کد خبر: ۵۷۸۳۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۸ - ۱۴ تير ۱۳۹۳
بیست و چهارمین معجون وبلاگی شیرازه:

خدا بگم صدام رو چیکارش کنه…!

در بیست و چهارمین نسخه از معجون وبلاگی، منتخبی از برترین مطالب وبلاگ نویسان فارس در موضوعاتی از قبیل چادرم مر تا بی کران ها خواهد برد، چرا امام زمان ظهور نکرده!!،حالا که جام جهانی فوتبال هست تو هم دروازه بان دل و اعمالت باش! و چند موضوع دیگر منتشر شده است.

شیــــرازه :وب نویسان فعالی در سراسر استان فارس هستند که وبلاگ های آن ها از سطح بالایی برخوردار است. محتواهای خواندنی این وبلاگ ها گرچه مشتری خاص خود را دارد اما به منظور معرفی هر چه بیشتر،شیـــرازه در نظر دارد به صورت هفتگی گزیده بهترین های وبلاگی را در قالب «معجـــون وبلاگی» تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.

یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمی‌باشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخش ارتباط با ما ارسال نمایند.

*********

وبگاه "عشاق روح‌اللهنوشت: چادرم مرا تا بی کران ها خواهد برد

چه زیبا گفت شهید آوینی

بالی نمی خواهم این پوتین های کهنه نیز می توانند مرا به آسمان ببرند

سید شهیدان اهل قلم، من نیز بالی نمی خواهم

چادرم مرا تا بی کران ها خواهد برد.

فرقی نمی کند

کجا

یا ک‍ی!

در هیاهوی این شهر

هرکجا و هر وقت دچار واهمه شدی

با " ایمانتوضو بگیر

زیر لب نیت کن

"حجاب می کنم قربة الی الله"

شهدا گفته اید:

سرخی خونتان را به سیاهی چادرمان به امانت می سپارید

دعا کنید تا امانت دار خوبی برای این امانت بهترین بندگان خدا باشیم

شهدا امروز چادرهایمان دیگر لباس رزم این جنگ نرم شده است

و نگه داشتن چادر بر سر عزمی راسخ و ایمانی استوار می طلبد

چادری بودن نه کار هر کس بلکه کار ابر زنان این مرز و بوم شده است

امروز خیلی ها می گویند:

بدون چادر هم می توان حجاب داشت..

اما ما با اقتدا به شما می گوییم:

بله بدون چادر هم میتوان چادر داشتاما

بار گرانی بر زمین مانده است

نکند روزی برسد که پرده غفلت اجازه بدهد میراث مادرمان

بزرگی میگفت: هرکس ذره ای حب فاطمه در دل داشته باشد میتواند او را مادر خطاب کند

بر زمین بماند

خواهران من به هوش باشید

بار گرانی بر زمین مانده است

مادران دیار مهربان من:

بار گرانی بر زمین مانده است

مبادا در تربیت میوه های دلتان از انتقال ارزش های اسلامی چشم بپوشید

و

برخیزید که

بار گرانی بر زمین مانده است

در کربلای ظهور باید با خون قلم زد

*******

وبلاگ نقاشی نیمه تمام نوشت : کربلا برای ما زمین نیست، زمینه است!

دستانت به تفنگ عادت کرده اند و زبانت به تهدید، خودت می دانی!

فقط بدان هستند دستانی که شاید تفنگ را لمس نکرده اما در مقابل تهدیدهایت با قلم هایشان تحدیدها برایت رَقَم بزنند.

اصلا من نمی دانم تویی که لقب تکفیری را از آنِ خود کرده و این گونه در صحنه جولان می دهی چند ساله و با چه قد و قامتی هستی؛ هرچند جنگ امروز من و تو، جنگ تن به تن نیست!

از قد و قامت بگذریم؛ قلم منِ دانشجویِ جوانِ ایرانی برایت حرفی دارد

خوب گوش کن:

کربلا برای ما زمین نیست،زمینه است!

آنکه از پای درس کربلا می آید، پایداری و پاسداری برایش کاری ندارد

پاسداری از حیثیت خونِ خدا که جای خود دارد.

خلاصه از ما گفتن بود

فاستقم کما امرت و من تاب معک ولا تطغوا انه بما تعملون بصیر

*******

وبلاگ درس و بحث نوشت: حرف های هتاکانه مجری معروف انگلیسی درباره رمضان


این مجری سرشناس انگلیسی در صفحه تویتر خود سخنانی هتاکانه و حاکی از عدم درک ماهیت ماه مبارک رمضان کرده است.

سایت یاهو در صفحه اصلی خود اقدام به انتشار حرفهای کتی هاپکینز، مجری معروف بریتانیایی درباره رمضان و روزه داری کرد.

این مجری سرشناس انگلیسی در صفحه تویتر خود سخنانی هتاکانه و حاکی از عدم درک و شعور کافی برای شناخت ماهیت ماه مبارک رمضان کرده است. این جملات حتی به زعم مدیران سایت یاهو نیز شوکه کننده بود.

کتی هاپکینز ۳۹ ساله نوشته بود: رمضان نوعا موجب تشدید خشونت در خاورمیانه می شود. من هم اگر چیزی نخورم بدخلق می‌شوم، البته من چیزی رو منفجر نمی کنم.

آیا این مذهب صلح است؟

Ramadan typically brings a spike in violence in Middle East. I get grumpywhen I don’t eat – but I don’t blow things up.

?Religion of peace?

Katie Hopkins (@KTHopkins)June 29, 2014

البته کتی هاپکینز سرشکسته پس از اینکه آماج انتقادات مسلمانان و انسان دوستان دیگر شد، به نوعی عذر خواهی کرد و با انتشار عکس یک کیک خامه ای در صدد دلجویی از مسلمانان شد. اما هیچ چیز نهاد او و طرز تفکرش را نمی تواند پاک کند بطوری‌که یکی از مسلمانان در جوابیه به او این چنین نوشت:

من هم کاملا بد خلق می شوم اگر یک بی سواد تصمیم بگیرد که مذهب مرا مسخره کند.

.@KTHopkinsi’d be pretty grumpy too if some uneducated white person decided it was okay to mock my religious conviction but whatever

*******

وبلاگ بیدار باش بسیجی نوشت :چرا امام زمان ظهور نکرده!

به خودم می گفتم علت چیست که امام زمان از ما دور است یا بهتر بودیم ما از امامان دور هستیم؟

قبول دارم که گناهان ما سبب آزار صاحب ماست اما مگر در زمان بعد از پیامبر گناهان امت پیامبر کم بود که امامشان برای آنها چون خورشید بود و پشت ابر نرفته بوده با اینکه بدون شک پشت کردن به ولایت حضرت امیرالمومنین و نداشتن حُب ایشان بزرگ ترین گناه است و حال چه برسد که بخواهیم در مورد شهادت دردانه پیامبر حرف بزنیم

به خودم می گفت انسان گناهکار که بیشتر به امام احتیاج دارد تا انسان پاک، وقتی در راه گم شدی و راهی را به اشتباه رفتی بیشتر به یک راهنما احتیاج داری، اگر ما گناهکاریم -که هستیم- به امام بیشتر احتیاج داریم.

اما علت واقعی چیست؟

به نظر آن چیزی که باعث شد در طول عمر انسان خدا در زمان های خاصی برای او هادی بفرستد نیاز به هدایت به اضافه مناسب بودن پذیرش هدایت بود.

یعنی اینکه ما نیازمند هدایت و ظهور باشیم کافی نیست بلکه باید تمام وجودمان و تمام جامعه ما آماده پذیرش هدایت باشد.

فرق این با گناه نکردن بسیار است، به قول استاد صفایی حائری: کفر متحرک به اسلام می رسد، ولى اسلام راکد، پدر بزرگِ کفر است.

سلمان‏ها در حالى که کافر بودند، حرکتشان آنها را به رسول منتهى کرد و زبیرها در حالى که با رسول بودند، رکودِشان آنها را به کفر پیوند زد.

کفرى که با حرکت ما همراه باشد، وحشتى ندارد، وحشت آنجایى است که با رکودها پیوند خورده باشیم. (کتاب حرکت/ صفحه ۱۲)

برای حرکت به سمت ظهور بایستی گناهان را کنار بگذاریم اما این بخشی از حرکت است باید آماده پذیرش حق را در درون خودمان محیا کنیم، باید جای ولایت پذیری از معصوم را به وسعت کل قلبمان باز کنیم و گرنه می شویم آنهایی که نماز شب می خواندن، روزه می گرفتن، به ظاهر گناه نمی کردند اما حرف علی (علیه السلام) را پذیرش نداشتند و با او به جنگ بر خواستن.

*******

وبلاگ حرف بچه های دولت آباد نوشت: حالا که جام جهانی فوتبال هست تو هم دروازه بان دل و اعمالت باش!

گفتم: تو گروه خودتون چی کاره ای؟

گفتش: دروابازه بان دلمم!

گفتم: آخه‌اینم شدش کار؟ بابا جان برو تو خط حملش.

گفتش: آخه فکرما از دروازه مطمئن نیستش... دلم ی داروازه ایه‏ اگه کنترش نکنم یه وقت میبینی همش هی گل میخورم اون وقتش کار دستم میده.

گفتم: خب مثلا حالا چه گلی؟

گفتش: گل گناه؛ گل هوس‏؛ گل غرور؛ گل دوستی های حساب نشده و آخرشم گل غفلت از آینده و آخرت و دین و ایمونم.

گفتم: چطوره جمع شیم و با "تیم ابلیس" مسابقه بدیم؟

گفتش: به شرط اینکه خودم داروزه بان باشم؛ چون میدونم ک از چه زاویه ای"توپ گناه" رو به طرف داروزه دلها؛ شوت میکنه.

گفتم:قبول، ولی از کجا این تجربه رو کشفش کردی؟

گفتش: زوایه ی حمله ی ابلیس"غفلته" و"غرور" وقتی چراغ "یادم" خاموش بشه ها؛ غرور به دشمن"گرا" میده؛ اون وقت گل گناه دروازه دل را باز میکنه. شیطونم، حریف قدرییه نمیشه دست کمش گرف آخه اونقده ماهره که نگو و نپرس اما من بهت بگم اگه حواستو جمع کنی تو نسبت بهش غالب میشی.

گفتم: تو"خط دفاع" رو بیشتر دوست داری؟

گفتش: آدم اگه نتونه دفاع خوبی داشته باشه مهاجم خوبی هم نمیشه

گفتم: دیگه میشه از کدوم زاویه ها مراقب بود؟

برگشت بهم گفتش:

خواهی نخوری زتیم ابلیس شکست

باید به دفاع از دل ودیده نشست

چون توپ شوت شود بسوی دل توپ گناه

دروازه ی دل به روی آن باید بست

گفتم: به شرط اینکه گل نخوری وحمله شیطون ناقلا و از سر غفلتمون آتو دستش ندیم. (یعنی چی یعنی هر آنچه هست از خودمونه اون فقط به گناه دعوت میکنه و و برامون زینتش میده اگه ما یه خرده این دل و اعضای از دست درفتمونو کنترل کنیم بنده واقعی میشم به جونم) و دفعش کنیم.

"جهاد با نفس" بههمین خاطر بالاترین وبا ارزش ترین مبارزه هاست. نمی خواد بشینی دعا کنی شهید شیم؛ خب آخه بنده عزیز اوس کریم مهربون اگه حق مردم و به گردنت باشه ها بازم اون دنیا گیری حالا حق خودت و حق اون بالایی که اوس کریم عزیز دلمن هستش بمونه کنار.

*******

وبلاگ رفاقت ماندگار نوشت: طرح خلاصه تفسیر روزانه قرآن کریم

باشگاه وبلاگ نویسان فارس حلول ماه پربرکت رمضان، ماه عاشقانه با خدا را بر شما تبریک می نماید .با توجّه به اینکه خیلی ها در برنامه روزانه خود، جزء خوانی قرآن کریم را دارند، به پیشنهاد برخی از بزرگواران، قرار بر این شدهر روز تفسیر چند آیه از جزء همان روز را با دوستان حوزه دین پژوهان دانشگاهیان فارس تهیه و نشر دهیم. برای تفسیرهای روزانه اینجا کلیک کنید.

جزء اول: سوره مبارکه بقره سوره مدیریت الهی است. به انسان یاد می دهد چطور در زندگیش مدیریت الهی پیدا کند، در تمامی شرایط و در برابر آدم ها و جریان ها.

این سوره از سطحی از هدایت صحبت می کند که خیلی بالاتر از هدایت ابتدایی است که فقط انسان هایی که از هدایت اولیه استفاده کرده باشند و عمل کرده باشند و به تقوا رسیده باشند از آن برخوردار می شوند.

۱-ایمان به غیب دارند یعنی اگر یک جایی یک چیزی را ندیدند ولی قانون خدا بود به آن عمل می کنند.

۲-اقامه نماز می کنند.

۳-و از رزقی که خدا به آنها داده اعم از مادیات معنویات و علم انفاق می کنند و شکاف های جامعه شان را پر می کنند.

۴- به چیزی که نازل شده ایمان دارند به قرآن و به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و به انبیای دیگر.

۵- و به قیامت یقین دارند.

اینها از هدایت ویژه برخوردار می شوند.

من و شما به عنوان انسان انتخاب شدیم در عالم به عنوان موجودی که می تواند در عالم ماده با تمامی محدودیت ها و دردسرها و دردها ، با آرامش الهی زندگی کند خودمان را به کمتر از آن نفروشیم ..ما با استفاده از این سوره می توانیم به سطحی از هدایت برسیم که می تواند ما را خلیفه خدا بر روی زمین کند.

خیلی وقت ها که با اوامر الهی روبرو می شویم ..من و شما که همه چیز را نمی دانیم ، باید در زندگی یاد بگیریم ایمان به غیب داشته باشیم بنا نیست برای انجام احکام اول حکمتش را بدانیم و بعد انجام دهیم .این میشه مثل بنی اسرائیل

اگر تبعیت کنیم از احکام می توانیم به سطح بالاتری از هدایت برسیم و کم کم حکمت ها رو متوجه می شویم

آیات ۱- ۵ / آیه ۳۰ ۳۳/ ۶۷ تا ۷۴

منبع : ترجمه تفسیری بر اساس المیزان

*******

مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس نوشت: نشانگاه‌های آسیب های فرهنگی در نظام آموزش و پرورش

در این مجموعه سعی بر آن شده است تا نشانگاه‌های آسیب ها و تهدیدات فرهنگی را که امروزه در جامعه آموزش و پرورش نهادینه شده است را به جامعه قشری خود معرفی نماییم.

نشان اول :حاکمیت نظام سکولار بر نظام آموزشی کشور

آسیب های فرهنگی،حاکمیت نظام سکولار بر نظام آموزشی کشور، به نحوی که معلم فقط خود را ملزم به درس دادن دانش آموز می داند و جهت پرورش ایشان خود را دارای مسئولیت نمی داند و الزامی به پاسخ دهی صحیح به سئوالات و شبهات اعتقادی دانش آموز ندارد.

نشان دوم : انقطاع فرهنگی

نقش نظام آموزشی کشور در گسستگی فرهنگی میان نسل ها از آسیب های جدی این جامعه است به نحوی که میان نسل های جامعه شکاف های هویتی ایجاد شده و این در حالی است که فاصله زمانی این شکاف به کمتر از یک دهه می رسد.

نشان سوم: حاکمیت نهضت ترجمه در سیستم آموزشی

در گذشته این آسیب فقط متوجه مراکز دانشگاهی بوده ولی امروزه به طرق غیررسمی و در حاشیه کلاس های درسی، از مبانی فکری و اجرایی فرهنگ غیردینی بر پایه اندیشه های لیبرالیستی غربی توسط متصدیان آموزشی به نسل نوجوان و جوان القا و برتری آن بدون آنکه دانش آموز ذهن تحلیل گری داشته و یا برای او ایجاد شود تبیین می گردد.

نشان چهارم : شکاف آموزشی

پیوسته دو واژه آموزش(حوزه نظری) و پرورش(حوزه عملی) در ارتقاء و رشد فرهنگ عمومی نقش تعیین کننده داشته و دارند و این در حالی است که میان این دو مفهوم کارکردی، امروزه فاصله افتاده و نظام آموزشی کشور صرفا به امر آموزش پرداخته و از جنبه کارکردی و اخلاقی (پرورش)غافل شده است و موفقیت یک دانش آموز در امر آموزش دلیلی بر موفقیت او در داشتن اخلاق و منش مقبول برگرفته از مبانی دینی نیست، تولیدی آموزش و پرورش کنونی دلیل بر این ادعاست.

نشان پنجممرجعییت غیر دینی مفاهیم آموزشی

مرجعییت غیر دینی مفاهیم آموزشی و نوع ارتباط معلم ودانش آموز در واحدهای آموزشی به چه میزان جهت دهی دینی دارد؟ نوع آموزش مربیان وسرفصل های کتاب های درسی تاچه میزان با سرفصل های دینی ارتباط طولی داشته و کامل کننده یکد یگرند؟ در یک جامعه دینی ضروریست تمامی الزامات وعوامل آموزشی همسو بافرهنگ دینی بلکه در دنباله آن باشد تا خروجی این سیستم آموزشی نسلی پرورش یافته در پرتو تربیت اسلامی باشد.

نشان ششم: عدم مدل آموزشی هرفرهنگ رفتاری

در اولین قدم می بایست مدل آموزشی خود را در تمامی مقاطع آموزشی تعریف وهدف گذاری قشری نماید تا در پرتو آن تربیت اخلاقی واجتماعی را درجامعه نهادینه ودر دنباله آن عملیات کادر سازی انجام گردد و این در حالیست که نظام آموزشی متاثر از ملاحظات سیاسی جامعه هنوز پس از گذشت بیش از ۳۵سال از انقلاب شکوهمنداسلامی مدل اجرایی و کارکردی خودر را شناسایی ننموده و پیوسته نظام جامع آموزشی درحال تغییر و تحول است که دراین میان می بایست آسیب های فرهنگی را در این تحولات شاهد بود که این معضل باعث فاصله بین مقاطع آموزشی نیز خواهد شد.

نشان هفتم :عدم توجه به علوم انسانی اسلامی

جوامعی که بر اساس یک ایدئولوژی خاص، به خصوص در مبانی دینی ایجاد و اداره می شوند توجهی خاص به علوم انسانی برگرفته از اندیشه های خودی دارند و این در حالی است که در جامعه ما فضای ذهنی نوجوانان و جوانان جامعه با توجه به نوع سیاست گذاری در مجموعه آموزشی کشور به علوم تجربی و فنی گرایش بیشتری دارد و آن اندک اقبالی که به علوم انسانی وجود دارد مبانی خود را از اندیشه اسلامی دریافت ننموده است، پس از گذشت ۳۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی جا دارد که مدیران آموزشی کشور به این مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی لبیک گویند و در مقاطع تحصیلی پایه، جهت علوم انسانی اسلامی در تبیین کتب درسی عملکرد اجرایی خود را ارائه دهند.

نشان هشتم: عدم آرمان خواهی آموزشی

ملت بدون آرمان بخصوص در بخش های آموزشی وفرهنگی ملتی تسلیم در برابر فرهنگ های معارض است ، آرمان جزء جدایی ناپذیر از یک فرهنگ پویا وبالنده است که ایجاد فضای ذهنی آن جهت نوجوانان و جوانان از این آرمان خواهی در هر جامعه ای برعهده نهاد آموزشی وپرورشی است . می بایست در یک برنامه هدفمند وبلند مدت این آرمان خواهی را در جامعه قشری بسترسازی وایجاد نمود تا زمینه توسعه دیگر بخش های جامعه نیز فراهم شود .

نشان نهم: هجوم فرقه های ضاله ومنحرف

اگر نظام آموزشی کشور محتوای خود را از مبانی فقهی ودینی دریافت ننموده باشد ،بهترین فرصت را جهت اندیشه های گمراه کننده و معارض در اقشار نوجوان وجوان جامعه مهیا نموده است.چرا که ذهن ودل جوان همچون زمینی بکر و آماده کشت است که اگر آن را با داشته های درونی واعتقادی دینی بارور نسازیم،دشمن فرهنگی آن را با افکار واندیشه فرقه های گمراه کننده لبریز و منحرف خواهد ساخت.

نشان دهم :عدم آمیختگی مبانی آموزشی با فرهنگ خودی و اندیشه دینی

به تجربه ثابت شده که مطلوب ترین شیوه آموزشی، آمیخته ای از اندیشه دینی و فرهنگ اصیل همان جامعه است تا دو عنصر آموزش یعنی ۱-محصول (دانش آموز) ۲-پیامد(جهت حرکت نظام آموزشی) در جهت تولید انسان کامل آرمان خواه حرکت نماید. در حال حاضر مصادیق آموزشی کشور تا چه میزان در جهت و همسو با این ماهیت کارکردی است؟

نشان یازدهم: عدم ارائه الگوی سبک زندگی اسلامی وایرانی

سازنده فرهنگ وتمدن با محتوای الهی در هر جامعه ای قشر نوجوان وجوان آن ملت است که می بایست تحت تعلیم وتعلم قرار گرفته تا سبک زندگی برگرفته از داشته های معنوی داخلی را ایجاد وگسترش نماید در حالی که با تغیرات پیاپی وبی هدف نظام آموزشی کشور و همچنین نبود مدل آموزشی درون زا ،عملکرد سیستم آموزشی کشور درحال حاضر دچار بی هدفی ونبود برنامه مدون و طولانی مدت شده است .سازمان بسیج فرهنگیان فارس

نشان دوازدهم: عدم تجانس محتوای آموزشی با نیازمندی های فرهنگی بومی و محلی

تولید محتوای موجود در سیستم آموزشی تا چه مقدار در رفع نیازمندی های بومی و محلی اثربخش است و در جهت رفع آن تدوین شده است؟حال آنکه نیازمندی ها و فرصت های بومی و محلی نیز باید در تدوین کتب آموزشی به گونه ای لحاظ گردد که انسجام آموزشی نیز خدشه دار نگردد. چسبندگی برنامه های آموزشی با برنامه های بومی و محلی یکی از اولویت های مهم اتاق فکر سازمان آموزش و پرورش در تولید محتوای درسی است به نحوی که هر یک از دانش آموزان در هر ناحیه و منطقه، خود و محیط پیرامونی خودش را در کتاب های درسی حس و رفع مشکلات فرهنگی منطقه خود را در این منابع درسی قابل دسترس بداند.

نشان سیزدهم: عدم توسعه ظرفیت کارکردی آموزشی و پرورشی

یکی از علائم آموزش و پرورش پویا و زنده، کارکردهای اجرایی و الگویی در جهت تولید انسان کامل است. برای مثال؛ تشریح روزهای حماسه ساز و تعیین کننده در حیات سیاسی یک کشور(هشت سال دفاع مقدس) ،ترویج عمل گروهی در جهت ایجاد جنبش و موج آفرینی فرهنگی و اجتماعی(حرکت های جهادی با عزم ملی). امروز یک دانش آموز چه مقدار اطلاعات مبنایی خود را از کتابهای درسی در تشریح هشت سال دفاع مقدس در جهت ایجاد غرور ملی دریافت می دارد؟ بهره برداری از کارکردهای آموزشی یکی از علائم جوامع توسعه یافته با توجه به الگوی دلخواه است.

*******

وبلاگ" انار" نوشت: ای خدا بگم این صدام رو چیکارش کنه!

پرسید: پر می کنی؟

گفتم: بله و پیکنیک رو از دستش گرفتم و شروع کردم به بستنش به سیلندر کپسول.

گفت: داره پر میشه؟

گفتم: بله!

دوباره پرسید: داره پر میشه؟

گفتم: بــــــلــــه!!

چند لحظه بعد دوباره

-داره پر میشه دیگه؟

با کمی عصبانیت گفتم : آره حاجی! یه کم صبر کن داره پر میشه دیگه چقدر می پرسی!

یه نگاهی کرد و گفت: ببخشید حق داری، دست خودم نیست، قرصامو نخوردم.

و بعدش آروم و با حسرت گفت: ای خدا بگم این صدام را چیکارش کنه...!

پرسیدم: به صدام چه ربطی داره؟

سکوت کرد تا موقع پول دادن که گفت: من بچه اهوازم حاجی!

بعد رفتش فهمیدم طرف موجی جنگ بوده!

نظرات بینندگان