کد خبر: ۶۸۴۴۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۳۰ فروردين ۱۳۹۴

شعر طنز: تن رنجیده و بیمار واس ماس!

شاعر طنز پرداز سروستانی،در قطعه شعری خداوندگار خویش را مورد خطاب قرار داده و از دست روزگار شکایت کرده است.
به گزارش شیرازه به نقل از سرو آنلاین، شاعر طنز پرداز سروستانی متخلص به مرغ سحر در قطعه شعری، خداوند خویش را مورد خطاب قرار داده و از دست روزگار شکایت کرده است.

استفاده از تکیه کلام یکی از شخصیت های سریال تلویزیونی در حاشیه که این شب ها از شبکه سوم سیما پخش می شود به شیرینی این شعر فکاهی افزوده است.

همه بدبختی و ادبار، واس ماس!!

خدایا دیگران را داده ای پول
تنی رنجیده و بیمار، واس ماس

به دست دیگران گل های رنگی
ولیکن درد و زخم خار، واس ماس

برای دیگران حور بهشتی
خطرهای عذاب النار، واس ماس

یکی را می دهی طاووس و طوطی
ولی دندان و نیش مار، واس ماس

به روی بام ایشان، باز شاهی
رتیل و گربه بر دیوار، واس ماس

بقیه غرق شادی و سرورند
ولیکن ماتم بسیار، واس ماس

گروهی مالک آب حیاتند
ولی گنداب آب انبار، واس ماس

گرفتند و نهان کردند و خوردند
تعارف کردن و ایثار، واس ماس

برادرهای مردم جمله شاغل
گروهی لشکرِ بیکار، واس ماس

به آن ها بال  اندر بال دادی
همیشه بارِ روی بار، واس ماس

دمادم سرخوش و سرگرم سورند
همه بدبختی و ادبار، واس ماس

به آن ها امتیازات و هدایا
شکایت نامه و اخطار، واس ماس

به ایشان دوستان خوب دادی
رفیقِ دزد و آدم خوار، واس ماس

نصیب دیگران باران و برف است
ولی گَرد مصیبت بار، واس ماس

شراب و شیر و شربت سهم آنهاست
چرا پس قهوه ی قاجار، واس ماس؟

ظریفانه ظریف آن کار را کرد
انرژی هسته ای این بار، واس ماس؟

ببین تخم طلایش مال آنهاست
از آن «مرغ سحر»، منقار واس ماس

نویسنده :
سرو آنلاین
نظرات بینندگان