کد خبر: ۶۲۳۰۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۸ - ۰۶ آبان ۱۳۹۳
بازخوانی درس کربلا در کلام امام خمینی (ره):

امام حسین با عده کم مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد و «نه» گفت

امام خمینی اقامه عزا برای امام حسین علیه السلام را یکی از شعائر الهی و البته سیاسی می‌داند که باید حفظ شود.
به گزارش شیرازه به نقل از رجانیوز، مروری گذرا بر این نظرات کافی است تا به حساسیت بالای امام خمینی(ره) نسبت به مسئله اقامه عزا پی برد. شاید کمتر موضوعی به توان یافت همانند موضوع روضه و اشک برای سید الشهدا علیه السلام که اینچنین رهبر فقید انقلاب اسلامی با منتقدینش عتاب آلود سخن گفته باشد.

حضرت روح الله اقامه عزا برای امام حسین علیه السلام را یکی از شعائر الهی و البته سیاسی می‌داند که باید حفظ شود و آنها که با تمسخر ملت ایران را ملت گریه می‌خوانند، خیانتکار معرفی می‎کند.

اشک و گریه بر سید الشهدا علیه السلام از جمله نکاتی است که حضرت امام(ره) به تبیین ضرورت آن پرداخته و با تاکید بر اینکه ملت ما ملت گريه سياسي است، خطاب به دشمنان می‌گوید "با همين اشك‌ها سيل جريان مي‌دهيم وخرد مي‌كنيم سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است."

جنبه سیاسی عزاداری از جمله مواردی است که از دیدگاه امام راحل(ره) نه تنها حائز اهمیت که اصل آن است که به تعبیر ایشان نقشه عزاداری را ائمه اطهار علیهم السلام برای ما ترسیم کرده‌اند.

آنچه که در ادامه می‌آید، بخش‌هایی از سخنان حضرت امام(ره) در این باب است که خواندن آن در ایامی که زمین و آسمان عزادارا حضرت سید الشهدا علیه السلام است، خالی از لطف نیست.

 

مقابل امپراتوری های بزرگ بایستید و نه بگویید

 

گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا [ست‌] که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسین، سلام الله علیه. دستور است برای همه: کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را.

امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسی که هست مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‌ها و جوانهای ما خیال نکنند که مسئله، مسئله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته‌هایی که بیرون می‌آیند، مقابل ظالم هستند.

 

(صحیفه امام خمینی، جلد ۱۰، صفحه ۳۱۵)

 

رضاخان مجالس روضه را به کلی از بین برد

مي ديدند كه مجالس، مجالسي كه در ايران تشكيل مي‌شد، مجالس وعظ و خطابه، مجالس روضه، احتمال داشت كه براي اينها ضرر داشته باشد، جلوي آن را گرفتند. ما يك‌وقت ديديم كه در تمام ايران ديگر مجلس روضه‌اي نبود. در قم بعضي از آقايان، آقاي صدوقي يزدي مجلس روضه اي قبل از اذان صبح داشت كه اول اذان ديگر [بايد] تمام شده باشد. مجالس را به‌كلي از بين بردند. مساجد و ائمه مساجد و مراجع و هر چه بود، اينها ازبين بردند. يعني نگذاشتند ديگر اين قوه فعاله قوه داشته باشد. مع الاسف آن روز ملت راهم جوري بار آوردند، تبليغات‎شان طوري در ملت تاثير كرد، كه ملت هم بسياري از آنها -البته نه همه - بسياري از قشرهاي ملت هم مخالف شدند با روحانيت. تبليغات آنها تاثيركرد [و روحانيون] را معرفي كردند به اينكه اينها انگليسي هستند! همان خود انگليسها اينها را اين جور معرفي مي كردند!

(صحیفه امام جلد هـفتم - صفحه 354 - ماموريت‌هاي رضاخان در ايران)

 

بايد گريه كنيم، ما هر روز بايد منبر برويم براي حفظ اين مكتب

بايد گريه كنيم، ما هر روز بايد منبر برويم براي حفظ اين مكتب، براي حفظ اين نهضت‌ها؛ اين نهضت‌ها مرهون امام حسين - سلام الله عليه - هست. نمي فهمند اينها! بچه‌اند اينها، سوءنيت ندارند. بله خوب، ممكن است بعضي از آنها هم سوءنيت داشته [باشند] بعضيهاهم روي نقشه كار بكنند همان‌طوري كه زمان رضاخان. منتها او يك قدري روي نفهمي كرد، بعدها روي فهميدگي. جلوي منبرها را، همه را گرفت، نگذاشت كسي منبر برود. محراب‎ها را هم همه را يك جور ديگر كرد و گرفت. يك مجلس روضه اي نداشتيم. درهمه قم - آن قدري كه آن وقت‎ها بود - مي گفتند يك مجلس آقاي صدوقي بود كه قبل ازاذان، شايد، يا قبل از آفتاب، تمام مي شد، شب بود، اين يك مطلبي بود. نه اين است كه من باب اتفاق رضاخان آمد منبرها را نگذاشت و محرابها را جلويش را گرفت وروحانيون را متحدالشكل كرد، نخير، مسئله نقشه بود، نقشه اينكه اين قوه را بكوبند، اين قوه محراب و منبر كه از آن مي آيد يكدفعه يك ملت را هول بدهد به يك طرف، و يك همچو سلطنت را از بين ببرد، اين را از بين ببرند؛ اين قدرت را از دست ما بگيرند.

 

اگر ملی هم هستند باید به این روضه خوانی‌ها دامن زنند

نمي دانند اين قشرهاي سياسي كه چه خدمتي اين منبر، اين محراب، به اين كشور كرده. اينها چنانچه ملي هستند - ما كار نداريم كه آيا به خدا هم كار دارند يا نه - اگر ملي هستند، اگر كشورشان را مي‌گويند مي‌خواهيم، اگر ملت را مي‌گويند كه ما مي‌خواهيم، اينها بايد دامن بزنند به اين روضه خواني‌ها، براي اينكه اين روضه خواني‎ها اين ملت شما راحفظ كرده، اين روضه خوانيها و مصيبت و گريه است كه كشور شما را حفظ كرده.

(جلد هـشتم - صفحه 528 - اعتقاد قلبي در سخنگوي اسلامي)

 

اين‌ها كه مي‌گويند به‌جاي روضه تظاهرات كنيم، نمي‌فهمند روضه چيست

اين مطلبي كه الان القا كرده اند به جوان‎هاي ما كه تا كي گريه و تا كي روضه و اينها؟! بياييد تظاهر كنيم. اينها نمي فهمند روضه چيست؛ و اين اساسي [را] كي تا حالا نگه داشته است، اين را نمي فهمند، و نمي‌شود هم بهشان بفهمانيم. اينها نمي فهمند كه اين روضه واين گريه آدم ساز است؛ انسان درست مي‌كند. اين مجالس روضه، اين مجالس عزاي سيدالشهدا اين آن تبليغات بر ضد ظلم، اين تبليغ بر ضد طاغوت است. بيان ظلمي كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. همين‌ها در عين حالي كه جوان‌هاي خودشان كه كشته شدند برايشان فرياد مي‌زنند و چه مي‌كنند، لكن بازي خوردند مي‌گويند آن جوانها را از يادببريد! براي اينكه آنهايي كه به اينها تلقين مي‌كنند اساس را سيدالشهدا مي دانند. اساسي كه همه چيز را تا حالا نگه داشته، اوست. پيغمبر هم فرمود كه انا من حسين يعني ديانت را او نگه مي دارد، و اين فداكاري ديانت اسلام را نگه داشته است، و ما بايد نگهش داريم. اين جوانها توجه ندارند، البته يك دسته اند [كه ] تزريق به اينها شده از [طرف ] اشخاصي.

(جلد دهـم - صفحه 120 - مقايسه رژيم پهلوي با دولتهاي اموي و عباسي)

 

اين قلم‌فرساها بازي‌تان ندهند

اينها شعائر مذهبي ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسي است كه بايد حفظ بشود. بازي‌تان ندهند اين قلم‌فرساها! بازيتان ندهند اين اشخاصي كه با اسما مختلفه و با مرام‌هاي انحرافي مي‌خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند. و اينها مي‌بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصايب مظلوم و ذكرجنايات ظالم، در هر عصري [مظلومان را] مقابل ظالم قرار مي دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مي‌كنند به اين كشور؛ خدمت دارند مي كنند به اسلام.

اين‎هايي كه به شما "ملت گريه" می‌گویند خیانت‎کارند، ارباب‌هاي‌شان از اين گريه ها مي‌ترسند

توجه ندارند جوان‌هاي ما! بازي اين بزرگ‌ها را نخوريد. اينها خيانتكاراند! اينهايي كه تزريق مي كنند به شما "ملت گريه"، "ملت گريه"، اينها خيانت مي كنند. بزرگ‌هاي‌شان و ارباب‎هاي‎شان از اين گريه ها مي‌ترسند؛ دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد ازبين، و مامور بود. دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوي دهلي اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم! درست هم مي گفتند. آورده بودند براي سركوب كردن اسلام، و يكي از راههايش همين بود كه اين مجالس را از دست شمابگيرند. جوان‌هاي ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتي مي كنند مي روند توي مجلس اگرصحبت عزا بشود، مي گويند نه، اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلم‌ها را بگويد، تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت؛ و بايد هر روز اين كار بشود. اين جنبه سياسي دارد؛ جنبه اجتماعي دارد.

(جلد دهـم - صفحه 316 - هراس دشمنان از اسلام)

 

روضه و مرثيه را با همان قوت و طوري كه سابق مي خواندند، بخوانند

عزاداري به عنوان عزاداري راه مي افتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنت‎ها را حفظ كنيد. البته اگر يك چيزهاي ناروايي بوده است سابق و دست اشخاص بي اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يك قدري تصفيه بشود، لكن عزاداري به همان قوت خودش بايد باقي بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز راگفتند، روضه را همان طور كه سابق مي خواندند و مرثيه را همان طور كه سابق مي خواندند، بخوانند و مردم را مهيا كنند براي فداكاري.

باید در مجالس مسائل روز گفته شود/ دسته‌جات عزيز عاشوراست كه مردم را به هيجان مي‌آورد

اين خون سيدالشهداست كه خون‌هاي همه ملت‌هاي اسلامي را به جوش مي آورد و اين دسته جات عزيز عاشوراست كه مردم را به هيجان مي آورد و براي اسلام و براي حفظ مقاصد اسلامي مهيا مي كند. در اين امر، سستي نبايد كرد. البته بايد مسائل روز گفته بشود. بايد در همه منابر به اين جوان‌هايي كه گول خورده اند - از اين منافقين و امثال آنها -نصيحت بشود، دعوت به حق بشود. بايد آنها را فهماند كه اينهايي كه شما را دعوت مي كنند كه به ضد جمهوري اسلامي قيام كنيد، اينها با اسلام بدند؛ با اسم اسلام، مي‌خواهند اسلام را از بين ببرند. اينها يك روز با مقاصد اسلامي همراه نبوده اند.

اينهانهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ براي اينكه نهج البلاغه و قرآن را از بين ببرند. و اين جوانهاي بي اطلاع، اين دخترهاي بي اطلاع، اين پسرهاي بي اطلاع [كه ]دستخوش اين تبليغات سوء اينها شده اند و در مقابل ملت ايستاده اند و در مقابل ملت مي خواهند كاري انجام بدهند، حالا بايد بفهمند اينها كه نمي توانند كاري انجام بدهند. اگر بيايند در خيابانها و بخواهند شلوغ بكنند، همان خود مردم آنها را تربيت مي كنند. قواي نظامي و انتظامي قدرتمندند و جلوي اينها را مي‌گيرند. شما بچه‌ها و جوان‌ها، چرا خون خودتان را به هدر مي دهيد؟ شما برگرديد به اسلام، رها كنيد اين اشخاصي كه شما را اغوا مي‌كنند و بياييد توبه كنيد، قبل از اينكه در صحنه گرفتار بشويد كه آن وقت مشكل است.

(جلد پانزدهم - صفحه 331 - اهميت حفظ نظام جمهوري اسلامي)

 

راهپيمايي‌ها به عنوان راهپيمايي نباشد، به عنوان دستجات سنتی باشد

بايد مردم را آشنا كنيد به وظايف خودشان. و از مردم هم تقاضا مي شود كه راهپيمايي‌ها به عنوان راهپيمايي نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتي باحفظ جهات شرعي اسلامي. و عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد ديد. شما گويندگان نقش مهمي در اين باب داريد و مسئوليت بزرگي هم داريد؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئوليت بزرگ. هر كس به اندازه خودش مسئوليت دارد.

(جلد پانزدهم - صفحه 333 - اهميت حفظ نظام جمهوري اسلامی)

 

هر مكتبي تا پايش گريه كن و توي سر و سينه زن نباشد، حفظ نمي‌شود

هر مكتبي هياهو مي خواهد، بايد پايش سينه بزنند، هر مكتبي تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد، تا پايش توي سر و سينه زدن نباشد، حفظ نمي‌شود. اينها اشتباه مي كنند، بچه اند اينها! نمي دانند كه اين نقش روحانيت و نقش اهل منبر چي هست دراسلام، خودتان هم شايد خيلي ندانيد! اين نقش يك نقشي است كه اسلام را هميشه زنده نگه داشته، آن گلي است كه هي آب به آن مي دهند زنده نگه داشته، اين گريه ها زنده نگه داشته مكتب سيدالشهدا را؛ اين ذكر مصيبت‎ها زنده نگه داشته مكتب سيدالشهدا را. ما بايد براي يك شهيدي كه از دست‌مان مي رود علم بپا كنيم، نوحه خواني كنيم، گريه كنيم؛ فريادكنيم. ديگران مي كنند، ديگران فرياد مي زنند وقتي يكي از آنها كشته بشود. فرض كنيد كه از يك حزبي يكي كشته بشود، ميتينگ‌ها مي دهند؛ فريادها مي كنند. اين يك ميتينگ و فريادي است براي احياي مكتب سيدالشهدا. و اينها ملتفت نيستند. توجه ندارند به مسائل.

همین گریه‌ها و نوحه‌ها ما را زنده نگه داشته است

همين گريه‌ها نگه داشته اين مكتب را تا اينجا و همين نوحه سرايي ها، همين‌هاست كه ما را زنده نگه داشته، همين‌هاست كه اين نهضت را پيش برده، اگر سيدالشهدا نبود، اين نهضت هم پيش نمي برد، سيدالشهدا همه جا هست: كل ارض كربلا. همه جا محضرسيدالشهدا است، همه منبرها محضر سيدالشهدا است، همه محراب‌ها از سيدالشهدا عليه السلام است.

(جلد هـشتم - صفحه 527 - اعتقاد قلبي در سخنگوي اسلامي)

 

مهم جنبه سياسي مجلس عزا است نه گریه کردن برای اجر

مجلس عزا نه براي اين است كه گريه كنند براي سيدالشهدا و اجر ببرند - البته اين هم هست و ديگران را اجر اخروي نصيب كند - بلكه مهم، آن جنبه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه‌اش را كشيده اند كه تا آخر باشد و آن، اين [كه ] اجتماع تحت يك بيرق، اجتماع تحت يك ايده و هيچ چيز نمي تواند اين كار را به مقداري كه عزاي حضرت سيدالشهدا در او تاثير دارد، تاثير بكند.

اگر اين مجالس سينه زني و نوحه‌سرايي نبود، 15 خرداد پيش نمي‌رفت

شما گمان نكنيد كه اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه زني ونوحه سرايي نبود، 15 خرداد پيش مي آمد. هيچ قدرتي نمي توانست 15 خرداد را آن‌‎طوركند، مگر قدرت خون سيدالشهدا. و هيچ قدرتي نمي‌تواند اين ملتي كه از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهاي بزرگ براي او توطئه چيده اند، اين توطئه ها راخنثي كند، الا همين مجالس عزا. در اين مجالس عزا و سوگواري و نوحه سرايي براي سيد مظلومان و اظهار مظلوميت؛ يك كسي كه براي خدا و براي رضاي او جان خودش ودوستان و اولاد خودش را فدا كرده است، اين‌طور ساخته جواناني را كه مي روند درجبهه ها و شهادت را مي خواهند و افتخار به شهادت مي‌كنند و اگر شهادت نصيبشان نشودمتاثر مي‌شوند و آن‌طور مادران را مي‌سازد كه جوان‌هاي خودشان را از دست مي دهند وباز مي گويند باز هم يكي دو تا داريم.

آن وقت ما را "ملت گريه" نمي‌گويند، ما را "ملت حماسه" مي‌خوانند

اين مجالس عزاي سيدالشهداست و مجالس دعا ودعاي كميل و ساير ادعيه است كه مي سازد اين جمعيت را اين‌طور، و اساس را اسلام ازاول بنا كرده است به طوري كه با همين ايده و با همين برنامه به پيش برود. و چنانچه، واقعا بفهمند و بفهمانند كه مسئله چه هست و اين عزاداري براي چه هست و اين گريه براي چه اين‌قدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آن وقت ما را "ملت گريه " نمي گويند، ما را"ملت حماسه " مي‌خوانند. اگر بفهمند آنها كه حضرت سجاد - سلام الله عليه - كه همه چيزش را در كربلا از دست داد و در يك حكومتي بود كه قدرت بر همه چيز داشت، اين ادعيه اي كه از او باقي مانده است، چه كرده است و چطور مي تواند تجهيز بكند، به مانمي گفتند كه ادعيه براي چيست ؟ اگر روشنفكران ما فهميده باشند كه اين مجالس و اين دعاها و اين ذكرها و اين مجالس مصيبت جنبه سياسي و اجتماعي اش چيست، نمي گويندكه براي چه اين كار را بكنيم. تمام روشنفكرها و تمام غربزده ها و تمام قدرتمندها اگرجمع بشوند، نمي توانند يك 15 خرداد را ايجاد كنند. آنچه اين قدرت را دارد آن است كه در تحت لواي او همه مجتمعند.

(جلد شانزدهم - صفحه 346 - 347 ارزش عظيم مجالس عزاداري سيدالشهدا)

 

ما ملت گريه سياسي هستيم

ما ملت گريه سياسي هستيم، ما ملتي هستيم كه با همين اشك‌ها سيل جريان مي‌دهيم وخرد مي‌كنيم سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است.

چطور شد كه اينها در زمان رضاخان يك محفلي جمع شدند براي شكست ايران از اسلام گريه كردند؟ اگر گريه اشكال داشت، چطور اينها گريه كردند؟ اينها مي‌خواستند كه مجوس را و آن ملت و مليتي كه خودشان در نظر است، احيا كنند. لهذا در آن محفل حرف‌ها زده شد و گريه‌ها شد براي اينكه چرا مجوس از اسلام شكست خورده است. آن افكار پوسيده الان هم در مغزهاي بعضي‌ها هست. اينها نمي خواهند كه شما براي يك شهيد اسلام گريه كنيد. اگر چنانچه براي شكست اسلام گريه كنيد آنها مي گويند: نه، گريه چيز خوبي است. اينها نمي خواهند كه شما براي كسي كه همه چيزش را براي اسلام داد،اينها نمي خواهند شما زنده نگهداريد يك واقعه اي را كه قدرتهاي بزرگ را آن واقعه كوبيد و در اثر او، شما هم اگر بشويد، مي كوبيد. اينها نمي خواهند اين مسائل واقع بشود. مع الاسف، تبليغ مي‌كنند اين منحرفين؛ اينهايي كه مامورند كه اين جور تبليغات را بكنند وجوان‌هاي ما بعضي‌شان باورشان مي آيد.

بايد جوان‌هاي ما بدانند كه هر نحو تبليغي كه برضد يكي از مظاهر اسلامي واقع شد، اين تبليغي است كه از جانب بزرگترها و چپاولگرهابه دست عمالشان واقع مي شود؛ براي اينكه اسلام را بكوبند.

عزاداري كردن براي شهيدي كه همه چيز را در راه اسلام داده، يك مسئله سياسي است

ما از اين اجتماعات استفاده مي كنيم. ما از آن "الله اكبر"ها، ملت ما از آن "الله اكبر"هااستفاده كرد. آن "الله اكبر"ها را بايد حفظ بكنيم. اين مظاهر و شعائر و اموري كه در اسلام در آن سفارش شده بايد فكر كنيد كه اينها يك مسئله سطحي نبوده است كه مي خواستندجمع بشوند و گريه كنند، خير.

دهن‎ها انداخته اند؛ مثل اين است كه بگوييم امروز ما انقلاب كرده ايم، ديگر لازم نيست كه نماز بخوانيم. انقلاب براي اين است. انقلاب كرديم كه شعائر اسلام را زنده كنيم، نه انقلاب كرديم كه شعاير اسلام را بميرانيم. زنده نگه داشتن عاشورا يك مسئله بسيار مهم سياسي - عبادي است. عزاداري كردن براي شهيدي كه همه چيز را در راه اسلام داد[ه ]،يك مسئله سياسي است؛ يك مسئله اي است كه در پيشبرد انقلاب اثر بسزا دارد.

(جلد سیزدهم - صفحه 327 - سخنراني در جمع خطيبان مذهبي در آستانه ماه محرم "سياسي بودن احكام اسلام")

 

با همين گريه ها، يك قدرت 2500 ساله را از بين برديم

تقريبا ما به اين مرتبه رسيده ايم كه ملت ما يكدفعه يك انقلابي كرد و يك انفجاري درش حاصل شد كه نظير آن در هيچ جا نبود. يك ملتي كه همه چيزش وابسته بود و اين رژيم سابق همه چيز اين را از دست داده بود و همه شرافت انساني اين كشور را از دست داده بود و همه چيز ما را وابسته كرده بود، يكدفعه يك انفجاري حاصل شد كه اين انفجار در بركت همين مجالسي [بود] كه همه كشور را، همه مردم را دور هم جمع مي كرد و همه به يك نقطه نظر مي كردند. اين مسئله را بايد آقايان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه درست بيشتر از آن قدري كه من مي دانم، براي مردم تشريح كنند تا اينكه گمان نكند كه ما يك ملت گريه هستيم. ما يك ملتي هستيم كه با همين گريه ها، يك قدرت 2500 ساله را از بين برديم.

(جلد شانزدهم – صفحه 347 - 348 - ارزش عظيم مجالس عزاداري سيدالشهدا)

 

در آخر منبر روضه زياد بخوانند؛ دو كلمه نباشد

در آخر منبر روضه را بخوانند و زياد بخوانند؛ دو كلمه نباشد. همان طوري كه در سابق عمل مي شد، روضه خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنهاگفته بشود تا اين مردم مهيا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان راصرف براي ترويج اسلام كردند، اگر آنها يك سازش مي خواستند بكنند، همه جهات مادي برايشان مهيا بود، لكن خودشان را فداي اسلام كردند و با ستمكاران سازش نکردند.

(جلد پانزدهم - صفحه 332 - اهميت حفظ نظام جمهوري اسلامي)

با مجالس روضه مخالف بودند، معلوم مي‌شود كه مجالس روضه با آنها مخالف است

اينها از اين مجالس، از آن جنبه سياسي اش مي ترسند. امروز هم مجالس ما تحول درش پيدا شده است؛ مثل سابق نيست، متحول شده است. همه افراد ملت ما، مجالس ما متحول شده است. لكن گمان نكنند آنهايي كه جنبه هاي سياسي به نظرشان دارند و مثلا روشنفكر هستند، به نظرشان كه مجالس گريه ديگر چيزي نيست. همين گريه هاست كه كارها را پيش برده، همين اجتماعات است كه مردم را بيدار مي كند.

ما از اين مخالفت‌هايي كه شد در زمان رضاخان و شك نداريم كه به دستور بوده - خود او خيلي معلوم نبود كه اگر دستور ندهند، اين حرفها را بزند - از اين مخالفت‌هايي كه شد، بايد عبرت بگيريم؛ ببينيم با مجالس روضه مخالف بودند، معلوم مي‌شود كه مجالس روضه با آنها مخالف است؛ با روحانيت مخالف بودند، ببينيم كه روحانيت براي آنها مضر است؛ با دانشگاه مخالف بودند، ببينيم كه دانشگاه با آنها مخالف است. بودن يك دانشگاه صحيح با آنهامخالف است. بله، آنها دانشگاهي كه به دست خودشان درست بشود و همه چيزش را هم خودشان درست بكنند و جوانهايي كه از دانشگاه بيرون بيايند همه براي خودشان عمل بكنند، با آن مخالف نيستند. اما امروز با دانشگاه مخالفند. در انقلاب اسلامي، بادانشگاهش مخالفند، با مجالس روضه اش مخالفند، با روحاني اش مخالفند، با جوان متدين بازاري اش مخالفند، با همه مخالفند.

جوانان باید توجه کنند که چه زير سر مجالس عزاست كه با آن مخالفند

اين جوان‌هاي ما كه بحمدالله، مسلمند و فعال، بايد توجه بكنند به اينكه هر يك از اين شعائر اسلامي چه چيزي دارد كه اينها با آن مخالفند. چي زير سر عمامه است كه اينهامخالفند و چي زير سر مجالس عزاست كه اينها با آن مخالفند. از اين، چه چيزي مي آيداز مجالس عزا، هماهنگ كردن همه ملت. همه ملت در يك روزي از منزل‌ها بيرون مي ريزند و فرياد مي زنند. اگر يك وقتي اينها فكر اين را كرده اند، اگر يك وقتي خطبايي كه در بين اينها هستند و علمايي كه در بين اينها هستند، با هم قرار دادند كه در اين روز، اينها را منسجم بر ضد يك قدرتي بكنند، چه خواهد شد؟ اينها از اين مي ترسند. با گريه،شما هي بنشينيد گريه كنيد، اما نفت را به ما بدهيد، ما اشكال نداريم! هي مجلس بگيريد، با ما مخالفت نكنيد، اشكال ندارد!

(جلد سیزدهم - صفحه 328 - سخنراني در جمع خطيبان مذهبي در آستانه ماه محرم "سياسي بودن احكام اسلام")

 

نگويند خرج جنگ‌زده‌ها مي‌كنيم، ديگر خرج مجالس روضه نمي‌كنيم

همين ماه محرم و ماه رمضان، محرم و صفر و ماه رمضان آن‌قدر بركاتي كه بر اين سه ماه مرتب است، نمي شود انسان احصا كند. اين اجتماع عاشورا و اين برگزاري عزاي شهيد، بزرگ‎تر شهيد عالم، اين آن‎قدر بركات دارد. همان وقتي هم كه اين مسائل سياسي در آن طرح نمي شد، آن‎قدر بركات داشت براي ملتها كه قابل احصا نبود.

الان بيشتر ما احتياج داريم به اين مجالس. تو گوش شما نخوانند به اينكه اين مجلس‌ها[را] بگذاريم حالا و مجالس روضه را؛ خرج‌هايي كه مي كنيم حالا نكنيم و خرج - مثلا -اين جنگ‌زده ها بكنيم؛ نه، مسئله اين‌طور نيست. خرج جنگ‎زده ها را بايد بكنيم. ملت ما بايدكساني كه در جنگ آن‌طور لطمه ها را ديدند، جوان‌هايي كه در جنگ آن‌طور فداكاري مي كنند، قدرداني كنند، و كساني كه از منزل‌هاي خودشان دور شدند، بايد پذيرايي از آنهابكنيم. يك وظيفه انساني، وظيفه الهي است، نه به معناي اينكه ما حالا كارهاي ديگرمان را رها كنيم، به اين كار فقط بچسبيم. همه را بايد ما بگيريم.

امروز دسته جات رنگ سیاسی پیدا کرده که حق هم همین است

امروز ما به مجالس تعزيه و روضه بيشتر احتياج داريم از سابق. اين اجتماع سرتاسري كشور، اين دسته جات سرتاسري كشور، امروز ديگر يك رنگ سياسي پيدا كرده است وحق هم همين است. اگر ما سي و چند ميليون جمعيت در اين دهه محرم، كه وسيله شان راخدا براي ما فراهم كرده است و آنقدر ائمه اطهار راجع به اينطور امور سفارش فرموده اندو آنطور ثواب‌ها را خداي تبارك و تعالي برايش مرتب فرموده است، اگر 35 ميليون جمعيت در اين ماه محرم، در اين دهه محرم، اجتماعات داشته باشند، خطبا هم بروندمسائل روز را برايشان بگويند و تعزيه بگويند و گريه بكنند براي سيدالشهدا، اين يك شعاري است؛ يك شعار الهي است.

(جلد سیزدهم - صفحه 326 - سخنراني در جمع خطيبان مذهبي در آستانه ماه محرم "سياسي بودن احكام اسلام ")

 

دولت‌ها با صدها میلیارد تومان هم نمی‌توانند کار مساجد و روضه‌ها را کنند

همين مساجد و همين روضه ها و همين روضه هاي هفتگي‌‌، همين‌ها توجه مردم را و همان هماهنگي را ايجاد مي كند. اگر دولت‌هاي ديگر بخواهند هماهنگي بين تمام قشرها پيدا كنند ميسور نيست برايشان. با صدها ميليارد تومان هم برايشان ميسور نيست.

ما را سيدالشهدا اين طور هماهنگ كرده. ما براي سيدالشهدايي كه اين طور هماهنگ كرده اظهار تاسف نكنيم، ما گريه نكنيم؟ همين گريه ها نگه داشته ما را. گول اين شياطيني كه مي خواهند اين حربه را از دست شما بگيرند گول اينها را نخورند جوان‌هاي ما. همين‌ها هست كه ما را حفظ كرده. همين‌ها هست كه مملكت ما را حفظ كرده.

تکلیف آقایان روضه خوانی و تکلیف مردم برپایی دسته‌های شکوه‎مند سینه زن است

تكليف آقايان است روضه بخوانند. تكليف مردم است دسته هاي شكوهمند بيرون بياورند. دسته هاي سينه زن شكوهمند. البته از چيزهايي كه برخلاف [است ] مثلا چه هست، از آنها پرهيز كنند. اما دسته ها بيرون بيايند، سينه بزنند. هر كاري كه مي كردند بكنند. اجتماعاتشان را حفظ بكنند.

اين اجتماعات است كه ما را نگه داشته. اين هماهنگي‌ها هست كه ما را نگه داشته. گول‌شان مي زنند اين جوان‌هاي عزيز صافدل را. مي‌آيند توي گوشش مي‌خوانند، خوب ديگر گريه مي‌خواهيم چه كنيم؟ گريه مي‌خواهيم چه كنيم يعني چه؟ ما تا ابد هم اگر براي سيدالشهدا گريه بكنيم، براي سيدالشهدا نفعي ندارد، براي ما نفع دارد، همين نفع دنيايي اش را شما حساب بكنيد،آخرتي اش جاي خودش، همين نفع دنيايي اش را حساب كنيد و همين جهت رواني مطلب را كه قلوب را چطور به هم متصل مي كند. ما اين سنگر را نبايد از دست بدهيم وكساني كه كوشش دارند كه اين سنگر را از ما بگيرند، آنهايي كه از ما هستند و مردم صالحي هستند بازي خورده اند، پشت اينها يك دست مرموز فاسد مفسدي هست كه مي خواهد ملت ما را به تباهي بكشد و ما بايد بيدار باشيم. ملت ما بايد بيدار باشند.

(جلد یازدهم - صفحه 100 - از محرم تا محرم)

 

در مجالس توجه به ضعفای مردم شود

و يك كلمه اي كه اين نصيحتي است به اينهايي كه در روضه خواني‌ها - عرض مي كنم - در مجالسي كه دارند، در تكيه ها، در اين‌طور چيزهايي كه دارند، كه توجه به ضعفاي مردم بكنند. در بين مردم مريض هست، در بين مردم ضعيف هست، در بين مردم اشخاصي هستند پيرمرد، اشخاصي هستند پيرزن و ضعيف، صداها زياد نباشد كه مردم را منزجر كند. بلندگوها را بيرون نگذاريد كه فريادش همه مردم را منزجر كند. بلندگوها رادر داخل مسجد بگذاريد، و اين‌طور نباشد كه بخواهيد اطاعت خدا را بكنيد خداي نخواسته، معصيت بشود.

اجتماع داشته باشيد با هم، برادريد شما. حافظ اسلام هستيد شما و حفظ اسلام تاهمراه هم نباشيد نمي شود. شما همه با هم باشيد، مجالس داشته باشيد، ماه رمضان است حالا. شبها مجالس داشته باشيد. مردم را دعوت كنيد به اينكه مجالس انس داشته باشند،مجالس احكام داشته باشند، مجالس دعا داشته باشند. شهر دعاست، شهر توسل به خداست. و ان شاءالله همه موفق باشيد كه در اين ماه رمضان اين اسلام را بيمه كنيد بادعاهاي خودتان و با گريه و زاري خودتان و از آن مسائلي كه هميشه داشتيد كه براي اسلام، براي روضه هايي كه خوانده مي‌شد جانفشاني مي كرديد، آن روضه هاي سنتي راسرجاي خودش نگه داريد، و آن مصيبتها را نگه داريد زنده كه بركاتي كه به ما مي رسد.

(جلد هفدهم - صفحه 498 - مبهم بودن كيفيت نزول قرآن در شب قدر)


نظرات بینندگان