کد خبر: ۳۴۸۴۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۱

خدا آماده است تا بگوید: نور، صدا، تصویر

شیرازه - سجاد توکلی/ دیروز «تام و جری»، امروز «بت من»، فردا سه نقطه!

دیروز جنگ سخت، امروز جنگ نرم، فردا سه نقطه!

دیروز فتنه، امروز انحراف، فردا سه نقطه!

دیروز عراق و افغانستان، امروز میانمار، فردا سه نقطه!

دیروز لبنان، امروز سوریه، فردا سه نقطه!

دیروز سکه، امروز مرغ، فردا سه نقطه!

دیروز . . . امروز . . . فردا . . .  .

ضرب آهنگِ منظمی دارد «دیروز، امروز، فردا». قطعاً «دیروز، امروز، فردا» نام برنامه ای نیست که بعد از انتخابات 88 شروع شد و وحید یامین پور مجریش بود! همان برنامه چالشی که کرکره دکانش را «مهندس» پائین کشید و بعد از تنفس مصنوعی حالا وضعش شده این...

«دیروز، امروز، فردا» برنامه ای است که هر روز از شبکه سراسری خدا پخش می شود! و برای دریافت این شبکه نیازی به دستگاههای گیرنده دیجیتال هم نداریم. سریالی که دستگاه عریض و طویل هالیوود هم موفق به ساخت یک صحنه آن نیست. حتی اگر نقش اولش را بدهند به مانکن هایِ زر ورق پیچیده بازی کنند. خدا کارگردان باشد خوب می داند از آدم ابوالبشر تا پسران و دختران امروزش را چطور پای این نمایش عمومی نگه دارد. تازه به نقطه اوجش نزدیک شده این سریال. وقتی هزار و چهارصد سال پیش، فصل آخر این سریال شروع شد، حتی بدبین ترین تحلیل گران برنامه «هفت» هم اعتراف کردند که این مجموعه به نقطه حساسش نزدیک می شود! امروز همان روز است. دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد.

سرنوشت قهرمان قصه دارد رغم می خورد. بناست به همین زودی کارگردان، چهره مردِ نامرئی داستان را برملا کند. بینندگان، از نقش اول تا الان، فقط ردپایش را دیده اند.

بعد از زمانی که داستان قصه وارد قسمت 1357 شد، هیجان آن هم بیشتر شده. در «لولو» و «التحریر»، همان شور و هیجان «آزادی» موج می زند! به موسیقی متن فیلم گوش کن. بحرینی ها هم زبان گرفته اند: «به لاله در خون خفته/ شهید دست از جان شسته/ راه ما/ راه تو/ ای شهید...»

حالا من مانده ام در کار این خلایق؛ خدا زمین و زمان را به صف کرده تا در این سریال یک پیام دهد: "حواستان جمع باشد". آنوقت می بینی جلسه مشترک مجلس و دولت برای حل موضوع مرغ برگزار می شود! دستگاه دیپلماسی ما برای دفاع رسمی از مظلومان میانمار استخاره می گیرد. صدا و سیما «شِرِک» را بعد از «خاله شادونه» پخش می کند. «ف.ه» برای دیدن بازیهای المپیک همه را بازی می دهد و به برادرش در لندن می پیوندد. احمدی نژاد از دلتنگی هایش به جریان سوم تیر می گوید. خاتمی احساس تکلیف می کند و دلش برای انقلاب می سوزد! بعضی به اصطلاح کارشناسان روابط بین الملل در موضوع سوریه هنگ می کنند. ملک عبدالله با درکِ گسترش "عمق استراتژیک جمهوری اسلامی" اجلاس مکه برگزار می کند و ما هم همچنان «شریعتی» را در SMSهایمان ریشخند می کنیم!

به خدا، خدا حق دارد در قرآنش رسماً بگوید: انسان ضعیف است و عجول! چگونه باید به ما بفهماند – خدا را می گویم- که تِم اصلی فیلمنامه خلقت، دعوای حق و باطل است؟ نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه زیادتر. ولی انگار دعواهای زرگری دنیا نمی گذارند. گول شیطان را می خوریم. سرمان را شیره می مالد ملعون رانده شده. «آرمان خواهی توام با واقع بینی» یک قاعده است؛ یک فرمول، یک قانون! اگرچه این تذکر "آقا" به مسئولین بود، اما این همان چیزی است که حتی "خداحافظ بچه" هم آن را نمی بیند. «مرتضی» و زنش بچه می خواهند! بدون اینکه به طهارتِ نسل کاری داشته باشند. و این اصلِ مهم باید در کنار سفره افطار در اذهان بینندگان نقض شود.

به نظر می آید اگر دستگاههای فرهنگی کشور همه برنامه های خود را تعطیل کنند و فقط مبانی «درست فیلم دیدن و تحلیل کردن» را برای مردم آموزش دهند اوضاع بهتری خواهیم داشت.

شاید آن وقت و با فهم قائده ی جنگِ دائمی حق و باطل دچار دگردیسی و افراط و تفریط نشویم. شاید آنوقت راحت تر بگوئیم: «الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب» شاید آنوقت همان لحظه ی رویایی فیلم خدا باشد. همان لحظه که کارگردان عالم طوری که همه بشنوند بگوید: «نور، صدا، تصویر» و «آقا» بیاید!

نظرات بینندگان