کد خبر: ۶۲۲۱۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۰۴ آبان ۱۳۹۳
چهلمین معجون وبلاگی شیرازه:

«یاران» همراهی نکردند، «باران» به داد آیت‌الله رسید!/ خیابانی بزرگ برای گم شدن...

در سی‌ و نهمین نسخه از معجون وبلاگی، منتخبی از برترین مطالب وبلاگ نویسان فارس ویژه محرم منتشر شده است.

وب نویسان فعالی در سراسر استان فارس هستند که وبلاگ های آن ها از سطح بالایی برخوردار است. محتواهای خواندنی این وبلاگ ها گرچه مشتری خاص خود را دارد اما به منظور معرفی هر چه بیشتر، شیـــرازه در نظر دارد به صورت هفتگی گزیده بهترین های وبلاگی را در قالب «معجـــون وبلاگی» تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.

یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمی‌باشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخشارتباط با ماارسال نمایند


وبلاگ ترنم بصیرت نوشت: محرم آمد…

محرم می آید…

محرم آمد؛ مثل پرنده ای غریب، از التهاب خاکستری آسمان.ماه سرخ بلوغ؛ ماهی که در آن، عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش معنا گرفت.ماهی که هیچ واژه ای گنجایش اندوه بی کرانه ی آن را ندارد؛ ماهی که هر ساله، خون خدا را بر آسمان دنیا می پاشد تا ابرهای روزمره، سرخی آفتاب را نپوشاند.محرم، ماه فریاد، ماه بیداری و پایداری است؛ ماهی که تمام تاریخ، وام دار یک نیم روز آن است.

ماهی که خاک و خون، آتش و عطش و مشک و تیر، رازهای سر به مهر آنند.ماهی که هفتاد و دو آیه ی سرخ، بر صحیفه ی دل ها نازل شد و هفتاد و دو کهکشان، در مدار هستی قرار گرفت.ماهی که دست می افتاد و پر و بال می رویید.ماهی که هر ساله انتظار من و تو را می کشد.

محرّم، فصل مَحرم شدن با خوبی هاست؛ فصل فشردن دست هایی که در کنار فرات، رویید؛ فصل عاشقی کردن.سال هاست که محرم سیاه پوش است و سینه ها از سوگ، در جوش و خروش.سال هاست که کربلا، روزهای سردمان را گرما می دهد و بر شب های سیاه مان نور می پاشد.

پاتوق وبلاگی دانش آموزی نوشت: شب ها خواب چه می بینیم!

شاگرد: استاد چکار کنم خواب امام زمان (عج) را ببینم؟؟

استاد: شب یک غذای شور بخور آب نخور و بخواب!!

شاگرد دستور استاد را اجرا نمود و بازگشت.

شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب می دیدم!! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم، کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم در ساحل رودخانه مشغول آب خوردن هستم و …

استاد فرمود: تشنه ی آب بودی و خواب آب می دیدی! اگر تشنه امام زمان بودی خواب امام را می دیدی…

وبلاگ آب حیات از گروه وبلاگنویسان نسیم نوشت: با چی بلند و با عزت بشیم؟

1dhg7noq1aml8h74n1nr

مطمئنا با کفش پاشنه بلند عزت و احترام بیشتر نمی شه ؛ فقط الکی برا مدتی دلخوش می کنه. از کجا معلومه؟ از اینجا که از این کفش خسته می شیم می ریم سراغ یکی دیگه مدتی با اون جدیده خوشیم بعد دوباره روز از نو ، روزی از نو.لباس و پوشاک و خوراک هم کلاً همین هست.

ولی شما بیایید سراغ نماز با حضور و قرآن خوندن و سلام دادن به معصومین علیهم السلام و زیارت امامزاده ها و زیارت قبور اولیاء خدا مثل آیت الله بهجت و …ببینید چقدر آدم احساس سبکی و پرواز و بلندی و عزت می کنه.

هر روز صبحمون رو با زیارت معصومین علیهم السلام و قرآن خوندن شروع کنیم . وقتی قرآن خونده می شه  یعنی خداوند دارند با ما حرف می زنند.

قرآن را با تدبر و تفکر بخونیم ، یادداشت برداریم ، عمل کنیم بعد بینید چی می شه. نمی گم ما هم می شیم حضرت آیت الله بهجت و آیت الله قاضی و … ولی مطمئنا آرامش نصیب می شه.

برا زیارت هم لازم نیست زیارت نامه بخونیم که بگیم وقت نداریم، مثلا بعد از نماز صبح رو به قبله، دست بر سینه، با احترام بگیم ” السلام علیکم یا اهل بیت النبوه”.

خدایا !فهم و بصیرت و همراهی با ولی فقیه- امام خامنه ای -به ما عطا بفرما.

اللهم عجل لولیک الفرج

وبلاگ”نامه ی مهر” نوشت: شگردهای ناتوی فرهنگی

دشمن در شگردهای ناتوی فرهنگی از سه راهبرد تبلیغ، تطمیع و تهدید بهره می گیرد.

5774

بررسی وقایع تاریخ چقدر آموزنده است. اگر فقط چند لحظه در ذهنمان تاریخ صدر اسلام را مرور کنیم، در طول حیات پر برکت پیامبر (ص)، ۲۳ سال تبلیغ رسالت ، ۲۳ سال آموزش مهرورزی و مهربانی، برگزاری همایش بزرگ غدیر، توصیه های مکرر برای همراهی قرآن وعترت، اوج ابراز محبت به علی (ع)، فاطمه (س)، حسن (ع) وحسین (ع) و… می بینیم، اما با همه ی این ها، پس از رحلت وی تشکیل سقیفه بنی ساعده، غصب فدک، گرفتن بیعت تحمیلی از امام علی (ع)، تحمل درد بین در و دیوار، برافروختن جنگ جمل و صفین و نهروان، شهادت امیرالمومنین (ع) در محراب نماز، ترور و تبعید برخی از یاران وفادار، شهادت امام حسن (ع) توسط همسرش، شهادت امام حسین (ع) و ۷۲ نفر از پاک ترین، شریف ترین و مومن ترین افراد در کربلا را به یاد می آوریم.

مگر چه شد و چه اتفاقی افتاد که سفارش پیامبر رحمت و سفیر الهی به یکباره توسط عده ای به فراموشی سپرده شد. تا آن جا که بعد از سال ها سر فرزند عزیزش را با لب تشنه بریدند، بر نیزه کردند، خاندانش را به اسارت گرفتند و شهر به شهرگرداندند و آنان را خارجی معرفی کردند .

آری معاویه در طول سال ها حکومت خود بر شام ، با استفاده از سه عامل جامعه اسلامی را به انحراف کشاند.

– عامل تبلیغ: معاویه برای منحرف کردن افکار عمومی از سه گروه شاعران ، محدثان و قاریان استفاده کرد. شاعران در مدح معاویه شعرها می سرودند و مخالفان را مذمت و نکوهش می کردند. محدثان احادیث جعلی می ساختند و به پیامبر (ص) نسبت می دادند و قاریان درباری با تفسیر به رای قرآن، چهره ای اسلامی از معاویه ارایه می دادند و سیاست های او را توجیه می کردند.

– عامل تطمیع: معاویه با بذل و بخشش، دادن پست و مقام ، ارسال هدیه های فراوان ، اهدای کیسه های طلا ( گاهی ۳۰۰۰۰ دینار)، بزرگان قبایل را تطمیع می کرد و افراد قبیله نیز با پیروی از بزرگ خود از سیاست های معاویه جانبداری می کردند.

– عامل تهدید: و بالاخره کسانی که از راه تبیلغ و تطمیع فریب سیاست های دروغین معاویه نمی خوردند و زبان به اعتراض می گشودند سرنوشت شان احظار، شکنجه ، زندان ، تبعید و یا مرگ بود.

آن روز معاویه با شناخت و به کارگیری این سه عامل توانست جامعه را از مسیر خود منحرف کند تا آن طور که خود می خواست بر مردم حکومت نماید و نتیجه این شد تا واقعه عاشورا به دست افراد به اصطلاح مسلمان به طوری که شنیده ایم ، رقم بخورد و اینک پس از گذشت حدود ۱۴۰۰ سال ما و همه ی آزادگان دنیا بر مظلومیت امام (ع) و یاران با وفایش اشک ماتم می ریزیم و بر قاتلان آن حضرت لعن و نفرین می فرستیم .

و راستی امام امت، خمینی بت شکن که درود خدا بر او باد چه زیبا فرمودند که "تاریخ معلم انسان هاست ” . امروز نیز سیاستمداران مستکبر می گویند قدرت یعنی توانایی نفوذ بر دیگران به گونه ای که آنچه خواست شماست، انجام دهند، از طریق ترساندن با چماق (تهدید)، یا تطمیع با لغو تحریم ها(تطمیع) و یا جذب و همکاری (تبلیغ ).

آنروز معاویه برای تبلیغات مقاصد خود و فریب افکار عمومی از ابزار شعر، ساختن احادیث جعلی و تفسیر به رای قرآن استفاده کرد و امروز ابزار جنگ نرم دشنمان اسلام به گونه ای دیگر طراحی شده است.

امروز دشمنان با راه اندازی روزنامه ها، شبکه های رادیویی و تلویزیونی و پخش برنامه های هدفمند در جهت تضعیف اعتقادات دینی ما و جوانان ما به میدان آمده اند .

امروز دشمنان با ایجاد شبکه های ماهواره ای مبتذل، تبلیغ ادیان ساختگی، استفاده از مد و ترویج فرهنگ برهنگی، ترویج موسیقی های رپ و راک ، تبلیغ بی غیرتی و .. به جنگ اسلام و انقلاب اسلامی آمده اند.

امروز دشمنان با ایجاد جنگ روانی و استفاده از تکنیک های چون القای نا امیدی ، توسل به ترساندن، برجسته سازی، زدن اتهام و برچسب ناروا ، فریب افکار عمومی، شایعه پراکنی و تفرقه افکنی و… به مقابله با انقلاب حسینی ما آمده اند.

و در یک کلام دشمن سال هاست که در حال برنامه ریزی برای سرنگونی قیام حسین گونه ملت ایران است و برخی افراد نادان داخلی بازیگران و مجریان برنامه های آنان هستند.

پس بیاییم از تاریخ درس عبرت بیاموزیم. بیاییم به حسین زمانمان لبیک بگوییم. امروز صدای اسلام ناب محمدی (ص) از گلوی رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای برخاسته است. بیاییم گوش به فرمانش باشیم. چرا که فردا دیر است. نکند نکند نکند آیندگان ما را نفرین و لعن کنند و بگویند چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ !!! و صد البته چنین نخواهد شد. انشا الله.

وبلاگ حرف های ناگفتنی نوشت: محرم، خیابان بزرگی است برای گم شدن...

گُر می گیری، گرمت می شود، گرما زیر پوستت می پیچد و تو سوختن را در سلول های احساست، حس می کنی. دماسنج دلت را که نگاه کنی، گرمای وجودت دستت می آید. انگار در اجاق رگ هایت هیزم می سوزانند. گرما بالاتر از حدّی است که برف چشم هایت را آب نکند و سماور هیئت ها را به جوش نیاورد. گرما بالاتر از حدّی است که زیر دیگ های نذری را روشن نکند.

900260

داغ می شوی. محرم هنوز سوژه داغی است. نفس هایش گرم و عطرآگین است. انگار در ریه هایش اسپند و عود می سوزانند. هر سال صدای گام هایش، کوچه ها و خانه ها را هوایی می کند و با اولین دق البابش، در به رویش می گشایند و این گونه، عطر نفس هایش در پیراهن شهر می پیچد.

محرم، سیاه پوش داغی سترگ، از راه می رسد، داغی مثل آه بلند فرات و گلوی سوخته خورشید، مثل مجمر چشم هایی نگران و عطش هایی سربریده.

شانه های درختان باغچه تکان می خورد. گل ها لب به مرثیه می گشایند و نغمه های معطرشان تا هفت کوچه می پیچد.

کربلا، بذری است پاشیده در زمین محرم؛ بذری که پوسته اش را شکافته و آن قدر ریشه کرده و قد کشیده که شاخه هایش روی دیوار هر خانه ای به چشم می خورد و میوه هایش را هر سال اهالی خانه دستچین می کنند، میوه هایی که طعم داغش، دهانت را می سوزاند. درختی که ریشه هایش داغ نوشیده است و شاخه هایش گرمای دو آفتاب را در سلول هایش ریخته و در آوندهایش عطش جریان دارد، باید میوه ای بدهد که طعم عطش و آفتاب داشته باشد.

محرم، خیابان بزرگی است برای گم شدن. گاهی گم شدن، اتفاق قشنگی است؛ مثل قطره های بارانی که پس از باریدن در دل خاک گم می شوند، ولی پس از چند صباحی، در هیئت ساقه ای قد می کشند و زیستنی دوباره را تجربه می کنند.

محرم آغاز می شود. کوچه ها پیراهن سیاهشان را از صندوقچه ها بیرون می آورند. باید از خودم بیرون بزنم. محرم، خیابان بزرگی است.

وبلاگ مرگ بر آمریکا نوشت: آقا بخدا شرمنده ایم

فیس بوک;اخرین بازدید ۵ دقیقه ی قبل

ثامن تم : فیس بوک

 

 

واتس اپ;اخرین بازدید ۱۹ دقیقه ی  قبل

 

 

ثامن تم : واتس اپ

نیم باز;اخرین بازدید ۱۴ دقیقه ی قبل

 

 

ثامن تم : نیم باز

لاین;اخرین بازدید۷ دقیقه ی قبل

ثامن تم : لاین

 

 

پلاس;اخرین بازدید ۲۶ دقیقه ی قبل

ثامن تم : پلاس

 

 

تانگو;اخرین بازدید ۱۰ دقیقه ی قبل

 

ثامن تم : تانگو


قران؛ آخرین بازدید ماه رمضان چندسال پیش
زیارت عاشورا؛ اخرین بازدید محرم پارسال
نهج البلاغه؛ اخرین بازدید (اطلاعاتی در دسترس نیست)

ای داد بیداد…
فکر نکنم نیازی به تفسیر باشه…
اقا شرمنده ایم…


وبلاگ وب نور نوشت: در محرم چه بپوشیم؛ ساپورتی یا اسپورتی، پاشنه بلند یا ژله ای، قرمز یا مشکی

دوباره محرم و دوباره حس و حال عزاداری سید الشهدا در راه است هر بار که محرم شروع می شود دغدغه های جدیدی برایمان به وجود می آید مثلا به کدام هئیت بریم، نذری چه بدهیم، پشت ماشینمان را چه بنویسیم، چه پرچمی را بر سر درب خانه بزنیم، کی مراسم زیارت عاشورا بگیریم ، چه کسی را به مراسم دعوت کنیم و …

بدسلیقگی پوشش دختران ممسنی در محرم

اما گاهی یادمان می رود که دغدغه ی این را داشته باشیم که چگونه رفتار کنیم و چگونه حرمت این ماه پر از اندوه و حزن را حفظ کنیم!

همچنین یادمان می رود که این همه عزاداری برای چه بود!!! و یادمان می رود که امام حسین قیام کرد تا اسلام زنده بماند و به فریضه امر به معروف و نهی از منکر عمل کند.

حواشی دسته های عزاداری در این ایام دل انسان را بدرد می آورد و یادمان می آورد که ما انسان های فراموش کاری هستیم. وقتی به این حواشی دقت کنیم تازه می فهمیم که چقدر غافل بوده ایم و چه راحت یادمان رفته است که امام حسن قیام کرد که اسلام زنده بماند و به فریضه امر به معروف و نهی از منکر عمل کند.

یکی از این حواشی که بارها امام جمعه شهرستان ها و دیگر علما به آن اشاره کرده اند نحوه پوشش زنان در مجامع عمومی است حتی بارها به نحوه پوشش برخی از زنان و دختران در مراسمات مذهبی نیز انتقاد کرده اند و خواستار استفاده از حجاب برتر یعنی چادر در این مراسمات شده اند.

گاهی دیده می شود برخی از دختران بزک کرده در کوچه ها به بهانه ی هیئت پرسه می زنند و در طرفی تاریکی شب ها فرصتی برای چشم چرانان چشم ناپاک فراهم کرده است. مطمئنا هم بزک کرده ها مقصرند هم چشم چرانان ، اما گروه دیگری نیز مقصرند و آن گروه کسانی هستند که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کرده اند.

امام حسین علیه السلام و یارانش با جانفشانی خود امر به معروف و نهی از منکر را زنده کردند اما انگار امروزه برخی که خود داعیه دار حسینی می خوانند این فریضه مهم را فراموش کرده اند و یا نمی خواهند خود را به زحمت بی اندازند و این فرصت را ایجاد کرده اند که ولنگاران از این خواب زدگی استفاده کنند و برای خود دکانی باز کنند و برخی ها نیز از روی نادانی در چاه این دکان بازان می افتند..

بدسلیقگی پوشش دختران ممسنی در محرم

عدم ورود به مساله امر به معروف در هیئت های مذهبی و ترویج بدحجابی می تواند رنگ و بوی مذهب را بردارد.

محرم در راه است! سعی کنیم یک دغدغه ی دیگر به دغدغه هایمان اضافه کنیم و آن اصلاح رفتارمان باشد یکی از رفتارهایی که می تواند بسیار جلب توجه کند نحوه حضور در مراسمات عزاداری است اگر پوششمان مناسب این مجالس نباشد مطمئناً اثرات منفی دارد.

بدسلیقگی پوشش دختران ممسنی در محرم

مطمئنا لباس هایی چون ساپورت، خانگی و برای محافل خصوصی هستند و مطمئنا چادر و این حجاب برتر بهترین پوشش برای محافل عمومی است.

وبلاگ جهرم سایبر نوشت: مسابقه وبلاگ نویسی جهاد مجازی / همه وبلاگ نویسان دعوتند…

تذکر رهبر عزیز انقلاب به وبلاگ نویسان؛

«واقعاً یکى از چیزهایى که ما همه‌مان [باید توجه کنیم]، به مردم هم باید بگوییم، یاد بدهیم که توجه بکنند این است که: به صرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دست‌شان را، یا قلم‌شان را، یاوبلاگ‌شان را آزاد نکنند که هر چه به دهن‌شان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسایل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همه‌ى اینها می‌شود؛ یعنى ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلما»

مسابقه وبلاگ نویسی جهاد مجازی با توجه به لزوم حضور جدی وبلاگ نویسان انقلابی در فضای مجازی و نیز تشکیل جبهه جهاد مجازی در مقابل هجوم سازمان یافته دشمنان انقلاب در سالی که به عنوان «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی»نام نهاده شده است به همت انجمن وبلاگ نویسان شهرستان جهرم برگزار می شود.

این مسابقه با هدف انعکاس گسترده و ترویج فرهنگ انقلاب در فضای مجازی، شناخت و ایجاد ارتباط با وبلاگ نویسان متخصص در مباحث مرتبط، تعمیق باورهای اسلامی، انسانی مسلمین در میان عموم آحاد جامعه، انعکاس و ترویج حقایق فعالیت های انجام پذیرفته در انجمن وبلاگ نویسان، ایجاد روحیه نشاط اجتماعی، تجربیات و اقدامات نو، جدید و بدیع پیرامون طرح دجالواره برگزار می شود.

موضوعات این مسابقه:

  •  تجربیات و اقدامات نو، جدید و بدیع پیرامون طرح دجالواره
  • چه راهکارهایی برای مقابله با آسیب های ابزارهای نوینی چون ماهواره و اینترنت وجود دارد؟
  • آیا بسترسازی فرهنگی مناسبی در مواجهه با زندگی مدرن صورت گرفته است؟
  • پرورش دینی یا آموزش دینی، چاره‌ساز وضع امروزند؟ شاخصه‌های پرورش دینی کدام است؟
  • اهداف  فرهنگی عمده ماهواره‌های فارسی‌زبان برای جامعه ایرانی و خانواده کدام است؟
  • تلفن همراه چه تأثیری بر نظام خانواده گذارده است؟
  • مصرف اینترنت چه آسیب‌ها و فرصت‌هایی دارد؟

اجرا می شود.

معرفی وبلاگ و ثبت نام حداکثر تا تاریخ ۱۳۹۳/۰۸/۱۹فقط از طریق سایت پست الکترونیکی: parvaze88@gmail.com – kargarfard@shmail.ir  امکان پذیر است و در هنگام ثبت نام اطلاعات باید به صورت کامل و بدون خطای تایپی وارد شود .

اطلاعات لازم برای ثبت نام:

نام و نام خانوادگی – نام پدر – شماره تماس – آدرس وبلاگ – موضوع انتخابی

فعال بودن و به روز بودن محتوای وبلاگ ها از جمله شرایط شرکت در این مسابقه است؛ زمان ساخت وبلاگ ها دارای اهمیت نیست و هرشرکت کننده می تواند تنها یک وبلاگ با حداقل ۱۰ پست ارسال کند. پنج مطلب پایانی هر وبلاگ نیز از شروع زمان فراخوان تا پایان زمان آن مورد بررسی و داوری قرار می گیرد.

شرکت کنندگان می توانند از تمامی قالب های رایج نوشته های وبلاگی از قبیل دل نوشته ها، خاطرات، یادداشت روزانه، مقاله، قطعات ادبی، شعر، حدیث، عکس، پوستر، کلیپ و.. را به طور مجزا استفاده کند تا برای هر بخش امتیاز جداگانه ای دریافت نماید.

چنان چه مطالب مندرج در وبلاگ متعلق به نویسنده نیست منبع آن ذکر  و تمامی منابع و پی نوشت های مطالب، باید در هر پست درج شود. اتکا به منابع غنی، بهره گیری از ادبیات وبلاگ نویسی، تاثیر گذاری و ارتباط با مخاطب و خلاقیت در ارائه محتوا توسط وبلاگ نویس از جمله معیارهای امتیاز دهی هیات داوران است. تولیدی بودن مطالب نیز از امتیاز ویژه ای برخوردار است.

مسئولیت مطالب و محتوای وبلاگ های شرکت کننده در مسابقه، به عهده نویسنده وبلاگ است. مهم ترین معیار امتیاز دهی، تولید محتوا و نگارش یادداشت، توسط خود وبلاگ نویس است.

ملاک های محتوایی شامل تناسب موضوع و محتوا، ادبیات وبلاگی (صمیمیت، روانی و سادگی)، استفاده از تصویر و لینک، نگاه نو، پیوندهای روزانه، پیوندهای دائم، خلاقیت در ارائه‌ی محتوا، رعایت اصل خلاصه نویسی، وجود تیتر مناسب، شفاف سازی و نتیجه گیری از مطالب، نقد سالم و ادبیات اخلاق مدارانه و تعامل با دیگران و ارتباط دوسویه با مخاطبان است.

به نفرات برتر جوایزی ارزنده اهدا می گردد.

همه وبلاگ نویسان دعوتند

تذکر:

  • شرکت در مسابقه  برای عموم آزاد است و ارائه بیش از یک اثر نیز مانعی ندارد، اما برای شرکت در مسابقه، نوشتن حداقل سه مطلب در وبلاگ الزامیست.
  • درج بنر و لینک مسابقه در وبلاگ الزامیست و در صورت عدم وجود بنر و لینک مسابقه، در همان داوری اولیه حذف خواهند شد.

استفاده از تمام سرویس دهندگان وبلاگ بلا مانع می باشد .

وبلاگ بچه های دولت آباد نوشت: با این برگ زرین که از درخت انقلاب افتاد. غم پاییز کامل شد

غسل وکفن کردن آیت الله مهدوی کنی

باید هم «باران رحمت»، «آیت‌الله وحدت» را غسل می‌داد. غم پاییز کامل شد با این برگ زرین که از درخت انقلاب افتاد. کوچه باغ‌های کن، دانشگاه امام صادق(ع)، درس اخلاق سحرهای ماه مبارک، زندان زمان شاه، روحانی تراز اول تهران، مساجد متعددی که بنا گذاشت… و همه آن روزهایی که «سنگ صبور انقلاب» بود، بویژه آن روز مهم که در اوج کهولت، سیاست یاد من و ما داد و با زیرکی، اجازه نداد آن عنصر خسته، در صندلی ریاست بر خبرگان رهبری، نااهلی کند، جملگی شهادت می‌دهند که اتفاقا دارم درباره یک «انا رجل» حرف می‌زنم. آری! صریح باید بود چون باران پاییزی. گاه به طعنه می‌گفتند «آیت‌الله مهدوی انا رجل است»! این دیگر طعنه نمی‌خواست! حقا که ایشان «انا رجل» بود حتی زمان امام، منتهی یک «انا رجل سرباز» بی‌منم منم. هم با خمینی، بی‌منم منم بود، هم با خامنه‌ای.

آنجا که می‌دید «آقا» دارند سخن بر مدار وحدت می‌رانند، «تکلیف» را در همین «وحدت» جست‌وجو می‌کرد که مگر می‌توان سیاستمدار بود و «نتیجه» را کار نداشت؟! راستی که بد تا کردیم با آیت‌الله. بی‌تعارف، دلش گرفته بود از ما، از بچه‌های انقلاب، از شاگردانش. پیرمرد باید هم در پاییز می‌رفت. در برگ‌ریزان خیس. شگفتا! او همانگونه که زیسته بود، و به همان سیاق سیاست‌ورزی‌اش، چه آرام و با طمأنینه از میان ما رفت! گویی نمی‌خواست به ما شوک وارد کند! همیشه همین‌گونه بود! انقلابی‌ترین و بزرگ‌ترین عمل‌ها را با آرام‌ترین و وزین‌ترین روش‌ها انجام می‌داد، بی‌جار و جنجال، بی‌تنش، بی‌ادعا. ملاک، حال هر روز آیت‌الله که باشد، وضع ایشان خوب است! کلیدی‌ترین سخن «شیخ انقلاب» این بود؛ «اجازه نمی‌دهیم حوادث مشروطه تکرار شود». من اما اعتراف می‌کنم که از آیت‌الله مهدوی جملات زیادی به یاد ندارم، چرا که او اساسا با عمل سخن می‌گفت! اینک در فراق رئیس مجلس خبرگان «یک عمر سیاست‌ورزی خردمندانه» پیش روی ماست، بلکه الگو بگیریم.

بگذار اصل حرف را بزنم! در فتنه ۸۸ آیت‌الله مهدوی هم اتفاقاً با رئیس‌جمهور وقت صنمی نداشت اما نسبت سیاستمدار انقلابی با انقلاب مگر تابعی از روابط شخصی است؟ مع‌الاسف بعضی‌ها شرط می‌گذارند برای انقلاب، مگر ۲ کلمه از خون ۳۰۰ هزار شهید دفاع کنند! آن هم شرط‌های شخصی و نفسانی! به دشمن که می‌رسد، مخلصانه(!) و بی‌هیچ چشم داشتی در صحنه زدن انقلاب حاضرند اما به انقلاب که می‌رسد «سرگشاده» سیاست‌ورزی می‌کنند، «سلام» یادشان می‌رود، «امام» یادشان می‌رود، خون شهدا یادشان می‌رود! این همه، تعارض دارد با راه مهدوی.چیست آنچه آیت‌الله برای ما به ارمغان گذاشت؟

هیچ الا آنکه رجل و انا رجل هم که باشی، باید سربازی کنی برای انقلاب، نه اینکه بار فتنه روی دوش انقلاب بگذاری! راه مهدوی یعنی جمع سیاست و صداقت. سیاستمدار صادق، دروغ نمی‌گوید، آن هم دروغ تقلب! سیاست‌ورزی بر مدار صداقت، به عکس‌های سیاه و سفید با امام یا عکس‌های رنگی با آیت‌الله مهدوی نیست! تصاویر پاییزی را بنگرید! برگ پای همان درختی می‌افتد که از او بالیده! جای دوری نرفته آیت‌الله! او جایی همین حوالی باز هم دارد ما را به وحدت دعوت می‌کند.

«اجتماع وحدت» اصل کاری اینجاست و برای هر آنکه تعلقی به انقلاب داشته باشد، زیر تابوت آیت‌الله جا هست. به این معنا، آیت‌الله مهدوی مال همه انقلاب است. نگاه این مرد به افق بود، به دوردست‌ها، به جاهایی که فقط با چشم بصیرت مشاهده می‌شود. پاییز، برگ‌هایی که از بلندترین شاخه‌های درخت می‌افتند، حرف‌های بیشتری برای گفتن دارند. «یاران» همراهی نکردند، «باران» به داد آیت‌الله رسید. بشنوید! این دعوت آیت‌الله است به وحدت. پنجشنبه باید به دست بیاوریم دل پیرمرد را… که در رفتن هم، هوای ما را داشت. در پاییز بی‌قرار، کوچ موقرانه آیت‌الله را عشق است. گویی این برگ، دل افتادن از درخت نداشت…

 

وبلاگ حرف بچه های دولت آباد نوشت: شب های عاشقی

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدسته دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.

عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطه پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیه سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) .

P1090233

هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضه آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.

شب اول:مسلم بن عقیل 

مسلم، نخستین شهید واقعه کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.

شب دوم: ورود به کربلا

امام حسین(ع) روز دوم محرم سال ۶۱ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامه راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.

شب سوم: حضرت رقیه(س)

رقیه(س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند.

رقیه(س) در روز سوم صفر سال ۶۱ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.

شب چهارم ـ فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام، حضرت حر علیه السلام، فرزندان مسلم علیهماالسلام.

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفته خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.

شب پنجم:عبدالله بن حسن علیه السلام، حضرت زهیر علیه السلام، حضرت حبیب بن مظاهر علیه السلام.

این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین

شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش

اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.

شب ششم: حضرت قاسم(ع)

شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر! شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.

شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)

علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید.

مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست.

 

حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.

شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)

علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از

همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی

اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

شب نهم ـ حضرت عباس علیه السلام (شب تاسوعا).

ستاره ۳۴ ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.

شب دهم ـ حضرت امام حسین علیه السلام، وداع، (شب عاشورا).

 

شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.

وبلاگ آسمانیان نوشت: فقط بخاطر وظیفه بر میخیزم

زندگی در نظرم مسخره می آید …

خادم الشهداء؛ اى مادر هنگامى‏که فرودگاه تهران را ترک مى‏گفتم تو حاضر شدى و هنگام خداحافظى گفتى ?اى مصطفى، من تو را بزرگ کردم، با جان و شیره خود تو را پرورش دادم و اکنون که مى‏روى از تو هیچ نمى‏خواهم و هیچ انتظارى از تو ندارم، فقط یک وصیت مى‏کنم و آن این‏که خداى بزرگ را فراموش نکنى.

چه پیروزی هایش چه شکست هایش …

چه حیات و چه مماتش … و چه دلخوشی هایش !

چه امید بستن به ارزو ها و چه ترس از قضا و قدر …

همه و همه در نظرم مسخره می آید .. !

به هیچ چیز و هیچ کس دلخوشی ندارم

از هیچ چیز و هیچ کس امید و انتظاری ندارم

فقط بخاطر وظیفه بر میخیزم

و بخاطر وظیفه زندگی میکنم …

والا حیات بر من سنگین و غیر قابل تحمل بوده است …

شهید دکتر مصطفی چمران


نظرات بینندگان