کد خبر: ۲۷۰۰۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۱ - ۱۵ اسفند ۱۳۹۰

رمز يك راز

1- جاي كمترين ترديدي وجود ندارد كه جمله معروف و پر رمز و راز امام خميني(ره) كه؛ «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» در طول سه دهه گذشته به يك فرمول مطمئن و خطاناپذير درآمده است. آنچه در اين ميان قابل اعتناست شأن كلام اين جمله پرمعنا و پردامنه و پيام ها و پيامدهاي بعدي آن است.
موضوع برمي گردد به تسخير لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان انقلابي كه آمريكايي ها در واكنش به اين اقدام و آزادي گروگان ها ايران را تهديد به حمله و جنگ كردند.
اما درست در زماني كه موج تهديدات عليه ايران به اوج رسيده و گويا «همه گزينه ها روي ميز است»! حضرت امام(ره) با آن جمله معروف، پيام اصلي انقلاب اسلامي كه تنها چند ماه از عمر آن مي گذرد را به آمريكا منتقل مي نمايند: «... شما مي بينيد كه الان مركز فساد آمريكا را جوان ها رفته اند گرفته اند و آمريكايي ها هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند و جوان ها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.»(صحيفه نور- ج10- ص 157-148- 16/8/58)
اما از 16 آبان 58، ملت پرصلابت ايران بارها و به كرات در بزنگاه ها و گذرگاه هاي پرپيچ و خم ديدند و به باور رسيدند كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
اكنون اوضاع و احوال به گونه اي رقم خورده است كه ملت ها و مردم دنيا نيز فهميده اند كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
سياست هاي غلط اندر غلط آمريكايي كه داعيه كدخدايي دنيا را يدك مي كشيد به جنبش فراگير و 99 درصدي تسخير وال استريت منجر شده كه براندازي نظام سرمايه داري و سرنگوني مدل ليبرال دموكراسي آمريكايي را پيگيري و رهگيري مي نمايد.
سيماي قدرت و مشروعيت آمريكا در افكار عمومي و مردمان اين كشور ترك برداشته است و آيا عجيب نيست كه ماه گذشته مردم شهر اوكلند پرچم آمريكا را به آتش كشيدند؟
موضوع اين نوشته واكاوي بحران امنيت ملي آمريكا يا افول نظام سرمايه داري نيست؛ حرف اين است كه راز آن نگاه نافذي كه در اوج قدرت آمريكا مي گويد «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند» چيست؟
2- در سه دهه گذشته رويارويي غرب به سركردگي آمريكا با ايران اسلامي بر كسي پوشيده نيست. همچنين محرز است كه اين درگيري ميان جمهوري اسلامي با آمريكا و غرب از نوع يك اصطكاك سياسي و تنش ديپلماتيك نبوده است بلكه كاملا بنيادي، ماهوي و ايدئولوژيك بوده است. در اين ميان نكته گفتني اين است كه بارها مقامات و رسانه هاي غربي و صهيونيستي اعتراف كرده اند كه محاسبات شان در رويارويي با ايران جواب نداده و غلط از آب درآمده است. از همين روي؛ تغيير رژيم در ايران به آرزويي براي آمريكايي ها تبديل شده و اين آرزو را مي توان از باب نمونه در مجله آمريكايي ها فوربس خواند كه نوشته بود: «تصورش را بكنيد تغيير رژيم در ايران چه تحولاتي را براي ما آمريكايي ها در دنيا بوجود مي آورد و...»
در همين خط، مي توان به اظهارات داني ياتوم رئيس پيشين موساد در شوراي روابط خارجي آلمان در برلين اشاره كرد كه در تحليل جمهوري اسلامي عجزآلود گفته بود: «... ايران از يك خط تلفني مستقيم با خدا برخوردار است و...»
همچنين جالب است كه نشريه فارين پاليسي صراحتا و بدون پرده پوشي بيان مي دارد: «ما نمي توانيم ايران را تحليل كنيم.»
اما از قضا هر سه نمونه و كدهاي اشاره شده به دوره زماني پس از فتنه سال 88 برمي گردد كه تضعيف ساختارهاي نظام و بي اعتمادي عموم مردم به حاكميت در دستور كار سازمان فتنه و آشوب بود.
3- تدارك فتنه سال 88 به اعتراف دشمنان نشان دار نظام و فيلسوفان جنگ نرم حكايت از آن داشت كه رويارويي نظامي و مستقيم با ايران، تحريم اقتصادي و حتي تهاجم فرهنگي با هدف تغيير رژيم يا تضعيف ساختارهاي جمهوري اسلامي كارگر نيفتاده بود.
بساط فتنه بر محور كليدي «القاي شبهه تقلب در انتخابات» سامان داده شده بود تا اين ادعاي واهي و پوچ را به قاعده و قانون«!» انتخابات هاي بعدي مبدل كنند.
اثر مستقيم اين دسيسه و بازيگري شيطاني و بطور كلي بلواهاي پس از انتخابات سال 88، اعتماد عمومي مردم نسبت به نظام جمهوري اسلامي را نشانه رفته بود اما آنچه در همان بحبوحه فتنه و كوران شهرآشوبان آرامش بخش بود و پيشاپيش توطئه هاي فتنه گران و آشوب طلبان را خنثي مي كرد مديريت و تدابير پيامبرگونه رهبر بصير انقلاب بود.
«آقا» در افقي كه خيلي ها نمي ديدند و صحنه را بخوبي تشخيص نمي دادند دست دشمن را خواندند و حكيمانه آينده را ترسيم كردند: «...خواهيد ديد در انتخابات آينده كه حالا دو، سه سال ديگر است؛ همين مردم با وجود همين بازيگري اي كه مخالفان و دشمنان و غافلان و بي خبران داخلي كردند، يك حضور مستحكم قوي اي در انتخابات خواهند داشت.»
اكنون تحقق اين بيانات «آقا» در 20 شهريور سال 88 (در خطبه هاي نمازجمعه تهران) در انتخابات اخير مجلس نهم در 12 اسفند با همان ويژگي و ارزيابي عملي شده است و دو پيام اصلي اين رخداد و حماسه ماندني غيرقابل انكار است؛ 1- دشمن علي رغم به صحنه آوردن ظرفيت خود و به سقف رساندن فشارها، تهديدها و تحريم ها هيچ غلطي نتوانسته بكند و 2- اين انتخابات پرشور و معنادار با مشاركت حداكثري بالاي 60 درصد، اعتماد آحاد ملت به نظام را نشان مي دهد.
4- انتخابات ماندگار و تاريخي 12اسفند علاوه بر اينكه پاسخ هوشمندانه ملت با صلابت و بابصيرت ايران به جنگ نرم دشمن بود در شرايط ويژه تحولات منطقه اي و فرامنطقه اي يك شاخص و الگوي قابل رجوع براي ملت هاي مسلمان و آزاديخواه است تا متأثر از اين مدل و الگوي پويا و باسلامت، حركت شان در بستر بيداري اسلامي منحرف و دچار اعوجاج نشود.
بنابراين اثر مشاركت حداكثري و پرشور و شعور مردم در انتخابات مجلس نهم به لحاظ منطقه اي نيز حائز اهميت است و به تعبيري پروژه شكست سكولاريسم درمنطقه را نهادينه كرد.
موضوع پيچيده نيست؛ آمريكايي ها و صهيونيست ها با تحولات منطقه اي در بستر بيداري اسلامي، انحراف در جهت حركت ها و قيام هاي ملت هاي مسلمان را كليد زدند و خطري كه اين هدف شوم را زنده نگه مي داشت خلأ يك مدل و الگوي آزمون پس داده و متعالي براي ملت هاي مسلمان بود.
اتفاق مباركي كه اين خطر و هدف شوم را به حاشيه رانده است همين انتخابات 12اسفند ملت ايران است كه در قامت يك الگو و شاخص براي ملت هاي مسلماني كه انتخابات در پيش دارند به چشم مي آيد.
5- اما آنچه با توضيحات بالا اهميت دوچندان دارد و جوهره اصلي اين وجيزه است اين پرسش كليدي است كه چرا دشمن پس از محاسبات راهبردي اش درباره ايران اسلامي به نتيجه نمي رسد؟
چرا تغيير رژيم در ايران در صحنه عمل به آرزوي دشمن تبديل شده است؟ چرا از تحليل «ايران اسلامي» در بزنگاه هاي حساس و رفتار ملت ايران ناتوانند و دچار سردرگمي و استيصال شده اند؟ و البته چراهاي ديگري نيز مطرح است و آن اينكه چرا ايران همواره بيرون از مرزهايش بر تحولات منطقه اي و حتي فرامنطقه اي تأثيرگذار است؟
علت اينكه در تحولات كنوني خاورميانه و شمال آفريقا نگاه ها به ايران دوخته شده چيست؟
اين سؤال را نمي شود پنهان كرد كه چرا در پهنه بيداري اسلامي و در خيزش و خروش جوانان و مردم مصر، در وسط ميدان التحرير شعار «لاشرقيه، لاغربيه؛ اسلاميه اسلاميه» سر داده مي شود؛ شعاري كه سه دهه پيش با انقلاب اسلامي دنيا شنيده بود كه؛ «نه شرقي، نه غربي؛ جمهوري اسلامي» . چرا انقلاب اسلامي از اهداف و اصولش منحرف نمي شود؟ آيا نبايد پرسيد كه چرا مردم اعتمادشان را به نظام جمهوري اسلامي از دست نمي دهند؟ اگر نشريه «تشرين» مشكل حكومت هاي دست نشانده و مرتجع عربي را در اين مي داند كه آنها براي حل و فصل امورشان به آمريكا تكيه مي كنند در سوي مقابل چامسكي استراتژيست بلندآوازه و نظريه پرداز مشهور آمريكايي اعلام مي كند: «آمريكا نمي تواند خواسته هايش را به ايران تحميل كند.»
اينجاست كه سؤالات و چراهاي ديگري به پيش كشيده مي شود كه اگر همه آنها را تجميع كنيم عصاره آن اين است كه راز استواري نظام جمهوري اسلامي و اعتماد روزافزون مردم به آن چيست و رمز آن در چه نهفته است؟
پاسخ را بايد تنها آدرس داد و شرح آن را به فرصت ديگري موكول كرد اما آن «راز» ساختار ويژه و مدل و الگوي خاص و ناب جمهوري اسلامي است كه برپايه نظام امت- امامت تعبيه شده است و رمز آن مديريت فقهي مقام ولايت است كه هنوز عمق آن را دشمن درنيافته است چرا كه به تعبير امام راحل عظيم الشأن «فقاهت تنها شرح طهارت و بيع و زكات نيست؛ تئوري اداره جامعه است از گهواره تا گور.»
حسام الدين برومند

نظرات بینندگان