کد خبر: ۲۵۶۱۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۰

ندای وجدان دیکتاتور!

پادشاه عربستان در اظهاراتی که گفته است برخاسته از وجدان وی بوده، ضمن تمجید از نقش آمریکا، انگلیس و فرانسه در استقرار دمکراسی در جهان، وتوی قطعنامه ضد سوری در شورای امنیت را اقدامی شرورانه خواند.
وی در کاخ مجلل و شاهانه خود در جمع میهمانان خارجی بدون نام بردن از روسیه و چین گفت: "متأسفانه اتفاقی که در شورای امنیت روی داد، هرگز اقدام پسندیده ای نبود و کشورهایی که قطعنامه را وتو کرده اند، بدانند که هر قدر قدرت داشته باشند نمی توانند بر جهان حکومت کنند زیرا آنچه امروز بر جهان حکومت می کند، عقل و انصاف و اخلاق است نه قدرت!"
این اظهارات فریبنده و پرتناقض، صرفنظر از اینکه چه کسی و با چه پیشینه ای آنرا بر زبان آورده، در برگیرنده نیات شومی است که رژیم آل سعود در تحولات منطقه به ویژه حوادث سوریه دنبال می کند.

رژیم حاکم بر عربستان از جمله رژیم هایی است که از تأمین کمترین میزان حقوق و آزادیهای سیاسی و اجتماعی برای مردم این کشور دریغ می کند و حتی زنان عربستان از کم ترین حقوق قانونی خود از جمله حق رای محروم هستند، ولی به دلیل اینکه رژیم آل سعود تأمین کننده منافع نامشروع غرب در منطقه به حساب می آید، در حوزه استحفاظی و چتر حمایتی چپاولگران قرار داشته و مدعیان حقوق بشر چشم خود را بر روی تمام فجایع و موارد نقض حقوق بشر در عربستان بسته اند. 

اصولاً رژیم موروثی پادشاهی و فاقد حمایت مردمی در عربستان به لحاظ ماهیت استبدادی خود، مخالف ذاتی گسترش حقوق بشر و آزادی های مشروع بوده و با هرگونه آزادیخواهی و جنبش های مردمی در تعارض است و آن را در راستای منافع خود نمی داند ولی اخیراً این رژیم که با موج بیداری اسلامی و بهار عربی در کشورهای تونس، مصر، یمن وبحرین به مخالفت برخاسته و با تمام توان از دیکتاتورهای حاکم بر این کشورها حمایت کرده و با پناه دادن آنها و اعزام نیروهای نظامی به سرکوب قیام های مردمی پرداخته، خواستار تغییرات در سوریه شده و به عنوان عامل آمریکا و رژیم صهیونیستی پرچمدار مخالفت با دولت بشار اسد گردیده است.

براستی علت این همه مخالفت و ستیزه جویی رژیم آل سعود با یک دولت عرب که در صف مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دارد و از حامیان مقاومت اسلامی در منطقه است، چیست و این حجم از توطئه ها و اقدامات سیاسی و نظامی برای مقابله با بیداری اسلامی و تلاش برای سرنگونی دولت سوریه چه مفهومی دارد؟ حمایت عربستان از دیکتاتورهای

رژیم حاکم بر عربستان از جمله رژیم هایی است که از تأمین کمترین میزان حقوق و آزادیهای سیاسی و اجتماعی برای مردم این کشور دریغ می کند و حتی زنان عربستان از کم ترین حقوق قانونی خود از جمله حق رای محروم هستند

پرسابقه جهان عرب همچون بن علی، حسنی مبارک، علی عبدالله صالح و آل خلیفه و نقش آل سعود در سرکوب قیام های مردمی در جریان بیداری یکساله اسلامی در جهان عرب بر کسی پوشیده نیست، پس چگونه ممکن است رژیمی که کارنامه دیکتاتوری و حمایت از دیکتاتورهای عرب و تثبیت نقشه راه آمریکا را در خاورمیانه در کارنامه خود دارد، اکنون مدعی حمایت از مردم سوریه و ایجاد تغییر در این کشور باشد؟

در تفسیر این وضعیت باید به نکات زیرتوجه داشت:

1 - علت اصلی اتخاذ این سیاست توسط مقامات سعودی را باید در تحولات سه دهه اخیر خاورمیانه به ویژه رویدادهای مهم دهه گذشته همچون شکست آمریکا در عراق و افغانستان، پیروزی ملت لبنان و فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی، شکست القاعده و موج بیداری اسلامی جستجو کرد که توازن را به ضرر جبهه استکباری و مهره های منطقه آن تغییر داده است. شکست آمریکا در لشکرکشی به عراق و افغانستان نیز همین نتیجه منفی را برای جبهه استکبار و مهره های منطقه ای آن در برداشت و توازن قدرت را در منطقه تغییر داد.

همین وضعیت را در مورد مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین در شکست تجاوزات رژیم صهیونیستی به بیروت و غزه می توان مشاهده نمود. به اذعان مقامات سعودی، طی چند سال گذشته مقاومت در لبنان و فلسطین توانسته است در چند جنگ نابرابر در مقابل رژیم صهیونیستی، اسرائیل را وادار به عقب نشینی کند و هر روز بر نفوذ و قدرت حزب الله لبنان و انتفاضه فلسطین افزوده شود که این امر نشانگر قدرت مقاومت و ضعف آمریکا و صهیونیسم در خاورمیانه است.
با توجه به این شرایط توفنده و موج فراگیر که کما بیش در ماههای آتی عربستان را نیز فرا خواهد گرفت، مقامات آل سعود به شدت احساس خطر کرده و تمام توان مالی، سیاسی و نظامی خود را برای جلوگیری از این تحولات بکار گرفته اند، تا آنجا که تلاش دارند تغییرات را در برخی از کشورها به گونه ای پیش ببرند که باعث کاهش نقش جبهه مقاومت و در نهایت تغییر توازن منطقه ای به سود آمریکا و صهیونیسم و مهره های منطقه ای آنها شود. نمونه روشن، سیاست دوگانه عربستان در قبال بحرین و سوریه است که نشانگر سیاست آل سعود برای حفظ موقعیت منطقه ای خود در بحرین و تغییر توازن به سود خود در سوریه است.

2 - مقامات سعودی میداند که دولت سوریه مهم ترین کشور عربی در جبهه مقاومت است. به باور آنها سوریه مهم ترین کانال انتقال حمایت های معنوی و مادی از حزب الله و حماس محسوب می شود و طبعاً ادامه این وضعیت نه تنها طرح سازش اعراب با رژیم صهیونیستی را در معرض خطر قرار داده بلکه می تواند موج سوم انتفاضه را توفنده تر از گذشته مدیریت کند.
 اینکه اسرائیل از سال 85 تاکنون در هراقدام تجاوزکارانه ای که علیه لبنان و فلسطین انجام داده با شکست روبرو شده و علیرغم سکوت سیاسی اعراب نتوانسته ضربه ای به مقاومت اسلامی وارد کند، رژیم های مرتجع و سازشکار عرب را که در راستای

مقامات سعودی میداند که دولت سوریه مهم ترین کشور عربی در جبهه مقاومت است.

حفظ امنیت رژیم صهیونیستی چشم به فرامین آمریکا دوخته اند، به شدت نگران کرده و آنها این افزایش قدرت را ناشی از حمایت هائی می دانند که یکی از محورهای آن سوریه است.
 
بنابر این، ضربه به سوریه و ایجاد تغییرات مورد نظر در این کشور، نخستین گام در تضعیف نقش مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی و حامیان سازشکار آن در میان اعراب است و این وظیفه را سران کشورهای عربستان و قطر با توطئه چینی علیه دولت سوریه برعهده گرفته و به عنوان ابزار آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به عقبه مقاومت اسلامی و عقیم سازی بیداری اسلامی انجام می دهند.

3- عربستان که نتوانسته از باتلاق جنایت نیروهای نظامی خود در بحرین بیرون بیاید، تلاش هائی را برای ناآرام کردن سوریه و دستیابی به چندین هدف از طریق فشار بر دولت سوریه برنامه ریزی کرده است. توزیع پول و سلاح در میان مخالفان دولت دمشق، نفوذ در روستاهای مرزی لبنان و ترکیه و اردن با سوریه، ارائه امکانات تبلیغاتی به مخالفان از طریق شبکه های العربیه و الجزیره ارائه توصیه ها و راهکارهای عملیاتی به معترضین، تحریک اتحادیه عرب، تعطیل کردن سفارتخانه خود در دمشق و ارائه پیش نویس قطعنامه تحریم علیه دولت بشار اسد از جمله اقداماتی است که سعودی ها به طور آشکار و با وقاحت هرچه تمام تر انجام می دهند.
 
رژیم آل سعود که در چند جبهه تمام توان خود را درگیر توقف خیزش های مردمی کرده، درباره سوریه عکس این موضوع را عمل می کند و به اعتراضات و مخالفت ها علیه دولت اسد دامن می زند. آل سعود در این ماجرا به عنوان یک بازیگر منطقه ای، نقش دیگر بازیگران فرامنطقه ای از جمله آمریکا را نیز برعهده گرفته و نه تنها به نمایندگی از غرب بلکه به عنوان واسطه رژیم صهیونیستی عمل کرده و به مداخله گری در امور داخلی سوریه مشغول هستند ولی بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند که عربستان فاقد کارآیی لازم برای ایفای چنین نقش بزرگی به نمایندگی از قدرت های فرامنطقه ای است و در واقع با ورود همه جانبه به این بازی برای بحرانی کردن اوضاع سوریه، وارد یک نوع عملیات انتحاری و خودکشی سیاسی شده است.
به گفته تحلیلگران، اینکه عربستان با ورود به تحولات سوریه، همه جوانب اقدامات خود را سنجیده باشد و یا مشابه دخالت های بی نتیجه و پرهزینه اش در لبنان و یا حمایت های جاهلانه اش از صدام در جنگ علیه ایران، فقط بر مبنای محاسبه های سطحی و غیرواقع بینانه وارد صحنه شده و با آبروریزی به این مداخلات پایان خواهد داد، موضوعی است که همه ناظران منطقه به آن واقفند و معتقدند اقدام

رژیم آل سعود که در چند جبهه تمام توان خود را درگیر توقف خیزش های مردمی کرده، درباره سوریه عکس این موضوع را عمل می کند و به اعتراضات و مخالفت ها علیه دولت اسد دامن می زند.

عربستان بیشتر ناشی از نیاز آل سعود به منحرف کردن موج بیداری اسلامی و اعتراضات داخلی از موجودیت خود و یک نیاز تاکتیکی و هدایت شده توسط آمریکاست و با توجه به دامن زدن به بعد جدیدی از مداخله ها و خصومت های بین عربی، تبعات دراز مدت و خطرناکی را برای آل سعود به همراه خواهد داشت.

4 - حکومت ریاض که در سالهای اخیر همه مسائل و تحولات منطقه ای را در قالب منازعه "شیعی - سنی" و "عرب - عجم" و شکل گیری هلال شیعی تفسیر می کند از روی کار آمدن دولت شیعه در عراق و شکل گیری بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان به شدت نگران شده و سعی دارد با فعال کردن و تقویت جریانهای سلفی در کشورهای اسلامی، روند حرکت جنبش های بیدارگرایانه را در اختیار بگیرد. از این رو با فعال سازی جریان های سلفی و وهابی در سوریه و کمکهای بی دریغ مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی به آنها، قصد دارد سوریه را به مرکز اشاعه تفکرات سلفی تبدیل کند تا دولت عراق را از این طریق تحت فشار قرار دهد.

5 - سخنان اخیر پادشاه عربستان که در پی شکست اقدامات آل سعود در به تصویب رساندن قطعنامه ضد سوری در شورای امنیت اظهار شد بیش از آنکه مبتنی بر منطق و درایت باشد ناشی از عصبیت های جاهلی و وابستگی هایی است که سران رژیم آل سعود نسبت به دشمنان ملتهای مسلمان دارند و باعث شده چشم و گوش و عقل را مسدود و پول های بادآورده نفتی نیز خرد را از آنان برباید.
 
این سخنان فاقد منطق و بدور از واقعیت که آمریکا و انگلیس و فرانسه را تطهیر کرده و به عرش برده و در عوض، چین و روسیه را به خاطر وتوی قطعنامه پیشنهادی غرب و اعراب علیه سوریه فاقد عقلانیت و منطق توصیف می کند، نه تنها مبتنی بر درایت نیست بلکه نشان می دهد صاحب آن تا چه اندازه تحت فشار بیداری ملتهاست که امروز صدای آن از پشت دروازه های ریاض نیز به گوش می رسد.

6 - شاه عربستان درحالی وجدانش از تصویب نشدن قطعنامه ضد سوری جریان سازش به درد آمده که هرگز در قبال وتوی دهها قطعنامه ضد صهیونیستی در شورای امنیت از سوی آمریکا و دیگر کشورهای غربی لب به سخن نگشوده بود و جنایات بی شمار صهیونیستها علیه ملت فلسطین را نادیده گرفته و در جنگ 33 روزه اشغالگران قدس علیه لبنان و جنگ 22 روزه بر ضد مردم غزه، به نوعی در جبهه جنگ افروزان قرار گرفته بود و درحال حاضر نیز با مستقر کردن هزاران نظامی در بحرین به رژیم آل خلیفه در سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز اکثریت مردم بحرین ادامه می دهد.

علیرغم تمهیداتی که آل سعود برای حفاظت از تاج و تخت خود از راه های مختلف اندیشیده و اقدام کرده، شرایط منطقه بگونه ای به پیش می رود که بی تردید این اقدامات نتیجه بخش نخواهد بود و سونامی انقلاب های مردمی، ریشه آل سعود را نیز برخواهد انداخت. این، واقعیتی است که نه دلارهای نفتی، نه سخنان شاه عبدالله و نه حمایت های آمریکا هیچکدام نمی توانند آن را تغییر دهند.

نظرات بینندگان