کد خبر: ۶۱۵۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۷ - ۱۶ مهر ۱۳۹۳

به بهانه مقابله با ایدز، اصل رابطه نامشروع را پذیرفته بودند!

جزوه های آموزش جنسی امن برای دانش آموزان تهیه شده بود در این بروشور اصل داشتن روابط نامشروع در این دوران به رسمیت شمرده شده بود.
به گزارش شیراه به نقل از رجانیوز، چندی قبل دکتر زهره طبیب زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه پزشکی شهید بهشتی  میهمان رجانیوز بود و به سوالات ما پاسخ داد.

او که از دانشجویان انقلابی در سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب و عضو شورای عمومي دفتر تحکیم وحدت در سال‌های دهه 60 است، در دولت نهم نیز مدتی ریاست مرکز امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری را برعهده داشت و اکنون نیز عضو کمیسیون آموزش مجلس نهم است.

امروز بخشی از این گفتگو را که به طور تفصیلی به آسیب شناسی عملکرد معاونت امور زنان و خانواده دولت یازدهم پرداخته شده است از نظر می گذرانید:

 

نظر شما درباره ی رویکرد فعلی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری چیست؟ با توجه به سابقه ای که در دولت نهم در این منصب داشتید، رویکرد دولت یازدهم  را چگونه ارزیابی می کنید؟

مرکز امور زنان و خانواده در زمان دولت اصلاحات رویکردی کاملا فمینیستی با لعاب اسلامی  داشت، با توجه به اینکه خانم  مولاوردی (معاون فعلی رییس جمهور) در مرکز امور زنان و خانواده درآن دوران نیز مسئولیت معاونت بین الملل  مرکز را به عهده داشته و به لحاظ مشی سیاسی اصلاح طلب هستند، در حال حاضر نیز در مرکز امور زنان و خانواده همان مشی درحال ادامه است.
 
متاسفانه در دولت اصلاحات پای آژانس های بین المللی به مرکز امور زنان و خانواده باز شد. من  در مصاحبه ای که چند سال قبل  با رجانیوز داشتم، به طور مفصل مطرح کردم که طبقه ی ششم این مجموعه عملا مرکز فعالیت  آژانس های بین المللی  در حوزه زنان شده بود، مرکز در بسیاری از وزارتخانه ها سیاست های دیکته شده ی صندوق جمعیت را در ایران اجرایی و اعمال میکرد، اگر رشته ی مطالعات زنان ایجاد شد، اگر آموزش های حقوقی  به زنان نسبت به آموزش های اخلاقی در خانواده  در اولویت  قرار گرفت ، اگر گرایشات جنسیتی تقویت شد و بحث  رفع تبعیض جنسیتی  به عنوان یک شعار مطرح شد، اگر بحث افزایش تعداد دختران دانشجو تشویق شد و اگر بحث اشتغال زنان به عنوان یک اولویت مهم و اول توسط  زنان در دولت اصلاحات شعار داده شد، اینها همه اعمالی بود که برای تغییر ساختار خانواده و فرهنگ زنان در جمهوری اسلامی توسط آژانس های بین المللی با رویکردهای  فمینیستی  بدست این مرکز در دولت اصلاحات در ایران  اجرا گردید. 
 
من به هیچ وجه منتقد  افزایش تعداد دختران در آموزش عالی نیستم.  آموزش حق آحاد افراد اعم از زن و مرد در جمهوری اسلامی است و بحث اشتغال زنان در بعضی مشاغل مورد نیاز آنان ضرورت اجتناب ناپذیر جامعه  اسلامی است  اما وقتی از بحث  اشتغال به صورت عام و افراطی دفاع می شود که این امر قوام خانواده را تحت الشعاع  قرار میدهد  و یا تداوم آموزشهای علمی دختران به قیمت ازدست دادن فرصت ازدواج و ایجاد تجرد قطعی برای دختران و تحدید نسل و خانواده نخبگان در آینده میشود، این امور مورد نقد است.
 
بنابراین احساس میکنم تاکیدی که بر روی اشتغال و آموزش زنان در سطوح بالای علمی شد اینها از سر حمایت اعتقادی نبود که نیاز های زنان در جامعه اسلامی حل شود و یا ارضاء تمایلات رشد علمی دختران هدف باشد، بلکه هدف اصلی رسیدن به آموزش بالاتر جهت اشتغال بهتر بر اساس  دیدگاه های فمینیستی بود و طبعا به ضرر  تشکیل خانواده خواهد بود. شما نتایج سیاست های آن  دهه را امروز در افزایش تجرد قطعی دختران و کاهش رشد جمعیت میبینید.
 
البته نمیخواهم بگویم  کاهش رشد جمعیت تنها بوسیله اقدامات مرکز امور زنان در دولت اصلاحات انجام شد، این امر توسط وزارت بهداشت خیلی زودتر از دولت اصلاحات شروع شده بود ولی این سیاست ها آن را «تشدید» کرد.
 
 
شما آمار تجدد قطعی دختران را ملاحظه کنید، بسیاری از دختران تحصیل کرده که دوران تحصیلاتشان طول کشیده  یا فرد هم طراز خودشان را نتوانسته اند پیدا کنند هنوز ازدواج نکرده اند.  برخی از دختران  با تخصص بالا  مجبور شدند با کسانی ازدواج کنند که بعدا به دلایل اختلاف مدرک، اختلاف درآمد و اختلاف  تحصیلات زندگیشان دچار فروپاشی شده است. نمیخواهم بگویم این امر برای همه زنان متخصص اتفاق افتاده است ولی آن سیاست ها این روند را تشدید کرده است.
 
اخیرا ریاست این مرکز  گزارش عملکرد سالانه خود را ارائه کرد. متاسفانه متوجه شدم پای صندوق جمعیت  دوباره به این مرکز با پروژه ای با عنوان «خانواده سالم» باز شده است و با رویکردی که از این صندوق سراغ دارم قطعا این پروژه کاملا جهت دار است.
 
خاطرم هست وقتی مسئولیت این مرکز را در دولت نهم به عهده داشتم روزی با مسئولین این صندوق  که به شدت اظهار تمایل به همکاری میکردند، جلسه گذاشتم. برای اجرای پروژه توانمند سازی زنان سرپرست خانوار یا شاید هم غربالگری سرطان های زنان  سرپرست خانوار ، من عمدا این قبیل  پروژه ها را که فرهنگی نبود مطرح کردم و گفتم ما برنامه  عملیاتی در حال اجرا  به صورت محدود در حال انجام داریم،  چنانچه شما  مایل به همکاری باشید کمک مالی بدهید ما در محدوده گسترده تری عمل میکنیم. خودتان هم نظارت کنید نتایج عملکرد را ببینید که منابع  مالی شما درست مصرف شده است یا خیر؟ 
 
نماینده  این جمعیت خندید و گفت یعنی شما فکر می کنید ما بدون اینکه نقشی  در آموزشهای شما داشته باشیم فقط بودجه دراختیار شما قرار می دهیم؟ این فرد رفت و دیگر باز نگشت. اینها درگذشته در دولت اصلاحات بودجه برای برنامه های آموزشی خاص با اهداف  فرهنگی خاص میدادند که عملا کانون خانواده و تحکیم  آن را هدف میگرفت و برخی آموزش های شان  به زنان این بود که اگر  در زندگی با همسر تان دچار اختلاف شدید، یک چمدان آماده در دست داشته باشید که هر زمان لازم شد با فلان شماره تماس بگیرید از کشور خارج شوید، پناهنده شوید به کشور های دیگر! حتی تا این مرز پیش رفته بودند، دوستان ما گزارش آموزشهای حقوقی آنها را دیده بودند.
 
 در دوره ای که بنده مسئول این مرکز بودم  آموزش خانواده با رویکرد اولویت اخلاق بر حقوق  را شروع کردیم هم برای خانم ها وهم برای آقایان و به هر دو طرف تکالیف و مسئولیتهای شان آموزش داده میشد چون به اعتقاد من آموزشهای یک جانبه حقوقی باعث متلاشی شدن خانواده میشود و باید آموزشهای اخلاقی و حقوقی توامان برای هر دو جنس باشد. لذا امروز هم بنده در یکی از برنامه های اعلام شده از سوی این مرکز آموزش خانواده را با  همکاری صندوق جمعیت دیدم و با شناخت از دیدگاه های ایشان  و صندوق جمعیت به هیچ عنوان خوشبین نیستم.
 
 در مورد سایر قرار داد ها هم باید از موضع تردید نگاه کرد. صرفا عنوان قرارداد مهم نیست، محتوای آن مهم است. به عنوان مثال، در دولت اصلاحات در این مرکز با وزارت آموزش و پرورش  پروژه جلوگیری از شیوع ایدز در مدارس مطرح شده بود. جالب اینکه جزوه های آموزش جنسی امن برای دانش آموزان تهیه شده بود در این بروشور اصل داشتن روابط نامشروع در این دوران به رسمیت شمرده شده و تنها آموزش داده شده بود از چه وسیله ای استفاده کنید که ایدز نگیرید! اسم پروژه آموزش جلوگیری از ایدز در مدارس بود که ظاهرش بسیار خوب و مثبت است اما در باطن چیز دیگری بود.  یا پروژه بهداشت باروری که  با صندوق جمعیت در این مرکز در دوره اصلاحات انجام شد، دقیقا در راستای کاهش و کنترل جمعیت بود. لذا صرفا از ظاهر عنوان نمیشود بر روی محتوای برنامه قضاوت کرد.
 

مثال دیگری هم به خاطر دارید؟
 
بله. مورد دیگر قرارداد با وزارت جهاد کشاورزی بود. شاید شما فکر  کنید با وزارت جهاد کشاورزی اینها چه طرح منفی میتوانند اجرا کنند؟ آموزش توانمند سازی دختران روستایی را با نگاه فمینیستی!
 
دختر روستایی به شهر بزرگ مجاور می آمد، آموزش اینترنت می دید، آموزش بهسازی کشاورزی می دید، بتدریج تفاوت فرهنگی بروز میکرد و دیگر آن دختر حاضر نمیشد نزد خانواده اش به امکانات کم روستا برگردد و با آنها زندگی کند، لذا تلاش میکرد برای زندگی به شهر بیاید.
 
خانواده متعصب اجازه نمیداد دختر تنها به شهر برود، لذا پدر و مادر هم به خاطر دختر به شهر مهاجرت کرده و حاشیه نشین می شدند. ظاهر این آموزش ها به سازی کشاورزی و روستایی و توانمند کردن دختران روستایی برای ایجاد خود اشتغالی بود ولی در بطنش آموزش هایی داده میشود همراه با یک رویکرد فرهنگی خاص. در حالی که ما در دولت نهم بدون ارتباط با سازمان های بین المللی، همان آموزش ها را در روستاها دادیم  اما در مسجد روستا.
 
نباید دختر را از خانواده اش و از بافت روستا جدا کرد. عرض من این است که  شرایط روستا باید به سازی شود که مردم در روستا ماندگار شوند ، ظاهرش آموزش است ولی باطنش خالی شدن روستا ها را به دنبال دارد، من میخواهم عرض کنم به دلایل آنچه که در دولت اصلاحات دیدم نسبت به این نوع آموزش ها آن هم با سازمان  های بین المللی در دولت فعلی نیز به شدت با تردید نگاه میکنم.
 
مورد دیگر گزارش هایی است که مرکز در راستای موافقت نامه ی پکن  و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان  هر ساله به اجلاس مقام زن میدهد. گزارش هایی که قبلا در دولت اصلاحات  به این اجلاس داده شده بود، در بسیاری از موارد مورد استفاده کمیسیون حقوق بشر قرار گرفت و علیه ایران استفاده شد.
 
در دولت نهم ما هم گزارش می دادیم ولی رویکرد ما کاملا متفاوت بود. در دولت اصلاحات توسط وزارت کشور  طرح ملی بررسی وضعیت خشونت  علیه زنان در ایران اجرا شد،  علی رغم اینکه در مواد و روش ها ی تحقیق اشکالات بسیاری وجود داشت، نتیجه گیری شده بود که در ایران  آمار خشونت در خانواده علیه زنان بالا است. این نتیجه مورد تمایل سازمان های حقوق بشری بود و به دنبال دادن این گزارش رسمی به دست خودمان، کمیسر مربوطه گزارشی مبنی بر محکومیت ایران در این مورد صادر کرد.
 
رئیس مرکز در گزارش عملکرد خود می گوید گزارش های سالانه به این اجلاس داده است ولی نمی گوید محتوای گزارش چیست؟ اشکالی که به دولت اصلاحات وارد بود همین بود که خود مسئولین دولت اصلاحات در حوزه زنان علیه نظام و به نفع جریانهای حقوق بشری در مورد وجود تبعیض جنسیتی در آموزش  و اشتغال نسبت  به زنان در ایران، به آنها گزارش می دادند. من باتوجه به رویکرد دولت اصلاحات  و اینکه خانم مولاوردی معاون بین الملل این مرکز بوده و بسیاری از این گزارشات توسط ایشان به اجلاس های بین المللی ارسال می شده ،  نظر مثبتی نسبت به عملکرد  این مجموعه  ندارم.
 
برای مقابله با این خطرات، مجلس و نمایندگان چه اقدامی انجام خواهند داد؟
 
چون پست ایشان معاونت ریاست جمهور است امکان استیضاح وجود ندارد ولی کمیسیون فرهنگی مجلس میتواند درباره سوال از عملکرد مرکز ایشان را به  کمیسیون فرهنگی  فرا بخواند و از ایشان توضیح بخواهد. لذا تصور می کنم تنها زن کمیسیون فرهنگی خانم دکتر افتخاری به عنوان یک فرد متعهد، در این زمینه اقدام لازم را نشان خواهند داد. البته یک امکان  دیگر نیز بحث تحقیق و تفحص است، همان کاری که در مجلس هفتم برای دولت اصلاحات انجام شد و امروز نیز فراکسیون زنان مجلس و شورای فرهنگی اجتماعی زنان میتوانند  درمورد عملکرد مرکز، ایشان را وادار به پاسخگویی کنند.

خانم طبیب زاده از اینکه وقتتان را در اختیار ما و مخاطبان رجانیوز قرار دادید، متشکریم.
 
من هم از شما و خوانندگان بزرگوار تشکر می کنم.

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
الف
Germany
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳
0
چرا سرکار خانم طبیب زاده فکر میکند هرچه تفکر ودر خیال اوست درست است و دیگران اشتباه میکنند ؟دیکتاتوری را تعریف کنید ؟ (20( نمره )