کد خبر: ۵۶۵۲۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۱ - ۱۸ خرداد ۱۳۹۳

زنانی که نان سفره فاتحان خرمشهر را می‌پختند‌‌

از روزهای اوّل استقرار تیپ در دارخوین، از بابت تهیه‌ نان سفره‌ بچه‌ها، متکی به کمک‌های مردمی بودیم. یک ماشین حامل نان از همدان می‌آمد، نان‌ها را طوری بین نفرات تقسیم می‌کردیم که یک قرص نان هم اضافه نمی‌ماند.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، یکی از واحدهای مهم جنگ، واحد آماد و پشتیبانی بود که نقش محوری در تأمین نیازهای رزمندگان اسلام داشت؛ شهید «محمود نیکومنظر» مسئول واحد پشتیبانی تیپ 27 بود که در جریان آزادسازی خرمشهر این مسئولیت را بر عهده داشت.
 
این شهید عزیز در مصاحبه با راوی دفتر سیاسی سپاه وضعیت آمادی موجود یگان را این گونه بیان کرده است:
 
                                                                    *****
 
«در درجه‌ی اول، برای ما وجود کادر متخصص در واحد تدارکات خیلی لازم است؛ یعنی کادری که بتواند به خوبی تشخیص بدهد که در هر شرایط، چه کاری را باید انجام بدهد. این کادر، باید علاوه بر داشتن تخصص در امور آمادی، دلسوز هم باشد و درد نیروها را درک کند.
 
موضوع دیگر این که از طرف قرارگاه عملیاتی نصر پیش از شروع این عملیات، مجموعه‌ای از برادران رزمنده را به همراه ماشین‌هایشان به تیپ ما مأمور کردند. حدود 12 دستگاه وانت تویوتا هم با راننده در اختیار تیپ قرار گرفت. اکثر راننده‌ها، نیروهای مردمی اعزامی از پشت جبهه بودند و تعداد قلیلی هم، از راننده‌های سپاهی. ما آمدیم و 5 دستگاه وانت تویوتا را به امر تأمین مواد خوراکی و سایر حوایج گردان‌ها اختصاص دادیم.
 
تعدادی تانکر آب هم به ما دادند که از آن‌ها برای تأمین آب شرب و مصرفی روزمره‌ی نیروها استفاده کردیم. یا مثلاً فرض بفرمایید در بحث طبخ غذا، ما مشکل داریم. آشپزخانه‌ی تیپ آشپزهای با تجربه و کارآمد ندارد. مواد خوراکی سالم و مرغوب در اختیارشان قرار می‌دهیم؛ اعم از روغن، برنج، گوشت و... آشپزخانه‌ی نسبتاً مجهزی هم برای این‌ها احداث کرده‌ایم. همه‌ی امکانات مورد نیازشان را در دسترس دارند. اگر بگوییم نیست که خدا ناخواسته دروغ گفته‌ایم. امکانات آشپزخانه و مواد اولیه‌ی خوراکی سالم و مرغوب، به حد مکفی در اختیار این‌ها قرار می‌گیرد؛ ولی متأسفانه بلد نیستند غذای خوبی از آن‌ها درست کنند.
 
فرضاً از برنجی که به این‌ها می‌دهیم، یک معجون خمیر مانندی از کار در می‌آورند و به بچه‌ها می‌دهند؛ البته بچه‌ها هم چیزی نمی‌گویند؛ همین را می‌خورند و چون به علت پایبندی به اسلام به جبهه آمده‌اند، هیچ اعتراضی هم نمی‌کنند. اصلاً طبیعت بچه‌ها بسیجی‌ها طوری است که هرچه را به عنوان صبحانه و ناهار و شام به آن‌ها می‌دهیم، بدون کمترین اعتراضی از ما می‌گیرند و دم بر نمی‌آورند؛ مگر این که خدای ناکرده بر اثر خوردن این غذا ناخوش بشوند؛ تا شما از زبانشان بشنوید که این قضیه، ناشی از بدی غذا بوده است.
 
در ارتباط با تأمین نان سفره‌ی نیروهای تیپ هم مشکلاتی داشتیم. مثلاً یک مدتی بود که خیلی وضعیت خراب بود. طوری که اصلاً بچه‌های تیپ در این‌جا بدون نان، غذای خودشان را می‌خوردند. وقتی هم که ما به تدارکات سپاه اهواز مراجعه می‌کردیم، آن‌جا به ما می‌گفتند ما نان نداریم به شما بدهیم. در نتیجه، من با شهرستان‌های غرب کشور تماس می‌گرفتم و برای تأمین نان، از آن‌جا درخواست کمک می‌کردم. چون بنده همدانی هستم، تلفن می‌زدم به سپاه استان همدان و می‌گفتم سپاه اهواز قادر به تأمین نان برای تیپ ما نیست. آن‌ها هم برای ما از همدان نان می‌فرستادند.
 
از همان روزهای اوّل استقرار تیپ در دارخوین، ما از بابت تهیه‌ی نان سفره‌ی بچه‌ها، متکی به کمک‌های مردمی جمع‌آوری شده توسط سپاه استان همدان بودیم. اگر یک ماشین حامل نان از استان همدان به دارخوین می‌آمد، ما این محموله را طوری در بین نفرات گردان‌های تیپ تقسیم می‌کردیم که حتی یک قرص نان اضافه باقی نماند، که خراب بشود. یک راست نان‌ها را می‌فرستادیم توی سفره‌ی بچه‌ها».
 
وقتی که به زنان همدان گفته می‌شد که نان‌ در سفره رزمنده‌ها نیست، آنها به صورت شبانه‌روزی و خیلی فوری نان می‌پختند و به جبهه می‌فرستادند.
 
انتهای پیام/
نظرات بینندگان