کد خبر: ۴۵۳۷۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۳ - ۲۱ مهر ۱۳۹۲
در نشست تخصصی با دکتر سید مهدی حسینی عضو هیئت علمی دانشگاه و تحلیل گر مسائل اقتصادی مطرح شد

دولت اعتدال چه تعریفی از اقتصاد مقاومتی دارد؟

باید نهاد های مردمی ایجاد شود به طوری که اینها پول و ثروت را بین خود به صورت تعاونی ها به گردش درآورند یا به عبارت دقیق تر قالب هسته های جهادی و شرکت های جهادی را ایجاد کنند.
برکسی پوشیده نیست که در سال های اخیر مسئله اصلی کشور بحران ها و تنش های اقتصادی بوده است. به طوری که این مشکلات با بی تدبیری ها و سیاست گذاری های غلط سیستم اقتصاد داخلی کشور و البته تحریم ها و فشارهای خارجی به معضلی در هم پیچیده بدل گشته است. این در حالی است که دولت جدید حل مسائل اقتصادی کشور  را در گرو رفع تحریم ها در سایه مذاکرات مؤثر می داند به طوری که با رصد اجمالی فعالیت های دولت جدید روشن می گردد که از زمان آغاز بکار رسمی دولت، همه توجه خود را معطوف به همین مسیر کرده است. به همین منظور پایگاه خبری تحلیلی شیرازه نظرات دکتر سید مهدی حسینی عضو هیئات علمی دانشگاه و کارشناس مسایل اقتصادی را در این خصوص جویا شده است.
سوالاتی که این روزها در سطحوح مختلف عوام و خواص جامعه مطرح می شود این است که آیا مساله اصلی اقتصاد کشور ناشی از تحریم های اعمال شده است؟ آیا با شروع دور جدید مذاکرات تحریم ها و دشمنی های سی ساله  لغو می گردد؟ راهکار علمی و عملی جهت برون رفت از مشکلات اقتصادی فعلی چیست؟
پاسخ این سوالات را در نشست با این کارشناس ارشد مسایل اقتصادی بررسی کرده است.

شرایط فعلی اقتصادی را چه طور ارزیابی می کنید؟ اثرگذاری تحریم ها بر ایجاد مشکلات چقدر است؟

برای بررسی وضعیت اقتصادی که در آن بسر می بریم یک دیدگاه این است که اقتصاد کشور را بر اساس شاخص‌های متعارف بررسی کنیم و دیدگاه دیگر این است که ساز و کار اقتصادی کشور را بر اساس ریشه های ساختاری و تاریخی آن مورد ارزیابی قرار دهیم تا بتوانیم ریشه یابی عمیق تری داشته باشیم. اقتصاد ما به دلیل اینکه شدیداً متأثر از اقتصاد مالی و پولی سرمایه داری است قاعدتاً در دایره مناسبات بین المللی نظام سرمایه داری و بهتر بگوییم نظام سلطه قرار می گیرد. مسلماً خیلی سخت است که در چنین شرایطی ما از یک اقتصاد مستقل صحبت کنیم. در واقع مناسبات مارا بیرون و خارج از اینجا تعیین می کنند. اما در حال حاضر آنچه که بدیهی است اقتصاد ما از یک تورم حاد، بیکاری مضمن و شدید و مهمتر از اینها از بی عدالتی بسیار گسترده رنج می برد و به نظر می رسد که امروز با حاکمیت و مدیریت قوی تر جناح لیبرالیسم اقتصادی در کشور، این بی عدالتی ها گسترش هم می یابد.

اما راجع به تحریم ها باید گفته شود تحریم که تا به حال همیشه بوده است ولی این وجه تحریم ها بیشتر اقتصادی است و عمدتاً فشار آن بر بحث درآمدهای نفتی و دارایی‌ها و نقل و انتقالات ارز اتفاق می افتاده است اما در همین راستا آنچه مهم و قابل تامل است این است که اگر یک اقتصاد مقاوم داشتیم قطعا این تحریم ها تا بدین اندازه تأثیر گذار نبود. در واقع  ضعفی که در درون ساختار نظام اقتصادی کشور وجود دارد، مشکلات را به وجود آورده و البته تحریم ها هم مزید بر علت شده است. مثل یک بیماری که واجد ضعف قوای ایمنی و امنیتی از داخل است و با فشارهایی که از طریق ویروس هایی که از بیرون اعمال می‌شود که همان تهاجم اقتصادی به کشور است، سبب ایجاد فشارهای اخیر شده است و در لایه هایی محدودیت های داخلی را ایجاد می کند.

در این برهه از زمان سیاست های اقتصادی دولت چه باید باشد و چه می تواند باشد؟

 بحث مهمی است. به نظر بنده با مقوله تحریم چند طور می توان برخورد کرد. یک راه خنثی کردن آثار آن است. یک استراتژی دور زدن تحریم ها وتامین منابع ارزی و مالی است. اما یک استراتژی قوی تر هم این می‌توانست باشد که ما می‌توانستیم تحریم ها را تبدیل به فرصت کنیم.که این رویکرد سوم رویکردی است که مقام معظم رهبری تحت عنوان اقتصاد مقاومتی آن را مطرح کردند.که البته بنظر می رسد دولت فعلی در حال حاضر خریدار این تفکر نیست. بهترین دلیل ما هم بر این امر انتصاب ها و احکامی است که برای مدیران اقتصادی صادر می شود و اینها افرادی هستند که به شدت طرفدار نظام لیبرال هستند.

 اقتصاد لیبرال به معنی حاکمیت سرمایه داری است. حاکمیت اقتصاد بنگاهی است . اقتصاد بنگاهی که میخواهد کشور را تبدیل به یک شرکت سهامی کند و کاملاً با یک هدف سود محورانه به دنبال منافع بنگاه، سازمان و تیم های خودشان هستند. بحث مردم و اقتصاد مردمی اصلاً اینجا مطرح نمی شود و اگر مطرح باشد حتما در حاشیه است. بنابراین در شرایط اقتصادی که به سر می بریم خیلی امید به حل مسائل پیش رو نیست.

به همین دلیل دولت فعلی گرایشش بیشتر به رفع تحریم هاست و تصور می کند که اگر تحریم ها برداشته شود توانسته مسائل اقتصادی را در کوتاه مدت حل کند. اگر چه اصلا به نظر نمی آید این تحریم ها به راحتی برداشته شود ولی اگر فرض هم کنیم که بر داشته می شود هیچ امیدی به حل معضلات اقتصادی کشور ما نیست و معضلات اقتصادی کشور ما مثل تورم و بیکاری مضمن ریشه ای و بدلیل ساختار درونی اقتصاد کشور است.

یکی دیگر از امید های  دولت فعلی برای حل معضلات اقتصادی بخش خصوصی است. تصور می کند اگر بخش خصوصی درآمد و منابع مالی بیشتری در اختیار داشته باشد اوضاع کل اقتصاد بهتر می شود. در حالیکه بسیاری از کارشناسان معتقدند امروز بخش خصوصی ما اصلاً تولیدی نیست و یا درصد بسیار کمی از بخش خصوصی ما در فرآیند واقعی تولید ملی نقش دارد. بلکه بیشتر واسطه یا به عبارت دقیق تر مافیا هستند. با سرمایه گذاری در بازار های نامولد سکه و ارز و بورس بازی و پروژه های زمین خواری و... کسب سود و درآمد می کنند. مسلماً با این وضعیت بخش خصوصی هم نمی شود تولید ملی راه انداخت. با این حساب واضح است مختصات یک بخش خصوصی سالم را متأسفانه نداریم یا اگر داریم در سطح بسیار پایینی قرار دارد.

در این فضا و بستر به نظر می رسد احیای تولید کشور کار ساده ای نباشد پس تنها راهی که در حال حاضر برای بهبود معیشت مردم وجود دارد رفع تحریم هاست که آن هم روندی که دولتمردان در پیش گرفته اند بیشتر راه عزت فروشی است و این دیپلماسی که در پیش گرفته اند به هیچ عنوان دیپلماسی انقلابی و اسلامی نیست پس بنابراین تکیه گاه آن مردم نیستند بر این اساس هیچ چشم انداز جالبی قابل رویت نیست.

رهبری می فرمایند ما به دیپلماسی کشور اعتماد داریم ولی به آمریکا اعتماد نداریم. با این حساب کاملا قابل نتیجه گیری است تعامل با غرب دقیقا آب در هاونگ کوبیدن است. امروز مردم ما هر چقدر هم که گرسنه باشند که وضع اینچنین هم نیست، هیچ موقع به عزت فروشی رضایت نمی دهند.

مذاکرات آینده چقدر در بهبود شرایط اقتصادی کشور اثر گذار است؟

اول باید این سؤال از مسئولان پرسیدکه در شرایط فعلی چه هدفی میخواهند سر میز مذاکره بنشینند؟ بر اساس صحبت های اخیر آقای ظریف: « ده سال پیش که ما مذاکره می کردیم 5 سانتریفیوژ هم نداشتیم اما حالا 18 هزار سانتریفیوژ فعال در کشوروجود دارد». با این شرایط مسلما نباید ایران حاضر باشد با به عقب برگردد از طرفی غرب و آمریکا هم می خواهند ایران همه چیز را تعطیل کند. پس برای چه ما باید به مذاکره برویم؟با چه هدفی میخواهیم مذاکره کنیم؟در شرایط حاضر فقط یک راه داریم و آن مقاومت است.

اگر فرض کنیم اختلافات ما با غربی ها با غرب سر مسأله هسته ای است که البته رهبری به هیچ عنوان این اعتقاد را ندارند ـ و مسأله ما با غرب را چیز دیگری می دانندـ حالا فرض کنیم که محل اختلاف همین مسأله هسته ای باشد. هیچ وقت بحث بر سر این نبوده که که احمدی نژاد فرد بداخلاقی بود و حالا اگر فرد خوش اخلاق و خوش لحنی بیاید توافق حاصل می شود. دعوا بر سر این است که غرب می گوید شما نباید هسته ای باشید و یا امکان هسته ای شدن داشته باشید. این دعوا هیچ وقت با تغییر لحن درست نمی شود!

آنها می گویند که شما باید از این امکان و حق خودت صرفه نظر کنید که این با استقلال و عزت کشور در ارتباط است. آنها می گویند غنی سازی را صفر کنید. ایران هم قطعاً نمی تواند این را قبول کند. پس با لحن عوض کردن خواسته های آنها عوض نمی شود پس در نتیجه دلبستن به این مذاکرات از پایه غلط و بی نتیجه است. مگر اینکه کشور فروشی کنیم و غنی سازی را به حالت تعلیق درآوریم.در این حالت شاید و احتمالاً خیلی کم کم و قطره چکانی تحریم ها را کم می کنند که آن هم در اقتصاد ما نتیجه آنچنانی نخواهد داشت. در نتیجه باید گفت مسیری که در حال حاضر کشور با مدیریت فعلی در زمینه اقتصاد طی می کند مسیری غلط است و به ناکجا آباد می رود. تنها راه ما اقتصاد مقاومتی است. که  اصلا هیچ نسبت و خط و ربطی به اقتصاد سرمایه داری ندارد.

اینکه امروز دولت در اذهان عمومی اقتصاد کشور را به مذاکرات وابسته کرده است چه نتیجه ای دارد؟

مردم امروز اقتصاد را در گرو مذاکرات می دانند. به این دلیل است که مردم انتظار دیگری از دولت فعلی ندارند و توان دولت را در همین مذاکرات می بیند. چون از نظر دولت در شرایط فعلی تنها مسیر برای خلاصی از مشکلات اقتصادی مذاکرات است که البته این ساده ترین راه حل است و البته از نظر بنده بی نتیجه ترین مسیر هم همین مسیر است.

اقتصاد مقاومتی چگونه می تواند بحران های اقتصادی کشور را حل کند؟

اقتصاد مقاومتی یعنی مشارکت دادن مردم در فرآیند تولید، حرکتی است به سمت دوری از فروش نفت خام، یعنی اصلاح الگوی مصرف، تأکید بر صرفه جویی است، اقتصاد مقاومتی کنترل نیازها است. توسعه فرهنگ تولید است. مقابله با شهر نشینی است. مقابله با اشرافی گری است. توانمند سازی است. اینها شاخصه ها و ویژگی های اقتصاد مقاومتی است.

در شرایط حاضر حرکت به سمت اقتصاد پولی و گسترش نظام بانکی اصلا به صلاح نیست. چون به شدت تولید تورم می کند. گسترش بانک مرکزی یعنی هرچه دور شدن از نرخ واقعی ارز است. در اقتصاد مقاومتی اصلاً ضرورتی ندارد بودجه ارزی نوشته شود بانک مرکزی مگر صراف و دلال ارز است؟ اما نقش فعلی بانک مرکزی ما همین است. چرا بانک مرکزی باید دلار بدهد و ریال بگیرد؟هرکس نیاز ارزی دارد و میخواهد جنس وارد کند برود از صادر کننده ارز خود را تأمین کند. چرا بانک مرکزی باید این کا را انجام دهد؟ بانک مرکزی ما الان واسطه ای است که نفت را میدهد و در ازای آن کاغذ می گیرد بعد این کاغذ را با کاغذ رنگ دیگری عوض می کند. این هنر مهمترین نهاد پولی کشور است. در واقع سیستم اقتصادی ما با این کار بردگی دلار را پذیرفته است.

یا معضل دیگر اینکه در شرایط فعلی در کشور حجم نقدینگی بالا رفته است و تورم ایجاد کرده است. خیلی از همین حجم نقدینگی و بده بستان های مالی در ادارات دولتی شکل میگیرد. باید اینها قطع شود. در واقع با این کار دولت منابع را جیب به جیب می کند. اقتصاد مقاومتی می گوید دولت میتواند بدون گردش پول خدمات بگیرد و در ازای آن خدمات هم ارائه کند. در این صورت گردش پول کاهش می یابد و در نتیجه نرخ تورم هم نزولی خواهد شد.

در بحث یارانه ها اشکال کار دولت قبل این بود که پرداخت نقدی به مردم را در دستور کار خود قرار داد و به حساب آنها پول واریز کرد. اقتصاد مقاومتی می گوید می توان به جای پول نقد به مردم امتیاز بدهیم. مثلا در ازای پرداخت 5 میلیون تومان پول نقد می توان به همین میزان مجوز یک شغل بدهیم .در این صورت نه برای دولت هزینه ای ایجاد می شود نه با معضل حجم نقدینگی سرسام آور مواجه خواهد شد. البته مشکل مردم هم حل می شود و کارآفرینی شکل می گیرد.


در حال حاضر با توجه به رویکردهای اقتصادی دولت چگونه می توان مسیر را جهت اجرایی کردن ایده اقتصاد مقاومتی باز کرد؟

اقتصاد یک سری مسائل در هم تنیده و پیچیده است. تورم و رکود و فقر و بیکاری و... همه محصول نظام اقتصادی سرمایه داری است. حالا دولت ما میخواهد با اتکا به همان نظام سرمایه داری این مسائل را حل کند.آیا این امکان پذیر است؟میشود به ویروس پناه برد برای ایکه با ویروس مقابله کرد؟این دقیقا عین فرو رفتن در باتلاق است.

ما باید یک سازو کار بیرونی مبتنی بر استقلال ملی و بومی خودمان طراحی کنیم. به همین دلیل رهبری مدام به موضوع اقتدار درونی تأکید می کنند به این معنی که الگوی توسعه کشور باید درونی باشد. یعنی برای نجات اقتصاد نباید منتظر حل و برداشته شدن تحریم ها باشیم. راهبرد قطع و رفع تحریم ها قطعا راه حلی مقطعی و یک شبه برای اقتصاد کشور است.

دولت فعلی هم که متأسفانه برهمین منوال می خواهد اقتصاد کشور را اداره کند و برنامه اساسی برای حل معضلات اقتصادی فعلی در دست ندارد. به طوری که اقتصاد سرمایه داری  را پذیرفته و بیش از پیش ما را در این باتلاق فرو می برد.

آن کاری که ما الان میتوانیم انجام دهیم یک سری فعالیت های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی است . باید هسته های مقاومت شکل بگیرد و باید مردمی باشد.در مساجد و محلات و روستا ها و... . سپس یک سری فعالیت هایی در این هسته ها شکل بگیرد که وابستگی اقتصادی به دولت کم شود. چون  سیستم اقتصادی این دولت در اختیار و وابسته به نظام سلطه است و نمی توان به آن امید داشت.

راه حل بنده همان وصل شدن به یک سری حرکت های مردمی است. به طوری که برای پیشبرد این مسیر باید از دستگاه های دولتی و حاکمیتی فعلی به طور کل نا امید شد. باید نهاد های مردمی ایجاد شود به طوری که اینها پول و ثروت را بین خود به صورت تعاونی ها به گردش درآورند یا به عبارت دقیق تر قالب هسته های جهادی و شرکت های جهادی را ایجاد کنند. خود مردم برای رفع فقر جامعه اقدام کنند. خیلی به دولت و بانک ها نباید امید بست.

نکته نهایی آنکه در شرایط فعلی مسلماً با وجود زیر ساخت های اقتصادی که تا به حال در کشور انجام شده است بخش کلان اقتصاد کشور مثل صنایع بزرگ به مسیر پیش رونده خود ادامه خواهند داد. اما نکته مهم اینجاست که نمی توان گفت با گردش این صنایع تولید ملی به راه می افتد و در نتیجه آن تورم مهار شود. مشکلات اقتصادی کشور تورم و بیکاری .... است. این مشکلات همان گونه که مردمی هستند و مستقیم با آرامش و آسایش مردم ارتباط دارند در شرایط فعلی به دست خود مردم هم تا حدی می تواند حل و فصل شوند که این مهم در قالب همان هسته های مقاومت که مطرح شد تا حدودی قابل تحقق است.

نظرات بینندگان