کد خبر: ۵۶۹۶۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۳ - ۲۹ خرداد ۱۳۹۳
پنج‌شنبه‌ها با شهدا:

شهیدی که در غبار فتنه گم شد!

اکسیژن دهانش بود، سرم دستش بود، بلند شد نشست دست من را فشار داد، گریه کرد اشک می‌ریخت مثل ابر بهار، نمی‌دانستم دیدم فقط پاهایش بسته است، نمی‌دانستم که پهلویش هم شکسته است.

به گزارش سرویس قطعه شهدای شیرازه، این‌روزها سالروز شهادت اولین شهید فتنه حسین غلام کبیری در سال 88 است. در همچین روزهایی عده‌ای برای تدارک پول جهت اردوکشی‌های خیابانی، موسوی و کروبی در حال نوشتن بیانیه، خاتمی و هاشمی در حال دل سوزاندن برای رای مردم، منافقین و ریگی و شیمون پرز و صدای آمریکا و بی بی سی در حال دروغ پراکنی و ملک عبدالله در حال بشکن زدن. و نهایتا امثال غلام کبیری ها در حال غلطیدن در خون خود بودند. در خون خود غلطیدند تا رای مردم وتو نشود؛ تا جمهوریت و اسلامیت نظام حفظ شود تا چهار سال بعد از آن در چنین روزی در یک انتخابات دیگر روحانی رای بیاورد. اما نرفتند تا امروز یک عده بخواهند دوباره جریان فتنه را بازسازی کنند. بهتر است آقای روحانی نیز بداند اگر امروز رئیس جمهور شده است به خاطر جان فشانی بسیجی هایی بود که نگذاشتند جمهوریت نظام مخدوش شود. شهید غلام کبیری یادش گرامی باد که هیچ کس یادش نمیکند.

شرح مختصری از زندگی و نحوه شهادت این شهید مظلوم را در زیر می‌خوانید.شهید حسین غلام کبیری کسی که لقب اولین شهید فتنه را با خود دارد متولد سال 1370 در شهر ری تهران  و از بسیجیان فعال با  کد بسیجی 35501159 است. حسین غلام کبیری مانند دیگر شهدا و کشته شدگان فتنه88 گمنام نیست و در فضای سایبری نام او بیشتر از دیگر شهدای فتنه88 به چشم می‌خورد اما همین بازتاب ها نیز در شان و منزلت این شهید بزرگوار نیست.

از حسین غلام کبیری با عنوان فردی بااخلاق و باایمان مطرح می شود و این را همسایگان و دوستان حسین نیز تایید می کنند که این در مستند " خیابان شهادت " به کارگردانی سید محسن اسلامزاده و محصول گروه مستند سازی دیده بان  که به بررسی زندگی شهید حسین غلام کبیری می پردازد به وضوح دیده می شود.

شوق برای شهادت در حسین غلام کبیری موج می زد  و پدر شهید غلام کبیری این گونه از شوق حسین برای شهادت میگفت که: او علاقه زیادی به فیلم های دفاع مقدس داشت و هرگاه این فیلم ها پخش می شد او می نشت و آنها را تماشا می کرد  حسین می گفت که من در اولین جنگ شهید می شوم.... حسین همیشه یک روز قبل از شهادت هر یک از امامان پیراهن مشکی می پوشید و گاهی از اوقات در خیابان راه می رفت و "حسین حسین" می گفت و بر سینه می زد و وقتی ما به او هشدار می دادیم که زشت است و مردم فکر می کنند دیوانه ای او در پاسخ می گفت:من حسینم و عشقم نیز حسین است.


شهید حسین غلام کبیری در بیست و پنج خرداد ماه سال هشتاد و هشت و در حین ماموریت بسیج در اغتشاشات تهران  در منطقه سعادت آباد به شهادت رسید . نحوه شهادت غلام کبیری توسط یک خودرو بی پلاک پراید صورت گرفت که او را مورد سو قصد قرار داد و شهید غلام کبیری به شدت مجروح شد و بعد از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

حسن غلام کبیری پدر بزرگوار حسین غلام کبیری لحظه شهادت او را اینگونه نقل می کند که: بیمارستان رفتیم وقتی به او  رسیدیم، یک ساعت بعدش تمام کرد  ...  پهلویش شکسته بود ... دست من را گرفت فشار داد، بلند شد آن‌قدر گریه کرد ،  اکسیژن دهانش بود،  سرم دستش بود،  بلند شد نشست دست من را فشار داد، گریه کرد اشک می‌ریخت مثل ابر بهار، نمی‌دانستم دیدم فقط پاهایش بسته است،  نمی‌دانستم که پهلویش هم شکسته است. 

به قول مادرش وقتی خبر شهادتش پیچید کل محله، سراسر گریه شد. انگار تمام محله دوستش داشتند.

اما در همان ایام خبر قبولی اش در دانشگاه آمد. حتی کارت دانشجویی نیز برای او صادر شد. اما خودش نبود. مادرش کارت دانشجویی اش را گرفت و در دیداری که با مقام معظم رهبری داشت آن را به ایشان نشان داد: «آقا گفتند دخترم خوشحال باشید که حسین دانشگاه اصلیش قبول شده است.» دیدار آقا برای ما از همه بهتر بود.



به هر حال حسین غلام کبیری از شهدای مظلوم  بعد از انقلاب اسلامی است که در راه جمهوریت و اسلامیت نظام به شهادت رسید و از یاد نبریم قطعه۵۵/ ردیف۲۴/ شماره۲  را برای این روزها که هنوز که هنوز است خون امثال شهدایی مثل غلام کبیری است که سران فتنه را رسوا می کند.



نظرات بینندگان