کد خبر: ۷۳۱۹۴
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۸ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۴

پدری که 30 سال پیش پاهایش را پیش خدا امانت گذاشت/ او بخاطر شوق جبهه از بیمارستان فرار کرد!

خسرو سرخیلی گفت: اگر می‌خواهیم پیرو ولایت باشیم و همگام با مقام معظم رهبری قدم برداریم می‌بایست وصیت‌نامه‌های شهدا را مطالعه کنیم.
به گزارش شیرازه به نقل از عصر مُهـر، گفتگوی صمیمی با جانبازی که هر دو پای خود را تقدیم کرد. حاج «خسرو سرخیلی» در شهر خوزی از توابع شهرستان مُهـر متولد شد. دوران نوجوانی و جوانی‌اش با دوران جنگ تحمیلی همزمان شده بود و او همچون تعداد زیادی از هم سن و سالان خود راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد و در دفاع از سرزمین مادری خود جنگیدو در راه دفاع از میهن پاهای خود را تقدیم به‌ نظام مقدس جمهوری اسلامی کرد.

این جانباز دوران جنگ تحمیلی ابتدا نحوه حضورش در جبهه را این‌گونه توضیح می‌دهد: 15 ساله بودم که به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان، شب 23 رمضان یک ترکش به گوشم اصابت کرد و  سپس به دنبال آن در بیمارستان اصفهان بستری شدم و به شوق جبهه از بیمارستان فرار کردم که بتوانم در مرحله بعد عملیات رمضان شرکت کنم که یکی از دوستانم بنام حاجی‌زاده در آن عملیات شهید شد و برای تشیع جنازه وی برگشتم و بعد از مراسم دوباره برگشتم به جبهه و در عملیات بعدی رمضان هم شرکت کردم که آقایان علی‌اکبر مهرنگین، نمازی و شهید صفایی بودند که شهید شدند و در آن زمان در تیپ المهدی بودم.

سرخیلی بیان داشت: مرحله بعد که دوباره اعزام شدم در تیپ امام سجاد بودم در عملیات محرم و در این سه عملیاتی که حضور داشتم خط‌شکن بودم.

وی در لابلای صحبت‌ها و خاطرات شیرین جبهه این را هم گفت: که یک‌بار هم داوطلب شدم که بر روی مین بخوابم و شهید شوم تا معبر برای نیروهای خودی بازکنم که با رخ دادن یک سری اتفاقات این کار نصیب من نشد و از طریقی دیگر این معبر باز شد.

حاج خسرو سرخیلی در ادامه صحبت‌های خود از لحظه‌ای که جانباز شد افزود: در همان عملیات محرم خمپاره به پاهایم اصابت کرد و هر دوپایم قطع شد که خدا را شکر می‌کنم این پاها را برای نظام مقدس جمهوری اسلامی تقدیم کردم.

وی ادامه داد: من درزمانی که هر دوپایم قطع شد هوش داشتم و بلند شدم و فریاد یا مهدی سر دادم که متوجه نبودم پاهایم قطع‌شده است که با صورت بر روی خاک افتادم و تازه آن موقع بود که متوجه شدم و دیدم که پاهایم کمی آن‌طرف‌تر افتاده و ترکش‌ها به پایم چسبیده و پاهایم همانند زغال قرمز شده بودند و بعد که می‌خواستند مرا به بیمارستان اعزام کنند تا اندیمشک هوش داشتم و بعد از آن تا یک ماه بی‌هوش بودم.

سرخیلی تصریح کرد: من خاک‌ پای جوان‌ها نمی‌شوم اما از ته قلب می‌گویم که چند مدت قبل که برگشتم به این محل (شهر خوزی) خیلی خوشحال شدم که برنامه‌های فرهنگی با این کیفیت در این شهر اجرا می‌شود.

وی در ادامه تصریح کرد: یک خواهشی که از همهٔ مردم‌ دارم این است که جناح و جناح‌بازی‌ها را کنار بگذارید و ماه‌ها نباید فراتر از حضرت آقا قدم برداریم و اگر ماها پیرو ولایت هستیم "سمعا و تاعتا" و اگر حضرت آقا گفتند بمیر، هنوز نگفته باید بمیریم که اگر واقعاً پیرو ولایت هستیم ماها نباید فراتر از حضرت آقا قدم برداریم حتی اگر هم به‌ناحق باشد چون ماها حضرت آقا را قبول داریم باید در یک‌کلام بگویم "چشم".

او خاطرنشان کرد: اگر می‌خواهیم پیرو ولایت باشیم و همگام با مقام معظم رهبری قدم برداریم می‌بایست وصیت‌نامه‌های شهدا را مطالعه کنیم.

سرخیلی درباره تعداد فرزندان و این که چه کسی خطبه عقد اور ا جاری کرده است می گوید:  من داری دو فرزند هستم یک پسر و یک دختر و خطبه عقدم ما را حضرت امام خمینی (ره) جاری کرد و در همان زمان گفتم اگر حضرت امام دستور بدهند به خاطر مصالح اسلام نه شخصیتی فرزندت را جلوی پای امام (ره) قربانی کن قربانی می‌کردم و هم‌اکنون نیز اگر حضرت آقا این را از من بخواهند این کار را انجام می‌دهم چراکه باید مرید باشیم و این را از ته قلب می‌گویم
نظرات بینندگان