کد خبر: ۲۳۰۵۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۳ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۰

پیشنهادات دیپلماتیک آمریکا به ایران فقط جنبه نمایشی دارد

 اندیشکده «واشنگتن»، در مقاله ای به قلم «پاتریک کلاوسون»، مدیر پژوهشی این موسسه، و رئیس طرح «ابتکار امنیتی ایران» به بررسی دورنمای اعمال تحریم ها بر ایران پرداخته، و معتقد است با شروع سال 2012، سران ایرانی کماکان بر این باورند که می توانند روند غنی سازی اورانیوم، باز فرآوری پلوتونیوم، و برنامه های توسعه موشکی خود را، علی رغم دستور شورای امنیت سازمان ملل برای تعلیق چنین فعالیت هایی، ادامه دهند. بنابراین، تهران نشان داده است که هیچ علاقه ای به حل معضل هسته ای، و به گفته بسیاری از مفسران غربی، اساسا به ترمیم اعتماد بین المللی نسبت به مقاصد حقیقتا صلح آمیز برنامه هسته ای خود ندارد. با این حال همچنان نمی توان در خصوص بیانیه های پر سر و صدای تهران، یا بدبینی و تردیدهای غرب به طور قطع اظهار نظر کرد. بلکه هنوز هم می توان به پیشرفت هایی برای خروج از این بن بست امیدوار بود.

* آمریکا باید بیش از هر چیز به دنبال ترسیم چهره ای معقول و مسئولیت پذیر از خود در سطح جهانی باشد

- دیپلماسی
حل دیپلماتیک معضل هسته ای ایران بسیار نامحتمل به نظر می رسد. اما باید توجه داشت که امکان دستیابی به تفاهم و امضای قرارداد با تهران، تنها یکی از دلایلی است -و نه حتی مهم ترین این دلایل- که باعث می شود طرح های دیپلماتیک آمریکا، جمهوری اسلامی را هدف بگیرد. چنین طرح ها و پیشنهادات دیپلماتیکی، می تواند آمریکا را به اهدافی برساند که تا ورای مرزهای ایران نیز گسترش می یابد. برای نمونه، اگر اقدامات آمریکا در خصوص ایران، بتواند اروپا و دیگر هم پیمانان واشنگتن را متقاعد کند که آمریکا یک بازیگر مسئولیت پذیر بین المللی است، چنین تاثیری به مراتب پراهمیت تر و ارزشمندتر از دریافت پاسخ های دیپلماتیک از جانب تهران است. دیپلماسی آمریکا در برابر ایران، مقدمتا باید به دنبال این باشد که حکومت ها و مردم را در سرتاسر دنیا مجاب سازد که با وجود اینکه غرب رفتار خردمندانه ای در پیش گرفته، این حکومت ایران است که در حل معضل هسته ای، اشکال تراشی می کند؛ ترسیم چنین تصویری، به شدت به پیشبرد منافع آمریکا در سطح جهانی کمک خواهد کرد.

* هدف واقعی آمریکا از ارائه پیشنهادات دیپلماتیک به ایران، کسب وجهه و اعتبار بین المللی است

البته بهتر است آمریکا تنها پیشنهاداتی را مطرح کند که به پذیرش آن از سوی ایران، حقیقتا علاقه مند باشد؛ ارائه پیشنهاداتی که چنان از علاقه مندی ها و خواسته های حقیقی آمریکا دور باشد که در واقع تنها به امید رد کردن آن از سوی ایران مطرح شده باشد، دو خطر قابل توجه به همراه دارد. نخست اینکه تهران ممکن است این پیشنهادات را بپذیرد، و دوم اینکه دیگر کشورها ممکن است به نمایشی بودن این پیشنهادات دیپلماتیک پی ببرند. دولت اوباما از ابزارهای لازم و کافی برای تنظیم چنین طرح های «قابل پذیرش» ی، برخوردار است، و در حقیقت هیچ کاری از طرح چنین پیشنهاداتی در برابر حکومت های مساله داری چون جمهوری اسلامی ساده تر نیست؛ تنها کافی است به خیل مسائل ریشه داری که تهران چه در برابر منافع ژئواستراتژیک آمریکا (صلح اعراب و اسرائیل و ثبات در عراق و افغانستان) و چه در تعرض به ارزش های آمریکا (حقوق بشر و پشتیبانی از نیروهای دموکراتیک) ایجاد کرده است، نگاهی انداخته شود.
در حقیقت حتی گفته می شود که دولت اوباما، دوستانش در گروه 5+1 را برای قبول پیشنهاداتی بر سر مساله هسته ای ایران تحت فشار قرار داده که چندان هم خوشایند حکومت های اروپایی نبوده است؛ بالاخص طرح دولت آمریکا در مذاکرات استانبول، در ژانویه 2011 که مبادله گسترده اورانیوم غنی شده ایران، در برابر میله های سوخت (هم برای راکتور تحقیقاتی تهران و هم برای راکتور نیروگاه بوشهر) را به بحث می گذاشت. تا همین لحظه نیز عدم مشارکت ایران در مذاکرات دوجانبه رسمی با دولت اوباما، ادعای این کشور را در خصوص رفتار نامعقول و توجیه ناپذیر آمریکا در قبال مساله هسته ای، به شدت بی اعتبار کرده است. از طرفی، با در نظر گرفتن ناتوانی تهران در برابر کشمکش های بغرنج داخلی، پیشنهادات مکرر اوباما هیچگاه نتوانست تغییر چندانی در میزان تمایل ایران به پذیرش آنها ایجاد کند. با این حال، این پیشنهادات خدمت بزرگی به منافع آمریکا محسوب می شود. زیرا به دیگر کشورها در سرتاسر دنیا نشان می دهد که آمریکا برای حل این مشکل به تمام راه های مختلف ممکن متوسل شده است. اهمیت مساله ایران، در برابر اعتبار جهانی آمریکا به عنوان یک نقش آفرین مسئولیت پذیر و پاسخگو، بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی است.

* آمریکا باید با در پیش گرفتن روندی دیپلماتیک در قبال ایران، اقدامات بعدی خود را در مجامع عمومی توجیه، و حق اعتراض را از تهران سلب کند

آمریکا با ادامه روند خود، در ابراز علاقه عمیق و ارائه درخواست های شفاف برای شروع گفت وگوهای دوجانبه رسمی -گفت وگوهایی که جمهوری اسلامی برای مدت های مدید خود را خواستار و علاقه مند به آن نشان می داد- و با تحمیل طرح ها و پیشنهاداتی به گروه 1+5 ، که حتی پا را از دامنه تمایلات سازش کارانه برخی دیگر از اعضای گروه 5+1 فراتر می گذاشت، عملا و به تایید توافق گسترده بین المللی ثابت کرده، که این ایران است که رفتاری نامعقول و توجیه ناپذیر دارد. از این نظر، می توان رای موافق ونزوئلا و آفریقای جنوبی در نشست شورای حکام آژانس اتمی، در تاریخ 18 نوامبر را در کنار دیگر کشورها که ایران را به همکاری با آژانس فرا می خواندند، و با توجه به اختلافات عمده و فراوان این دو کشور با آمریکا بر سر سیاست های هسته ای، بسیار امیدوارکننده دانست. اگر ایران احساس کند که نارضایتی های موجود از سوی مجموعه ای پر تعداد از کشورهای مختلف در سرتاسر جهان، ابراز می شود، آنگاه ممکن است مشارکت خود با گروه 1+5 را برای بازسازی اعتماد بین المللی افزایش داده و تقویت کند. به بیان دیگر، یک راه مناسب برای گسترش «ناحیه توافق ممکن» با تهران، در پیش گرفتن رفتاری منطقی تر، نسبت به حکومت ایران است، به گونه ای که چنین رویکردی در نهایت بتواند منجر به منزوی ساختن این کشور در مجامع بین المللی شود. همانطور که گفته شد در این مرحله، هدف کلیدی و راهبردی رفتارهای دیپلماتیک در برابر ایران، باید بر متقاعد کردن جهان نسبت به مسئولیت پذیری و قابل اعتماد بودن آمریکا قرار گیرد -که به تبع امکان هر گونه حرکت و اعتراضی را از جانب ایران سلب خواهد کرد.

* مواضع ضدغربی روسیه در آینده نزدیک تشدید می شود

به طور معمول، شورای امنیت سازمان ملل، مهم ترین و یگانه عرصه موجود برای تلاش در جهت هماهنگ و متحد کردن آرای بین المللی بر سر مساله هسته ای ایران، یا هر موضوع مشابه دیگری است. اما به نظر می رسد که این رویکرد نتواند در سال 2012 نیز جوابگو باشد. در حال حاضر روسیه به شدت، نسبت به آنچه که از نظر او دستکاری و تحریف قطعنامه 1973 شورای امنیت بر سر مساله لیبی، به دست غرب بوده، واکنش نشان داده است. روسیه می گوید که هیچگاه تصور نمی کرده است که این قطعنامه بتواند به عنوان مجوزی برای دخالت نیروهای ناتو، که در نهایت نیز منجر به سرنگونی قذافی شد، عمل کند. بنابراین، و به احتمال قوی، در انتخابات آینده شورا که در مارس 2012، و به ریاست روسیه برگزار خواهد شد، دیگر نمی توان انتظار همکاری نزدیک و صمیمانه ای از این کشور داشت. ظاهرا سیاست گذاران روسی در تلاش برای پیش بینی سیاست های ولادیمیر پوتین پس از تکیه زدن در مسند ریاست جمهوری هستند -و به نظر می رسد که معتقدند با اتخاذ سرسخت ترین مواضع در برابر غرب، می توانند از حفظ جایگاه خود پس از بازگشت کامل پوتین به قدرت، مطمئن باشند. با وجود اینکه امکان همکاری روسیه در آینده ای نزدیک، بسیار ناچیز است، اما با توجه به هم عقیده بودن مسکو با واشنگتن، بر سر مساله محوری، که ایران نباید به سلاح های هسته ای دسترسی داشته باشد -در عین حال که ممکن است این دو کشور در روش حل این مساله، متفاوت بیان دیشند- می توان با گذشت زمان بیشتر، به تقویت همکاری ها امیدوار بود.

* چین فعالیت های هسته ای ایران را نگران کننده نمی داند

در مورد چین نیز نباید انتظار همکاری فعالی داشت؛ همانطور که برنامه هسته ای کره شمالی، از نظر این کشور نگران کننده نیست، به طور قطع بحران ایران نیز به سختی، حتی بسیار سخت تر- در مرکز توجهات پکن قرار خواهد گرفت. اگر چین از این گفت وگوها کناره گیرد، تنها به این دلیل خواهد بود که تمایل ندارد به عنوان یک «مشکل ساز»، در مسیر توافقی میان دیگر قدرت های بزرگ بین المللی شناخته شود. از سوی دیگر این طور به نظر می رسد که چین، در جریان تحولی دلگرم کننده، با تمایل فزاینده ای در حال حرکت به سمت عربستان سعودی -به جای ایران- به عنوان نخستین شریک حوزه انرژی خود در منطقه باشد، که در این صورت، نگرانی های پکن نیز در خصوص مساله انرژی، منجر به حمایت چین از ایران نخواهد شد.

* آمریکا باید خارج از چارچوب فعالیت های سازمان ملل، به دنبال دستیابی به توافقات بین المللی باشد

با در نظر گرفتن بن بست فعلی بر سر راه توافقات در شورای امنیت، آمریکا و هم پیمانانش، باید بتوانند خارج از چارچوب فعالیت های سازمان ملل، به توافق بین المللی هر چه فراگیرتری دسترسی پیدا کنند. موفقیت چنین رویکردی بسیار محتمل است: در میان گروه هشت، شاید بتوان از دولت کانادا به عنوان صاحب سرسخت ترین مواضع در برابر ایران یاد کرد. برخی از کشورهای اقیانوس آرام، مانند کره جنوبی، ژاپن، و استرالیا نیز تاکنون همکاری قابل توجهی از خود نشان داده اند. در منطقه نیز، دولت ترکیه -همانطور که پیش از این نیز ذکر شد- مقدمتا به سبب حمایت ایران از سوریه، از تهران ناامید شده است؛ و از سوی دیگر نیز، ناآرامی های بحرین و ادعای مطرح شده در زمینه برنامه ریزی تهران برای ترور سفیر عربستان در واشنگتن، زمزمه هایی را در اتخاذ موانع خصمانه از سوی شورای همکاری خلیج [فارس] در برابر ایران، ایجاد کرده است.

* در محکوم کردن ایران به نقض حقوق بشر، شرکای آمریکا، نقش اصلی را بازی می کنند

- قدرت نرم
محکومیت قطعی ایران در زمینه نقض حقوق بشر از چند منظر می تواند در خدمت منافع آمریکا عمل کند: امکان اعمال فشارهای شدیدتر بر تهران، امکان شناخت دقیق تر و همه جانبه ماهیت حکومت ایران در مجامع بین المللی، افزایش حمایت های معنوی از دموکراسی خواهان ایرانی که در نهایت منجر به حفظ و نکوداشت ارزش های آمریکایی می شود. سال گذشته، در زمینه محکوم شدن و رسانه ای کردن نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران، در مجامع بین المللی، رشته ای از موفقیت های پی درپی را به همراه داشت؛ که از آن جمله می توان به انتخاب و آغاز به کار گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ایران، و صدور قطعنامه های کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل و شورای حقوق بشر سازمان ملل، اشاره کرد. غالبا در روند محکوم کردن شرایط ایران در زمینه حقوق بشر -از طریق وضع تحریم هایی علیه شخصیت های ناقض حقوق بشر- شرکای آمریکا، به ویژه کانادا و کشورهای اتحادیه اروپا نقش اصلی را بازی می کنند.

* آمریکا باید مخفیانه به نیروهای معترض در ایران کمک کند

در طول سال های 2009 و 2010، امیدهای فراوانی وجود داشت که جنبش سبز بتواند پایه های جمهوری اسلامی را متزلزل کند؛ که این امیدها همگی نقش بر آب شد. اما از چنین تجربه ای، نباید این طور برداشت کرد که مقاومت های داخلی در ایران محکوم به شکست هستند، بلکه بهتر است این گونه نتیجه گیری کنیم که حکومت ایران به صورت دوره ای با مقاومت های گسترده مردمی روبه رو می شود، مانند اعتراضات سال 1999 که از دانشگاه شروع شد و جنبش سبز. تجربه دهه های اخیر نشان می دهد که جنبش های مقاومت مدنی همیشه می توانند با استفاده از روش های خلاقانه، و توسل به ریشه های مردمی خود، در زمان مناسب، موفق عمل کنند. از این مساله می توان این طور برداشت کرد که این جنبش ها پیش از هر چیز متکی به خود و نیروهای داخلی بوده، و محرک های خارجی تاثیر اندکی داشته اند. با این حال نیروهای خارجی نیز باید از چنین جنبش هایی، به ویژه از طریق یاری رساندن به جامعه مدنی، در وهله اول برای برقراری ارتباطات داخلی بهتر و گسترده تر با مردم، و سپس، برای آموختن از تجارب موفق جنبش های مقاومت مدنی در دیگر کشورها، به شدت حمایت کنند؛ و آمریکا نیز می تواند از طریق این قبیل فعالیت ها به نیروهای معترض ایرانی کمک کند. درست مانند هر کشور دیگری، در ایران نیز در صورت مخفی نگه داشتن روند این کمک ها، می توان به اثربخشی بیشتر آنها امیدوار بود.

* شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، بهترین راه دسترسی و مخاطب قرار دادن ایرانیان است

تسهیل ارتباطات به معنای در هم شکستن «پرده الکترونیک» ی است که دور تا دور ایران را فراگرفته است؛ درست همانند «پرده آهنین» ی که در اوج دوران نفوذ شوروی، اروپای شرقی را در برگرفته بود. مهم ترین ابزار آگاه سازی و اطلاع رسانی به مردم ایران، در حال حاضر، و همینطور در آینده، شبکه های تلویزیونی ماهواره ای است، که در مقایسه با اینترنت، تعداد بیشتری از جمعیت ایران به آن دسترسی دارند. برخی از ایستگاه های تجاری ماهواره ای مانند شبکه های پرطرفدار «من و تو» و «فارسی 1» که با محتوایی سرگرم کننده به روی آنتن می روند، می توانند حامل پیام های بسیار سودمند اجتماعی در خصوص موضوعات مختلفی چون بالا بردن آستانه تحمل، پذیرش افکار جدید، و احترام به عقاید دیگران باشند. حکومت های خارجی می توانند برنامه های سیاسی مستقیم مانند اخبار سیاسی و غیرمستقیم مانند برنامه های سرگرم کننده (مثلا طنزهای سیاسی) را که به طور دائم از این شبکه ها پخش می شود، تحت پوشش و حمایت خود قرار دهند. برای مثال بی بی سی در این زمینه بسیار خوب عمل کرده است؛ اما متأسفانه بخش فارسی شبکه خبری «صدای آمریکا»، با عملکردی بسیار ضعیف از بی بی سی عقب افتاده است. حکومت آمریکا باید از تجارب موفق شبکه های پخش عمومی آمریکایی، یعنی رسانه هایی مانند شبکه رادیویی «نشنال پابلیک» و شبکه تلویزیونی «پابلیک برودکستینگ سرویس (پی بی اس)» درس های بسیار بیشتری بیاموزد. تجربه نشان داده است که سازمان های مستقلی که توسط حکومت ها حمایت شده اند، همیشه عملکرد بسیار بهتر و موثرتری نسبت به رسانه های دولتی مانند «صدای آمریکا» داشته اند.

* آمریکا باید بتواند فناوری مناسبی برای دسترسی مستقیم به مردم ایران، تولید کند

در برابر نقش مرکزی شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، برای ایجاد ارتباط با مردم ایران، تلفن های همراه و اینترنت نیز نقش های اصلی را در حوزه ارتباطات میان مردمی در ایران بر عهده دارند. اینترنت به طور بالقوه در دسترسی به تعداد مخاطبان بیشتر، قدرتمندتر عمل می کند، اما پلیس اینترنتی توانمند و قاطع حکومت ایران، توانایی این رسانه را در شکل دادن به مباحثات و فعالیت های سیاسی، به طور چشمگیری کاهش داده است. این مساله، بیش از پیش کنکاش در قلمرو فناوری را توسط حکومت آمریکا مهم و ضروری جلوه می دهد. در این زمینه، بحث تلفن های همراه و خدمات ارسال پیامک می تواند دست کم درست به اندازه اینترنت مهم باشد؛ زیرا امکان ایجاد ارتباطات فوری، فرد به فرد، و با بعد مسافتی اندک، نظیر آنچه که بلوتوث در اختیار کاربران قرار می دهد، امروزه در میان ایرانیان بسیار متداول و به علت عدم امکان دخالت حکومت، پرطرفدار شده است. حکومت آمریکا باید بتواند با جلب مساعدت مجموعه ای پر تعداد از شرکت ها، راه دسترسی به فناوری های مناسب ارتباطی در ایران را پیدا کند؛ برای نمونه می توان با همکاری شرکت های تولیدکننده نرم افزار و سازندگان سخت افزار به تولید فناوری های ارتباطی مناسب برای دسترسی مستقیم به مردم ایران یافت به گونه ای که از سوی دیگر نیز ناقض تحریم های آمریکا علیه ایران نباشد.

نظرات بینندگان