کد خبر: ۶۰۷۴۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۶ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۳
سی‌ و پنجمین معجون وبلاگی شیرازه:

از دامن این زن‌ها، مرد به معراج می‌رود یا به تاراج؟!

در سی و پنجمین نسخه از معجون وبلاگی، منتخبی از برترین مطالب وبلاگ نویسان فارس منتشر شده است.

وب نویسان فعالی در سراسر استان فارس هستند که وبلاگ های آن ها از سطح بالایی برخوردار است. محتواهای خواندنی این وبلاگ ها گرچه مشتری خاص خود را دارد اما به منظور معرفی هر چه بیشتر،شیـــرازه در نظر دارد به صورت هفتگی گزیده بهترین های وبلاگی را در قالب «معجـــون وبلاگی» تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.

یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمی‌باشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخشارتباط با ماارسال نمایند.

وبلاگ کار یعنی جهاد نوشت: بای به چه معناست؟

فابا

آیا میدانستید معنی(بای) که این روزها بعضی جوانان به اصطلاح تحصیل کرده و مترقی برای کلاس در محاوره های روزانه خود چه از طریق مسج=پیامک=اس ام اس و یا در زمان جدا شدن از همدیگه بجای خداحافظ/ خدانگهدار/ درپناه خدا به کار میبرند سر منشأش ازکجاست؟ و چه معنی دارد؟ و مفهومش چیست؟ بای یعنی درحفاظت پاپ باشی. نگوییدکه پاپ رهبر مسیحیان رو نمیشناسید. آیا رواست که یک ایرانی خداشناس و خداپرست درحفاظت پاپ باشه؟ خودتان قضاوت کنید (خداحافظ/ خدانگهدار)=خداوند حافظ و نگهدارتان باشد بهتر است؟ یا (بای)=درحفاظت پاپ باشید/ پاپ نگهدارتان باشد؟ لطفا منتشرکنید تا ایرانیان بدانند که دانسته یا ندانسته چه کلمه و جملاتی را اشتباهی در محاوره های روزانه خود بکار میبرند.

******

وبلاگ امر به معروف از گروه وبلاگ نویسان نسیم نوشت: مرد ها به تاراج میروند

فابا

در روزگاری که زنها در خیابان ساپورت میپوشند

لاک های شبرنگ میزنند

و در روز و شب مثل چراغ ها برق میزنند

از دامن زن دیگر مردها به معراج نمی روند!!! بلکه به تاراج میروند

******

وبلاگدنیای پزشکینوشت: خواب ناکافی توانایی مغزرا برای یادگیری اطلاعات کاهش میدهد

خواب ناکافی ریتم طبیعی بدن را بر هم می زند و این باعث می شود توانایی مغز برای یادگیری اطلاعات تازه کاهش یابد. نتیجه تحقیق گسترده‌ای که در انگلیس بر روی ۱۱ هزار کودک انجام شده نشان می‌دهد کودکانی که دیر (بعد از ۹ شب) و در ساعت‌های متغیر می‌خوابند در خواندن و حساب کردن از بچه‌هایی که سر وقت و به اندازه کافی می‌خوابند عقب‌تر هستند. در این تحقیق پژوهشگران اطلاعاتی را درباره کودکان، سه، پنج و هفت ساله جمع آوری کردند تا متوجه شوند آیا یادگیری آنها ربطی به عادت خوابیدن آن‌ها دارد یا نه. این تحقیق نشان داد نامنظم بودن ساعت خواب در کودکان سه ساله بیشتر از سنین دیگر است و در هفت سالگی نیمی از کودکان سر وقت می خوابند، یعنی بین هفت و نیم تا هشت شب. علاوه بر این، تاثیر بدخوابی و کم‌خوابی در دختر بچه‌ها بیشتر از پسربچه ها است و به مرور زمان هم افزایش پیدا می کند. استاد دانشگاه کالج لندن که این پژوهش زیر نظر او انجام شده، بی نظمی در خواب نشانه آشفتگی زندگی خانواده است و به نظر می‌رسد که تاثیر منفی در رشد مهارت‌های شناختی کودکان بیشتر محصول این بی‌نظمی در زندگی خانواده است تا اختلال خواب. به گفته محققان، کودکان خانواده های محروم یا دچار مشکلات خانوادگی بیشتر مبتلا به بی‌نظمی در خواب شب هستند. در این خانواده‌ها والدین کمتر ممکن است قبل از خواب برای کودکانشان کتاب بخوانند؛ این کودکان بیشتر تلویزیون نگاه می کنند و معمولا پای تلویزیون می‌خوابند. به گفته پروفسور ساکر، نتیجه تحقیق نشان می دهد که عادت دادن بچه‌ها به خواب مناسب از ابتدای کودکی بهترین گزینه است، اما هیچوقت برای شروع دیر نیست. پژوهشگران می‌گویند هیچ نشانه‌ای از اینکه خوابیدن زودتر از هفت و نیم شب در توانایی مغز کودکان تاثیر مثبت بگذارد، وجود ندارد. دکتر رابرت اسکات-جاپ استاد کالج سلطنتی بیماری‌ها و سلامت کودکان، درباره این تحقیق می‌گوید: در نگاه اول به نظر می‌رسد که خواب کمتر باعث کم شدن هوش کودکان می‌شود. اما عوامل اجتماعی و زیستی که در رشد مغز کودکان تاثیر می گذارند ارتباطی بسیار پیچیده با یکدیگر دارند؛ با این حال به نظر من، تمام کودکان برای اینکه بهترین عملکرد را در مدرسه داشته باشند، صرف نظر از زمینه خانوادگی، باید شبها خوب بخوابند. به گفته متخصصان حدود ده ساعت خواب شبانه برای کودکان زیر هفت سال ضروری است.

******

وبلاگ ناجی نوشت: خدایا هرچی تو بخوای

فابا

یه روز حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: من دلم میخواد یکی از اون بندگان خوبت رو ببینم. خطاب اومد: برو تو صحرا. اونجا مردی هست داره کشاورزی میکنه. او از خوبان درگاه ماست.

حضرت اومد دید یه مردی هست داره بیل میزنه و کار میکنه. حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست.

از جبرئیل پرسید. جبرئیل عرض کرد: الان خداوند بلائی بر او نازل میکند ببین او چی کار میکنه. بلیه ای نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش رو از دست داد. فورا نشست.

بیلش رو هم گذاشت جلوی روش.

گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم.

حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم.

حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده.

رو کرد به آن مرد و فرمود: ای مرد من پیغمبرم و مستجاب الدعوه.

میخوای دعا کنم خدا چشاتو بهت برگردونه.

گفت: نه.

حضرت فرمود: چرا؟

گفت:

آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم.

******

وبلاگ سحاب نوشت: پسر ماهواره ای

مسلمانان مرا وقتی پسر بود/که با وی گفتمی گر دردسر بود

ز بیماری چو می افتادم از پا / به درمانش امیدم را ثمر بود

ز مدرسه ز خانه صحبت او/ برایم روز دیگر تازه تر بود

خریدم از برایش ماهواره / گمانم مستحق این اثر بود

ببوسید او کتاب و دفتر و درس/  چنان دیدم که او هم در خطر بود

تماشای زیاد رقص و آواز / هماره کار او شب تا سحر بود

بپوشیدش لباس رنگ وارنگ / که زلفش هد هد کاکل به سر بود

به تقلید از فرنگی های بی دین/  به دنبال قر و رقص کمر بود

زمن ضایع شد امنیت به خانه چو/  او را زین منش شوقی دگر بود

شدم نادم ز کار خود چه سازم؟/  ندانستم پسر را این شرر بود

خبر دادم به مامورین شهری / برند آنتن چو من را دردسر بود

چه حاصل بردن آنتن زخانه/  مرا دیگر پسر نی آن پسر بود

خورم حسرت به روزی کز محبت/ پسر جانم مرا چون تاج سر بود

******

وبلاگ نون و قلم انجمن وبلاگ نویسان جهرم دست به ابتکار و خلاقیتی زیبا تحت عنوان نامه ای به ماهواره زده و اینگونه نوشته است:

فابا

سلام نمیکنم چون تو هم عادت به سلام کردن نداری .

سلام که کنی چنان از بوی دهانت شمعدانی های لب پنجره های خانه ام میخشکد که انگار صد سال است دارم سم میدهم به خوردش .

نمیدانم باید از تو گلایه کنم یا از خودم … .

احساس میکنم توی یک وجب آب غرق شده ام … هرچه دست و پا میزنم تو بیشتر مرجان های رنگی رنگی ات را میچسبانی به پایم و سر چشم هایم را گرم میکنی تا نفهمم دارم فرو میروم .

چند وقتی است دست های ترک خورده ی مادرم را که بوی نان تازه و گرم میدهد را ندیده ام اما هر روز دست ها و حتی شکل های جور و واجور ناخن های شاهزاده های تو را دیده ام و گاهی حتی مرورشان کرده ام.

راستی چند روز پیش مریض شدم … مادرم چادر گلی اش را پوشید و کوچه های ساکت و داغ ظهر را دوید تا یک لحظه هم برای دیدن من دیر نکند و مثل بچگی هایم پرستارم باشد.

هرچه صبر کردم شاهزاده های تو نیامدند و هنوز می رقصیدند و حتی غمشان هم نبود اگر من دیگر نفس هم نمی کشیدم .

نیمه شب که میشود پسرم چراغ های اتاقش را خاموش می کند تا کسی نبیند که فقط از چند اینچ صفحه ی تلوزیون اتاقش چه چیزهایی می آید بیرون. نمیدانم اسمشان را چه بگذارم اما میدانم که برگشته اند به اصلشان و همان لباس های اجداد اولیه شان را می پوشند و با سیخ هایشان تمام قصه های بچگی هایش را که برایش از خدایی گفتم که هر جا باشی نگاهت میکند ، را به سیخ می کشند .

حالا…

نمیخواهم بی معرفت باشم … همین قدر که من داده ام تو هم چیزهایی را دو دستی به من داده ایی !

همین قدر که من حرف زدن ها و خندیدن های گاه و بی گاه با خدایم را داده ام… تو هم یک عالمه خنده به من داده ایی که گوش هایم را پر کرده اند تا دیگر صدای بچه ام را نشنوم که دارد حرف هایی میزند که تو یادش دادی و من هیچوقت از دهان بی بی و بابا میرزایم نشنیده ام ‍!

همین قدر که من نمازهای بعد از اذانم را داده ام … تو هم یک چند ساعتی تصویرهای نیمه آدم و نیمه شیطان به من داده ایی که بنشینم و هی ببینم و هی ذره ذره کوچه پس کوچه های مغزم را با مداد شمعی که تو دستم داده ایی سیاهشان کنم !

همین قدر که من خیال های آرامم را به تو داده ام … تو هم یک چند جین فکر و خیال به من داده ایی که توکل ام را بگذارم پشت در و هی سرک بکشم توی گوشی شریک زندگیم و هی زیر چشمی بپایم حتی یک میلی متر جا به جا شدنش را !

هنوز گلایه مانده و یک عالمه دیوارهای که تو ساخته ایی بین من و مسجد محله مان و بابا میرزایم و…

اما بس است میخواهم بروم …

می خواهم بروم …کلانتری نزدیک خانه ام و شکایتت را کنم ،

آخر احساس میکنم …

تو انگار جزیی از من را روبوده ایی !

******

وبلاگ راهیان فجر نوشت: برهنگی افکار

فابا

کمبود محبتت را به اشتراک بگذار با نامحرمان

که آناناین"برهنگـی افکارترا هزارانلایک خواهند زد

تاسف بار است حال و روز کسـی که تشنه ی نگاه دیگرانباشد


نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۳
0
بياييد به جاي محكوم كردن اين افراد كه خود قرباني اند از مسئوليني انتقاد كنيم كه كشور را ام القراي جهان اسلام معرفي كرده و ميكنند. زشت است كه پس از سي و شش سال ادعا جوانان اين كشور با حرص و ولع اندام برهنه خود را در سايت ها به نمايش مي گذارند.اين ها در همان كشور و در همان جامعه و در همان خانواده هايي رشد كرده اند كه روزي براي دفاع از آرمان ها جانشان را هم دريغ نكردند.ما را چه شده!!!
تتت
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۳
1
برو بزار باد بیاد با دلت خوشه ها ولی فک نکنم اینو انتشار بدی ولی چشات و باز کن حاجی
راضيه
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۳
0
اعوذ بالله من شيطان رجيم
خداوند ان شاء الله همه انسان‌هاي روي زمين رو به راه راست هدايت کند تا شيطان خبيس و لعنتي اين جور آواره لجن زارشون نکنه!!! و هرکدام هم که به راست هدايت بشو نيستند ان شاء الله خداوند از روي زمين نکبتشون رو برداره! چرا؟ چون همين زمين رو خداوند روش قسم خورده و مطمئن باش که همين زمين يک نعمت مقدس خداوند هست و حيفه که موجودي که اينهمه کفران نعمت خداوند را مي کند روي اين زمين از اينهمه نعمت بي انتهاي خداوند استفاده کند. التماس دعا