کد خبر: ۵۳۶۱۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۱۰ فروردين ۱۳۹۳

یک روز در میان پایتختی‌ها؛ از بازیگر شدن کفاشیان تا ازدواج ارسطو با یک زن چینی

هما مادر دوقلو‌ها توی سریال و ریما رامین‌فر در واقعیت که همسر امیر جعفری هم هست، کنار خشایار الوند روی صندلی‌های درمانگاه نشسته‌اند و درباره قصه گپ می‌زنند.
خیابان اعجازی را بالا می‌رویم و به میدان اعجازی می‌رسیم. نزدیک است راننده فرمان را بچرخاند و به اشتباه وارد خیابان روبرویی شویم که چشمم می‌خورد به خیابان شهید میرزایی و داخل آن می‌شویم. مرکز توانبخشی زعفرانیه اینجا است. به محض پیاده شدن از ماشین است که تازه یادم می‌آید این اولین بار نیست که اینجا آمده‌ام و یکدفعه پرت می‌شوم به نیمه اول سال 89 حوالی فصل بهار که برای تهیه گزارش پشت صحنه از سریال «زیر هشت» اینجا آمده بودم.

به گزارش شیرازه به نقل از مهر؛ امیر جعفری و پرویز سنگ سهیل در این لوکیشن بازی داشتند و یادم می‌آید جعفری قرار بود از محوطه مرکز تا ورودی درمانگاه را بدود در حالی که نفس نفس می‌زند و خسته است... جعفری چندین بار دوید و نفس نفس زد تا سرانجام سکانس مورد قبول مقدم واقع شد. کارگردانی که تند و تند چای می‌خورد و در آن همه شلوغی با نهایت تمرکز به مانیتور خیره می‌شد و کارش را انجام می‌داد.

این بار در محوطه امیر معقولی را می‌بینم که تصویربرداری این سریال را برعهده دارد. جالب اینکه در «زیر هشت» هم او تصویربردار بود و انگار از سه چهار سال پیش تا به حال تغییری نکرده است. حتی لباس‌هایش هم شبیه لباس‌های آن سالش است.

مشخص است عوامل در استراحت به سر می‌برند و فعلا تصویربرداری ندارند. در حیاط مرکز توانبخشی قدم می‌زنم تا سمت چپ، در درمانگاه را می‌بینم و وارد می‌شوم. بازیگر چینی سریال از اولین افرادی است که می‌بینم، او در سریال چو چانگ نام دارد و بعد از اسلام آوردن نامش در «پایتخت» راحله چانگ شده است. سارا و نیکا فرقانی‌اصل هم اینجا هستند، قد کشیده‌اند و هنوز هم نمی‌شود تشخیص داد کدام سارا است و کدام نیکا.

هما مادر دوقلو‌ها توی سریال و ریما رامین‌فر در واقعیت که همسر امیر جعفری هم هست، کنار خشایار الوند روی صندلی‌های درمانگاه نشسته‌اند و درباره قصه گپ می‌زنند. حسن وارسته نویسنده دیگر هم اینجا است و جالب اینکه او علاوه بر نگارش، بازی در «پایتخت» را هم تجربه کرده است آن هم در نقش یک روحانی.

از رامین‌فر درباره اتفاقی که برای هما در سال 93 در قصه می‌افتد سوال می‌کنم و او می‌گوید: هما در این سری تغییر خاصی نمی‌کند اما موقعیت‌های جدیدی در قصه شکل گرفته که این شخصیت را هم درگیر خود می‌کند. او حالا یک آشپزخانه زده و در آن آشپزی می‌کند. سری سوم سریال ما انس زیادی با زندگی مردم و مشکلاتشان دارد و حضور ارزش‌ها در آن، کمک می‌کند مخاطب قصه ما را راحت‌تر باور کند.

یادم می‌آید سال گذشته که در لوکیشن آسایشگاه سالمندان زمان ضبط سری دوم پایتخت از او درباره آیین پسرش پرسیدم، اشک توی چشم‌هایش جمع شد، سوالی درباره ادامه پیدا کردن ساخت «پایتخت» همان حس را در او زنده می‌کند: این موضوع بسته به خواست و استقبال مردم از کار است. البته آیین پسرم می‌گفت دیگر «پایتخت 4» را بازی نکن! او نقطه پایان کار من را مشخص کرده است.

او عوامل موفقیت این سریال را اینطور می‌شمارد: این سریال تیم سخت‌کوشی دارد. به ویژه سیروس مقدم و محسن تنابنده به عنوان طراح قصه و نویسنده تلاش بسیاری می‌کنند تا نو و بکر عمل کنند. همچنین برای نزدیک شدن به زندگی مردم هم کوشش بسیاری می‌شود و احتمالا علت موفقیت کار همین است.

از راهرو درمانگاه عبور می‌کنم و به بخش دیگری از آن می‌رسم که به نظر می‌رسد تصویربرداری در این نقطه دنبال خواهد شد. حالا معقولی هم داخل آمده و اینجا قدم می‌زند و زوایایش را بررسی می‌کند.

با خودم فکر می‌کنم چرا از سیروس مقدم خبری نیست که یکدفعه چهره گشاده او را روبروی خود می‌بینم. سلام می‌کنم و او با خوشرویی جواب داده و می‌گوید: چه عجب. کم پیدایی...

تا به حال ندیده‌ام و حداقل جلوی من پیش نیامده که خبرنگاری از مقدم درخواست مصاحبه داشته باشد و او نپذیرد. این بار هم او با فروتنی قبول می‌کند، گوشه‌ای می‌ایستیم و او ازسری سوم پایتخت سخن می‌گوید: بعد از «پایتخت 2» سازمان صدا و سیما نیازسنجی از مخاطبان خود ترتیب داد تا دریابد آیا مخاطبان ولع و اشتیاق تماشای سری جدید این سریال را دارند یا خیر که در این مخاطب‌سنجی به نظر رسید مردم همچنان سراغ پایتخت را می‌گیرند و خانواده‌ای که ما خلق کرده‌ایم و شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی که مردم با آنها ارتباط برقرار کرده اند، فرصتی برای ارائه حرف‌های خوب در قالب این مجموعه است.

وی ادامه می‌دهد: مجموع این عوامل دست به دست هم داد تا «پایتخت 3» ساخته شود و ما بنا را بر این گذاشته بودیم تا سری جدید سریال گامی به جلو باشد و حرف‌های تازه‌تری داشته باشیم و نیاز ذهنی و خوراک فرهنگی خوبی برای مخاطب ایجاد کنیم. قصد نداشتیم به ورطه تکرار بیفتیم و درجا بزنیم. جدی کردن ساخت «پایتخت 3»، 5-6 ماه طول کشید.

کارگردان بیش از 25 سریال که امسال 60 ساله می‌شود، مروری بر سه سری پایتخت دارد: ما در نظر داشتیم خط اصلی سری اول موضوع مهاجرت و تشویق آدم‌ها به این باشد که در زادگاه خود بمانند و از امکانات فراهم شده در آن استفاده کنند. در سری دوم از طریق نمادهایی چون گنبد و گلدسته که صنعت خاص مازندران است، دنبال چیزی بودیم که شمالی‌ترین نقطه ایران را به جنوبی‌ترین نقطه آن نزدیک کند و به لحاظ فرهنگی دو نماد مشترک از جمله مسلمان بودن و ایرانی بودن را برای این مفهوم پیدا کردیم و به وحدت ملی رسیدیم. حالا در «پایتخت 3» دنبال چیزی هستیم که نماد استان مازندران و برای ما قصه‌ساز باشد به همین دلیل به سابقه نقی که به عنوان کشتی‌گیر معرفی شده بود، برگشتیم و او در این قسمت به عنوان پیشکسوت این عرصه حضور دارد. ما در تحقیقاتمان دریافتیم، مازندران پایتخت کشتی دنیا است و با ورود به این عرصه ورزشی و فرهنگی می‌توانیم عزم و غرور ملی را در آستانه حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برانگیزیم و تهییج ملی ایجاد کنیم.

یکی از روزهایی که با علیرضا نجف‌زاده مجری طرح سریال برای هماهنگی گزارش پشت صحنه حرف می‌زدم او اعلام کرد عوامل در آکادمی فوتبال تصویربرداری دارند. گرچه نشد به آن لوکیشن بروم اما حالا فرصت خوبی است تا از این ماجرا سردربیاورم و مقدم توضیح می‌دهد که در این قصه شخصیت بهبود که قبلا با او آشنا شده‌ایم و یک محیط‌‌بان است، مورد حمله شکارچیان قرار می‌گیرد و مجروح می‌شود. بعدها در مراسمی قرار است تصویر یوزپلنگ ایرانی که بهبود از او دفاع کرده، روی لباس بازیکنان تیم ملی حک شود و در این مراسم از بهبود هم تقدیر می‌شود.

شاید یکی از رازهای موفقیت سریال‌های مقدم این باشد که او همواره مطابق اتفاقات روز آثارش را جلو می‌برد و از هیچ نکته‌ای غافل نمی‌شود؛ نه مجروح شدن محیط بان‌ها و نه راهیابی تیم ملی به جام جهانی.

یک نکته بامزه هم تعریف مقدم از بازی علی کفاشیان رییس فدراسیون فوتبال است که به همراه جواد خیابانی در سکانسی که از آن نام بردم به ایفای نقش پرداخته و این کارگردان کهنه‌کار می‌گوید او کاملا بداهه بازی کرده و کیفیت حضورش به نحوی بوده که از او خواسته‌اند اگر باز هم مایل بود به عنوان بازیگر با آنها همکاری کند!

پس از گفتگو با مقدم،‌ مهران احمدی را می‌بینم که به شکم روی تختی خوابیده است و احمد مهرانفر و محسن تنابنده هم دو طرفش هستند. نقی با بازی تنابنده زیاد عوض نشده اما ارسطو حسابی تغییر کرده و مدل موهای مهرانفر را هم عوض کرده‌اند. در این سری موهای او بلند و مجعد است.

تنابنده که طراح قصه و سرپرست نویسندگان است اصولا سر صحنه مصاحبه نمی‌کند و مهرانفر هم برخلاف بلبل زبان بودن ارسطو فردی خجالتی و کم حرف است که اکثرا ترجیح می‌دهد نه مصاحبه کند و نه در نشست‌های خبری ظاهر شود. حضور او در سریال «شاهگوش» در نقش صولت حواشی متعددی به دنبال داشت و حتی شایعه شد او به واسطه این حضور دیگر در پایتخت نخواهد بود. با این حال او این بار هم در سریال حاضر و شخصیت او یکی از عناصر جذاب سریال است.

مهران احمدی که سال پرکاری را گذرانده است، در این قسمت از پایتخت نسبت به سری قبلی بیشتر بازی دارد و به یکی از نقش‌های محوری تبدیل شده است. او در سال 92 در سینما فیلم «روز روشن» و در تلویزیون سریال‌های «پایتخت»، «یادآوری» و «آوای باران» را داشت و در این سری از «پایتخت» هم که نقش پررنگ‌تری برعهده دارد.

شاید این موضوع از سیاست کارگردان یا طراح پایتخت ناشی شده باشد که با مقبول واقع شدن احمدی در نقش‌های اخیرش به ویژه شکیب «آوای باران»، استفاده بیشتری از او در سری جدید سریال داشته باشند.

هوشمندی دیگر مقدم در دست گذاشتن روی یکی دیگر از موضوعات روز است که پرداخت به یکی از آنها به تازگی در رسانه‌ها داغ بود؛ ماجرای حمله شکارچیان به دو محیط بان که سرو صدای زیادی به پا کرد. احمدی نقشی شبیه به موقعیت همین محیط بانان را بازی می‌کند و از پلنگ مازندارن نیز در سریال یاد می‌شود.

این بازیگر درباره چگونگی تداوم حس‌اش با گذشت یک سال از سریال می‌گوید: کافی است شخصیت در تو جا افتاده باشد و با قرار گرفتن در محیط،‌ تمرین و یادآوری اتفاقات خود به خود حس کار در تو جاری می‌شود

احمدی سالی که گذشت را پرکار و سخت ارزیابی می‌کند و ادامه می‌دهد: خواسته و ناخواسته سال 92 پرکارترین سال زندگی من بود. در مجموع از این روند راضی هستم اما امسال دیگر اینگونه پرکار نخواهم بود. خیلی خوب نیست یک بازیگر همیشه در چشم باشد و تماشاچی‌ها حق دارند آدم‌های دیگری را هم ببینند. بنابراین من نباید خودم را به آنها حقنه کنم.

وی یادآور می‌شود: سال گذشته 4 ماه خانه نبودم و بقیه روزها هم 10 شب به خانه می‌رسیدم. این موضوع خیلی هم خوب نیست و سختی‌های خاص خودش را دارد. اما درباره «پایتخت» خانواده‌ام مرا برای حضور در سریال ترغیب می‌کردند چون دخترم باران و همسرم علاقه زیادی به پایتخت دارند. البته بعد از «آوای باران» انگار وقتی بچه‌ها من را می‌بینند، می‌ترسند حتی بچه‌های مدرسه دخترم هم همین واکنش را داشتند. اما به هر صورت هم مسئولان مدرسه و هم دوستان باران محبت زیادی دارند. خوشحالم که باعث افتخار دخترم هستم و او همیشه مرا به دوستانش نشان می‌دهد.

احمدی در پایان از سال جدید حرف می‌زند: سال 93 سال اسب است و امیدوارم سال نجیبی برای همه هم‌وطنان من باشد و آرزو می‌کنم دروغ از این مملکت بیرون برود.

شخصیت بهبود در سریال به دلیل ساچمه‌ای که در مهره کمرش جا مانده،‌ برای مداوا راهی بیمارستان می‌شود. البته خودش از این ماجرا بی خبر است و تصور می‌کند نقی دچار مشکل شده و به هوای او آمده است. اما در لوکیشن بیمارستان با واقعیت روبرو می‌شود.

نمایندگان مجلس هم در پشت صحنه سریال حاضر هستند و از آنجایی که در 30 دقیقه خلاصه‌ای از سری سوم سریال را تماشا کرده‌اند، فرصتی برای جویا شدن از نظرات آنها هم فراهم می‌شود.

حجت الاسلام میرتاجدینی مدیرکل امور مجلس صداوسیما هم اینجا است و پرداخت سریال به موضوعاتی چون غرور ملی، افتخارات استان‌های شمالی و روابط خانوادگی صمیمی را قابل تقدیر خوانده و می‌گوید: در عین حال «پایتخت» نشاط را نیز در ایام عید به خانه ها می‌برد. از طرفی به موضوعات اخلاقی و اجتماعی می‌پردازد و از سوی دیگر مباحث محیط زیستی را هم از قلم نمی‌اندازد و این باعث استقبال مردم از سریال خواهد شد.

به سادگی چهار پنج ساعت گذشته است و کم کم هوا تاریک می‌شود. می‌خواهم قلم و کاغذ را داخل کیفم بگذارم و قصد رفتن کنم که علیرضا خمسه را می‌بینم و با خودم می‌گویم حیف است حرفی از بابا پنجعلی و ایفا کننده این شخصیت محبوب در گزارش به میان نیاید.

خمسه هم در سخنان کوتاهی از بدهکار بودن تلویزیون در سال 92 می‌گوید و امیدوار است به زودی نتیجه کارهای یک سال گذشته خود را ببیند. او تأکید می‌کند: با امید به سال 93 نگاه می‌کنم. انشالله نقصان‌هایی که در سال 92 بوده در سال جدید نباشد.

وی که اخیرا در گفتگویی تلویزیونی خود را سرباز سپاه خنده خوانده، می‌گوید: امیدوارم بهاری که آغازش را با هم تجربه می‌کنیم نوید بخش سالی پر از همه آرزوها و چیزهای دوست داشتنی برای یکایک هموطنانم باشد.

الهام غفوری تهیه‌کننده سریال و همسر مقدم هم اینجا است و تلاش می‌کند کم و کسری وجود نداشته باشد. عوامل برای ضبط سکانس ورود بهبود به اتاق عمل آماده می‌شوند و من هم بی سر و صدا خداحافظی می‌کنم و در حال رفتن و یادآوری خاطرات سه پایتختی که ساخته شد، به این فکر می‌کنم آیا سری چهارمی از این سریال دوست داشتنی خواهد بود و باز هم فرصتی برای بودن در کنار خانواده معمولی فراهم خواهد شد؟

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۳
0
سریال بسیار جالبیست.مخصوصا این که برعکس خیلی از سریال ها ،تبلیغ دین و اخلاق هم در ان می شود