کنایههای ناجوانمردانه به نظام اسلامی؛ از تحریم تا سرطان!
یکی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، در روز خاکسپاری هنرمند تازه درگذشته، طی نشستی تحت عنوان «آینده اصلاحطلبی» از ارتباط میان سیاست و سلامت انسانهای یک جامعه سخن گفته و در ادامه تأکید کرده است: ما باید در مورد سرطان و موضوعات مرتبط با مردم با یکدیگر صحبت کنیم تا به اهمیت آن پی ببریم.
به گزارش شیرازه به نقل از ایسنا، آقای جواد اطاعت همچنین در بخش پایانی صحبتهای خود با
اشاره به اینکه علت عدم موفقیت تحصن نمایندگان اصلاحطلب در مجلس ششم، نبود
حمایتهای اجتماعی! بوده گفته است: مردم ایران گاه آنچنان به میدان
میآیند که حتی جانشان را هم برای فرد و جریانی میدهند اما بلافاصله
سرخورده میشوند!
فارس در این باره نوشت: سوگمندانه باید گفت که آقای اطاعت بصورتی مشخص و قابل اثبات تلاش کرده است که در ماجرای درگذشت خواننده جوان و بیماری سرطان او، بصورت تلویحی پای ماجرای «آلودگی هوا» و «پارازیتها» را به عنوان تنها بهانههای زیستمحیطی یک جریان خاص سیاسی به میان بکشد و رابطه سیاسی مدّ نظر خود را نتیجه بگیرد.
در همین رابطه یکی از چهرههای اصلاحطلب نیز در یادداشتی مطبوعاتی راجع به درگذشت خواننده جوان و بیماری او، بحث پارازیتهای ماهوارهای! را مورد اشاره قرار داده است.
چندی قبل نیز که خواهر آقای داریوش مهرجویی از دنیا رفت، این چهره سینمایی در مراسم یادبود آن مرحومه عنوان کرد که وی به دلیل آلودگی هوا! دچار سرطان شده و این صحبت وی بلافاصله با پاسخگویی حمایتآمیز رئیس سازمان محیط زیست نیز همراه شد.
در اینجا باید این سؤال را از وابستگان این جریان سیاسی پرسید که چرا در مقولاتی مثل تحریم، بحث پارازیتها و هوای آلوده که اینروزها به موضوعات جنگ روانی و پروپاگاندای سیاسی برای اخذ نتایج خاص! تبدیل شدهاند، خواستار صحبت کردن با مردم میشوند؟ برای علمداری روشنفکران به منظور تأثیرگذاری بیشتر این مرثیهخوانیها فراخوان میدهند و بزرگنمایی و یکتانمایی مقولات فوق در ایران فعالیت روزمره آنها شده است؟!
پاسخ به این سؤال وقتی در کنار علاقهمندی برخی از چهرههای این جریان خاص به موضوعاتی مثل تجمع، اعتراض و حمایتهای اجتماعی (در اینجا یعنی تجمعات و تظاهراتها!) قرار میگیرد مبیّن نتایج مشخصی است...
باید اشاره شود که تاکنون در بحث پارازیت هیچ سند و مدرکی نه در خارج و نه در داخل ایران مبنی بر سرطانزا بودن پارازیتها ارائه و کشف نشده است. ضمن اینکه عامل بیماری سرطان نیز همچنان یکی از معماهای نامکشوف عالم پزشکی است.
همچنین آثار تحریمها نیز بر خلاف الحاح و اِبرام کسانی از جریان مذکور، آنطور که رئیس جمهور روحانی هم اخیراً تصریح کرد در مواردی به صفر نزدیک بوده و گزارشهای رسمی نیز تنها اثر ۲۵ درصدی آنها بر اقتصاد ایران را تأیید میکنند.
و در بحث آلودگی هوا جدای از اینکه این مسئله نتیجهای از یک رفتار جمعی و همیشه اجتماعی است و یک حکومت سیاسی به تنهایی نمیتواند مسئول آلودگی هوا محسوب شود! باید اشاره کرد که منظور کسانی که در این زمینه با کنایه صحبت میکنند، به میان کشیدن قصه بنزین تولید داخل است. پروندهای که طی آن هنوز ثابت نشده بنزینهای تولید داخل از بنزینی که هماکنون وارد کشور میشود آلودهتر بودهاند.
آقای اطاعت همچنین در بخش دوم اشاره شده از صحبتهایش، خصلتی را به مردم ایران نسبت میدهد که از منظر تحلیلی به هیچ وجه درست نیست و ادعای او در واقع صفتی است که همه میدانند صفت اغتشاشگران اِلینه شده است نه صفت یک ملت همیشه در صحنه.
فیالواقع این اغتشاشگران هستند که هنگامیکه به صحنه! میآیند ممکن است هر نوع عملی را انجام دهند اما به دلیل بیمبنایی و تُنُک بودن انگیزههایشان خیلی زود سرد شده و از میدان به در میروند اما مردم همیشه در صحنه ایران نه منطقاً دارای چنین صفتی هستند و نه تجربه تاریخی نشان میدهد که دچار این بلیّه باشند.
میتوان در این زمینه، آقای اطاعت و برخی دیگر از همفکران او را به ماجرای ۲۳ تیر سال ۷۸ و حمایت مردم از نظام اسلامی در جریان فتنه کوی دانشگاه ارجاع داد. جوششی عمیق و بزرگ که خود نتیجه جوششهای دیگری بود و نه تنها هیچگاه سرد نشد و جلوات آن در مقاطعی مثل راهپیماییهای رسمی کشور و انتخاباتها هویداست بلکه یکبار دیگر و با همان جوهر و محتوا در ۹ دی سال ۸۸ نیز تکرار یافت.
فارس در این باره نوشت: سوگمندانه باید گفت که آقای اطاعت بصورتی مشخص و قابل اثبات تلاش کرده است که در ماجرای درگذشت خواننده جوان و بیماری سرطان او، بصورت تلویحی پای ماجرای «آلودگی هوا» و «پارازیتها» را به عنوان تنها بهانههای زیستمحیطی یک جریان خاص سیاسی به میان بکشد و رابطه سیاسی مدّ نظر خود را نتیجه بگیرد.
در همین رابطه یکی از چهرههای اصلاحطلب نیز در یادداشتی مطبوعاتی راجع به درگذشت خواننده جوان و بیماری او، بحث پارازیتهای ماهوارهای! را مورد اشاره قرار داده است.
چندی قبل نیز که خواهر آقای داریوش مهرجویی از دنیا رفت، این چهره سینمایی در مراسم یادبود آن مرحومه عنوان کرد که وی به دلیل آلودگی هوا! دچار سرطان شده و این صحبت وی بلافاصله با پاسخگویی حمایتآمیز رئیس سازمان محیط زیست نیز همراه شد.
در اینجا باید این سؤال را از وابستگان این جریان سیاسی پرسید که چرا در مقولاتی مثل تحریم، بحث پارازیتها و هوای آلوده که اینروزها به موضوعات جنگ روانی و پروپاگاندای سیاسی برای اخذ نتایج خاص! تبدیل شدهاند، خواستار صحبت کردن با مردم میشوند؟ برای علمداری روشنفکران به منظور تأثیرگذاری بیشتر این مرثیهخوانیها فراخوان میدهند و بزرگنمایی و یکتانمایی مقولات فوق در ایران فعالیت روزمره آنها شده است؟!
پاسخ به این سؤال وقتی در کنار علاقهمندی برخی از چهرههای این جریان خاص به موضوعاتی مثل تجمع، اعتراض و حمایتهای اجتماعی (در اینجا یعنی تجمعات و تظاهراتها!) قرار میگیرد مبیّن نتایج مشخصی است...
باید اشاره شود که تاکنون در بحث پارازیت هیچ سند و مدرکی نه در خارج و نه در داخل ایران مبنی بر سرطانزا بودن پارازیتها ارائه و کشف نشده است. ضمن اینکه عامل بیماری سرطان نیز همچنان یکی از معماهای نامکشوف عالم پزشکی است.
همچنین آثار تحریمها نیز بر خلاف الحاح و اِبرام کسانی از جریان مذکور، آنطور که رئیس جمهور روحانی هم اخیراً تصریح کرد در مواردی به صفر نزدیک بوده و گزارشهای رسمی نیز تنها اثر ۲۵ درصدی آنها بر اقتصاد ایران را تأیید میکنند.
و در بحث آلودگی هوا جدای از اینکه این مسئله نتیجهای از یک رفتار جمعی و همیشه اجتماعی است و یک حکومت سیاسی به تنهایی نمیتواند مسئول آلودگی هوا محسوب شود! باید اشاره کرد که منظور کسانی که در این زمینه با کنایه صحبت میکنند، به میان کشیدن قصه بنزین تولید داخل است. پروندهای که طی آن هنوز ثابت نشده بنزینهای تولید داخل از بنزینی که هماکنون وارد کشور میشود آلودهتر بودهاند.
آقای اطاعت همچنین در بخش دوم اشاره شده از صحبتهایش، خصلتی را به مردم ایران نسبت میدهد که از منظر تحلیلی به هیچ وجه درست نیست و ادعای او در واقع صفتی است که همه میدانند صفت اغتشاشگران اِلینه شده است نه صفت یک ملت همیشه در صحنه.
فیالواقع این اغتشاشگران هستند که هنگامیکه به صحنه! میآیند ممکن است هر نوع عملی را انجام دهند اما به دلیل بیمبنایی و تُنُک بودن انگیزههایشان خیلی زود سرد شده و از میدان به در میروند اما مردم همیشه در صحنه ایران نه منطقاً دارای چنین صفتی هستند و نه تجربه تاریخی نشان میدهد که دچار این بلیّه باشند.
میتوان در این زمینه، آقای اطاعت و برخی دیگر از همفکران او را به ماجرای ۲۳ تیر سال ۷۸ و حمایت مردم از نظام اسلامی در جریان فتنه کوی دانشگاه ارجاع داد. جوششی عمیق و بزرگ که خود نتیجه جوششهای دیگری بود و نه تنها هیچگاه سرد نشد و جلوات آن در مقاطعی مثل راهپیماییهای رسمی کشور و انتخاباتها هویداست بلکه یکبار دیگر و با همان جوهر و محتوا در ۹ دی سال ۸۸ نیز تکرار یافت.
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
این آقا ج.ا در دوره نمایندگی اش در مجلس ششم آنقدر ذروغ به خورد مردم عزیز داد که لقب جواد کذاب از مردم دریافت کرد اساسا صحبتهای ایشان قابل بررسی هم نیست . مرگ بر نفاق مرگ بر هزار رنگی .
پاسخ
لعنت به خائنین
پاسخ