کد خبر: ۵۸۸۶۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۳

در معجون وبلاگی این هفته شیرازه بخوانید: «من و تو» ضد ماست!

در بیست و هشتمین نسخه از معجون وبلاگی، منتخبی از برترین مطالب وبلاگ نویسان فارس منتشر شده است.

شیــــرازه :وب نویسان فعالی در سراسر استان فارس هستند که وبلاگ های آن ها از سطح بالایی برخوردار است. محتواهای خواندنی این وبلاگ ها گرچه مشتری خاص خود را دارد اما به منظور معرفی هر چه بیشتر،شیـــرازه در نظر دارد به صورت هفتگی گزیده بهترین های وبلاگی را در قالب «معجـــون وبلاگی» تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.

یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمی‌باشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخش ارتباط با ما ارسال نمایند.

*******

وبلاگ نورآباد ممسنی نوشت: شبکه من و تو ضد ماست

n00004886-b

پروردگار دو گیتی را سپاس که باز هم از عجایب و شگفت انگیزی های کائنات چیزی دیدیم و به صورت لدنی و شهودی حیواناتی دیدیم زیباتر از کرگدن و عاقل تر از خر و باوفاتر از سگ و نجیب تر از اسب و نفهم تر از قاطر و…

براستی که اسمی که برازنده این مخلوقات عجیب الخلقه باشد نمیشود پیدا کرد و چرا از خودمان نپرسیدیم وقتی یک آهنگ یک شعر یک کتاب یک فیلم یک فکر یک نگاه قشنگ هست چرا وقت گرانبهایمان را با این همجنس بازان سگ لقوه دار و کرگدن های هفت شال گردنی پای تلویزیون میگذرونیم. (منظور از این مطلب کلفت همون چیزای سخیف و جلفی هست که از شبکه ضد ایرانی من وتو میبینیم )

یکی از جالب ترین حرفاشون هم آزادی سلیقه و انتخاب هست و همچنان که یه جاهاییشون رو میخارونن و به هم لم میدن میگن که از یه چیزایی خوششون میاد و از یه چیزایی نمیاد و عقاید شخصیشون به کسی مربوط نیست و میگن که هر چه دلمون خواست و باعث ضایع شدن هر چه بیشتر خودشون میشن دو روز دیگه هم میان میگن کی قورباغه منو قورت داده میخواستم سانویچ الویه درست کنم.( ربطش رو خوتون پیدا کنید)

یکی از جالب ترین حرفای ما هم قضاوت و داوری و پیش داوری هست در مورد همین چیزا یعنی همون بدمون اومدن ها و خوشمون اومدن ها و جواب دادن ها (منظور از این مطلب کلفت همون چیزای سخیف و جلفی هست که از شبکه ضد ایرانی من وتو میبینیم ) و ما هم باید جواب اونا رو بدیم و باید بگیم ازتون فاصله گرفتیم چون از مغزتون که پر از گهیدگی های کپک زده هست خوشمون نمیاد و مدرک علمی هم لازم نداریم واسه بدمون اومدن هامون از خوشتون اومدن هاتون و دیگه نیازی نداریم به شما تو خونه هامون. (منظور از این مطلب کلفت همون چیزای سخیف و جلفی هست که از شبکه ضد ایرانی من وتو میبینیم )

*هرگونه شباهت این متن به متن های دیگر اجتناب ناپذیر بوده است و تعمدی نبوده است.

- تصویر فوق مربوط به عروس و داماد خوشبخت یا همان مجریان همجنس باز شبکه من و تو می باشد.

******

وبلاگ کار مساوی جهاد نوشت: با وجود خدا چرا باید به امامان متوسل شویم؟

2923584314000144594

امروز داشتم با یکی از دوستام که یه خورده از لحاظ اعتقادی ضعیفه بحث می کردم که این سوال رو ازم پرسید؛
چرا با وجود خدا باید به امامان متوسل بشیم؟
راستش اونوقت جواب قانع کننده ای نداشتم ولی با وجود اینکه دوست داشتم جوابشو کامل بدم اومدم و تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم.
فکر کنم خالی از لطف نباشه که شما هم بخونیدش:

توسّل از نظر لغت یعنی اتّخاذ «وسیله» برای نزدیک شدن به چیزی. «وسیله» در لغت به معنای مختلف زیر آمده است:

۱ . نزدیک شدن (۱)
۲ . درجه (۲)
۳ . چاره جویی برای رسیدن به چیزی با میل و رغبت (۳)
۴ . هر چیزی که به وسیله آن، نزدیک شدن به دیگری ممکن باشد. (۴)

 توسّل در قانون فطرت
انسان برای رفع نیازمندیهای خود و برطرف کردن نقایص خویش، محتاج به موجودات دیگر است. میلیون ها موجود، از جماد، حیوان و انسان، دست به دست یک دیگر داده و مشغول فعالیتند تا انسان بتواند در پرتو هستی آن ها، نیازمندیهای خود را برطرف کند. این، همان «توسّل» است که یک واقعیّت مسلّم در فطرت آفرینش است. منکر این قانون سراسری آفرینش، در حقیقت یکی از قوانین مسلّم هستی را انکار کرده است. انسانِ تشنه با نوشیدن آب، رفع عطش می کند؛ انسانِ گرسنه با خوردن غذا، رفع گرسنگی می کند. بیمار با خوردن داروهای مختلف، سلامتی خود را باز می یابد. باری تعالی در این عالم با عظمت، برای رسیدنِ انسان به هر مقصودی، وسیله ای قرار داده است که انسان، بدون توسّل به آن وسیله، نمی تواند به مقصد و مقصود خود برسد.

 توسّل از دیدگاه قرآن
قرآن مجید «توسّل»را یک راه روشن برای رسیدن به قرب الی الله معرفی می فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و برای نزدیک شدن به او «وسیله» بجویید و در راه او کوشش کنید، باشد که رستگار شوید. (۵)

متوسّلین به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ باید از آیه ی شریفه درس بگیرند که توسّل تنها و بدون داشتن تقوا و پرهیز از گناه، نتیجه ی کامل نمی دهد. اول باید تقوا باشد، سپس توسّل و گریه و تضرّع، تا انسان به مقام قرب الهی نایل گردد و در گروه رستگاران قرار گیرد، که می فرماید: «لعلّکم تُفلحون». کلمه ی «وسیله» در آیه ی شریفه، «مطلق» و خالی از هر گونه قیدی آمده است، پس معنای وسیع و گسترده ای را در بر می گیرد.(۶)

برای عده ی بسیاری از مردم این سوال مطرح است که تا وقتی من می توانم با خدا به طور مستقیم حرف بزنم و حاجت های شرعی خود را بی واسطه با او در میان بگذارم چه لزومی دارد شخصی را حتی با درجه ی تقدس بالا مثل امام علی (علیه السلام) یا امام زمان (عج) واسطه قرار دهم و اصطلاحاً به این افراد معنوی و الهی « متوسل » شوم تا خداوند حاجت مرا اجابت کند؟

در پاسخ باید گفت: طلب دعا یا مغفرت با واسطه یا بی واسطه با یکدیگر منافاتی ندارند اما آنچه از ادب و تربیت اسلامی به نظر می رسد؛ « توسل »، عامل سرعت بخشی است که امید استجابت را افزایش می دهد.

در تبیین و روشن شدن این موضوع، از کلام خداوند شاهد و دلیل بهتری وجود ندارد:

در آیه ی ۳۵ از سوره ی مبارکه ”‌ مائده ”‌ آمده است: «یا ایها الذین امنوا اتقواالله و ابتغوا الیه الوسیلة» ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از او ( در انجام معاصی و محرمات ) بپرهیزید و به سویش با «وسیله» راه یابید.

به خوبی از این آیه ، نقش « وسیله » یا « واسطه » در شناخت خدا و رسیدن به او به هر شکل استفاده می شود. «توسل» نیز در لغت همان «وسیله یافتن» است.

یا در آیه ۶۴ سوره مبارکه « نساء» آمده است: « وَ لو انَّهم اذ ظلموا انفسهم جاۆک فاستغفروا الله و استغفرلهم الرسول و لوجدوالله تواباً رحیماً » ؛  ای پیامبر  اگر آنها هنگامی که خود ستم کردند ( یعنی مرتکب گناه شدند) به سراغ تو می آمدند و از خداوند طلب بخشش می کردند و تو نیز برای آنها طلب بخشش می کردی خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند.

از این آیه نیز وسیله قرار دادن پیامبر یا اصطلاحاً « متوسل شدن » به ایشان در جهت طلب عفو و بخشش از خداوند استفاده می شود.

مثالی واضح تر نیز در آیات ۹۷ و ۹۸ سوره مبارکه ”‌ یوسف ”‌ است که صراحتاً در آن به نقش « توسل » اشاره شده است. آنجا خداوند فرموده : قالوا یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین، قال سوف استغفرلکم ربی انه هو الغفور الرحیم؛ ( برادران خطاکار یوسف به پدرشان یعقوب )عرض کردند: ای پدر ما! از گناهان ما طلب بخشایش [ از خداوند ] کن که ما خطاکار بودیم. (حضرت یعقوب) فرمود: به زودی برای شما از پروردگار طلب بخشش و عفو می نمایم که او آمرزنده و مهربان است!

پس با توجه به مواردی که از کلام خداوند به عنوان شاهد و دلیل آوردیم؛ اثبات می شود که توسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، مبنای توحیدی و الهی دارد و این امر موجب سرعت بخشی بیشتر در استجابت دعا یا مغفرت برای ما می باشد.

******

وبلاگ نیایش نوشت: شاه و سرباز همه در یک جعبه

sggsas

چه حقیر و کوچک است آن کسی که به خود مغرور است….

چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج

شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار میگیرند….

******

وبلاگ مسیرنوشت: آزاده مثل حر

00003

این سی تا پشت دار، این دوازده تا طوقی، این پنجاه تا سینه سرخ و این هم بیست و پنج تا گرگی…

به قول خودش کفترهاش رو شمرد، جمع جور کرد و پله های پیچ در پیچ خونه ی کاه گلی رو دوتا یکی کرد به حیات رسید. ننه اش روی تخت کنار حوض آبی حیات نشسته بود، تسبیح دستش و داشت ذکر میکرد.

صدا زد ننه: چن رو دیگه محرمه؟ جواب سوال رو میدونست اما پرسید، پرسید تا مادرش بدونه بچه اش آماده هست برای عزای اربابش…

ننه اش جواب داد: پسرم سی، چهل روز دیگه

گفت: دقیق؟؟؟

گفت: آره ننه

کتش رو انداخت روی دوشش، سبیلش رو تاب داد، کلاه هم گذاشت روی سرش و تیزیش هم که توی کمرش و بوسه ای به دستای ننه اش زد و ننه اش هم دست به آسمون بلند کرد گفت: خدایا بچه های همه ی مارو عاقبت بخیر کن.

بیرون رفت همه نوچه هاش باهم گفتن سام علیک بایه ابهتی جواب داد سام علیک…

رفقاش گفتن فلانی توی محل بغلی دم درآورده، تعجب کرد گفت اونکه بچه هست و دوتا بدبیراه نثارش کرد…

گفت بچه ها جمع کنیم بریم سراغش.

توی راه، توی کوچه پس کوچه ها داشت میرفت، اول محل اون کسی که میخواستن بروند و حسابش رو برسند صدای دختری که کمک میخواست  از یکی کوچه ها گوشش رو پر کرد، دختره داد میزد: یه مسلمونی نی که به من کمک کنه؟

دید مردم بی اعتنا هستن و توی اون یکی کوچه نمیرن، نگاه میکنن ببینن چی شده اما جرعت رفتن رو ندارن و سرشون رو پایین میندازن و میرن، توجه کرد، اه صدای داد چند تا مرده، سرعتش رو زیاد کرد با اون هیبتش شروع کرد دویدن، رسید سر کوچه و دید همون آدمیه که شاخ شونه کشیده بوده اونا چهار نفر بودن اما دارو دسته ی مرد داستان ما ده نفر، کلاه و کتش رو دراورد داد دست یکی از نوچه ها دختره تا اون رو دید گفت خیر از جونیت ببینی اونم گفت برو زود تر آبجی از اینجا…

بهشون گفت: بی ناموس ها چیکار ناموس مردم دارین؟ یکی از اونا حمله کرد با یه کف گرگی پهن شد روی زمین. به رفقاش گفت خودم حسابشون رو میرسم، دید اونا چاقو دراوردن، چاقوی دسته خاتم خوشگلش رو کشید بیرون، چاقوش رو تکون میداد، خورشید توی چاقوش بالا و پایین میشد. دومی حمله کرد، سومی و اینکه اون آدم نامرد تنها موند رفقای اون دیگه نایی برای رو در رویی نداشتن چون یه چند تا زخم خوشگل از چاقوی او خورده بودن. اونا رو از کوچه انداختن بیرون، حالا او بود و دشمنش بهش گفت: نامرد مگه تو خودت ناموس نداری؟ جایی برای فرار کردن نداشت چون کوچه بن بست بود، هی عقب عقب میرفت و او هم دنبالش، زبونش بند اومده بود، حرف نمی تونست بزنه چون به تته پته می افتاد، افتاد زمین روی پاش گفت: غلط کردم، دستمال یزدی رو از جیبش دراورد و خون روی چاقو رو تمیز کرد و گفت: بلند شو (این معنی این رو داشت که من گذشتم ازت)، اون بلند شد، یغش رو گرفت و توی چشماش زل زد و گفت: اگر یک بار دیگه بفهمم جلو ناموس کسی رو گرفتی یا واسه ما شاخ شونه کشیدی من میدونم و تو، خونت گردن خودت، شاهرگت رو باهمین چاقو میزنم، اون یکی از قداره کش های بزرگ جنوب تهران بود.

شبش رفتن و بساط شراب خواری باز بود، بلند شد ساغر شراب رو شیکوند، کسی جرعت نداره بگه چرا ، خودش جواب کارش رو داد.

گفت: تا دیشب میخوردم اما امروز فهمیدم چهل روز تا محرم نمونده، من میخوام برم زیر علم حسین باید پاک بشم تا آخر صفر ممنوع کسی حق نداره بخوره.

چند روز بیشتر تا محرم حسین نمونده بود، پولی رو داد دست مادرش. مادرش گفت: این چیه؟

گفت: ننه حلاله، خودم کار کردم که یه گوسفند نذری…، یکم مکث کرد، چشماش خیس شد و گفت: عزای حسینه. با همون بغض توی گلو گفت: پیرهن مشکی محرمم رو آماده کن.

زد بیرون و کمک میکرد تکیه ی محل راه بیوفته…

توی بحبوحه ی اعتراضات بود، این محرم، محرم دیگه ایه، حس کرده بود همه جا حرف از یک نفر بود همه یواشکی یه چیزایی میگفتن به اسم اعلامیه،  روی دیوارها پر بود، ساواک توی محل بود و اون هم بی خبر، تنها خبری که داشت این بود کسی به اسم خمینی علیه شاه علم برافراشته، به دلش اسم امام نشست اما به کارش ادامه داد، تکیه آماده شده بود…

تعزیه ی محل شروع شده بود، اولین کسی که میرفت توی تکیه اون بود اما اینجا خلاف همه جا یه گوشه پیدا میکرد دور از چشم همه، اینجا دیگه جایی بود که اربابی معنایی نداشت واسش، خودش رو غلام میدونست برا همین نوچه هاش  رو رد کرده بود برن جای دیگه ای واستن، تعزیه شروع شد…

تعزیه تعزیه ی حر بود…:

حر:
شها از قول و فعل خود هراسانم غلط کردم
سیه رویم گنه کردم پشیمانم غلط کردم
به دین جد تو اقرار دارم، نیستم کافر
کنم حمد خداوندی مسلمانم، غلط کردم
ندانستم چه گفتم خویش را گم کرده‌ام شاها
نمی‌دانم حدیث خویش می‌دانم، غلط کردم

امام حسین:
عفو کردم جرم تو ای مومن پاک اعتقد
ای جوان باحمیت رحمت حق بر تو باد
از ره پاک اعتقادی سوی انصاف آمدی
عاقبت بد طینتی بگذاشتی پاک آمدی

******

وبلاگ ماییم نوشت: یک شب که هزار شب نمی شود

sipVXsr_431

با خوش گفتـه بود: "یک شب که هزار شب نمی شود”

رفته بود مراسـم عروسی! چند سال بعد یکی دل همسـرش را بـُـرد در یک مراسم عروسی! و چندین سـال بعد یکـی دل پسرش را . . . آری در مکتب ِ مـآ یک شب ،هـزار شب می شود . . . یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایى است که شما می شمارید!

{۴۷/حج – ۵/سجده – ۴/معارج}

******

وبلاگ خون جاریست نوشت: امروز عجیب هوا گرم وداغ است

-حجاب-پوستر--دختران-چادر---

امروز عجیب هوا گرم و داغ است…داغ داغ… آنقدر داغ که وقتی برای نماز ظهر به مسجد محلشان رفت ،حرارت وداغی نور خورشید صورتش را لمس کرد…

گفتم داغ ولی نه آنقدر داغ به داغی تیتر اول روزنامه های جهان ،قهرمانی تیم ملی آلمان…

نه آنقدر داغ به اندازه ی داغی چای دم افطار …

آن قدر داغ به اندازه ی دریده شدن گلوی نوزاد چند ماهه توسط گلوله هاوترکش خمپاره ها …

آن قدر داغ به داغی خون های گرمی که هر روز در غزه .عراق. سوریه شاهد ریخته شدن آن هستیم…

آن قدر داغ به اندازه ی داغی اشک هزاران کودک مظلوم فلسطین ولی نه به اندازه ی گرمی خنده های خانم اشتون با…

خب خیلی داغ گفتیم ولی به گمانم هنوز خیلی مانده از خامی بیرون بیاییم وبه قول معروف از خام بودم پخته شدم به سوختن برسیم وبسوزیم…

******

وبلاگ فقط خدا نوشت: مانده ایم به حج برویم یا نرویم

Haj04

اینکه زیارت خانه خدا از واجبات دین است شکی نیست ، اینکه حج آرزوی بزرگ هرمسلمان است درست ، اینکه با حج پاک می شویم وسبک هم درست، اینکه حج تقویت دین ، سلامتى بدن، فزونى رزق، استجابت دعا ، رهایی از فقر، در خیر و خوبى به سر بردن ، ایمنى از حساب در قیامت ، آرامش جان ، از بین رفتن غرور و تکبر، روى آوردن به خدا و بیرون آمدن از گناه است جزء لاینفک آموزه های دین مبین اسلام است

همین بس که امام صادق علیه السلام : می فرماید : کسى که ده مرتبه به حج برود خداوند از او حساب نمی گیرد ، و اما ، !!! طبق آمار بانک جهانی در سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت درآمد کشور عربستان از توریسم یا به زبان ساده از زیارت مسلمین خانه کعبه معادل مبلغ سی میلیارد دلار بوده است. زائرین ایرانی که بصورت تمتع ویا عمره در همان سال به مکه رفته اند نزدیک به دو میلیون نفر بودند که در مجموع پنج میلیارد دلار به پادشاهان عربستان تقدیم کردند و در میان تمام کشورهای اسلامی مقام اول را به خود اختصاص داده اند.

نظر بااینکه هواپیمائی جمهوری اسلامی قدرت جابجائی این همه زائر را نداشته است شرکت هواپیمائی عربستان انتقال بیش از نیمی از زائران ایرانی را به خود اختصاص داده است. طبق گزارش مقامات دیپلماتیک ایران درهمان سال ماموران کشور عربستان بدترین و توهین آمیز ترین رفتار را با ایرانیان مشرف شده مخصوصا زنان روا داشتند واین در حالی است که ایرانیان خاصه شیعیان مسافر سرزمین وحی از لحاظ توهین ماموران عربستانی مقام اول را به خود اختصاص داده اند. علمای عربستان در همان سال فتوی صادر کرده اند که ایرانیان شیعه کافر هستند.طبق یک گزارش دیپلماتیک دیگر زائران ایرانی ناخواسته ترین و منفورترین خارجی ها در عربستان محسوب می شده اند.

با یک حساب سرانگشتی با پولی که ایرانیان سالانه به عربستان (دشمن شیعه ایرانی) تقدیم می کنند می توان تعداد دویست هزار مسکن روستائی هفت هزار فرصت شغلی کشاورزی ، دویست هزار فرصت شغلی صنعتی برای جوانان ، سیصد هزار زندگی نو برای جوانان این کشور ایجاد کرد و مهمتر اینکه با کمی تامل در نحوه برگزاری این مراسم معنوی گامی بزرگ در شکوفایی اقتصاد برداشت و یا می توان با دوسال پول حجاج ایرانی یک پالایشگاه سوپر مدرن با ظرفیت هفتاد و پنج هزار بشکه احداث کرد ویا با پول پنج سال حاجیان معنوی این مرزوبوم می توان کشور را به یکی از صادرکنندگان بنزین در خاورمیانه مبدل کرد .

اما افسوس که با این پول پاک قمارخانه های فرانسه توسط شاهزادگان عربستان که انحصار بیزنس حج را در اختیار دارند آباد می شود . حال بر همه ما ایرانیان واضح و مبرهن است که پول های گندم ، نذورات ، صنعت، معدن، تجارت، کشاورزی ، آب و … بهینه هزینه نمی شود و با این فاصله فاحش در تولید و مصرف وهمچنین ذهنیت های موضوعی مانده ایم که برویم یا نرویم ؟ شما چه می گوئید ؟

******

وبلاگ جوان مسلمان قرآنی نوشت: اینجا دنیاست…

IMG-20140724-WA0014

بسم رب الصبر والمقاومة

دوران جنون گاوهای صهیونیست دوباره شروع شد.باز سلاح ممنوعه و وحشی گری بزم ها گرفته اند و به افتخار اربابان جهالت و کثافت،دم شیطان را می بینند و جرعه هایی از خونِ همراهِ گوشت بالا می روند.اینجا دنیاست؛دنیایی که بدون مهدی به باتلاق تهوع و جنایت تبدیل شده است. دنیایی که خدا را بوسیده و کنار گذاشته است. اینجا دنیاست؛صدای دنیا زدگان را از اینجا می شنوید. صدایی جز گریه یک مادر و قهقه ی مستانه یک رجیم به گوش نمی رسد.

غریب الغربای این دهکده کوچک وحشت زده ی بی درو پیکرِ مطیعِ قانون جنگل،اسلام است؛دین آرامش.مسلمین یا درگیر دنیایند یا با نقشه های سیّاسانه صاحبان قدرت یهودی گری، خون یکدیگر را تعارف سفره های افطار جهالت می کنند. از دین خیلی ها فقط گشنه ماندن را آموخته اند وخیلی ها حتی آنرا هم فرا نگرفته اند.

دهکده ما خانه کوچکی دارد که امروز،بعد از فلسطین، واژه اشغالی را بر آن افزوده اند و شده است:«فلسطین اشغالی»؛ ولی اتاقی از آن هنوز اشغالی نیست،غزه.

بمب های صهیون گرا واسطه خیرند و با هر فرودشان چند انسان را به عرش صعود می دهند.

مادری با داغ دلی آتشین و با آه دلی ویرانگر، جمله هایی گفت. سوگ فرزندان چشم هایش را دریای خون ساخته بود اما قامتش به نام الله سرو وار استوار بود. او جمله ای گفت از عمق معرفت و دین و شرف:«ما می میریم تا کرامت انسانی زنده بماند.» وبا فریاد،جهان اسلام و جهان عرب و دنیای مدعی حقوق بشر را صدا می زد. نبودم تا به او بگویم خواهرم،اینجا دنیاست؛جغدها فقط خوب می بینند،خرس ها به خواب رفته اند،لاشخورها و کرکس ها بر سر جنازه فرزندت شرط بسته اند و انتظار می کشند.کفتارها رقص شادی می کنند.اینجا دنیاست.خوک هایی که گند زده اند به نام انسان،لباس داعی حقوق بشر صهیونیستی را به تن دارند و گوساله سامری را بازسازی نموده اند.اعراب کمر به قتل شیعیان علی،که اسطوره مبارزه با ظلم یهودیت است،بسته اند؛کاسه لیس های غربند و استخوان شمارا برای جویدن برگزیده اند.اینجا دنیاست. هرکه به مظلوم بیندیشد محکوم دادگاه کفتاران بین الملل است.

تابوت فرزندت را بدوش بکش ای خواهرم،فقط خودت هستی و خدایت و شیری که آنچنان دستهایش باز نیست اما کمکت می کند. تکیه بر مقاومت کن.

دنیا را خواهیم گرفت؛خون فرزندت همراه خون سوریان و ایرانیان و تمامی مظلومان،دنیارا در دستان آنان باقی نخواهد گذاشت.ظهور حجت را بطلب. در دنیا،خدا باتوست،خودت هستی و برادر همراه تو،ایران.

خواهرم به اشکهایت سوگند،قلبشان خواهد شکافت.

اللهم عجل لولیک الفرج

******

وبلاگ سحاب نوشت: غزه، خدا گواهن

453

شنبه یه عـمـلـیـات رفـتـیم حـریـق مـنـزل.

آخـر عـمـلـیات داشـتـیم لـولـه ها و وسـایـلـو جـم و جـور مـی کـردیم

صـابـخـونـه بـا دلـسـتـر خـنـک اومـد !

گـفـتـم حـاجـی اگـه خـدا قـبـول کـنـه روزه ایم

بـا خـنـده گـفت : عـه مـن فـکر کـردم شـمـا سـخـتـی کار داریـد مـعـاف از روزه ایـد.

گـفـتـم : نه حـاجـی اون واس چـیـز دیـگـه س

آروم بـش گـفـتـم : مـاشاالله چـه روحـیـه ای داری حاجـی ..خـونـه ت بـا خاکـ یکی شـده!

جـواب داد: وقـتـی دخـتر و پـسـرم شـهـیـد شـدن خـاکـسـتـر نـشـیـن شـدم.. اینـا برمیگرده سـر جـاش….

"غـزه ..مـا هـم روزای سخـتی داشتیـم،شـهدا گـواهن..انشاالله پـیروزی نزدیـکـه”

نظرات بینندگان