رتبه سه کنکور تجربی: روزی 14 ساعت درس میخواندم
به گزارش شیرازه به نقل از سینا، امسال یک شیرازی رتبهی سوم کنکور تجربی شد. ذوق زده شدیم وقتی شنیدیم او قرار است در دانشگاه علوم پزشکی شیراز و در کنار ما درس بخواند. دعوت ما را به گرمی پذیرفت، با پدرش به دفترمان آمد و به سؤالاتمان پاسخ گفت.
خودتان را معرفی کنید.
سیده زهرا موسوی هستم، فرزند سوم و آخر خانواده.
چند برادر و خواهر هستید؟ آنها چه میکنند؟
برادرم تازه تحصیلاتش در رشته مهندسی برق تمام شده و خواهرم دانشجوی مترجمی زبان است.
چه شد که رتبه سوم کنکور را از آن خودتان کردید؟
به نظر من عوامل زیادی نقش دارد و نمیشود فقط یک عامل را گفت. معمولاً
گفته میشود نصف کنکور آرامش سر جلسه است ولی مهمترین آن توکل بر خدا است
که من هم داشتم و بعد از آن هم تلاش خودم بسیار مؤثر بود و زحمتهای
خانواده و دبیران هم کمک کرد.
چهقدر درس میخواندید؟
به طور جدی از سال سوم شروع کردم و پیش دانشگاهی روزهایی که در منزل بودم 14 ساعت درس میخواندم.
شب کنکور چهکار کردید؟
روز قبل از کنکور تا ظهر درس خواندم بیشتر هم زیست و زمین شناسی، از ظهر
به بعد درس نخواندم و به زیارت سید تاجالدین غریب رفتیم، بعد از آن کمی
قدم زدیم و ساعت 22 هم خوابیدم.
زمانی که از سازمان سنجش برای اعلام نتایج با شما تماس گرفتند چه شد؟
قبل از اینکه سازمان سنجش تماس بگیرد من میدانستم! چون روز قبل در سایت
اعلام کرده بودند و حدود یک ساعت بعد از روی سایت برداشته شده بودند! همان
زمان چند نفر از دوستانم دیده بودند و با من تماس گرفتند و پیام تبریک
فرستادند. اولش خیلی شوکه شدم البته انتظار تک را داشتم ولی یک تا سه را
نه. به همین دلیل اول حدس زدم که شاید شایعه باشد ولی بعد که فهمیدم واقعیت
دارد، خیلی خوشحال شدم.
از کی به پزشکی علاقه داشتید؟
اغلب دختر بچهها وقتی از آنها پرسیده میشود که دوست داری چهکاره بشوی،
میگویند دوست دارم معلم بشوم. ولی من از همان کودکی دوست داشتم پزشک بشوم.
چه تصوری از پزشکی در ذهنتان دارید؟
اگر بخواهم از خود رشته بگویم معمولاً میگویند رشته سختی است و هفت سال
طول میکشد و اگر کسی بخواهد واقعاً پزشک حاذقی بشود باید هفت سال را با
روندی که تا الان درس خوانده ادامه دهد. شاید خیلیها به خاطر موقعیت
اجتماعی و درآمد مالی پزشکی را انتخاب کنند ولی به نظر من از آن دست از
حرفههایی است که هم میشود ثواب کرد هم خدمت!
به تخصص هم فکر کردید؟
بهطور جدی نه و رشتهای که در نظر دارم بر اساس علاقه است نه شناخت؛ قلب.
چرا علوم پزشکی شیراز را انتخاب کردید؟
چون به کار تحقیقاتی علاقه داشتم و در پزشکی بیشتر زمینه فراهم است. پزشکی
را میخواستم چون گفته میشود دندانپزشکی بیشتر بهصورت حرفهای و فنی
است به خاطر جنبه تحقیقاتی بیشتر اصرار بر پزشکی داشتم و تحقیق کردیم و
متوجه شدم دانشگاه شیراز در رده دوم قرار دارد و چیزی از تهران کم ندارد و
به دوری از خانواده نمیارزد به همین دلیل شیراز را انتخاب کردم.
چه تصوری از آینده خودتان دارید؟
چیزی که در ذهن من است اینکه سعی میکنم تلاش کنم چون در حال حاضر خیلی
دانشگاههای مختلف چون آزاد، بینالملل و... دکتر تحویل جامعه میدهند ولی
گروهای خاصی هستند که واقعاً صادقانه خدمت میکنند و من سعی میکنم یکی از
آنها بشوم.
در این مسیر نقش خانواده چه قدر بوده است؟
خانواده که خیلی نقش داشتهاند و به نظرم از همان ابتدای کودکی خانواده
باعث میشود که فرزند به درس علاقهمند شود. به نظرم سنین کودکی بسیار نقش
دارد مادرم فرهنگی بودند و از همان ابتدا خیلی کمک کردند در این چند سال
اخیر هم پدر و مادرم، هم خواهر و برادرم که از من بزرگتر هستند بسیار کمک
کردند.
فکر میکنید وارد دانشگاه هم که بشوید بتوانید جزء نفرات برتر باشید؟
نمیدانم، باید همان اندازهای که تلاش کردم را ادامه دهم، خیلی سالها هم
رتبههای خوب کنکور نتوانستهاند همان روند را ادامه دهند، چون زمینهی
کنکور با رشتهای مثل پزشکی دو چیز جداست، کنکور خواندن و حفظ کردن است ولی
پزشکی استعداد و مهارت هم میخواهد. من تلاشم را میکنم، هر چه که خدا
بخواهد.
از قبل هم برنامه داشتید که علوم پزشکی شیراز قبول شوید؟
هدفم از همان اول علوم پزشکی شیراز بود، وقتی آمدم جلوتر گفتم من که
میخواهم به دانشگاه علوم پزشکی شیراز بروم، رتبهام هم زیر صد بشود! بعد
هم که جلوتر آمدم هدفم این بود که رتبه زیر ده بشوم!
فکر میکردید رتبهی یک تا سه بشوید؟
روزهای قبل از اعلام نتایج به پدر و مادرم میگفتم پنج و شش میشوم، رتبهی
یک تا سه برایم دور از انتظار بود. بعد از کنکور بچهها جوابها را چک
میکنند تا درصدهایشان را بفهمند من حتی چک نکردم! ولی بر اساس تجربهی
آزمونهای آزمایشی از کنکور راضی بودم.
مؤسسات آموزشی و آزمونهای آزمایشی چهقدر تأثیر دارد؟
اثر که دارد ولی من همه جا گفتم ده تا پانزده درصد مدرسه، دبیر، کلاس و آزمون تأثیر دارد و بقیهاش میشود تلاش خود دانش آموز.
توی مدرسه بچهی زرنگ درس خوان بودید یا کارهای غیر درسی هم انجام میدادید؟
قبل از سال سوم کارهای غیر درسی هم انجام میدادم ولی بعد فقط شد درس!
معمولاً در مسابقات قرآن شرکت میکردم، به مرحله استانی هم رسیدم و در
سمپاد هم یک استان شدم.
برنامهتان برای دانشگاه چیست؟
به نظرم به آن شدتی که در سال کنکور ما درس خواندیم در دانشگاه نیاز به
خواندن نیست چون در سال آخر همه از زندگیشان زدند و تک بعدی شدند. ولی در
دانشگاه قصد دارم در زمینههای دیگر هم فعالیت کنم.
اگر دانشگاه نمیرفتید چه برنامهای داشتید؟
هدف اصلی زندگیام این نبود که دانشگاه نروم در هر صورت سالهای دیگر میخواستم بخوانم و تحصیلات دانشگاهی داشته باشم.
اگر کسی دانشگاه نرود؟
به نظرم هرکسی به هر چیزی که علاقه دارد باید برود دنبالش و اگر علاقه نداشتی باشی احساس لذت در زندگیت نمیکنی.
اهل شیطنت و بازیگوشی هستید؟
نه! من دانش آموز ساکتی بودم.
تفریحتان چیست؟ ورزش میکنید؟
بهصورت حرفهای ورزش نمیکنم ولی برای تفریح با خانواده به خارج شهر میرفتیم ولی دیدن تلویزیون را بیشتر ترجیح میدهم.
آخرین فیلمی که دیدید چه بود؟
پریشب سریال بیمارستان چونا که شبکه تهران میگذارد و به پزشکی مربوط میشود را دیدم.
آخرین کتاب غیر درسی که خواندید چه بود؟
یادم نیست! ترجیح میدادم در ساعت استراحتم سراغ کتاب نروم!
رابطهتان با موسیقی چهطور است؟
خودم دنبالش نکردم ولی موسیقی گوش میکنم و علاقه دارم اگر در دانشگاه سرم خلوت شد یاد بگیرم.
چه آرزویی دارید؟
اول از همه سلامتی خودم و خانوادهام، هیچ چیز از این مهمتر نیست! برای
کنکور هم که میخواستم دعا کنم میگفتم سلامتی و آرامش و ایمان؛ بعد موفقیت
همه.
و حرف آخر؟
بچهها انتخاب عجولانه نداشته باشند، کنکور اول راه است و تازه مرحله دیگری
دارد شروع میشود؛ هدفشان را مشخص کنند و تا آنجایی که میتوانند تلاش
کنند.