 
رشوه­دهندگان، دنیادارانى هستند که با رشوه دادن به قضات و سایر حکام و کارمندان، مى­خواهند اموال سایر مردم را بخورند. کارمندان دولت به­ویژه مسئولان رده بالاى اجرایى و قضایى را با رشوه­دادن به خدمت مطامع پلید خود در آورده، اموال اشخاص دیگر یا اموال عمومى را تصرف و تصاحب مى­کنند. این را خداوند خوردن گناه­ورزانه­ی بخشى از اموال مردم مى­نامد. بنابراین رشوه و ارتشا، وسیله­اى بیش نیست براى ارتکاب حرام­خوارى  و خوردن اموال مردم به باطل و مى­توان آن را به­اختصار مال مردم­خورى نامید.
 
با توجّه به این آثار و عوارض منفى، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است:
رسول اکرم(ص) به حضرت على(ع) فرمود: «اى على! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یک­سان و حرام است.»54
 
همچنین على(ع) در ذیل آیه­ی شریفه‏ى «أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» 55  فرمود: «رشوه‏خواران کسانى هستند که مشکل مردم را حل نموده، در برابر، هدایاى آنان را مى‏پذیرند.56
 
امام صادق(ع) رشوه را در حد کفر به خدا مى‏داند و رسول اکرم(ص) رشوه­دهنده و گیرنده و واسطه را لعنت کرد و فرمود: «بوى بهشت به صاحب رشوه نمى‏رسد.»
 
در حدیث دیگر مى‏خوانیم: «هر حاکمى که نسبت به گرفتارى‏هاى مردم بى­تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او مى‏پوشاند و اگر هدیه قبول کند تا کار مردم را انجام دهد، در زنجیر است و اگر رشوه بگیرد، مشرک است». 57
حضرت على(ع) رشوه گیرنده را از حقّ ولایت محروم مى‏داند.58
 
و در جاى دیگر آن حضرت فرمودند: «هیچ گروهى گرفتار رشوه نشدند، مگر آن که گرفتار ترس و اضطراب و نگرانى شدند!»59
 
بعضى براى توجیه خلاف خود، نام‏هاى مختلف بر رشوه مى‏گذارند، از جمله: هدیه، تحفه، حقّ الزحمه، چشم روشنى و ... . شخصى به نام «أشعث بن قیس»، حلوایى به در خانه­ی على(ع) به­عنوان هدیه آورد تا در محکمه شاید امام به نفع او حکم صادر کند. امام فرمود: «به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را بر من ببخشند تا پوست جوى را به ناحقّ از دهان مورچه‏اى بگیرم این کار را نخواهم کرد.»60
 
شخصى به رسول اکرم(ص) گفت: «من متصدى و مسئول کارى هستم. مردم برایم هدایایى مى‏آورند، چگونه است؟!» حضرت در جواب فرمود: «چه شده است که عُمّال ما از هدایا سخن مى‏گویند! آیا اگر در خانه مى‏نشستند کسى به آنان هدیه مى‏داد؟!»61
 
 پی­نوشت­ها
 1. واقصد فی مشیک، لقمان، آیه­ی 19
2. فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد، فاطر، آیه­ی 32
3. مفردات:404.  
4. فرقان، آیه­ی 67.
5.  لن یهلک من اقتصد، غرر الحکم، ج5، ص70.
6. ما عال من اقتصد، نهج البلاغه، کلمات قصار،140.
7. من اقتصد خفت علیه الموون، غرر الحکم، ج5، ص474.
8. جیفرنس: اقتصاد سیاسى، ص7، به نقل از سید محسن حائری، اندیشه­های اقتصادی در نهج البلاغه، ترجمه­ی عبد العلی آل بویه­ی لنگرودی، ص25.
9. یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود؛ سوره­ی مائده، آیه­ی1.
10. ان اطیب الکسب التجار الذین اذا حدثوا لم یکذبوا، و اذا ائتمنوا ام یخونوا، و اذا اشتروا لم یذموا، و اذا باعوا لم یطروا، واذا کان علیهم تم یمطلوا، و اذا کان لهم لم یعسروا، هندی، کنز العمال،9341-9340، 10516.
11. أوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسن تأویلا، اسراء، آیه­ی35 .
12. مجلسی، بحار الانوار، ج78، ص54، ح100.
13. یا ایهاالذین آمنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم، نساء، آیه­ی 29.
14. من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنه فیضاعفه له اضعافاً کثیره و الله یقبض و یبصط و الیه ترجعون، سوره­ی بقره، آیه­ی 245.
15. تفسیر نور، ج‏1، ص387.
16. بحار، ج74، ص311.
17. بحار، ج100، ص138.
18. مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منّا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون، بقره، آیه­ی 261.
19. الّذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثمّ لا یتبعون ما انفقوا منّا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا یحزنون، بقره، آیه­ی262.
20. و ان لیس للأنسان الا ما سعی، نجم، آیه­ی39.
21. و جعلنا آیه النّهار مبصره لتبتغوا فضلاً من ربّکم، اسراء، آیه­ی12.
22. ربّکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله، اسراء، آیه­ی 66.
23. سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعاً منه، جاثیه، آیه­ی13.
24. هو الذی جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النّشور، ملک، آیه­ی15.
25. لو ان رجلاً اخذ حبلا فیاتی بجزمه حطب علی ظهره فیبیعها فکیف بها وجهه، خیر له من یسأل،       مجلسی، بحار،  ج93، ص158.
26. من اکل من کدیده کان یوم القیامه فی اعداد الانبیاء و یاخذ ثواب الانبیاء، پاینده، نهج الفصاحه، ص18.
27.  له مقالید السموات و الارض یبسط الرّزق لمن یشاء و یقدر انّه بکلّ شیء علیم، شوری، آیه­ی12.
28.  و الله خلقکم و ما تعلمون، صافّات، آیه­ی96.
29.  أفرأیتم ما تحرثون، ءَ أنتم تزرعونه ام نحن الزّارعون، لو نشاء لجعلناه حطاماً فظلتم تفکّهون، واقعه، آیه­ی 63- 65 .
30. لا یملک امساک الارزاق و ادرارها ال الرازق، آمدی، غرر الحکم، ح10838.
31. عیاله الخلائق، ضمن ارزاقهم، و قدر اقواتهم، نهج البلاغه، خطبه­­ی91.
32. مجلسی، بحار الانوار، ج103، ص33، ح69.
33.  مجلسی، بحار الانوار، ج77، ص68 ، ح7.
34. رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه یخافون یوماً تتقلّب فیه القلوب و الابصار، نور، آیه­ی37.
35. لا یشغلک رزق رزق مضمون عن عمل مفروض، مجلسی، بحار الانوار، ج78، ص374، ح22.
36. محمد آراسته خو، فرهنگ اصطلاحات علمی و اجتماعی، ص1125.
37. جولیوس گولد، ال . کولب ویلیام، فرهنگ علوم اجتماعی، ص342.
38. ان الله تعالی یحب اذا عمل احدکم عملاً یتقنه، پاینده، نهج الفصاحه، ص416.
39. قیمه کل امرء ما یحسنه، محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 122.
40. ان الله یحب من العامل اذا عمل ان یحسن.
41. جمال المعروف اتمامه، آمدی، غرر الحکم، ح8701، ص383.
42.  قدر الرجل علی قدر همته، همان، ح1627، ص93.
43. حسن نظری، مقاله­ی کار، اشتغال و تولید، سایت حوزه. نت.
44.  العباده سبعون جزءاً افضلها طلب الحلال، پاینده، نهج الفصاحه، ص10.
45. بحار الانوار، ج103، ص10، ح41.
46. محجه البیضاء، ج3، ص204. و احیاء العلوم، ج2، ص80.
47. أحل الله البیع و حرّم الرّبوا، بقره، آیه­ی275.
48. الذین یأکلون الرّبا لا یقومون الا کما یقوم الّذی یتخبّطه الشیطان من المسّ ذلک بأنهم قالوا انّما البیع مثل الربا و أحل الله البیع و حرّم الرّبا فمن جاءه موعظه من ربّه فانتهی فله ما سلف و أمره الی الله و من عاد فاولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون، بقره، آیه­ی 275.
49. یا علی درهم ربا اعظم عندالله من سبعین زنیه ...، علامه مجلسى، روضه المتقّین، ج 7، صفحه­ی 277.
50.  لعن رسول الله(ص) الربا و آکله و بایعه و مشتریه و کاتبه و شاهدیه، مستدرک الوسایل، ج 13، ابواب الربا، باب1، حدیث8.
51. اخبث المکاسب کسب الربا، کافی، ج 5، ص148.
52. و من الفاظ رسول الله(ص) شر المکاسب کسب الربا، من لایحضره الفقیه، ج4، ص378.
53. ولا تأکلو أموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتأکلوا فریقاً من اموال الناس بالاثم و أنتم تعلمون، بقره، آیه­ی 188.
54. یا علی ثمن المیته و الکلب و الخمر و مهر الزانیه و الرشوه فی الحکم، بحار، ج 77، ص54.
55. مائده، آیه­ی42.
56.  بحار، ج104، ص273.
57. وسائل، ج12، ص63.
58. نهج البلاغه، خطبه­ی131.
59. نهج الفصاحه، ح2693.
60. تفسیر نور، ج1، ص298.
61.  نهج الفصاحه، ح539.

فرهادیان فاطمه
منبع : ماهنامه پیام زن شماره 237

نظرات بینندگان