کد خبر: ۳۱۰۱۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۵ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱

از مهجوریت میرزای شیرازی و فال اسیری تا تجلیل از فراماسون ها در بنیاد فارس شناسی

در همین قسمت بنیاد فارس شناسی از میرزای شیرازی دوم و سید علی اکبر فال اسیری خبری نیست. آیا کسانی که این بخش را تنظیم کرده اند شناختی از امثال حکمت نداشته اند؟ آیا حذف فال اسیری و میرزای شیرازی دوم تصادفی میباشد؟ وقتی این را درکنار کم توجهی به این اسطورگان در فضاهای دیگر فارس میگذاریم، شک میکنیم.
به گزارش شیرازه، حسین قاسمی فرماندار سابق شیراز  در خصوص برخی مسائل و اشخاص در تاریخ استان فارس مطالبی را در وبلاگ خود آورده است که قابل توجه می‌باشد. شیرازه این مطلب را بدون کم و کاست در ادامه می‌آورد:


۲۴ اردیبهشت سالروز صدور حکم تاریخی میرزای شیرازی بزرگ در خصوص تحریم توتون و تنباکو میباشد. حکمی که در فقه سیاسی و حیات روحانیت شیعه تاثیر بسیار شگرفی داشت. حکمی کوتاه و قاطع :"الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان – سلام الله علیه – است".

حضرت امام خمینی جمله بسیار زیبا و پرمغزی درباره این حکم دارند: همان نصف سطر میرزای شیرازی رضوان الله تعالی علیه، مملکت ما را از توی حلقوم خارجی‏ ها بیرون کشید.

هدف از نگارش این مطلب تشریح ابعاد این حکم و چگونگی آن نیست، بلکه نقش علمای فارس و شیراز در معادلات ضداستعماری و آزادیخواهانه و بی مهری به آنها را اشاره خواهم کرد.

۱- میرزای شیرازی پایه گذار مکتب سامرا می باشد، در این مکتب بر پیوستگی سیاست با دیانت و دخالت دین در سیاست تاکید می شود. در مکتب سامرا عالمان به دخالت در امور اجتماعی و رفع مشکلات مردم و در سطح بالاتر بر دخالت در سیاست و نظارت بر حاکمیت جامعه تشویق می شدند. از آنان خواسته می شد که در راه رفع مشکلات مردم از میان برداشتن ظلم و ستم و اداره جامعه وارد میدان شوند.

مردم داری در نزد میرزا بسیار مهم بود. در مکتب میرزای شیرازی روحانیونی که توانایی برخورد صحیح بامردم رانداشتند، و از اخلاق حسنه و مردم داری محروم بودند، میرزا به انان اجازه اجتهاد نمی داد.

نقل میکنند یکی از شاگردان میرزا که عازم ایران بود از ایشان درخواست اجازه اجتهاد کرد، میرزا به ایشان فرمودند:"اگرچه شما ملا و مجتهد هستید، ولی اخلاق خوب و مردم داری ندارید. به این لحاظ این اجازه به نفع شما نیست."

میرزای شیرازی بزرگ بجز حکم تحریم توتون و تنباکو ، اقدامات مهم دیگری نیز داشتند که میتوان به بعضی از انها اشاره کرد:

ـ تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه انگلیس نظیر تبت و کشمیر.

- جلوگیری از خرید زمین ‏های شهر طوس توسط دولت روسیه و نقش بر آب کردن توطئه روسیه در این رابطه.

ـ فرستادن سید عبدالحسین لاری به عنوان نماینده خود به منطقه حساس جنوب ایران.

ـ جلوگیری از تجاوز یهودیان به مسلمانان همدان.

ـ دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان.

- تربیت شاگردانی مبرز و برجسته که نقش بی نظیری در تحولات ۱۵۰ساله اخیر داشته اند مانند: میرزای شیرازی دوم، آقانجفی اصفهانی، شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم، شیخ فضل الله نوری، سید عبدالحسین لاری، ملامحمد کاظم خراسانی و...

۲ـاز دیگر فقها و علمای برجسته فارس و شیراز باید به میرزای شیرازی دوم (میرزا محمدتقی شیرازی)اشاره کرد. میرزای دوم که درسال ۱۲۵۶ درشیراز بدنیا آمد، نقش بسیار مهمی در مبارزات ضد استعماری در خاورمیانه داشته است.

از مبارزات وفتواهای ضد استعماری ایشان  میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

ـ درسال ۱۳۲۹ ه ق پس از تجاوز نیروهای روس به شمال ایران وکشتار مردم بی گناه وازادی خواهان، فتوایی در لزوم مقابله با متجاوزان روس صادر کرد.

- در آغاز جنگ جهانی اول در ۱۳۳۲ ق / ۱۹۱۴ م که متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ دادند، وی نیز همانند دیگر علما و مراجع بزرگ عراق بر ضد تجاوزات متفقین به سرزمین های عثمانی، اعلام جهاد داد: «... چون در این ایام عفت فرجام هجوم کفار بر ممالک اسلامیه عیناً مشهود و بر احدی مستور نیست، پس بر کافه مسلمین لازم و واجب است که کمر حمایت از اسلام را محکم بسته، درمقصد اتحاد و دفاع از استیلاء کفار و اعادی دین مالا ًو روحاً و نفساً ساعی و جاهد باشند تا این که اسلام و ممالک اسلامیه از غلبه کفار، محروس و مشاهد مشرفه واذان و اقامه و نحو آنها که از شعایر اسلام است مبدل به کنایس و نواقیس و نحو آنها که از علایم عبده اوثان است نگردد...».

ـ پس از اشغال فاو توسط نيروهاي نظامي انگليسي كه مقدمه اشغال عراق بود، ميرزا محمد‌تقي در سامرا سه فتواي جهادي ديگر صادر كرد وعموم عشاير و آحاد مسلمانان را به وحدت كلمه و مبارزه به هر صورت ممكن بر ضد اشغالگران انگليسي دعوت نمود و فرزندش شيخ محمد‌رضا را به نيابت از خود جهت پيوستن به مبارزين و همراهي آنها در جبهه‌هاي جنگ، به كاظمين فرستاد.

ـ ارزشمندترین فعالیت سیاسی آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی ، رهبری انقلاب بزرگ عراق در 1920 بود.
پس از اینكه انگلستان در 29 تشرین اول 1914 م . (1332 ق .) علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ كرد در ششم تشرین هم تصمیم گرفت شهر بصر در عراق را به تصرف خویش در آورد.

 چون اهالی بصره از این موضوع اطلاع پیدا كردند سخت به هراس افتاده از علما كمك خواستند.
آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی كه ساكن كربلا بود. روح مبارزه با انگلستان را در كالبد مسلمانان دمید. خود نیز شجاعانه برای به دست آوردن حقوق پایمال شده عراقیان قیام كرد، و فتوای تاریخی و حماسی خویش را كه غیرت وطنی و دینی مردم عراق را به جوش آورد، صادر كرد و مردم عراق را برای جهاد مقدس در مقابل بریتانیای تجاوزگر مهیا نمود. در پی صدور این فتوا، انقلابی ملی و اسلامی به نام ((انقلاب عشرین )) یا انقلاب بزرگ عراق تبلور یافت كه سرانجام به رهایی عراق از تسلط انگلستان منجر شد.
آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی فتوای مشهور خود را به نام ((فتوای دفاعیه )) كه مجوزی رسمی برای نهضت مسلحانه مردم عراق بود، بدین صورت صادر كرد:
((مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است . و بر آنان واجب است در ضمن درخواستهای خویش رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی كه انگلستان از پذیرش درخواستهایشان خودداری ورزد، جایز است به قوه دفاعی متوسل شوند.))

۳ـاولین جرقه های ایستادگی مردم به رهبری روحانیت علیه امتیاز ننگین رژی از شهر شیراز که مرغوبترین توتون و تنباکوی ایران را داشت ، آغازشد و از شیراز به اصفهان و تهران و تبریز و سایر شهرهای ایران کشیده شد.

مورخین میگویند:"فارس بیش از نقاط دیگر مورد توجه کمپانی رژی بود و عده ای تحت ریاست یک نفر انگلیسی به طرف شیراز حرکت کردند."

شیخ حسین کربلایی هم میگوید:به فراخور هر مملکت هیئتی را از فرنگیان به نام کمپانی وکلا تشکیل داده و نخست به مملکت فارس که قطر حاصلخیز عمده اجناس دخانیه ایران است ابتدا نموده فرنگیانی که نامزد مملکت فارس بودند با سفارشنامه دولت مخصوصا برحکومت فارس حکم اکیدی درخصوص پذیرایی وکلای کمپانی وکمال مساعدت براجرا مقاصد انان صادر شده بود از پی اجرای ماموریت خودشان روانه شیراز شدند."

رهبری  قیام درشیراز به دست مجتهد بزرگ سید علی اکبر فال اسیری بود.او داماد میرزای شیرازی بزرگ صاحب حکم تاریخی تحریم توتون وتنباکو بود.سید علی اکبر فال اسیری بر فراز منبر ،شمشیری از زیر عبا بیرون کشیده فریاد می زند:((موقع جهاد عمومی است.ای مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید.من یک شمشیر ودوقطره خون دارم ،هربیگانه ای که برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید شکمش را بااین شمشیر پاره خواهم کرد.))

حکومت به هر اقدامی برای ساکت کردن سید دست زدولی فال اسیری مردی نبود که بتوان اورا باتهدید یا تطمیع به تمکین کشاند. کار به جایی رسید که ناصرالدین شاه به حاکم فارس مینویسد:

"سیدفال اسیری کیست که میخواهد مداخله در امر ولایتی ومملکتی بکند؟ی اباید او را سوار الاغ کرده به تهران بفرستید یا انکه برود کربلا"

فلذا سید توسط محمد رضا خان قوام الملک دستگیر وتبعید شد. با خبر دار شدن مردم از تبعید سید، غوغایی درشهر به پاشد، ومردم در شاهچراغ تجمع کردند.اما دریک اقدام بی سابقه شاهچراغ ومردم متحصن در ان توسط افراد قوام الملک به خاک وخون کشیده شد. میرزای شیرازی دراولین تلگراف خود به ناصر الدین شاه راجع به بی حرمتی به حرم احمد بن موسی وازار فال اسیری اعتراض میکند:

"...واقعه شیراز از قتل وجرح جماعتی از مسلمانان درهمای مطهر جضرت احمد بن موسی ع وهتک حرم ان بقعه مبارکه وتبعید جناب شریعت ماب حاج سید علی اکبر سلمه الله به وضع ناشایست نمونه ای از نتایج این امور است..."

 پس از تبعید سید علی اکبر به سامرا ،وی نزد پدرزنش میرزای بزرگ رفت ومیرزا را از فاجعه شیراز ومفاد قرارداد ننگین رژی مطلع کرد. مورخین نقش ایشان را در صدور حکم تاریخی توسط میرزای شیرازی ، بسیار حائز اهمیت میدانند.

رهبر معظم انقلاب نیز در سفر به فارس از این شخصیت بزرگ و میرزای دوم اینگونه تجلیل نمودند: "علماى مبارزى كه از اين استان به تاريخ دانش دين در كشور معرفى شدند، در كمتر نقطه‏اى از نقاط ايران نظير دارند. ميرزاى شيرازى را كه همه مى‏شناسند. مرحوم سيدعلى‏اكبر فال‏اسيرى - عالم بزرگ - كه در همين شهر شيراز قيام كرد و با نفوذ انگليسها و نفوذ خارجيها مخالفت كرد، بعد هم آمدند و او را گرفتند و تبعيد كردند؛ لكن اثر كار او ماند. نوشته‏اند كه سيدعلى‏اكبر فال‏اسيرى در نزديك حافظيه - شايد در همين نقاطى كه الان شما حضور داريد - مشغول زيارت عاشورا بود كه ريختند و او را گرفتند و تبعيد كردند. ميرزاى دوم - ميرزا محمدتقى شيرازى - كه در سالهاى بعد از جنگ جهانى اول، رهبر مبارزه‏ى ملت عراق در مقابل تهاجم انگليسها و اشغال انگليسها بود."

۴ـ برایم همواره جای پرسش بوده است که چرا در تمام سالهای پس از انقلاب یادی از میرزای شیرازی اول و دوم یا فال اسیری آنگونه که درشان آنها باشد، درشیراز دیده نمی شود؟ مگرمیرزای اول و دوم، شیرازی نبودند؟

۵-سایت بنیادفارس شناسی را بررسی می کردم، در قسمت مشاهیر و بزرگان فارس ،اسامی افرادی را دیدم که تاسف اور است. زینت الملوک قوامی دختر حبیب الله خان قوام (قوام الملک چهارم) و خواهر ابراهیم خان قوام (قوام الملک پنجم) میباشد. خاندان قوام نماینده  دولت انگلیس در جنوب ایران بودند.

یا در همان لیست از فرد دیگری از خاندان قوام به نام نصیر الملک نام برده است. در قسمت بزرگان فارس ،  علی اصغر خان حکمت ، وزیر فرهنگ رضاخان و عامل کشف حجاب و فراماسونر را به عنوان فردی که اجداد وی همه از علمای طراز اول و معروف شیراز بوده اند، معرفی می کند. و این در حالی می باشد که بر اساس بسیاری از روایت های تاریخی اجداد وی  یهودی بوده اند.

یا از محمد نمازی نام می برد، کسی که عضو کابینه کودتا یعنی کابینه زاهدی بوده است. او نیز فراماسونر میباشد.

یا میرزا جهانگیر خان شیرازی معروف به صور اسرافیل را تبلیغ کرده است. این همان فردی میباشد که بعد از چاپ مقاله ای توهین آمیز به مقدسات در  نشریه اش  مرحوم طباطبایی به بهبهانی می گوید: «آقا شما مقاله صور اسرافیل را خوانده اید؟ بهبهانی با خونسردی جواب می دهد: بلی. طباطبایی با عصبانیت می گوید: نویسندگان این مقاله کافرند و به اسلام توهین کرده اند و واجب القتل اند».

عین السطنه، در مورد میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل و نشریه اش نوشته است:
این میرزا جهانگری شیرازی یکی از آن لامذهب ها است

صور اسرافیل به شدت تحت تاثیر میرزا آقا خان کرمانی بابی مسلک بوده است چنانکه فریدون آدمیت در این باره مینویسد:

"...شاید عنوان این جزوه با رساله ی در تکالیف ملت نوشته ی میرزا آقا خان کرمانی بی ارتباط ندانست. می دانیم که میرزا جهانگیر خان نویسنده ی صور اسرافیل با آثار میرزا آقاخان خوب آشنا بوده و متاثر از اوست. مقدمه ای هم بر رسانه ی مورد بحث نگاشته شده، رنگ تفکر میرزا آقاخانی را دارد، گرچه مقدمه از متن اصل رساله جداست. از سوی دیگر، مضمون رساله ی میرزا آقا خان به اعتراف خودش انقلابی بوده، حال آنکه رساله ی حقوق و وظایف ملت، آهنگ انقلابی ندارد... به نظر ما موضوع رساله با سلسله مقالاتی که به امضای «م.ا.د» (علی اکبر دهخدا) در روزنامه صور اسرافیل منتشر شده دقیقا جور می آید".

اینقدر این آقای صور اسرافیل اش را شور کرده بود که احمد کسروی درباره اش میگوید:

" از کفریات آن روزنامه ها، جسارت های عجیب صور اسرافیل به دین خاتم است."

و اکنون نیز بر اساس نوشته محققین بهائی، میدانیم که صوراسرافیل مانند کسانی چون ملک المتکلمین و سیدجمال واعظ (پدر محمدعلی جمال زاده) بابی ازلی بوده است.

برای اطلاعات بیشتر ،دوستان به این ادرس مراجعه کنند:

http://www.torghabehonline.com/news/detail.asp?id=5276

این فقط یک مشاهده و بررسی کوتاه در قسمت مشاهیر بنیاد فارس شناسی بود.

۶ـ در همین قسمت بنیاد فارس شناسی از میرزای شیرازی دوم و سید علی اکبر فال اسیری خبری نیست. آیا کسانی که این بخش را تنظیم کرده اند شناختی از امثال حکمت نداشته اند؟ آیا حذف فال اسیری و میرزای شیرازی دوم تصادفی میباشد؟ وقتی این را درکنار کم توجهی به این اسطورگان در فضاهای دیگر فارس میگذاریم، شک میکنیم.

۷- در زمان مسولیتم در فرمانداری شیراز، بنا به تاکید آیت الله ایمانی در مورد توجه و بازسازی محل شهادت شهید دستغیب که متاسفانه  به محل جمع آوری زباله تبدیل شده بود، اقداماتی را انجام دادم و گامهای کوچکی برداشتم، و جلساتی در این خصوص برگزار کردم، تا اینکه شبی یکی از آقایان مدعی  به دفترم آمدند و مرا از افتادن در دامان دستغیب ها برحذر داشت . وقتی شواهد این قصه را از او خواستم، گفت چرا اینقدر میگویی برای شهید دستغیب کاری نشده است؟ این تاکید بر شهید دستغیب یعنی ضدیت با فلانی. نباید دستغیب ها را زنده کنی؟

البته بعدها هم ناراحتی و عداوت بعضی دیگر از این افراد را از شهید دستغیب، به چشم خود دیدم و شنیدم.

نظرات بینندگان