«رضا-ج» كه در ستاد موسوي فعاليت داشته، پيش از اين در انتخابات مجلس هفتم و هشتم نيز رد صلاحيت شده بود و از جمله داراي سابقه محكوميت قضايي در دادگاه انقلاب مي باشد. نامبرده با اين وجود به عنوان رئيس ستاد انتخاباتي جبهه مردم سالاري فعاليت مي كرد اما اكنون مي گويد در اعتراض به خفقان، از اين رياست ستاد كناره گيري مي كند و اساساً قصد نداشته در انتخابات باشد!
وي در مصاحبه با سايت ضد انقلابي روزنت كه از پاريس به روز مي شود، گفته است: من در هر سه انتخابات قبلي مجلس ردصلاحيت شدم. اين بار هم خواستم محك بزنم كه آقايان اصلاً ظرفيت و تحمل ندارند. در ملاقاتي هم كه اخيراً همراه با آقاي كواكبيان و دوستان ديگر با آقاي هاشمي داشتيم، من آنجا عملاً تحريم را كليد زدم.(!) من در آن جلسه خطاب به آقاي هاشمي گفتم شما با عملكردتان چكار كرديد كه ما به دين گريزي و دين ستيزي تبديل شديم.
خبرنگار روزنت به اين عنصر كاسبكار و فرصت طلب مي گويد: «گفته شده كه شما مخالف ورود اصلاح طلبان و بخصوص حزب مردم سالاري به انتخابات مجلس هشتم، با توجه به وقايعي كه در انتخابات گذشته رياست جمهوري و پس از آن رخ داد، بوديد. اما شما نه تنها خودتان در اين انتخابات كانديدا شديد بلكه رياست ستاد انتخاباتي جبهه مردم سالاري را هم پذيرفتيد. آيا اين مسئله نشاندهنده وجود تناقض در گفتار و رفتار شما نيست؟» و او پاسخ مي دهد: آفرين!
ببينيد آقاي يزدان پناه، اتفاقاً سؤال خيلي خوبي است. من از قبل هم به دوستان نزديك گفتم. اولاً آقايان احزاب اصلاح طلب عليرغم مخالفت من انتخاب خودشان را انجام دادند. بعدش هم من آنها را به غضنفر اصلاحات ملقب كردم. حتي من در حضور خود آقايان مثال زدم همانطور كه فتحعلي شاه در پذيرش قرارداد 1813 در تركمنچاي و 1828 در گلستان، لكه ننگ را به جاي گذاشت، آيندگان هم نقش غضنفرگونه شما را تقبيح و سرزنش و ملامت مي كنند.
وي در ادامه گنده گويي هايش اظهار داشت من خودم دبير ستاد موج سبز بودم و واژه تقلب را يك ماه قبل از اينكه انتخابات سال 88 برگزار بشود عنوان كردم.
خبرنگار مجدداً پرسيد «در اينجا براي من اين سؤال پيش مي آيد كه اگر شما تا اين اندازه به تقلب در انتخابات گذشته اعتقاد داشتيد، با چه تحليلي در اين انتخابات نامزد شديد؟»
وي در پاسخ ادعا كرد: من فقط يك دليل داشتم آن هم اين بود كه خواستم عملاً اثبات كنم اينها صداي مخالف خودشان را نخواهند شنيد، تحمل شنيدن ندارند. باور كنيد كه اگر من تأييد هم مي شدم به اعتراض كنار مي كشيدم. در ديدار با آقاي هاشمي هم من بحث تحريم را عملاً كليد زدم؛ گفتم آقاي هاشمي من حاضرم سبزي فروش تونسي بشوم. وي البته توضيح نداده و خبرنگار هم نپرسيده كه پس چرا معطل كرده و سبزي فروش تونسي نشده است. با اين حال خبرنگار روزنت به آقاي «ج» اشكال مي كند كه «ولي خيلي از طرفداران جنبش سبز معتقد بودند هرگونه مشاركت افرادي كه به اصلاح طلبان يا جنبش اعتراضي نزديكند، در انتخابات آتي مي تواند به نتايج اعلام شده آن مشروعيت بدهد. شما از اين نظريات اطلاع داشتيد كه براي شركت در انتخابات ثبت نام كرديد؟» نامبرده در پاسخ گفت: دقيقاً من مثال زدم. مثلاً شوراي هماهنگي دوم خرداد در مجلس ششم به رياست آقاي بهزاد نبوي مگر 202 نفر عضوش نبودند؟ مگر بعدها اين لقب تداركاتچي را به خود رئيس جمهور وقت ندادند؟ من نگاهم اين است(!؟)
اين نامزد ردصلاحيت شده همچنين مي گويد «با پرخاش و طلبكارانه آقاي هاشمي را متهم به محافظه كاري كردم و گفتم شما در سالهاي واپسين عمرت چنگ انداختي به رياست مجمع و كنار بكش». خبرنگار مي پرسد «خب! پاسخ هاشمي چه بود» و او مي گويد «هيچي فقط لبخند تلخي زد»!
وي در پايان اين مصاحبه گفته است: من كلاً عطاي حضور در حزب و جبهه مردم سالاري را به لقايش بخشيدم و ديگر پايم را در جرياني كه اسمش اصلاح طلب غضنفروار است نمي گذارم.

انتهای پیام/20